لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:42
ازنظر مطهری زندگی اجتماعی آدمی برخلاف زندگی اجتماعی حیوانات همواره دستخوش تغییر وتحول است. طبیعت انسان را بالغ و آزاد و خود سرپرست قرار داده است . انسان راه خود را به کمک عقل وعلم وبا قوانین وضعی می پیماید و به همین دلیل است که در مسیر تکامل خود به فساد و انحراف کشیده میشود . به عقیده مطهری این دو استعداد یعنی استعداد انحراف و استعداد تکامل از یکدیگر تفکیک اپذیر نیستند . دو استعداد بالا انسان را به افراط وتفریط می کشانند . او معتقد است که انسان کوشش میکند با نیروی علم و ابتکار، هم خود را با مظاهر ترقی و پیشرفت زمان هماهنگ کند، و هم جلوی انحرافات زمان را بگیرد . امااین روند همواره در مسیر درست خود حرکت نمیکند و انسان دچار بیماری جمود و جهل میگردد . به عقیده مطهری بیماری اول سکون و توقف ،و بیماری دوم سقوط و انحراف را برای زندگی آدمی به ارمغان می آورد .
مطهری میگوید:
جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خو نمیگیرد ، و جاهل هرپدیده نو ظهوری را به نام مقتضیات زمان ، به نام تجدد وترقی موجه میشمارد . جامد هر تازهای را فساد و انحراف میخواند و جاهل همه را یک جا به حساب تمدن و توسعه علم و دانش میگذارد .
قطعه بالا در شناسایی دیدگاه اجتهادی مطهری دارای اهمیت است ؛ دیدگاهی که خود او از آن به دیدگاه "اعتدالی " یاد میکند . به این ترتیب نگرش مطهری به مسایل زنان ، نه دیدگاه تجددگرایی محض است ونه نگرش سنتی . چنین طرز تلقیای سبب میشود که مطهری مساله زن رادر عصر کنونی نه رهایی زن در معنای لیبرالی ، بلکه درخانواده بداند .ازاین رو مطهری نقطه عطف بحث خود از جنبش زنان را در کشورهای اسلامی ،حقوق طبیعی خانواده معرفی میکند . به این ترتیب مبنای تمامی تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری از قبیل حجاب ، میراث، خواستگاری ،ازدواج و... بر اساس این حقوق تفسیر میشود . اما درک این حقوق خود در گروی فهم مفهوم" طبیعت" ویا" فطرت " است . به این ترتیب شناخت مساله زن ، روش مطالعات زنان ، طبیعت و حقوق طبیعی مهمترین بنیانهای شناخت تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری هستند .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:html
اعتقاد به وحی و نبوت ، از نوعی بینش درباره جهان و انسان ناشی میشود
، یعنی اصل هدایت عامه در سراسر هستی اصل هدایت عامه لازمه جهان بینی
توحیدی اسلامی است ، از این رو اصل نبوت لازمه این جهان بینی است خداوند
متعال به حکم اینکه واجب الوجود بالذات است و واجب الوجود بالذات ،
واجب من جمیع الجهات است ، فیاض علی الاطلاق است و به هر نوعی از
انواع موجودات در حدی که برای آن موجود ممکن و شایسته است تفضل و
عنایت دارد و موجودات را در مسیر کمالشان هدایت میکند این هدایت شامل
همه موجودات است : از کوچکترین ذره گرفته تا بزرگترین ستاره و از پست
ترین موجود بیجان گرفته تا عالی ترین و راقی ترین جاندارها که ما
میشناسیم یعنی انسان از این روست که قرآن واژه " وحی " را همچنانکه در
مورد هدایت انسان به کار برده در
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:23
چکیده
در این مقاله بر آن شدهایم تا «عرفان» را از دیدگاه استاد شهید مطهری بررسی کرده، به تبیین نگرشها وگرایشهای عرفانی او بپردازیم؛ چه اینکه استاد، عرفان را از نوع شناخت شهودی و مبتنی بر سیر و سلوک عملی دانسته تا انسانِ عارفِ سالک، از مرحله «فهمیدن» به منزل «رسیدن و دیدن» تکامل یافته، به مقام توحید درمراتب گوناگون نائل شود که عرفان را با توحید ناب و انسان کامل نسبتی تام و تمام خواهد بود و در این جهت برخیازاصول عرفانی از وحدت شخصی وجود، سلوک و شهود، ریاضت و عشق و محبّت بررسی شده و استاد، مقوله«وحدت وجود» را در مقام تصوّر و تصدیق از نوع سهل و ممتنع دانسته، معتقد است: بسیار اندکند کسانی که بهحقیقت معنا و ماهیت آن میپردازند.
به اعتقاد استاد، عرفان با تصوّف فرق دارد و اوّلی را مقولهای فرهنگی و دومی را اجتماعی میداند و بهشدّت برنظریه اصالت، استقلال و غنای عرفان اسلامی و زایش و رشد و بالندگی عرفان اسلامی از دامن فرهنگ و آموزههای قرآنی ـ روایی تأکید دارد و نظریه بیگانه بودن عرفان با آموزههای اسلامی یا التقاطی و تلفیقی بودن عرفان اسلامی با عرفانهای هندویی، مسیحی و... را نقد کرده، نمیپذیرد؛ اگر چه تأثیر و تأثّر فرهنگهای اخلاقی ـ عرفانی را با عرفان اسلامی قبول دارد.
و نیز در این مقاله بر آن شدیم تا به تجلیّات و نماد و نمونهای از گرایشهای عرفانی استاد شهید مطهری و تحوّلتکاملی اندیشه، انگیزه و عمل وی از حکمت به عرفان بهویژه در اواخر عمر گرانبهایش اشاراتی داشته باشیم.
واژگان کلیدی: عرفان، وحدت وجود، ریاضت، عشق و محبّت، اخلاق، حکمت و فلسفه و....
مقدّمه
تفسیری که از شاکله و شخصیت استاد شهید مطهری در اذهان خاص و عام وجود دارد، این است که او راشخصیت فلسفی و حکمی میدانند و همین بُعد وجودی استاد، ظهور بیشتری دارد و اکثر نوشتهها و گفتههای آن متفکّر بزرگ نیز از خردورزی و عقلگرایی او در تبیین اندیشه و بینش و حتّی گرایشهای دینی حکایت میکند که حکمت اندیشی و فلسفهورزی او بر هیچ اهل معرفتی پوشیده نیست؛ امّا به این معنا نیست که در عرصهها و ساحتهای دیگر از مطالعات، اظهارنظر و تضلّع ویژه بهرهمند نبوده است؛ بلکه شخصیت جامعالاطراف شهید مطهری جواز ابراز اندیشه و اظهار رأی صائب و ثاقب وی را در ابعاد گوناگون تفکّر دینی نیز منطقی و معقول مینماید؛ بهویژه اینکه گرایشهای علمی و عملی استاد شهید به مقوله عرفان پژوهی در اواخر عمر شریفش، موارد معیار سنجش، و ارزیابی، استخراج و تبیین دیدگاههای عرفانی او را نیز مطلوب، بلکه ضرور میکند؛ افزون بر اینکه از صاحب نظری و کارشناسی ژرفاندیش، با گستره علمی و مطالعاتی فراوان، نیازشناسی، زمانشناسی و درک و درد دینیکه استاد داشت، انگیزش بیشتری را فراروی ما مینهد تا نگرشها و گرایشهای عرفانی ـ سلوکی وی را بیش از پیش مورد کاوش معرفتی قرار دهیم و این ساحت معرفتی شهید مطهری نیز به اصحاب معرفت و ارباب فضیلت و دانشپژوهان و حقیقت جویان معرّفی شود؛ چه اینکه در آثار و اثمار گونهگون گفتاری و نوشتاری یا بیانی و بَنانی آن متفکّر اسلامشناس، مواضع گوناگونی یافت میشود که زمینهها و بسترهای کافی را در حصول و تبیین این وجه شخصیتی وی در اختیار ما مینهد. بدیهی است ذهن و زبان و قلم استاد به تفکیک قلمرو و گستره هر کدام از فلسفه و عرفان و حکمت عقلی وشهودی بهطور کامل آشنا بود و التزام عملی استاد در رهاوردهای علمیاش در امتیاز مقولههای حکمی ـ عرفانی کاملاً مشهود است؛ امّا چه توان کرد که اشتراکات فراوان در حوزههای نظری هر کدام از معرفت فلسفی و عرفانی و اینکه زبان عرفان «فلسفه» و «فلسفی» است (مطهری، 1362: ص 190)، زمینههای لازم را در نوع نگرشها وگرایشهای استاد بهصورت جامع فراهم ساخت؛ به ویژه آنکه راه برهان و عرفان و معرفت استدلالی و ذوقی را مانعةالاجتماع ندانسته، هر دو را دارای ارزش معرفتی قلمداد میکرد و حتّی معتقد بود که ترجیح یکی بر دیگری، از نظر علمی و معرفتی بیهوده است:
... به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه بیهوده است. هر یک از این دو راه، مکمّل دیگری است و به هر حال، عارف، منکر ارزش راه استدلال نیست (مطهری, 1360: ص 146 ـ 154).
به همین میزان، دو هدف ما را بر آن داشت تا به تبیین اجمالی نگرشها و گرایشهای عرفانی استاد شهید اهتمام ورزیم: 1. اندیشهها و نگرشهای عرفانی استاد از لابهلای آثارش استخراج و به آگاهان جامعه بهویژه نسل جوان وروشنفکر معرّفی شود و تبیینهای عرفانی و اصول و معیارهای اندیشة آن شهید فرزانه و پاسخگوییهایی که بهبرخی سؤالات و شبهات در حوزه عرفان، ادبیات عرفانی و شخصیتهای عرفانی ـ ادبی داده, مغفول و مهجور نماند و این ساحت پربرکت معرفتی استاد نیز در جامعه علمی حضور و ظهور داشته باشد.
روح و روحیه عرفانی و گرایشهای سلوکی و درد سیر و سلوکی استاد شهید در لابهلای معارف فلسفی وعقلانیاش پوشیده نماند و فقط تفسیر تکبعدی و تکساحتی از شخصیت علمی و عملی استاد نداشته باشیم. افزون بر این، گرایشهای عرفانی ـ سلوکی در عرفان عملی که استاد شهید در اواخر عمر شریفش یافته و تحوّلی در شخصیت وی شمرده شده است نیز مطرح میشود تا مورد توجّه جدّی قرار گیرد. از سوی دیگر، اعتقاد خاصّ استاد به عرفان اصیل اسلامی که آنرا دارای اصالت، استقلال و غنایی ویژه میدانست، تبیین، تحکیم و از آن دفاع شود و بهویژه در برابر اندیشههایی که عرفان را غیراصیل، غیرمستقل و حتّی بیگانه و وارداتی میدانند و برخی نیز با کمی تسامح، آن را تلفیقی و التقاطی قلمداد میکنند، لازم مینُماید که نگرشها، بینشها، اعتقادات و حتّی نظریه استاد در اصالت، استقلال و جامعیت عرفان اسلامی بهطور کامل تبیین و آشکار شود.لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:56
قرآن مظهر رحمت و جلوه ربوبیت خداوند و کتاب شناخت و تربیت انسان است و به دلیل برخوردارى از چنین هویتى، مطالعه دقیق کتاب تشریع و نظام تکوین را به قصد دریافت تصور روشن و واقع بینانه از آنها به بشر توصیه مىنماید، تا از این طریق، راه تعالى و تکامل خود را هموار و زمینه تشکیل و تأمین زندگى آرمانى خویش را در دو جهان، فراهم سازند.
ناکامى و گمراهى انسان از نگاه قرآن در صحنه زندگى، به اشتباه در برنامهریزى، قانونگذارى و نظام رفتار خلاصه نمىشود، بلکه تفسیر و تلقى غیرواقع بینانه از هستى را نیز در بر مىگیرد و به همین دلیل در این کتاب مقدس، آموزش حکمت و حقایق هستى در کنار تلاوت آیات الهى، تزکیه و تعلیم وحى، به عنوان عامل مؤثر در جهت رهایى انسان از ضلالت مطرح است. (یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین) (جمعه/ 2)
بدین ترتیب، قرآن رسالت تعلیم و تربیت انسان را به عهده دارد و هر مفسر، پژوهنده و مربى که بدان روى آورد به گونهاى راهى به شناساندن نظام تربیتى قرآن مىجوید و به فرا خور فهم و توانش به تبیین دیدگاه هاى تربیتى این کتاب آسمانى دست مىیابد.
شهید مطهرى، از معدود دانشمندانى است که به دلیل شخصیت علمى، فلسفى و حضور جدى در حوزه مکتبهاى تربیتى و فلسفى معاصر خود و برخوردارى کامل از تمامىویژگىها و شرایط لازم براى یک مفسر، توانسته است گامهاى بلندى در راستاى تبیین و ارائه مکتب تربیتى قرآن بردارد، هر چند که تازه هاى استاد در این رابطه، هنوز در آثار مختلف ایشان پراکندهاند و ارائه نظاممند آنها همچنان یک نیاز شمرده مىشود!
از ویژگى هاى یافتههاى تربیتى شهید مطهرى از قرآن که بهره گیرى از آن براى نهادهاى پرورشى قابل توصیه مىباشد، توجه همزمان به فلسفه آموزش و پرورش و روش تربیتى قرآن است که در این نوشته به صورت فشرده، به مطالعه گرفته مىشود.