فصل اول
سیاست خارجی
گفتار اول: شناخت سیاست خارجی
الف ) تعریف و تبیین سیاست خارجی
شناخت سیاست خارجی هر کشوری یک پروسه علمی است و محتاج سالها تفکر، مشاهده مستقیم و تصحیح قضاوتهاست، مبحث سیاست خارجی به عنوان یکی از شاخه های بنیادی معرفت روابط بین الملل تکامل پیچیده ای را از سنت گرایی به رفتارگرایی و نهایتاً به فرا رفتارگرایی و ساختارگرایی در طی چند دهه گذشته پیموده است.اگر زمانی بحث سیاست خارجی به عملکرد سفرا، سخنرانیهای وزرای خارجه و تاریخ انعقاد قراردادها میان واحدهای سیاسی محدود می شد، هم اکنون به یک تخصص چند بعدی در زمینه های اقتصادی، بین المللی، فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است. به دنبال تجزیه مفهومی و موضوعی این تخصص، شناخت روابط علت و معلولی میان دهها متغیر مربوط به سیاست خارجی از توصیف رویدادها و روش ژورنالیستی بیرون آمده و به سوی نظریه پردازی و تلفیق منطقی متغیرها سوق پیدا کرده است.(1)
با اینکه در یک نگاه کلی مفهوم سیاست خارجی در یک کشور مربوط به تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیم گیریهایی است که از دیدگاه خاص همان کشور جنبه برون مرزی دارد. (2) اما واقعیت این است که در مقام تعریف از سیاست خارجی نیز همچون دیگر مفاهیم علوم اجتماعی تعاریف متعدد و مختلفی ارائه شده است . در فرهنگ لغت روابط بین الملل در تعریف سیاست خارجی آمده است:
« یک راهبرد یا جریان برنامه ریزی شده از تصمیمات اتخاذ شده توسط تصمیم گیرندگان یک دولت در تعامل با دیگر دولتها یا دیگر بازیگران بین المللی، با هدف بدست آوردن اهداف مشخص که در چارچوب منافع ملی تعریف شده است».(3)
همچنین درباره سیاست خارجی تصور سنتی این است که سیاست عبارت است از ارزیابی عقلایی بهترین وسایل دست یافتن به هدفها و مقاصد تعیین شده، رفع موانع و همچنین استفاده از فرصت های پیش آمده در محیط خارجی.(4)
در تعریف سیاست خارجی باید به دو نکته توجه داشت یکی اینکه اگر چه همه دولتها جهت دستیابی به اهداف مورد نظر خود دارای سیاست هایی هستند که شامل سیاست های داخلی و خارجی می شود. اما تنها جهتی را که یک دولت در ارتباط با محیط خارجی بر می گزیند و در آن سو از خود تحرک نشان می دهد و نیز شیوه نگرش آن به جامعه بین المللی را سیاست خارجی می گویند.(5) دیگر اینکه در تدوین و شکل گیری سیاست خارجی دولت ها نقش اصلی را به عهده دارند به عبارتی هر تعریفی از سیاست خارجی منوط به قائل شدن جایگاه والایی برای دولت ها می باشد.زیرا با وجود ظاهر شدن بازیگرانی متعدد در صحنه جهانی بازهم دولتها به عنوان ابتدایی ترین، اصلی ترین و مهمترین بازیگر روابط بین المللی شناخته می شوند. در واقع ساختارهای نظام های بین المللی بر مبنای نقش مرکزی و محوری دولتها پی ریزی و بنیان گذاشته شده است بدین ترتیب است که تنها به حضور دولتها در صحنه بین المللی و قابلیت تاثیر گذاری آنها بر روی تعاملات جهانی که از طریق رفتار سیاسی برون مرزی آنهاصورت می گیرد سیاست خارجی می گویند.
همچنین می توان گفت این سیاست خارجی است که تثبیت کننده نقش دولتها به عنوان ممتازترین بازیگر روابط بین المللی می باشد. بنابراین در تعریفی ساده سیاست خارجی بخشی از فعالیت دولتی بوده که جهت گرایشی آن به سمت بیرون است، یعنی به مسائلی می پردازد که برخلاف سیاست داخلی، مربوط به خارج از مرزهایش می باشد. بدین ترتیب وجود مرز به عنوان مجموعه خطوط تفکیک کننده صلاحیت های دولتی به عملکرد سیاسی حکومت ها، بعدی «درونی و بیرونی » می دهد. بر این اساس نه تنها دو حوزه قابل شناسایی تحت عنوان محیط داخلی و محیط بین المللی پدیدار گشته بلکه سیاست داخلی و خارجی نیز در موضع اجرایی از هم جدا می شوند. اگر سیاست داخلی در محیطی اعمال می شود که در آنجا حاکمیت سرزمینی و در نتیجه آزادی عمل مطلق وجود داشته، اما محیط بین الملل که بستر حضور تعاملات متقابل واحدهای سیاسی می باشد فضایی خارج از حوزه اختیارات تام دولتهاست. اگر در محیط داخلی نوعی نظام حقوقی و قضایی حکمفرما بوده به گونه ای که حاکمیت دولتها تثبیت شده می باشد، اما حوزه روابط بین المللی دارای ماهیت آنارشی بوده و صحنه تقابل و تعارض سیاستهای خارجی مختلف می باشد.(6)
فصل اول
سیاست خارجی
گفتار اول: شناخت سیاست خارجی
الف ) تعریف و تبیین سیاست خارجی
شناخت سیاست خارجی هر کشوری یک پروسه علمی است و محتاج سالها تفکر، مشاهده مستقیم و تصحیح قضاوتهاست، مبحث سیاست خارجی به عنوان یکی از شاخه های بنیادی معرفت روابط بین الملل تکامل پیچیده ای را از سنت گرایی به رفتارگرایی و نهایتاً به فرا رفتارگرایی و ساختارگرایی در طی چند دهه گذشته پیموده است.اگر زمانی بحث سیاست خارجی به عملکرد سفرا، سخنرانیهای وزرای خارجه و تاریخ انعقاد قراردادها میان واحدهای سیاسی محدود می شد، هم اکنون به یک تخصص چند بعدی در زمینه های اقتصادی، بین المللی، فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است. به دنبال تجزیه مفهومی و موضوعی این تخصص، شناخت روابط علت و معلولی میان دهها متغیر مربوط به سیاست خارجی از توصیف رویدادها و روش ژورنالیستی بیرون آمده و به سوی نظریه پردازی و تلفیق منطقی متغیرها سوق پیدا کرده است.(1)
با اینکه در یک نگاه کلی مفهوم سیاست خارجی در یک کشور مربوط به تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیم گیریهایی است که از دیدگاه خاص همان کشور جنبه برون مرزی دارد. (2) اما واقعیت این است که در مقام تعریف از سیاست خارجی نیز همچون دیگر مفاهیم علوم اجتماعی تعاریف متعدد و مختلفی ارائه شده است . در فرهنگ لغت روابط بین الملل در تعریف سیاست خارجی آمده است:
« یک راهبرد یا جریان برنامه ریزی شده از تصمیمات اتخاذ شده توسط تصمیم گیرندگان یک دولت در تعامل با دیگر دولتها یا دیگر بازیگران بین المللی، با هدف بدست آوردن اهداف مشخص که در چارچوب منافع ملی تعریف شده است».(3)
همچنین درباره سیاست خارجی تصور سنتی این است که سیاست عبارت است از ارزیابی عقلایی بهترین وسایل دست یافتن به هدفها و مقاصد تعیین شده، رفع موانع و همچنین استفاده از فرصت های پیش آمده در محیط خارجی.(4)
در تعریف سیاست خارجی باید به دو نکته توجه داشت یکی اینکه اگر چه همه دولتها جهت دستیابی به اهداف مورد نظر خود دارای سیاست هایی هستند که شامل سیاست های داخلی و خارجی می شود. اما تنها جهتی را که یک دولت در ارتباط با محیط خارجی بر می گزیند و در آن سو از خود تحرک نشان می دهد و نیز شیوه نگرش آن به جامعه بین المللی را سیاست خارجی می گویند.(5) دیگر اینکه در تدوین و شکل گیری سیاست خارجی دولت ها نقش اصلی را به عهده دارند به عبارتی هر تعریفی از سیاست خارجی منوط به قائل شدن جایگاه والایی برای دولت ها می باشد.زیرا با وجود ظاهر شدن بازیگرانی متعدد در صحنه جهانی بازهم دولتها به عنوان ابتدایی ترین، اصلی ترین و مهمترین بازیگر روابط بین المللی شناخته می شوند. در واقع ساختارهای نظام های بین المللی بر مبنای نقش مرکزی و محوری دولتها پی ریزی و بنیان گذاشته شده است بدین ترتیب است که تنها به حضور دولتها در صحنه بین المللی و قابلیت تاثیر گذاری آنها بر روی تعاملات جهانی که از طریق رفتار سیاسی برون مرزی آنهاصورت می گیرد سیاست خارجی می گویند.
همچنین می توان گفت این سیاست خارجی است که تثبیت کننده نقش دولتها به عنوان ممتازترین بازیگر روابط بین المللی می باشد. بنابراین در تعریفی ساده سیاست خارجی بخشی از فعالیت دولتی بوده که جهت گرایشی آن به سمت بیرون است، یعنی به مسائلی می پردازد که برخلاف سیاست داخلی، مربوط به خارج از مرزهایش می باشد. بدین ترتیب وجود مرز به عنوان مجموعه خطوط تفکیک کننده صلاحیت های دولتی به عملکرد سیاسی حکومت ها، بعدی «درونی و بیرونی » می دهد. بر این اساس نه تنها دو حوزه قابل شناسایی تحت عنوان محیط داخلی و محیط بین المللی پدیدار گشته بلکه سیاست داخلی و خارجی نیز در موضع اجرایی از هم جدا می شوند. اگر سیاست داخلی در محیطی اعمال می شود که در آنجا حاکمیت سرزمینی و در نتیجه آزادی عمل مطلق وجود داشته، اما محیط بین الملل که بستر حضور تعاملات متقابل واحدهای سیاسی می باشد فضایی خارج از حوزه اختیارات تام دولتهاست. اگر در محیط داخلی نوعی نظام حقوقی و قضایی حکمفرما بوده به گونه ای که حاکمیت دولتها تثبیت شده می باشد، اما حوزه روابط بین المللی دارای ماهیت آنارشی بوده و صحنه تقابل و تعارض سیاستهای خارجی مختلف می باشد.(6)
بررسی پتانسیل معدنی استان تهران
(بررسی موردی امام زاده هاشم و مبارک آباد)
1-1-مقدمهدر راستای سیاست کلی دولت مبنی بر عدم وابستگی سیاسی؛اقتصادی ورهایی از سیاست تک محصولی و جهت رشد و شکوفایی صنایع و بر آورد نیاز اولیه آنها با توجه به وسعت صنایع و گسترش آن در سطح استان تهران و روند رو به رشد آن در سایر مناطق و نیز با نگرش به تنوع حوادث زمین شناسی و رسوبات آن در تهران مصمم شدیم قدمی هر چند کوتاه در این راستا برداشته و برآن شدیم که در سطح استان تهران پتانسیل یابی مواد معدنی را بررسی نماییم.
ذکر این نکته لازم است که استان تهران با توجه به موقعیت آن از لحاظ مرکزیت کشور ؛ وجود مراکز دانشگاهی وسازمان زمین شناسی و حضور متخصصین زمین شناسی خارجی در سالهای قبل تا حدودی از لحاظ اطلاعات زمین شناسی واطلاعات اولیه در بعضی مناطق غنی می باشد و گزارشهایی نیز در مراکز یاد شده وجود دارد ولی از لحاظ زمین شناسی اقتصادی و بعد شناخت مواد معدنی و با توجه به اولویت ها فعالانه در این راستا قدمی برداشته نشده است0
با توجه به اینکه استان تهران یک منطقه نسبتا وسیع و با پراکندگی روستاها وجمعیت ها است و همچنین بدلیل وجود سلسله جبال مرتفع البرز در شمال این منطقه که باعث صعب العبور شدن خیلی از نقاط این استان شده و بعلت تنوع رسوبات از لحاظ زمین شناسی و حوادث تکتونیکی اتفاق افتاده؛ مطالعات بصورت مناطق مجزاء در نظر گرفته میشود که بتوانیم نیروی بیشتری در یک منطقه اعمال نمائیم و به همین منظور از مساحت استان که در حدود 30000 کیلومتر مربع می باشد قسمت غرب استان یعنی بخشهاو روستاهای کرج-اشتهارد- ساوجبلاغ- هشتگرد با مساحتی که در حدود پنج هزار کیلومترمربع است مورد پی جویی قرار گرفته شده است که ره آورد آن بطور خلاصه بشرح زیر میباشد:
بررسی وضع زمین شناسی منطقه با توجه به نقشه زمین شناسی با مقیاس1:250000 سازمان زمین شناسی و پیاده نمودن تشکیلات زمین شناسی بر روی نقشه 1:50000جهت انجام کارهای بعدی02-شناسایی و تفکیک لایه های سیلیسی منطقه و انجام آنالیز های لازم جهت تعین عیار آن0
3-شناسایی افقهای باریت دار0
4-شناسایی لایه های نمک و انجام آنالیزهای مربوطه0
5-شناسایی پتانسیلهای جدید گچ و طبقه بندی افقهای گچدار در استان تهران0
6-ردگیری پتانسیلهای منگنز و مس0
7-شناسایی خاکهای صنعتی و انجام آزمایشات لازم بر روی آنها0
8-اقدام به تهیه دفترچه مشخصات بعضی از پتانسیلهای شناسایی شده جدید جهت راه اندازی
در خاتمه امید است با اجرای طرحهای پتانسیل یابی در سراسر استان تهران ضمن شناسایی مواد جدید ؛ با توجه به اولویتها اقدامات لازم جهت عملیات بعدی بعمل آید تا در آینده مواد معدنی شناسایی شده بتواند جوابگوی کارخانجات و صنایع کشور بوده و گامی مثبت در خود کفایی اقتصادی کشور برداشته شود0
بررسی پتانسیل معدنی استان تهران
(بررسی موردی امام زاده هاشم و مبارک آباد)
1-1-مقدمهدر راستای سیاست کلی دولت مبنی بر عدم وابستگی سیاسی؛اقتصادی ورهایی از سیاست تک محصولی و جهت رشد و شکوفایی صنایع و بر آورد نیاز اولیه آنها با توجه به وسعت صنایع و گسترش آن در سطح استان تهران و روند رو به رشد آن در سایر مناطق و نیز با نگرش به تنوع حوادث زمین شناسی و رسوبات آن در تهران مصمم شدیم قدمی هر چند کوتاه در این راستا برداشته و برآن شدیم که در سطح استان تهران پتانسیل یابی مواد معدنی را بررسی نماییم.
ذکر این نکته لازم است که استان تهران با توجه به موقعیت آن از لحاظ مرکزیت کشور ؛ وجود مراکز دانشگاهی وسازمان زمین شناسی و حضور متخصصین زمین شناسی خارجی در سالهای قبل تا حدودی از لحاظ اطلاعات زمین شناسی واطلاعات اولیه در بعضی مناطق غنی می باشد و گزارشهایی نیز در مراکز یاد شده وجود دارد ولی از لحاظ زمین شناسی اقتصادی و بعد شناخت مواد معدنی و با توجه به اولویت ها فعالانه در این راستا قدمی برداشته نشده است0
با توجه به اینکه استان تهران یک منطقه نسبتا وسیع و با پراکندگی روستاها وجمعیت ها است و همچنین بدلیل وجود سلسله جبال مرتفع البرز در شمال این منطقه که باعث صعب العبور شدن خیلی از نقاط این استان شده و بعلت تنوع رسوبات از لحاظ زمین شناسی و حوادث تکتونیکی اتفاق افتاده؛ مطالعات بصورت مناطق مجزاء در نظر گرفته میشود که بتوانیم نیروی بیشتری در یک منطقه اعمال نمائیم و به همین منظور از مساحت استان که در حدود 30000 کیلومتر مربع می باشد قسمت غرب استان یعنی بخشهاو روستاهای کرج-اشتهارد- ساوجبلاغ- هشتگرد با مساحتی که در حدود پنج هزار کیلومترمربع است مورد پی جویی قرار گرفته شده است که ره آورد آن بطور خلاصه بشرح زیر میباشد:
بررسی وضع زمین شناسی منطقه با توجه به نقشه زمین شناسی با مقیاس1:250000 سازمان زمین شناسی و پیاده نمودن تشکیلات زمین شناسی بر روی نقشه 1:50000جهت انجام کارهای بعدی02-شناسایی و تفکیک لایه های سیلیسی منطقه و انجام آنالیز های لازم جهت تعین عیار آن0
3-شناسایی افقهای باریت دار0
4-شناسایی لایه های نمک و انجام آنالیزهای مربوطه0
5-شناسایی پتانسیلهای جدید گچ و طبقه بندی افقهای گچدار در استان تهران0
6-ردگیری پتانسیلهای منگنز و مس0
7-شناسایی خاکهای صنعتی و انجام آزمایشات لازم بر روی آنها0
8-اقدام به تهیه دفترچه مشخصات بعضی از پتانسیلهای شناسایی شده جدید جهت راه اندازی
در خاتمه امید است با اجرای طرحهای پتانسیل یابی در سراسر استان تهران ضمن شناسایی مواد جدید ؛ با توجه به اولویتها اقدامات لازم جهت عملیات بعدی بعمل آید تا در آینده مواد معدنی شناسایی شده بتواند جوابگوی کارخانجات و صنایع کشور بوده و گامی مثبت در خود کفایی اقتصادی کشور برداشته شود0