این مقاله در پانزده صفحه ی علمی و پژوهشی با ذکر منابع با فرمت پی دی اف به فروشگاه علمی و پژوهشی راه علم اضافه گردید
چکیده
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبکرهبری مدیران و سلامت سازمانی است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران ادارات آموزش و پرورش استان کردستان که تعداد آنها 105 نفر و کلیه کارکنان اداری تحت تصدی آنها که در مجموع 1229 نفر بود، تشکیل میدهد. مدیران به شیوه تمامشماری و 315 نفر از کارکنان به شیوه طبقهای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده است. از دو پرسشنامه استاندارد سلامت سازمانی (S-OHL) و پرسشنامه چندعاملی سبک رهبری (MLQ) برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. اطلاعات با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون استنباطی ضریب همبستگی پیرسون،t تک نمونهای، تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که سبک رهبری غالب مدیران، سبک تحولآفرین است و سبکهای عدم مداخلهای و تبادلی در جایگاه بعدی قرار دارند. میزان سلامت سازمانی در مجموع بالاتر از متوسط است و میانگین سلامت سازمانی و تمامی ابعاد و سطوح آن معنیدار و بالاتر از میانگین نظری است. همچنین، بین سبکرهبری تحولآفرین و تبادلی با سلامت سازمانی همبستگی مثبت و بالایی وجود دارد، ولی این ارتباط بین سلامت سازمانی و سبک رهبری عدم مداخلهای معنیدار نیست. بعلاوه بین وضعیت سلامت سازمانی برحسب سطوح و ابعاد سلامت سازمانی و سبک رهبری مدیران تفاوت معنیداری وجود دارد. مولفههای ترغیبذهنی و پاداش مشروط بهترین پیشبینی کنندههای سلامت سازمانی محسوب شده و توانسته است 32 درصد واریانس سلامت سازمانیرا پیشبینی کنند. به عبارت دیگر متغیرهای ترغیب ذهنی و پاداش مشروط در سلامت سازمانی تاثیر دارند.این مقاله در پانزده صفحه ی علمی و پژوهشی با ذکر منابع با فرمت پی دی اف به فروشگاه علمی و پژوهشی راه علم اضافه گردید
دانلودنسخه اصلی مقاله آموزش و پرورش، معلم و مسائل اخلاقی جامعه
دانلود مقاله با فرمت ورد و قابل ویرایش در قالب 15 صفحه
چکیده
نظام آموزشی به کارخانهیی میماند که اگر چه ظاهرا هدف آن «آدمسازی» عنوان شده است اما معدودند افرادی که از زیر دندانه چرخهای آن، ذهن و زبان سالم به در ببرند. این نظام به واسطه کارکردی که دارد، نه عزتنفس لازم را برای دانشآموز به ارمغان میآورد ونه احترام دیگران را در نظر او برجسته میسازد. دانشآموزان به مثابه اشیایی بهطور چند نفری در جعبههایی به نام کلاس کنار هم چیده میشوند. همکلاسیها نه همدیگر را و نه معلمشان را انتخاب نمیکنند. همنشینیها بهطور تصادفی و انتصابی است. در نتیجه فضای ارتباطی با همدیگر در یک مقطع زمانی چندماهه، اعتماد و اطمینان لازم را ندارد. در طول زمان یکسری اطلاعات به آنها آموزش داده شده و آنها ناچارند پس از مدتی همان مطالب را پردازش کنند. ارتباط و دیالوگ میان بچهها قدغن و معلم متکلم وحده است. مهمتر ازهمه، آنها به عنوان یک نیروی انسانی ذخیره تلقی میشوند که در آینده به درد جامعه خواهند خورد، پس ضمن اینکه پا روی دل و احساسشان میگذارند، باید دروسی را فرا گیرند که آموزش و پرورش فکر میکند، به درد خواهد خورد. با این وجود این فضا نمیتواند و نباید بدون قاعده و مقررات باشد و همین نقطه امیدی برای حضور به موقع اخلاق است. تا پیش از این جامعه در سایه سار اخلاق نشسته بود و کوچهها کم و بیش به دست یکی، دو سلام فتح میشدند. ارتباط بین خانه، مدرسه، مسجد و بازار چنان قوی بود که هرچه دیده میشد، جز خیر، تعاون و همدلی نبود. شاید چون ضعف و خلأ اخلاقی محسوس نبود، نظام آموزشی نیز مسوولیتی در این باره نداشت. امروزه اما آدمی کودکی خودش را گم کرده است و درقحطی آب، هوا، اخلاق و خوبی به سختی نفس میکشد. خانوادهها دیگر کارکرد پیشین خویش را از دست دادهاند. وجود طلاق روانی میان والدین، بروز پدیده تک فرزندی،تجملگرایی، کارمضاعف بیرون از خانه، مشکلات ترافیک، دوری از پدرو مادربزرگ و سایر بستگان، تنها برخی از عوامل مخل عملکرد خانواده محسوب میشوند. برای مثال، در گذشته همه افراد خانواده برای صرف غذا دور یک سفره جمع میشدند و این باعث ایجاد و تقویت روابط میان افراد میشد ولی حالا با وجود فستفودها، این ارتباطها کم شده است. در نتیجه تنها گزینه موجود، روی آوردن به مدرسه است.
جهت دانلود نسخه اصلی از فروشگاه اصلی اینجا کلیک کنید
بخشی از متن اصلی :
از آموزش و پرورش تعاریف زیادی به عمل آمده است. عده ای آن را عمل بار آوردن کودک یا جوان میدانند که وسیله قرار میگیرد تا جمیع استعدادهای روانی و جسمانی تحت تعلیم گسترش یابد.
گروهی معتقدند آموزش و پرورش عملی است که به وسیلة بزرگسالان روی خردسالان انجام میشود و به عبارت دیگر عملی است که نسل متقدم بر روی نسل متأخر انجام میدهد.
دستهای آموزش و پرورش را کنشهای تأثیراتی میدانند که در متعلم اعمال میشوند تا بدان وسیله در او شناختها، عادات، ارزشها، روش زندگی و … بوجود آمده و به او اجازه می دهد که از خود فعالیتهای نهادی را که شخصاً قادر به تحقق آنها نبوده است، بروز دهد.
بنابر تعاریف فوق میتوان گفت که آموزش و پرورش عملی است به منظور تربیت و تکامل روان و جسم، احساسات و عواطف یک فرد، که یک جامعه یا یک گروه اجتماعی سعی دارد بوسیلة آن قدرتی را که از طریق یادگیریهایش بدست آورد، جهت ادامة حیات فردی و جمعی به اعضای جوان انتقال دهد. این چنین تربیتی لازم است تا موجب شود که فرد با استفاده بهتر از منابع موجود در یک جامعه و تفهیم ارزشهای واقعی آن به سوی زندگی بهتر در آن جامعه جهت خود و دیگر افراد جامعه سوق داده شود. از این روست که هدف تعلیمات رسمی در یک اجتماع باید ضمن شناخت و شکوفایی استعدادها به حقیقت آنچه که میتواند ایدهآل باشد و آنچه که باید مورد استفاده قرار گیرد، بپردازد.
کوششهای تربیتی باید دارای هدفی چون فراهم نمودن تسهیلات ادامة حیات فرد در ارتباط با جمع، متناسب با مکان و زمان، تفهیم مفاهیم ارزشها، پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد.
مفهوم تعلیم و تربیت در هر جامعهای با نظام اجتماعی آن ارتباط داشته و هدف تربیت در هر جامعهای اختصاص به آن دارد. از این روست که در جوامع مختلف میتواند در مفهوم انتقال دانستنیها، انتقال و تحلیل یادگیریها، یک نیاز انسانی، وسیلة حکومت حکام، وسیله منازعه برای تولید و بالاخره وسیلة منازعة طبقات اجتماعی محسوب گردد.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 20