تحقیق درباره فرقه اسماعیلیه

تحقیق درباره فرقه اسماعیلیه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:89

فهرست و توضیحات:

پیشگفتار

بیان مسئله

مقدمه

فرقه اسماعیلیه

نسب فاطمیانتعداد خلفاى فاطمىفاطمیان و نشر آداب و شعایر شیعى

تقریبا همه جنبشهای اجتماعی مذهبی دوران اولیه تسلط اسلام برمناطق خاورمیانه وایران، دارای ویژگیهای مشترکی بودند. هدف مشترک همه، رهائی از زیر سلطه بیگانگان و مقاومت در برابر پذیرش دین اسلام بود. در واقع می‌‌توان جنبش قرمطیان را شکل تکامل یافته جنبشهای قبلی دانست که خود از طرفی با مبارزه مسلحانه علیه حاکمیت خلفای اسلام و زیر سئوال بردن حقانیت آنان و از طرف دیگر با پرچمداری جنبش صوفی گری و دراویش، زمینه را برای رشد فلسفه یارسان و بنیانگزاری این دین، آماده نمود.

              آنطور که برتلس مستشرق روسی در باره سابقه قرمطیان می‌‌نویسد: “از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که “باطنیان“ به “قرمطیان“ بمعنی اخص و “اسماعیلیان“ منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان حمدان قرمط درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی ازمذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تایید است، زیرا باطنیان خود شاخه‌ای از اسماعیلیه بودند و یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند. اما اسماعیلیه چه مذهبی است و دلایل صعود و سقوط آن چه بود

             فرقه " اسماعیلیه " از فرق منشعب مذهب شیعه است. ظهور این فرقه، نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل با برادرش حضرت موسی بن جعفرالکاظم ( ع )  بوده است. اینان معتقد بودند که بعد از امام جعفر صادق ( ع )‌  چون پسرش اسماعیل پیش از پدر در گذشته امامت محمد بن اسماعیل منتقل شده که سابع تام بوده و دور هفت    به او خاتمه یافته است .(نظر مقدس بودن عدد هفت نزد قدما)

            در اعتقاد آنان، تاریخ بشر به چند دور تقسیم می گردد و هر دور با پیامبری «ناطق» و  امامی «اساس»‌ آغاز می شود. ناطقان، ‌همان پیامبران اولوالعزم اند که تعداد آنان هفت نفر است و پس از هر ناطقی، هفت امام روی کار می آیند. دوره هر پیامبری هزار سال است و چون دور او به سر رسد، پیامبر دیگری با شریعتی نو ظهور می کند.  این پیامیر شریعت پیشین را نسخ می نماید. امام ( یا اساس یا وصی ) عالم به علم تاویل شریعت است .

            از دیدگاه اسماعیلیان، افراد بشر به دو گروه تقسیم می شوند: ویژگان یا نخبگانی که با طی مراحل مختلف به باطن شریعت دست می یابند و دیگر،‌ عالم یا اکثریت غیر اسماعیلی که فقط قادر به درک مفاهیم ظاهری مذهب هستند. همچنین، ‌سازمان مذهبی اسماعیلیان بر مراتب و درجات منظمی استوار بود که از پایین به بالا،‌ عبارت بودند از: مستجیب (تازه وارد به گروه)، ماذون، داعی، حجت، باب و امام

 



خرید و دانلود تحقیق درباره فرقه اسماعیلیه


تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط

تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:14

 

 

 

 

دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط، توسط کاهن، ویلیام، امروز تاریخ، 00182753، اکتبر 2006، جلد 56، انتشار 10

پایگاه داده:

مهم ترین تحقیق دانشگاهی

دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط

مفاد

1- برای مطالعة بیشتر

ویلیام کاهن برخی از روشهایی را بررسی می کند که نگاهی به میل جنسی بنجامین دیزرائلی، عقیدة ما دربارة ویکتوریایی ها و مردم خودش را به چالش می کشاند. بنجامین دیزرائلی، یکی از سنجیده ترین مردان تاریخ است. هم اکنون بیش از هفتاد اثر زندگی نامه ای، تاریخی، نمایش نامه ای و داستانی وجود دارد که او را به عنوان موضوع مورد بحث شان انتخاب کرده اند. در این بین، جلدهایی از مکاتبات و گفته های او به علاوة سه شرح حال همسرش وجود دارند. چه چیزی برای صحبت دربارة او به جای مانده در پی موارد زیادی که در معرض فروش قرار گرفته اند؟

توجه کنونی، تلاش ما برای بازگویی چیزهای بیشتری از ویکتوریایی های پایبند به مبادی آداب است که مضحکه ی قرن بیستم بودند. چیزهایی دیگذر از عصر طلایی ما، توجه ما را به مردم قرن نوزدهم برانگیخته اند. علاوه بر این، بدبینی ** دربارة ویکترویایی ها خودش به این تاریخ برمی گردد. لیتون استراچی، قهرمانان ویکتوریایی را به اندازة ویکتوریایی های برجسته پایین آورد امّا او از نقطه نظر خشم نسلی می نویسد که آنها را به عنوان منابع ویکتوریایی اولین جنگ جهانی به شمار می آورند. برای زمان طولانی، محبوبیت کتاب اش، دشمنی تاریخی بر علیه ویکتوریایی ها را نشان داد.

اخیراً، تسهیل پیشداوری اجتماعی، ترقی جنسیت به عنوان ردیفی از تجریه و تحلیل تاریخی و علاقه در بین مورخان به سئوالات مربوط به امور جنسی، علاقه به موضوعات مشابه را مجدداً قوت بخشیده اند. تعدد در اسناد فراوان چاپ شده از زندگی دیزرائلی، ما را هشیار کرد و متوجه نظر به این موضوعات جدید کرد. آن قسمت هایی از زندگی اش را که مورخان قبلی به عنوان حرف چرند یا گمان پردازی برای مثال علاقه اش به مقام سلطنت و اشراف زادگی یا شهرت اش برای تضاد جنسی رد کرده اند نیاز به یک نگاه جدید دارند.

یک پاداش جدی گرفتن آن اجزاء دورة دیزرائلی که برای علاقمند شدن به موضوعات دیگر ممانعت ایجاد کرده یا شکست خورده اند، افشای جنبة منفی محافظه کاری ویکتوریایی است. پاداش دیگر این است که دریابیم چطور دیزرائلی بر مانع اصلی پیشرفت اش غلبه کرد و آن را به نفع خودش تغییر داد. سرانجام در درک برخی روشها، شکل برجسته ویکتوریایی می تواند میل جنسی اش را هم مخفی و هم آشکار نماید، یکی با ستایش فزایندة نه تنها برای مرد بلکه برای دنیوی بودن و زیرکی نسل اش به وقوع بپیوندد. دیزرائلی علاوه بر سیاستمداری، نویسنده هم بود. از نوشته هایش بخصوص رمان دوازدهم اش علاوه بر خاطره گویی های چاپ نشده اش ما می توانیم درک کنیم که چطور کشش اش به جامعة اشرافی در زمان یکسان هم غیرمنطقی و هم خطرناک بود. تولد در یک خانوادة یهودی طبقه متوسط رو به بالا با پدری که تمام روز را در کتابخانه صرف می کرد، دیزرائلی آرزو داشت در گردهمایی های هنری شرکت کند و در کلاس های نقاشی حضور یابد. او اولین داستانش را در طول نیابت سلطنت منتشر کرد و قهرمانانش، نلانروس با لباس پرزرق و برق و شیک پوشان بودند. او در اشراف سالاری نخبه بود و گفتة لرد النبروگ از خانواده های سرشناس را به یاد می آورد که می گفت: همیشه یک تجمل پرستی در نسل سوم وجود دارد. به عنوان یک تجمل پرست، دیزرائلی همیشه مراقب نسل سوم بود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط


تحقیق درباره فرقه نقشبندیه

تحقیق درباره فرقه نقشبندیه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:42

فهرست و توضیحات:

پیشگفتار

بیان مسئله

مقدمه

نقش روحانیت متنفذ در ضدیت با تحولات اجتماعی و ایجاد اغتشاشها درافغانستان

شناختی کلی از روحانیت متنفذ درکشور:

پس از مرگ پیرمقبرة اوتبدیل به زیارت میشودو یک مواجرکه از مدرک نذور و صدقات زوار امرار معاش مینمایند، زیارتگاه را اداره میکند. زیارتگاه ها ومکانها بسیار خودمانی و آشنا اند، بسیاری از مزارها در شفای امراض بخصوص تخصص دارند. مشهور است که مزار اوفیان در کوهدامن پروان بیماران سیاه سرفه را شفا می بخشد. بهمین روال گفته میشود: مزار ملا محمد اسماعیل از خانوادة خان علوم در قندهارمعروف به ژری نیکه، در شفای بیماری مرض ژردی شفابخش است. و بعضی مزارات دیگردر شفابخشیدن گزیدن سگ دیوانه شهرت دارند.

استااولسن دانشمند دنمارکی که درمورد « اسلام و سیاست در افغانستان» مطالعات عمیقی کرده از برکت برداشتی بالاتر از برداشت « اولیویه» دارد و آنرا بحیث وسیلة سیاسی چنین تفسیرمیکند: اتوریته مذهبی برای اعتبارو قبول هر جریان ایدیالوژیک بشمول قدرت بطور مشروع عامل کلیدی در جامعه اسلامی بوده و اکنون نیز میباشد. ادعای افراد( مذهبی ـ روحانی) مبنی براینکه اتوریتة برحق بالای دیگران وبرموسسات اجتماعی را از جانب خداوند کسب نموده اند، براصل توارث یا معنویت روحانی قرار دارد..... از همین جهت است که شخصیت های مذهبی یک تهدید بالقوه برای اقتدار هر دولت بوده و در سراسر تاریخ بارها حکمروای برحال را معاف داده اند. یک جنبة مهم اتوریتة مذهبی اشخاص دارای تورات مقدس و معنویت روحانی، شایستگی آنها را در داشتن« برکت»  است. علامات خارجی برکت درتبارز قدرت های مثبته و توانائی هائی است که میتواند اشکال مختلف را بخود بگیرد. سلسلة کرامات از نمایش یک سبک زندگی پرهیزکارانه توام با ریاضت گرفته تا نوشتن تعویذ های شفا بخش و حفاظت کننده تا انجام کرامات آشکارمانند تغذیه یک اردو با یک قرص نان یا قدم زدن در روی آب را دربر میگیرد. در بسیاری موارد برکت یک پیر تابعد ازمرگ او تثبیت نشده است. اما پس از مرگ حوادث خارق العاده از مقبرة او ویا قدرت های شفا دهنده که پس از قربانی بر مقبره اش ظهور میکند، قبر اورا به زیارت تبدیل می نماید.

اولیویه ادامه میدهد : با پیر ها قدم به قلمرو« تصوف» می نهیم. درینجا دیگر بحث مذهب مردمی در میان نیست ، بلکه با فرقه های صوفی که نقش انها درتاریخ اسلامی افغانستان و نهضت مقاومت از اهمیت والائی برخوردار است، مواجهیم.

