پیش گفتار
استاندارد" غذاهای بسته بندی و سرد شده با زمان ماندگاری طولانی- آئین کار بهداشتی" که توسط کمیسیون های مربوط تهیه و تدوین شده و در پنجاه و دومین جلسه کمیته ملی استاندارد میکروبیولوژی و بیولوژی مورخ 6/11/82 مورد تصویب قرار گرفته است، اینک به استناد بند یک ماده 3 قانون اصلاح قوانین و مقررات موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران مصوب بهمن ماه 1371 بعنوان استاندارد ملی ایران منتشر می شود.
برای حفظ همگامی و هماهنگی با تحولات و پیشرفتهای ملی و جهانی در زمینه صنایع ، علوم و خدمات ، استاندارد های ملی ایران در مواقع لزوم تجدید نظر خواهد شد و هرگونه پیشنهادی که برای اصلاح یا تکمیل این استاندارد ها ارائه شود ، در هنگام تجدید نظر در کمیسیون فنی مربوط مورد توجه قرار خواهد گرفت. بنابراین برای مراجعه به استاندارد های ایران باید همواره از آخرین تجدید نظر آنها استفاده کرد.
در تهیه و تدوین این استاندارد سعی شده است که ضمن توجه به شرایط موجود و نیازهای جامعه، در حد امکان بین این استاندارد و استاندارد ملی کشورهای صنعتی و پیشرفته هماهنگی ایجاد شود.
منابع و مآخذی که برای تهیه این استاندارد بکار رفته به شرح زیر است :
1-Codex alimentarius commission
CAC/RCP 46 :1999
Code of hygienic practice for refrigerated packaged foods with extended shelf life
2-استاندارد ملی ایران 6598 :سال 1381 میکروبیولوژی- واژه نامه.
مقدمه
غذاهای بسته بندی و سرد شده با زمان ماندگاری[1] طولانی, در برگیرنده آن دسته از مواد غذایی است که در سرما نگهداری می شوند تا کیفیت آنها به مدت بیش از 5 روز محفوظ بماند. به طور کلی کاربرد گرما و سایر فرآیندهایی که برای نگهداری استفاده می شود, نمی تواند سترونی تجاری آنها را تضمین کند. سرد کردن[2] هردل[3] مهمی در به تاخیر انداختن فساد مواد غذایی و جلوگیری از رشد عوامل بیماریزا می باشد. تولید کنندگان مواد غذایی برای تضمین ایمنی فرآورده های تولید شده در زمان ماندگاری آنها, باید به عوامل دیگری چون کاربرد نادرست درجه حرارت توجه کنند. از این رو, بهره گیری از هردل ها به منظور جلوگیری از رشد میکروبی در کنار سرد کردن آن ها ضرورت می یابد.
در مراحل تولید ، نگهداری ، توزیع ، فروش و جابجائی[4] غذاهای بسته بندی و سرد شده, امکان کاربرد نادرست درجه حرارت وجود دارد. چنانچه در فرآوری برای پیشگیری از رشد بالقوه میکروبی در آن ها اقدام لازم انجام نشده باشد, میکروارگانیزم های بیماریزا در فرآورده رشد خواهند کرد. سرد کردن به تنهایی نمی تواند خطر میکروبی را در آن ها به کمینه برساند, چون گونه هایی خاص از میکروارگانیزم های سرماگرا[5] , مانند: لیستریامونوسیتوژنز وکلستریدیم بوتولنیم بخوبی در سرما (4 درجه سلسیوس و دماهای پایین تر از آن), رشد می نمایند.
1- Shelf life
2-Refrigeration
3-Hurdle
4- Food handling
5- Psychotropic
مقدمه:
مطالعه تغییر ساختها و روابط عناصر اصلی تشکیل دهنده فضاهای جغرافیایی در طی زمانها یکی از وظایف اصلی جغرافیدانان می باشد . لذا با توجه به این نگرش و رشته جغرافیا که همه ی مسایل زیست محیطی و غیره را مخصوصا" محیط زندگی انسان را نیز در مطالعات خود در بر می گیرد به مسایل مهمتری مخصوصا" به قدیمی ترین پایگاه زندگی انسان یعنی روستا می پردازد . به طور کلی روستا را می توان قدیمی ترین پایگاه استقرار و سکونت انسان دانست . امروزه این سکونتگاهی زیستی به دلیل شرایط خاص روستا و جوامع روستایی همواره جمعیت خود را به نفع شهر ها از دست می دهند.
