مقاله - رنسانس در اروپا

مقاله - رنسانس در اروپا

لینک دانلود "  MIMI file " پایین همین صفحه 

 

تعداد صفحات " 36 "

فرمت فایل : "  word  "

 

فهرست مطالب :

گذری کوتاه بر تاریخ سیاسی روم

 

از رم تا روم

 

مسیحیت

 

فرهنگ و تمدن در روم باستان

 

اروپا در قرون وسطا

 

مقدمه

 

کلیسا

 

اوضاع سیاسی اروپا در نیمه ی اول قرون وسطا

 

هنر کلیسایی

 

رنسانس در اروپا

مقدمه

رشد شهرنشینی و قدرت گرفتن شهرنشینان

افزایش قدرت پادشاهان

تحولات سیاسی و شکل گیری حکومت های مرکزی

رنسانس هنری در اروپا

رنسانس پیشرفته

قصرها و ویلاهای رنسانس و باروک

میکلانژ 

 

بخشی از  فایل  :

 

از رم تا روم

 

در همان زمانی که یونان دوران شکوفایی خود را می گذراند، در شمال غربی آن ـ یعنی در شبه جزیره ی ایتالیا ـ اقوامی می زیستند که از حیث فرهنگ و تمدن بسیار عقب تر از آنان بودند. از شهرهای مهم این اقوام، شهر رم بود. رمی ها حکومت جمهوری داشتند. آنان به طور دایم با همسایگان خود در جنگ بودند. به همین دلیل، جنگاوری در میسان رمی ها اهمیت زیادی داشت و پسران خود را پس از دوران کودکی به آموزش های سخت نظامی مشغول می کردند.

 

در قرن سوم قبل از میلاد، توسعه ی فتوحات رمی ها موجب شد که با حکومت کارتاژ همسایه شوند و بر سر منافع اقتصادی و راه های دریایی، با یک دیگر بجنگند.

 

کارتاژی ها عنوان خود را از پایتخت خود، شهر کارتاژ[1]( در تونس فعلی)، گرفته بودند. آنان قسمت های زیادی از سواحل شمال آفریقا و جزایر دریای مدیترانه را در اختیار داشتند. جنگ هایی رومیان با کارتاژی ها بیش از نیم قرن طول کشید. سرانجام، با وجود رشادت های هانیبال،2 سردار کارتاژی، رومیان پیروز شدند و به عمر دولت کارتاژ خاتمه دادند(146 ق.م) جنگ های رومیان و کارتاژی ها به جنگ های پونیک3 معروف است.

 

رومیان به تدریج بر پیروزی های خود افزودند و با فتح مصر و آسیای صغیر کشوری پدید آوردند. بدین ترتیب، حکومت رم به امپراطوری روم تبدیل شد. گستردگی بیش از حد قلمرو روم برای آن امپراتوری مشکلاتی در پی داشت. همسایگی رومیان با دولت ایران، سرآغاز مسائل بسیاری در سرنوشت دو کشور بود. تا این زمان رومی ها آشنایی زیادی با حکومت ایران آن زمان ـ یعنی اشکانیان ـ نداشتند. همسایگی آنان با اشکانیان موجب برخورد منافع و در نتیجه، جنگ های بسیاری شد که تا اواخر دوره ی ساسانی ادامه یافت. این جنگ ها در نهایت موجبات ضعف هر دو کشور را فراهم کرد.

 

امپراتوری روم از قرن سوم میلادی دچار مشکلاتی شد که به تدریج قدرت آن را به تحلیل می برد.

 

یکی از علل این مشکلات وسعت بیش از حد قلمرو امپراتوری بود. امپراتور کنسانتین شهر بیزانتیوم ( قسطنطنیه) را که در شرق امپراتوری بود به پایتختی انتخاب کرد. این اقدام مقدمه ی تقسیم روم به دو قسمت شرقی و غربی گردید.(395 م.)

 

از آن پس، روم غربی به دلیل حملات مداوم اقوام بیابانگرد رو به انحطاط نهاد و به عکس، روم شرقی به دلیل برخورداری از سرزمین های ثروتمند امپراتوری و راه های بازرگانی تا مدت ها به حیات خود ادامه داد تا آن که در 1453 م. پایتخت آن توسط ترکان مسلمان فتح شد و بدین ترتیب، یکی دیگر از امپراتوری های بزرگ جهان منقرض شد.

 

مورخان سقوط شهر رم، به دست اقوام مهاجم، را از مهم ترین حوادث تاریخ جهان دانسته اند. اقوام مهاجم مردمی بیابانگرد و با زندگی شهری بیگانه بودند. آنان پس از کش مکش های بسیار توانستند شهر رم را تسخیر کنند و خرابی های بسیار به بار آوردند. یکی از مورخان در این باره نوشته است:« هزار سال پیش از مسیح، متجاوزان شمالی وارد ایتالیا شده و ساکنان آن را مطیع ساخته و با آن ها مخلوط شده بودند، تمدن آنان را کسب کرده و با خود آنان، تمدن نوینی را بنا نهاده بودند. چهارصد سال پس از مسیح همان واقعه تکرار شد . . . »

 

 

 

مسیحیت

 

پیدایش مسیحیت، مهم ترین حادثه در تاریخ رم باستان است. مسیحیان در ابتدا مسئله ی مهمی برای حکومت روم به شمار نمی رفتند اما به مرور زمان به شمار و اهمیت آنان افزوده شد. تعالیم مسیحیت در جامعه أی که فساد و خشونت در آن گسترش فراوانی داشت، مردم را به پارسایی و مهربانی دعوت می کرد. به علاوه، تعالیم آن با بسیاری از سنت های شرک آمیز رومیان در تضاد بود. به همین دلیل، از طرف بسیاری از بردگان و گروه های مردم بدان گرویدند و از طرف دیگر، موجبات خشم و نگرانی روحانیون یهودی و حاکمان رومی را فراهم آورد. از این رو، سختگیری نسبت به مسیحیان بیشتر و بیشتر شد. بسیاری از مسیحیان در این راه جان باختند اما روند گسترش مسیحیت ادامه داشت و آموزه های آن در زندگی فردی و اجتماعی پیروانش پایدارتر می شد تا این که کنستانتین به مسیحیت گروید. از آن پس، این دین در اروپا رسمیت پیدا کرد و روز به روز به پیروانش افزوده شد و حتی در خارج از مرزهای اروپا نیز پیروانی یافت.

 

فرهنگ و تمدن در روم باستان

 

فرهنگ و تمدن در روم باستان از عوامل مختلفی تأثیر پذیرفته و در گذر زمان تغییر و تحولاتی داشته است. در اوایل، رمی ها بیشتر تحت تأثیر فرهنگ ساکنان قبلی شبه جزیره ایتالیا بودند. پس از فتح یونان نیز رومی ها به رغم برتری نظامی، به تدریج با میراث تمدنی آنجا آشنا شدند. بدین ترتیب، علم و دانش، آداب و رسوم و بسیاری از جنبه های دیگر فرهنگ یونانی در متصرفات روم گسترده شد. در واقع، بسیاری از جنبه های فرهنگ یونان در روم استمرار یافت و امروزه نیز در زندگی مردم اروپا متجلی است.

 

با حضور و گسترش مسیحیت، فرهنگ مسیحی که از جهات بسیاری بر فرهنگ موجود جامعه روم برتری داشت در زندگی اجتماعی مردم نفوذ کرد و بر آن تأثیر گذاشت. در ضمن، رومیان علاوه بر این که بر جوامع زیر سلطه ی خود تأثیر می گذاشتند، از فرهنگ و تمدن آنان نیز تأثیر می گرفتند. قلمرو روم شامل سرزمین های وسیعی در اروپا، آسیا و آفریقا می شد. راههای زمینی و دریایی، این قلمرو وسیع را بهم می پیوست و اندیشه های اقوام گوناگون را از قسمتی به قسمت دیگر انتقال می داد. رومی ها حتی در بعضی از زمینهای از تمدن ایران در عصر اشکانی و ساسانی تأثیر پذیرفتند.

 

دین: در روم معابد فراوانی وجود داشت که مردم برای پرستش به آنجا می رفتند. در این معابد معمولاً غیب گوهایی وجود داشت که مردم به آنها معتقد بودند. مسیحیت، در جامعه رومی تأثیر بسیار عمیقی پدید آورد که از آن جمله می توان به تغییر در اندیشه های آنان اشاره کرد. مسیحیان به خدایان رومی، قداست و پرستش امپراتوران و اموری از این قبیل اعتقاد نداشتند. به همین دلیل، در اوایل با بغض و کینه ی کاهنان و ماموران دولتی روبرو بودند اما با گسترش مسیحیت اندیشه های دینی آنان جای اندیشه های کهن را گرفت. به علاوه، برخی از اندیشه های دینی ایرانیان در بخشهایی از اروپا رسوخ یافت؛ مثلاً، پرستش میترا و نیز اندیشه های مانی از آن جمله است.

 


 

 

 



خرید و دانلود مقاله - رنسانس در اروپا