« در جامعة افغانی، تصوف در سه فرقه ( نقشبندیه، قادریه و چشتیه ) متجلی شده است که دربین طبقات متوسط شهرها و اطراف شهرها نفوذ دارد. کابل و هرات دو مرکز بزرگ تصوف اند اما تمام شمال کشور و ناحیه قندهارازین مکتب تاثیرپذیرفته اند. تصوف « ظاهر» را درمقابل « باطن» قرارمیدهد. برای دستیابی به این حقیقت می بایست تحت رهبری یک « پیر» یا «مرشد» قدم در طریق نهاد. هر « مرید» برای اینکه به شناخت حق نایل شود باید مدارج طریقت را بگذارند واین شناخت، شناختی است اشراقی و عرفانی و نه مبتنی برتعقل و استدلال. در حالی که طریقت شریعتی قابل به تمیز میان خالق و مخلوق( وحدت الشهود) است و مکاتب الحادی به وحدت این دو( وحدت الوجود) معتقد اند، عشق به حق عبارتست از انحلال من در بی نهایت الهی، برای رسیدن به این مرحله، مرید به انجام اعمالی روحانی نیاز دارد که برحسب فرق مختلف متفاوت باشد. این اعمال عموما عبارتند از اورادی حاوی تکرار یکی از اسماء خداوند(ذکر)، که قادریه به صدای بلند و نقشبندیه در سکوت زمزمه میکند. صوفی های شناخته شده دارای یک زندگی شدیدا روحانی اند ولی تظاهر به آن نمیکنند. آنها عموما درگروه های کوچک و در مکانی دورتراز اغیار (خانقا) که غالبا وصل به یک مدرسه است گرد هم می آیند و به رهبری پیرخود به ذکر میپردازند. صوفی در زندگی روزمره خود را به یک نظم فکری مقید کرده، این نظم فکری بدون آنکه او را از زندگی اجتماعی جدا سازد، او را از دیگران متمایز ساخته است. پیوند میان ادبیات فارسی و تصوف در افغانستان پیوند بسیار قوی است و این بخصوص به دلیل وجود نویسندگان محبوبی چون خواجه عبدالله انصاری، جامی هروی و رومی بلخی بوده است.»

بنابر تحقیقات اولیویه در افغانستان تصوف به دو گونه عمل میکند. یکی متابعت فرد از پیر به عنوان مرید که آنرا تصوف سنت گرا گویند و دیگری متابعت جمعی یک طایفه و یا یک قبیله از یک پیریا یک خانوادة روحانی است که برکت در خانوادة آنها موروثی است. در این نوع تصوف میان جامعه و خانواده قدیس ارتباطی نیست و تنها این خانواده است که ظاهرا به ذکر می پردازد ولی کار های اجتماعی او به برکت ( معالجة بیماران، دعای خیر) محدود میشود. پیروان این طریقت بیشتر به مخلص شهرت دارندتا مرید. عمل اصلی که نشانة ارادت مخلص به پیر است عبارت از دیدار سالانه پیر و تقدیم هدایا به پیر است. درمقابل پیر دعای خیر و مهمانوازی خود را نثار پیروانش میکند. و این روشی است که توسط آن قبائل در پیوند با شریعت که حقوق عرفی آنها را رد میکند، مذهب را با خصوصیات قبائلی آشتی میدهد. تصوف در میان قبائل تبلور سیاسی است که رنگ و بوی مذهبی ندارد، و به همین دلیل در قبایل ملاها به ندرت به طریقت می پیوندند. حالانکه در مناطق غیر قبائلی تصوف تائیدی است بر پیروی دقیق از اسلام راستین. بنابرین درقبائل پشتون فرقه یی که اکثریت را در دست دارد فرقه قادریه است که رهبری آن بدست خاندان نقیب صاحب گیلانی است.

