شناخت امام علی(ع) کاری دشوار است و این وجود نا متناهی را کسی نتواند بشناسد و هر کس او را از دید خویش به نحوی دیده است. اما همه کس در این که امام علی(ع) از برجسته ترین افراد در اخلاق و نیکی هاست و گویی تجلی ارزش ها و قران و اسلام است، اختلافی ندارند. زیرا تاریخ از او حمایت می کند. وقتی صفحات دفتر تاریخ را ورق می زنیم و به عقب باز می گردیم، قسمت اعظمی از آن از وجود دین خبر می دهد، ان هم دینی به نام اسلام که پیامبری ممتاز از دیگر پیامبران کتابی حقیقتا پر گوهر از طریق وحی آورده است. در تاریخ، حوادث بسیاری به وضوح آمده است اما هیچ کدام به اندازه ی تاریخ دین و انبیاء در سرنوشت انسان تأثیر نگذاشته است. علتش هم این است که دین از خدا و حقیقت و کمال خبر می داد و جهان بینی ها و ایدئولوژی های بسیاری جهت کمال انسان در همه ابعاد برای او داشت. اما هیچ دینی به پای دین اسلام نمی رسد، زیرا دینی است برای همه اعصار و هرچه به جلوتر می رویم. با حقایق آن بیشتر و با پوچی های حرف های غیر ان بیشتر و بیشتر اشنا می شویم. حقایق دین در قرآن بسیار مشهود است و قرآن کلام خداست که به وسیله جبرائیل از طریق وحی بر حضرت محمد (ص) نازل گشته است. هر کس قرآن و جهان بینی اسلامی بخواند، حتما با دلیل و منطق اسلامی و بینش اسلامی، چهره ای وسیع و حقیقی از کمال و سر منزل غایی در ذهن او مجسم می شود و گویی آن را میشناسد و به ان ایمان می آورد، اما برای اینکه عزم کند و بخواهد به آن عمل نماید، نیاز به الگویی دارد که این راه را رفته و پیروز شده است. پس سنت پیامبر و اعمال پیامبر دری دیگر به روی او باز می کند که به وی مژده سعادت و نیکی می دهد. با نظر به اینکه پیامبر نیز عمری دارد و آن عمر به پایان می رسد، آیا باید گفت سنت به پایان می رسد؟ خیر، زیرا سنت را می توان حفظ نمود ولی باز هم سئوال مطرح است که ایا در آن روزگار بعد از پیامبر احتمال تعریف سنت وجود داشت؟ و ایا فرد دیگری الگو و تجلی سنت و قرآن و حقیقت است؟ در آن روزگار که قرآن در عمل و سنت پیامبر، چیزی تازه بود، امکانش وجود داشت که تحریفی بشود؛ ولی دو چیز این امکان را از بین می برد: اول خدا، که هر چه بخواهد می کند و با رفتار حکیمانه اش نمی گذارد تحریفی در قرآن صورت بگیرد. برای مورد دوم باید به بینشی متعالیه نظر کرد و جواب قطعی گرفت، براستی علت اینکه خدا به رسول اکرم فرمود اگر تو نبودی، بشر را خلق نمیکردم چه بود؟ جواب این سئوال وجود راهنما و الگو را در هر زمانی اثبات می کند. اگر خدا فیاض است، اگر اسلام و پیامبر را نمی فرستاد، انسان ها از چنین حقیقتی بی بهره می ماندند، همچون شاگردانی که بی معلم ارزش ندارند. پیامبر که رفت، برای نسل ها قرآن و سنت خویش را به یادگار گذاشت و برای الگویی در قالب یک انسان که از قرآن و سنت محافظت نماید و نسبت به حقایق دین بینا باشد، اصل عترت را بر جا نهاد[1] . خاندان پیامبر کیستند؟ آیا کسی جز علی(ع) در زمان پیامبر توانست این چنین مرد با مفهوم حقیقی ارزش ها، بدرخشد. هم اکنون به شخصیت علی(ع) در زمان حیات پیامبر اشاره می کنیم و این را بدان جهت می نویسیم تا معلوم شود حقیقت فردی که این چنین بعد از پیامبر، رفتارش در حکومت و غیر حکومت(که در مورد آن بحث خواهیم کرد) تاریخ را نورانی کرده و گوهر تشیع برای حیات حقیقی نسل ها باقی گذارده است،
[1]- اصل عترت در خود بطن «سنت» می باشد و اصل اضافه بر قرآن و سنت نیست .
