لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:5
فهرست مطالب
« شهروند و دولت در فرآیند جهانی شدن» عنوان همایشی است که معاونت پژوهشی دانشکدة معارف اسلامی و علوم سیاسی با همکاری کمیتة دانشجویی در تاریخ سوم دی 80 در دانشگاه امام صادق علیهالسلام برگزار نمود. در این همایش دکتر عبدالعلی قوام، محقق و استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بین الملل به بیان دیدگاههای خود پرداخت که خلاصهای از آن را در زیر میآوریم:
پدیدهای که تحت عنوان جهانی شدن از آن یاد میشود، از یک جهت پدیدهای کاملاً جدید است و از یک لحاظ هم قدمتش به هفت هشت قرن پیش برمیگردد. آن چه امروز دربارة جهانی شدن مطرح میشود، در قالب بازسازی فضا، مکان و گسترش فضاهای اجتماعی است که به بحران هویت و معنا میانجامد و از این جهت پدیدهای کاملاً جدید به حساب میآید.
شاید بتوان گفت جهانی شدن بیشتر به خودش شباهت دارد تا هر پدیده دیگری، بدین لحاظ اگر بخواهیم، برای جهانی شدن نوعی تفکیک و تقسیمبندی قائل شویم، باید از سال 1648 که قرارداد صلح وستفالیا به امضا میرسد – یعنی Nation State متولد میشود – تا سال 1990 را یک دوره و از سال 1990 تا به امروز را دوره دیگر در نظر بگیریم.
در فاصله سالهای 1648 تا 1990، الگوها و ارزشهای حاکم در روابط بین الملل، همه در یک مایه و براساس مدرنیسم و روشنگری تعریف میشد. ولی از سال 1990 به بعد ما فقط شاهد فروپاشی نظام دو قطبی نیستیم، بلکه شاهد فروپاشی عصر روشنگری نیز هستیم. لذا ما از یک جهت بعد از 1990 دچار نوعی بحران معنا شدیم.
در گذشته آمریکا و شوروی، هر کدام در قالب دکترینها ]نظریههای [ خاص خود دوستان یکدیگر را تعریف و به کشورهای مختلف براساس این تعریف کمک اقتصادی میکردند، یا از اعطای کمک اقتصادی سرباز میزدند. ولی یکی از اتفاقاتی که بعد از 1990 رخ میدهد، این است که دیگر دوست و دشمن را براساس گذشته نمیتوان تعریف کرد.
یکی از مشکلاتی که آمریکا بعد از فروپاشی شوروی دچار آن شد، این بود که از داشتن دشمن محروم شد! البته حادثه 11 سپتامبر جریانات عادی را تا حد زیادی تغییر داد و باعث شد آمریکا قدری ذوق زده شود؛ یعنی با استفاده از فرصت به دست آمده، تمام خلأی را که از سال 1990 به بعد ایجاد شده بود، پر کرد و به مردم خود نشان داد که آمریکا بدون دشمن نیست؛ به عبارت دیگر این حادثه باعث تقویت حس ناسیونالیستی (ملی گرایی) در آمریکا شد.
حقوق شهروندی از واژگانی است که بهتازگی به ادبیات سیاسی و اجتماعی و حقوقی ایران وارد شده و بههمین سبب نیز ناشناخته و مبهم است، همچنانکه واژهی "حقوقبشر" بهعنوان مفهوم گستردهتر "حقوق شهروندی" نیز، بهرغم همهی تکرار و تبلیغی که برای آن میشود، در ایران به تعمق و تدقیق مورد مطالعه و ادراک قرار نگرفته است . .
حقوق شهروندی، بیش از هر چیز راجع به حقوقی است که هر فرد بهعنوان تابع یک دولت از آن برخوردار است. مصادیق حقوق شهروندی بسیار زیاد است و از حق برخورداری از مسکن و آموزش و بهداشت مناسب شروع شده و تا حقوقی از قبیل حق دادرسی عادلانه ادامه مییابد. اینکه اموری مانند حق آزادی بیان، حق آزادی مطبوعات، حق آزادی انتخابشدن و انتخابکردن را باید در شمار حقوق شهروندی دانست یا اینکه، این حقوق جنبهی عمومیتری داشته و در همان مفهوم حقوقبشر قرار میگیرند، مورد اختلاف است.
این فایل دارای 13 صفحه می باشد.
16 صفحه
شهروند کیست حقوق شهروندی چیست ؟
شهروند کیست؟در اینجا لازم است تعریفی از واژه شهروند ارائه گردد. آیا تنها ساکن بودن به مدت مشخص در یک شهر موجب می شود که فرد شهروند نامیده شود؟
شهروندی مقوله ای است که با مفهوم فرهنگ هر جامعه گره خورده و از آنجا که فرهنگ هر مرز و بوم ناشی از سه قلمرو اساسی فعالیتهای اجتماعی، فضای سیاسی و وضعیت اقتصادی آن جامعه است فرهنگ هر جامعه ای کاملا منحصر به فرد و هر فرهنگی نیز شهروند ویژه خود را می طلبد.
در تعریف شهروند می توان گفت که شهروند کسی است که حقوق فردی و جمعی خود را می شناسد و از آنها دفاع می کند قانون را می شناسد و به آن عمل می کند و از طریق آن مطالبه می کند، از حقوق معینی برخوردار است؛ می داند که فرد دیگری هم حضور دارد و دفاع از حقوق او یعنی دفاع از حقوق خودش و فردی که در امور شهر مشارکت دارد.
پس شهروندی نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعه ای از آگاهی های حقوقی فردی و اجتماعی است. در یک جامعه مدنی حقوق یک فرد عبارتند از: حقوق اساسی به معنای حقوق بنیادی شهروندان یک جامعه، حقوق سیاسی به معنای حق مشارکت در فرآیندهای سیاسی، حقوق اجتماعی که در برگیرنده حقوق اقتصادی و نیز حداقل استانداردهای زندگی در تسهیلات اجتماعی است.