امروزه با گوناگونی و تنوع در چشم اندازهای فرهنگی و محیط جغرافیایی که دایم بعلت تغییر و تحول و پیشرفت علم و تکنولوژی بر تنوع و پیچیدگی آن افزوده می گردد جغرافیا نیز بنا بر ماهیت خود که
بدنبال دستیابی به علل و عوامل این تغییرات و دگرگونی ها از طریق مطالعه عوامل مهم تشکیل دهنده فضای زندگی یعنی محیط انسان و روابط بین آنها ست ، تغییرات ودگرگونیهایی را در ابعاد مختلف خود یعنی ماهیت ، قلمرو دیدگاهها ، نظریه ها ، شیوه ها ، روش تحقیق و ابزار خود در طول زمان بوجود آورده است .
در بررسی سیر تحول و دگرگونی دانش جغرافیا و ماهیت آن می توان از مفهوم اولیه این علم که خود آنرا در مشاهده و توصیف محیطهای بشری و کشف سرزمینهای جدید و اطلاع و آگاهی ازاحوال انسانها و جوامع ببان می کرد به علت ساده بودن موضوع و محدود بودن جوامع مورد مطالعه ی خود نیز ازسادگی و محدودیت برخوردار بوده ولی امروزه جغرافیا با توجه به پیچیدگی و تنوع محیطهای بشری و پیشرفت درجه دخالت انسان در محیط و تغییرات آن و افزایش دیدگاهها و نظریه ها در رابطه با چگونگی ساخت محیط زندگی دگرگونی علایق ، نیازها و تخصص های دیگران مفهوم ساده اولیه و محدود را ندارد بلکه جغرافیای امروزی با توجه به ویژگی های ساختاری – کارکردی محیط ها و درنظر گرفتن هر مکان به عنوان یک سیستم و نظام ، مطالعه روابط بین انسان و محیط را در درون سیستم ها بعهده دارد این سیستم ها می توانند مانند یک سیستم ساده مثل یک مزرعه تا نظامهای بسیار پیچیده و متنوع مانند سیستم سرمایه داری جهان و تأثیرات آن برساختار فضائی را شامل می گردند به طوریکه ( هانس بوبک ) عنوان می کند :
جغرافیای امروزی عمدتا" به بررسی عرصه های ساختاری – کارکردی می پردازد ، عرصه هایی که نه تنها ازنظر مکانی ، بلکه از نظر ساختاری – کارکردی قابل تبیین و تشخیص هستند . در این چارچوب ، یک عرصه
ساختاری ازطریق همنوایی پدیده های گوناگون و یا هم سویی هدفهای ناموزون و پراکنده و یک عرصه
کارکردی به واسطه تأثیر همگانی نیروهای ویژه موجود و مؤثر در آن تعریف و مشخص می شود .
طلاق و تاثیر اجتماعی آن
مقدمه
طلاق در اصل رها کردن از روی قرارداد است. اسلام اولین دینی نیست که طلاق را مباح کرده است این امر بین رومیها و آنتی ها و نیز امت یهود و مسیحی ها و اعراب قبل از اسلام رواج داشته است و از دیدگاه اسلام طلاق یکی از منفورترین حلالهاست که پیامبر اسلام (ص) نیز فرموده اند منفورترین چیزهای حلال در پیش خدا طلاق است قران کریم در هفت آیه نخستین سوره پیرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن می گوید – خداوند در قرآن می فرماید شما آنها را از خانه هایشان خارج نسازید و آنها نیز از خانه ها خارج نشوند. از آنجا که حقوق زنان در مواردی چنان که شایسته است پاس داشته نمی شود نظام حقوق زن و خانواده یکی از موضوعاتی است که در جامعه ، باید مورد تحقیق قرار گیرد اسلام حق تعلیم و لزوم آموزش آزادی در امر ازدواج و اشتغال را برای مرد و زن هر دو فرض و واجب می شمارد و برابری و تساوی حقوق زن ومرد را امری مسلم می شمارد. علیرغم برابری کامل ارزش انسانی زن و مرد تفاوت هایی نیز وجود دارد که ملاحظه آنها در قانونگذاری خود باعث ستم به آنهاست و عدالت اقتضا می کند : هر یک به تناسب توانایی ها و ناتوانی های خود از حقوق متناسب و متعادل برخوردار شوند. اضافه برآن تساوی کامل حقوق زن و مرد بدون توجه به تفاوتهای آن دو خلاف عدالت و حکمت آفرینش دوگانه آنان است.