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 154صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
خداوندا، سپاس تو را همچنانکه خود را سپاس گفته ای و برتر از آنچه هر گوینده ای گوید، هستی. خداوندا! درود و سلام فرست بر برترین آفریدگان، آنکه او را به حق بر انگیختند، تا بیم دهنده ی جهانیان باشد (محمد بن عبدالله و بر امامان راهنما از خاندان پاک او.)
خداوندا! توفیق ده تا برسیم به آنچه که از خشنودی تو آرزو داریم و در راه های نزدیکی جستن به خویش یاریمان ده و گام هایمان را استوار کن تا پیرو راه یاوران تو باشیم[1]. خداوندا! ما را یاری فرما که با استفاده از نهج البلاغه، این راه نور و هدایت در زندگانی خود موفق شویم و به آنچه تو از ما انتظار داری، دست یابیم.
خداوند قرآن را بر پیامبر فرستاد و وی به مردم آموخت و علی(ع) با استفاده از آن آموخته ها و علم بی پایانش، نهج البلاغه ای نوشت که مانند آن هرگز دیگر نخواهد آمد.
زیرا سه فصل زندگی آن حضرت، مکتب و وحدت و عدالت بود و مذهب او رهبری و برابری بود و فداکردن همه مصلحت ها در پای حقیقت از رفتار ایشان می باشد. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس با دوستی آل محمد(ص) بمیرد، شهید و آمرزیده شده و با توجه و با ایمان کامل مرده است.[2]
پس بهترین وسیله ی تهذیب نفس، محبت اهل بیت می باشد. ما از خدای منان توفیق جستیم و بر آن شدیم تا مقاله ای به مضمون :” ارزش های سیاسی در معنای زندگی و اندیشه ی حضرت علی(ع)“ به ساحت مقدس الهی و همچنین امام زمان (عج)، تقدیم نماییم. این کار به طور کلی چندین هدف داشت. اول ان بود که مورد قبول درگاه الهی و رضای او هر چه بیشتر قرار گیریم زیرا بدون رضای خدا و توکل به سوی او، هر کاری ناقص و به اصطلاح ابتر می باشد. لذا سخنی که پیرامون زندگی علی(ع) است و همه اش صحبت از حق و خدا بوده است، اگر با یاد خدا و توکل به او و هدف نزدیکی هر چه بیشتر به خود او صورت نگیرد! اصلا سزاوار نمی باشد.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 253صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
دانلود تحقیق تخصصی هنر معنای هنر با روشهای گوناگون و از نظر نظامهای فکری و جهانبینیهای مختلف با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 30
دانلود تحقیق آماده
مقدمه
معنای هنر و تعریف آن با روشهای گوناگون و از نظر نظامهای فکری و جهانبینیهای مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کردهاند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر به یاد این دو بیتی خیام میافتد که :
آنانکه محط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانهای و در خواب شدند
علاوه بر اختلاف روشها، اختلاف مشربها و روحیات، اختلاف جهانبینیها و مرامها نیز مزید بر علت شده، و به اختلافات دامن زده است. در صورتی که هنر یک مقولة علمی و یا تجربی نیست که بتوان مستقل از ذهنیتها و روحیات و حتی اهداف و آرمانهای فردی و اجتماعی به آن پرداخت و یا آن را تعریف کرد. اگر در علوم محض و علوم تجربی بتوان تا حدودی ـ و تاکید میکنم تا حدودی ـ شاهد و مشهود را از یکدیگر جدا کرد، در مورد هنر به هیچ روی نمیتوان «تماشاگر» و «بازیگر» یا «ناظر» و «منظر» را از یکدیگر جدا کرد. در امور هنری، ناظر، منظر و منظور چنان با یکدیگر آمیختهاند که نه تنها جدا کردنشان از یکدیگر دشوار است، بلکه در آمیختگی این سه عنصر شناخت چنان عمیق است که منجر به پیدایش نظریات کاملاً متفاوت در تعریف هنر شده. در حالی که هیچ یک از این نظریات را نمیتوان کامل و بیعیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است:
- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افکار
- انتقال احساسات و عواطف
- گریز از هیولی (بیشکلی ماده خالص ـ فلاسفة یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاکی
- کوششی برای خلق زیبایی یا آفرینش صور لذتبخش
- عاطفهای که صورت خوب از آن حاصل شود
- بیان و خلق
- روزنهای به ماوراء یا کوششی برای اتصال به منشاء وجود
- انجام کاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی
- درک بی شائبه از جهان و...