موسس این سلسله عبد القادر گیلانی ( قرن ششم) در بغداد مدفون است. اعقاب اوکه با رژیم عثمانی پیوند نزدیک داشتند و ازین رژیم لقب « نقیب ا لاشرف» دریافت کرده بودند ، در بغداد محصلین کشور های مختلف را بحضور می پذیرفتند. در قرن شانزدهم این فرقه در هند مستقر شد و ازینجا بود که پشتون های غلزائی بخصوص سلیمانخیل ها و خوگیانیها را بسوی خود کشانید. این فرقه داری شعب زیادی است که در راس هرکدام یک نفر از نوادگان عبد القادر گیلانی قراردارد. حضرت نقیب صاحب پدر پیر سید احمد گیلانی درسال های دهه بیست عراق را ترک کردودرچهار باغ ننگرهار مستقرشد تا فرقة  محلی را از نزدیک رهبری کند. پس از مرگ او درسال 1947 پسرش سید احمد گیلانی معروف به افندی جان جانشین او شد. سید احمد گیلانی با ازدواج با دختری از خاندان محمدزائی روابطش را با سلطنت قائم کرد و از طریق فعالیت های غیر مذهبی عاید کافی نصیب میشد. او نمایندة کمپنی پژو در کابل بود. گرچه او به اعمالی دست می زد که به ظاهر جنبة مذهبی داشت ( تقسیم آب وضودر میان مریدان بیمار) ولی فرقه را براهی می برد که زیاد با مذهب پیوند نداشت و شکل شبکة طرفداران را بخود میگرفت.

و اما تصوف سنت گرا با اسلام رسمی در تضاد نیست بلکه فضایی از روحانیت را تقدیم مومن میکند، ضمن آنکه برای فقیه و شریعت اسلامی احترامی بی چون وچرا قایل است. درین جا پیر یک عالم است و نیز یک رهگشا. مرید بطور انفرادی به طریقت می پیوندد و بصورت شخصی و بی واسطه از پیر تبعیت میکند. حتی اگر سنت خانوادگی نقش بزرگی درین تصمیم گیری داشته باشد. پیران طریقت بطور مرتب درجلسات ذکر و تحت نظارت مرشد حاضر می شوند. بعکس گاهی طریقت همبستگی های صنفی را با همبستگی های مذهبی تحکیم می بخشد. هر حلقه ای از صوفیان شبیه نوعی باشگاه محل تمرینات روحانی است. بنابرآنچه گفته شد این شکل از تصوف که از ریفورم های شیخ احمد سرهند ( جد بزرگ مجددی ها) و شاه ولی الله دهلوی پدید آمده به هیچ وجه با اسلام رسمی که علما مبلغ آنند، در تضاد قرارندارد. غالب پیرها از روحانیونی هستند که عضو جامعة روحانیت اند. آنها هم به تدریس علوم ظاهر( فقه و شریعت) و هم علوم باطن می پردازند و در اینجا پیوند پیر با مرید با رابطه عالم و طالب همراه است. این صوفیان برای تاکید بر تعلق خود به مذهب راستین خود را پیروان طریقت شریعتی می نامند. شک نیست که پیر بیش از یک روحانی ساده است و گفته میشود که وجود او باعث خیر وبرکت است. جانشینی پیر در خانوادة او موروثی است و مریدهای او یک قوم واقعی را تشکیل میدهند که نفوذ سیاسی آنهادر مواقع ضروری بسیارچشم گیر است. فرقة نقشبندیه توسط بهاءالدین نقشبند(1318 ـ 1389 م) در بخارا بنیان نهاده شد. این فرقه در افغانستان بیش از دیگر فرقه های تصوف پیرو دارد و دارای شعب بسیاری است و دوتمایل در آنها بیشتر قابل تشخیص است : شاخه های غربی و شمالی کشور( و نیز شعبه یی که به خواجه احرار شهرت دارد) با مهد فرقه یعنی آسیای میانه ارتباط دارند، در مقابل شعب شرق و قندهار مستقیما به خانواده مجددیها ( از اولادة شیخ احمد سرهندی) وابسته اند. خانوادة مجددی در اواخر قرن 19 ازهند به افغانستان آمده اند. نقشبندیه  پیروان خود را اغلب ازمیان بورژوازی سنت گرا و باسواد، صنعتگران و کارمندان و روستائیان اطراف شهرهای با فرهنگ قدیمی ( مانند هرات ، کابل ، غزنی ، مزارشریف و میمنه ) و نیز ازمیان قبائل ( مانند پکتیا ـ کتواز ) برمیگزینند.



خرید و دانلود تحقیق درباره فرقه نقشبندیه