قوانین طلاق
طلاق حقی نیست که به مرد عطا شده باشد و از زن بازداشته شده باشد بلکه طلاق آخرین راه چاره ایست که برای پایان دادن به زندگیهای بدون عاطفه و مشقت بار در نظر گرفته شده است به همین لحاظ مسولیت فردی که اختیار بیشتری در این موضوع دارد بیشتر است لذا باید توجه داشت افرادی که از روی هوا و هوس به این امر اقدام میکنند و با بروز کمترین اختلافات آنرا چاره کار خود میدانند روزی باید در مقابل خداوند متعال پاسخگو باشند که آیا واقعا امکان ادامه زندگی به هیچ وجه وجود نداشته و آیا آنها همه سعی خود را برای ادامه زندگی کرده اند؟ و باید پاسخ دهند چرا چیزی را که خداوند امر به محکم و استوار کردن آن کرده براحتی از هم گسسته اند .
بر اساس قوانین و موازین کشور وقوع امر طلاق از سه راه امکانپذیر است
ساده ترین شکل وقوع طلاق زمانیست که زن و شوهر بر مساله طلاق توافق داشته باشند و دیگر مایل به ادامه زندگی با هم نباشند
این نوع طلاق به طلاق توافقی معروف است که از اختیار مرد در طلاق ناشی میشود .
نوع دیگر طلاق که اساس تمام قوانین طلاق میباشد طلاق به خواست و اراده مرد است
((ماده 1133 قانون مدنی- مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید .
تبصره – زن نیز می تواند با وجود شرایط مقرر در مواد (1119) ، (1129) و (1130) این قانون ، از دادگاه تقاضای طلاق نماید .))
در این حالت مرد موظف به پرداخت کلیه حقوق زن میباشد .
اما نوع دیگر طلاق که همچنان ریشه در اختیار مرد دارد طلاق بخواسته زن است ، در این حالت زن با اثبات شرایط عسر و حرج خود (در این شرایط دادگاه مرد را مجبور به طلاق میکند ) و یا با توجه به وکالتی که از ابتدای عقد در شرایط ضمن عقد از مرد گرفته میتواند خود را مطلقه نماید .
((بر اساس ماده 1130 قانون مدنی- در مورد زیر زن می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید در صورتی که برای محکمه ثابت شودکه دوام زوجیت موجب عسر و حرج است می تواند برای جلوگیری از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورت میسر نشدن به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.
تبصره – عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر وحرج محسوب می گردد :
1- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .
2- اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است .
در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک ، مجددا” به مصرف موارد مذکور روی آورده ، بنا به درخواست زوجه ، طلاق انجام خواهد شد .
3- محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر .
4- ضرب و شتم یا هرگونه سوء استفاده مستمر زوج که عرفا” با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد .
5- ابتلاء زوح به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید .
موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود ، حکم طلاق صادرنماید .))
همچنین اگر در ضمن عقد شروطی واقع شود که در موارد قانونی حق طلاق بصورت وکالت بلا عزل به زن تنفیذ شود این شرایط در درخواست زن برای طلاق نافذ خواهد بود
باید توجه داشت طلاق به خواسته مرد و طلاق توافقی قابل رجوع است یعنی مرد دوباره میتواند بر ادامه زندگی با زن اراده کرده و بدون ازدواج در مدت مقرر زن دوباره به همسری مرد در می آید .اما در طلاق عسر و حرجی یا قضائی امکان رجوع برای مرد وجود ندارد و صرفا با توافق طرفین امکان آن بوجود می آید.
اما اجرای صیغه طلاق بدون صدور گواهی عدم امکان سازش غیر قانونی میباشد
((ماده 10 قانون حمایت خانواده:
اجرای صیغه طلاق و ثبت آن پس از رسیدگی دادگاه و صدور گواهی عدم امکان سازش صورت خواهد گرفت .
متقاضی گواهی عدم امکان سازش باید تقاضانامه ای به دادگاه تسلیم نماید که در آن علل تقاضا به طور موجه قید گردد. پس از وصول تقاضانامه دادگاه راسا یا به وسیله داور یا داوران سعی در اصلاح بین زن و شوهر و جلوگیری از وقوع طلاق خواهد کرد. هرگاه مساعی دادگاه برای حصول سازش نتیجه نرسد با توجه به ماده 8 این قانون گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد. دفتر طلاق پس از دریافت گواهی مذکور به اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد نمود.
هر یک از طرفین عقد بدون تحصیل گواهی عدم امکان سازش مبادرت به طلاق نماید به حبس جنحه ای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. همین مجازات مقرر است برای سردفتری که طلاق را ثبت نماید.))
و در همین قانون و ماده 8 آمده :
در موارد زیر زن یا شوهر حسب مورد می تواند از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نماید و دادگاه در صورت احراز آن موارد گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
1 – توافق زوجین برای طلاق .
2 – استنکاف شوهر از دادن نفقه زن و عدم امکان الزام او به تادیه نفقه همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را وفا نکند و اجبار او به ایفا هم ممکن نباشد.
3 – عدم تمکین زن از شوهر.
4 – سو رفتار و یا سو معاشرت هر یک از زوجین به حدی که ادامه زندگی را برای طرف دیگر غیر قابل تحمل نماید.
5 – ابتلا هر یک از زوجین به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای طرف دیگر در مخاطره باشد.
6 – جنون هر یک از زوجین در مواردی که فسخ نکاح ممکن نباشد.
7 – عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به کار یا حرفه ای که منافی با مصالح خانوادگی یا حیثیات شوهر یا زن باشد.
8 – محکومیت زن یا شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به پنج سال یا بیشتر و بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.
9 – ابتلا به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی زناشویی را غیر ممکن سازد.
10 – هرگاه زوج همسر دیگری اختیار کند یا تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید.
11 – هر یک از زوجین زندگی خانوادگی را ترک کند. تشخیص ترک زندگی با دادگاه است .
12 – محکومیت قطعی هر یک از زوجین در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون طرف دیگر باشد.
تشخیص این که جرمی مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقع طرفین و عرف و موازین دیگر با دادگاه است .
13 – در صورت عقیم بودن یکی از زوجین به تقاضای طرف دیگر همچنین در صورتی که زوجین از جهت عوارض و خصوصیات جسمی نتوانند از یکدیگر صاحب اولاد شوند.
14 – در مورد غایب مفقودالاثر با رعایت مقررات ماده 1029 قانون مدنی .
تبصره : طلاقی که به موجب این قانون و بر اساس گواهی عدم امکان سازش واقع می شود فقط در صورت توافق کتبی طرفین در زمان عده قابل رجوع است .))
با بوجود آمدن موانع مختلف قانونی و مسائلی مثل مهریه های امروزی کمتر پیش میاید مرد مستقیما قصد طلاق زن را داشته باشد و حتی بعضاً با وجود انحرافات مشخص در همسر بعضی از مردها بخاطر بار مالی سنگین طلاق از آن دوری میکنند و زندگی بی روحی را در پیش میگیرند و گاهی سعی در ایجاد ناراحتی برای زن میکنند تا او خود پیش قدم شود در کنار این مساله مراجعات مکرر زنها برای طلاق و ادعاهای مکرر عسر و حرج قضات دادگاه را برای صدور حکم طلاق دچار تردید میکند و این امکان هم در صورت ارائه نکردن دلایل محکم از طرف زن غیر ممکن است .
بنابر این بهترین راه خاتمه دادن به زندگیهای مشقت بار و بدون عاطفه توافق طرفین بر روی طلاق میباشد که در ضمن این توافق دو طرف بر روی مسائل مالی و حقوق مشخصه توافق کرده و با دادن دادخواست مشترک امکان طلاق را فراهم میکنند و چون این درخواست مشترک و با توافق طرفین است حکم صادر شده در مورد آن قطعی بوده و قابل تجدید نظر خواهی نیز نمیباشد که از نظر زمان رسیدگی سریعتر از موارد دیگر طلاق خواهد بود .
در کتاب دینی ما نیز امر شده که یا بنیکویی با هم زندگی کنید و یا در غیر اینصورت باز بنیکوئی از هم جدا شوید .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مفهوم خاتمیت :
یکی از القاب آن بزرگوار خاتم الانبیاء است. و خاتم به فتح تا یا به کسر تا، از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو بمعنی تمامیّت و پایان هر چیزی است. از این نظر، عرب به انگشتر، خاتم به فتح تا می گوید چون انگشتر در آن زمان، مهر و به منزلة امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند آخر آن را مهر می کردند. جای مهر انگشتر، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد. خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است، می داند که پیامبر گرامی خاتم انبیا است و بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد.
سرّ خاتمیت را در دو چیز می توان یافت:
1- دین اسلام با فطرات انسانها کاملاً مطابق است.
2ـ دین اسلام جامع الاطراف است و می تواند در هر زمانی و در هر مکانی و د رهر حالی جوابگوی جامعة بشریّت باشد. اسلام مدّعی است که هر چه جامعة بشریت از نظر دین احتیاج داشته گفته است.
وقتی چنین باشد، آمدن دین دیگری پس از اسلام لغو و بیهوده است. به عبارت دیگر، آمدن دین پس از دین دیگری به واسطة چند چیز است :
1ـ اینکه آن دین نتواند جامعه را اداره کند و ویژة برخی از زمانها باشد، و این محدودیّت چنانچه گفته شد در اسلام نیست. دلیل واضح آن مرجعیّت در اسلام است. شما نمی توانید فقه جامع الشرایطی را پیدا کنید که مطلبی از دین از او سؤال کنید و او در جواب بماند.
2ـانحراف یا تحریفی در دین قبلی پیدا شود. چنانچه دین نصرانیت و یهودیّت به اقرار خود آنان چنین است. این نقیصه در اسلام نیست و پروردگار عالم متعهد است که اسلام از این گونه نقایص مصون بماند.
3ـ زمینه اقتضایی برای آن دین باقی نماند. مثلاً، اگر دینی به اقتضای زمان به معنویات زیاد اهمیّت داده باشد تا در آنان تعادل ایجاد شود، وقتی حال تعادل پدید آمد آن دین خود از میان رفتنی است. تصوّر این مطلب در اسلام غلط است زیرا چنانچه گفتیم اسلام دینی است که با فطرت انسان صد در صد مطابقت دارد و همان طور که به معنویات اهمیّت داده است به همان مقدار به مادیات نیز اهمیت داده است .
این خلاصه ای از بحث خاتمیت بود، و پوشیده نیست که بحث خاتمیت بحثی مفصل و علمی است که در فراخور این نوشته نیست. ما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم.
با آنکه در دهه های اخیر‘ پیشرفت های سریع و شگفت انگیزی نصیب جامعه پزشکی گردیده با این حال یک نوع حس بلاتکلیفی و سرماخوردگی نهانی در بین مردم به ویژه در گروه زنان گردیده است. این ناراحتی های گوناگون روانی طبیعتاً جسم آدمی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و شخص را تا سر منزل بیماری های روان تنی و روانی مانند « افسردگی » که یکی از عواقب آن خودکشی است می رساند. به عقیده عده ای از دانشمندان بیش از 60 درصد بیماری های جسمی اغلب به علت فشارهای روانی و عوارض گوناگونی بر دستگاههای مختلف بدن و از جمله کاهش عمر طبیعی شخص می گذارد.
در جامعه ی کنونی که مملو از مشکلات و محیط های متشنج است‘ زمینه ی بیش تری برای بروز بیماری های روانی مهیا شده است و به طبع افسردگی هم به خصوص در زنان روبه افزایش است. به همین علت در این تحقیق ( افسردگی در زنان ) سعی بر شناسایی این بیماری و عوامل به وجود آورنده ی آن به خصوص در زنان شده است و در آخر راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی و دیدگاه های قرآن و روایات در مورد افسردگی بیان شده است.