به طوری که ملاحظه میشود این تعاریف بعضاً تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند. بعضی اشراقی و عارفانهاند برخی فلسفی. و برخی واقعگرایانه و تحققی (پوزیتیویستی). بعضیها بسیار کلی و عمومی و بعضیها خاص هستند. بعضی اساساً واجد ویژگیهای اولیه یک تعریف علمی که عبارتست از جامع و مانع بودن نمیباشند (تعداد زیادی از این نوع تعاریف وجود دارند که ذکرشان در این مختصر نمیگنجد).
معنای اصلی واژه فرانسوی changer ، عوض شدن یا تغییر جهت دادن است، مثل درختی که به دنبال نور خورشید تغییر جهت می دهد. این ایده که تنها چیز ثابت تغییر است ، دست کم از زمان هراکلیت در 500 سال قبل از میلاد مطرح بوده است.
تغییر و تحول، دگرگونی و عدم تداوم می تواند به معنای فرایند عبور و انقطاع از واقعیتی و دست یافتن به واقعیت مورد نظر باشد علت روی آوردن به تغیییر شاید واقعیتهای مردودمی است که در موقعیت مورد نظر پدید آمده است یا بدنبال برتری بخشیدن به واقعیتهای موقعیت هستیم و بنا به مصلحت و موقعیتی که در آن هستیم بهتر است بدنبال تغییر باشیم.
بسیاری از صاحبنظران در این مورد اتفاق نظر دارند که مقصود و از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. و از آنجا که فرهنگهای سازمانها با یکدیگر متفاوت است، در میان فرهنگهای مختلف نسخه واحدی برای تحول پیدا نمی شود.
رقابت جهانی و تجارت رو به رشد جهانی در شرق و غرب، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، فضایی به شدت ناپایدار برای کسب و کارها ایجاد نموده است و در این میان حقیقت محض سرعت تغییرات است، انگار « پیدایی» و « فروپاشی» دو همزادند، دو سوی یک رخساره، دو بطن یک قلب پر طبش و بی تردید ضریب شتاب تغییرات با ضریب مخاطره در ارتباط است و افزونی اولی یعنی افزایش دومی. پس چه باید کرد؟ آیا در فاصله کوتاه شتاب و مخاطره جایی برای بیتوته هست ؟ نظاره یا سستیز؟ کدامیک ؟ هیچیک. فقط درک ریشه تغییر است که میزان مخاطرات را کاهش می دهد. درک این نکته که اگر « تغییر بستر مرگ است بستر تولد هم هست» .
گاهی به منظور توسعه شایستگی های سازمانی به دنبال تغییریم. گاهی نیز می خواهیم محیط کاری خلاق و با نشاط ایجاد کنیم تا بهترین افراد را جذب یا حفظ نماییم. برخی مواقع نیز تغییر برای بقای سازمان است. در اغلب شرکتهای جهان هرسه موضوع مطرح است. در تمامی سازمانها با چالش تغییر روبرو می شویم و این چالش فقط در کسب و کارها دیده نمی شود. مدارس ، سازمانهای دولتی و سازمانهای غیر دولتی، همگی با تغییرات شگرفی مواجه می شوند که سهامداران پر صدا و متنوع آنان انتظار می کشند ! در نهایت نیز فشار برای تغییر در تمامی سطوح بالا، میانی و پایین خط مقدم رو به افزایش است. در گذشته، مدیران عامل و هیئت های مدیره با این مسئله درگیر بودند که چگونه دیگران را در سازمان خود تغییر بدهند، اما امروز بیشتر آنها متوجه شده اند که نحوه ی تفکر و رفتار ایشان باید تغییر کند.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 95صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید