نقاله زندگی نامه سیاوش کسرایی

نقاله زندگی نامه سیاوش کسرایی

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:11

 

دوران زندگی

تحصیلات و مدارک علمی:

مسئولیت ها و مقام ها

آثار :

اشعار:

 

تاریخ فوت، محل فوت، هنگام فوت، محل دفن

نقل قول و خاطرات:


آرش کمانگیر

منابع:

 

دوران زندگی:

سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد. وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند.ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز می پرداخت. به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی می‌نامیدند. بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیت‌های ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران)گذراند. خانه‌ی سیاوش کسرائی در سال‌های نخست انقلاب ۱۳۵۷ ایران، یکی از جاهایی بود که نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده ایران به آن رفت‌وآمد می‌کرد. در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیات دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج سیاوش کسرائی، به‌آذین، هوشنگ ابتهاج ، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتا به تایید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر توده‌ای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد. اما سرانجام به دلیل مشکلات و مسائل سیاسی تن به مهاجرتی ناخواسته داد و دوازده سال پایان عمرش را در غربت و تنهایی گذراند، این سال‏ها برای او بسیار دشوار و طاقت‏فرسا بود، به طوری که او در خاطراتش مدام نام ایران را تکرار می‏کند و اینکه چقدر دلش می‏خواهد که بتواند به ایران باز گردد و در سرزمین مادری خویش باقی زندگی را سپری کند . کسرایی ابتدا در کابل و سپس در مسکو و پس از فروپاشی بلوک شرق به وین مهاجرت کرد. در طول اقامتش در افغانستان، در رادیو زحمت‌کشان که از شهر کابل پخش می‌شد، مشغول به فعالیت شد. ابوالفضل محققی از دوستان و همکاران سابق سیاوش کسرایی در رادیو زحمت‌کشان نقل می‌کند که در زمان تصدی وی به عنوان «مسئول بخش ادبی رادیو»، هیچ‌گاه شعری از احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث یا فروغ فرخزاد خوانده و پخش نشد. سیاوش کسرایی از «نسل چهارم» و از آخرین نسل مهاجران ایرانی به اتحاد جماهیر شوروی بود. او از زندگی در شوروی رنج می‌کشید و تجربه درونی و رنج روحی خود را در سروده «دلم هوای آفتاب می‌کند» وصف کرده است. این شاعر در شعر خود هم از خود سخن میگوید هم از اجتماع. در شعر او هم روح اجتماعی و حماسی جلوه گر است هم روح غنایی و تغزلی .در میان اشعار وی منظومه "آرش کمانگیر" از لحاظ اجتماعی به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند .

 



خرید و دانلود نقاله زندگی نامه سیاوش کسرایی