روش تحقیق در این مقاله بر اساس روش کتابخانه ای و روش اسناد و مدارکی و توصیفی و همچنین از منابع دست اول دینی ( قرآن‘ نهج البلاغه و غررالحکم ) و دیگر منابع دست دوم استفاده شده است.
افسردگی یک انحراف خلقی است به عبارت دیگر افکار منحرف و فریب آلود مجموعه ای از احساسات و غم و اندوه‘ عدم اعتماد به نفس‘ بی تفاوتی‘ بی حوصلگی‘ خستگی و ضعف و ... را تحت عنوان افسردگی در فرد به وجود آورده است. علل افسردگی عبارتند از : علل شیمیایی‘ نورونی‘ سکته‘ سیستم اندوکرین‘ افکار منفی و علل ژنتیکی.
افسردگی عمده در میان زنان 18 تا 44 ساله بیشتر شیوع دارد و معمولأ در اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود. در اوایل دهه بیست زندگی ناسازگاریهای زناشویی‘ برای کسانی که ازدواج کرده اند‘ اغلب به نقطه اوج خود می رسد. در گـذشته‘ رایـج ترین داروهـای درمـان افـسردگی‘ داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای؛ ایمی پرامین ( توفرانیل ) و آمی تریپ تیلین ( ایلاویل ) یا بعد از موفقیت این داروها‘ بازدارنده های منوآمین اکسیداز فنلزین ( نوردیل ) و سولفات ترانیل سیپرمین ( پارنات ) بودند. در اکثر موارد‘ این داروها عوارض جانبی ( خشک شدن دهان‘ خواب آلودگی‘ سرگیجه و افزایش وزن ) به همراه دارند و نمی توانند از آن ها برای کسانی که به بیماری های متعدد دیگری دچار هستند‘ استفاده کرد.
راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی عبارتند از :توقعات خود را کاهش دهید؛ برای کسب آرامش‘ صراحت گفتار داشته باشید.
راه های کسب آرامش از نظر قرآن و روایات عبارتند از : خداوند می فرماید : « وَ مَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ معشیةً فَتنَتاً. طه 124
و هر که از یاد من دل بگرداند‘در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت. »
و نیز در سوره رعد آیه 27 می فرماید :
« ... إلا بِذِکرِاللّه تَطمَئِنَّ القلوب . آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش می یابد. »
رسول الله ( ص ) می فرمایند : « إن هَدفی فی الدُنیا یحبُکَ اللّهُ وَ إن هَدفیما ایدی الناس یحبُکَ الناسُ : به دنیا بی رغبت باش‘ تا خداوند دوستت بدارد به آن چه در دست مردم است بی اعتنا باش تا مردم دوستت بدارند. »
امام علی ( ع ) می فرمایند : « أعظمُ البَلاءِ إنقِطاعِ الرَّجاء : بزرگ ترین بلا نومیدی است. »
در سخنی دیگر آن حضرت فرموده اند که : « قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ : نومیدی‘ صاحب خود را می کشد.»
امام باقر ( ع ) می فرمایند : « َیرُالمالِ الثِّقَةُ بِاللّهِ والأسِ مِمّا فی ایدی الناسِ : بهترین سرمایه اعتماد به خداست و چشم طمع برکندن از آن چه مردم دارند. »
امام صادق ( ع ) می فرمایند : « الیأسُ مِمّا فی ایدی الناسِ عزّ المؤمِنِ فی دینِهِ : قطع امید کردن از آن چه مردم دارند‘ مایه عزت دین مؤمن است. »
کلید واژه:
افسردگی: به معنای غم و اندوه‘ ملال و بیحالی است که واسطه میان غم اندوه و شاد است. یک حالت‘ شادی و نشاط و حالت دیگر غم و اندوه. اما وقتی که غم و شادی طبیعی نبود و غم و مکروهی هم عارض نگردیده باشد این حالت بینابین را افسردگی گویند.