این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 155 صفحه می باشد.
فهرست
فصل اول- مفهوم وتبیین گسترده دعا ۱
مقدمه. ۱
۱-۱ دعا در لغت و اصطلاح.. ۳
۱-۲ تعریف دعا ۵
۱-۳ انواع دعا ۷
الف) ارزش و اهمیت دعا از دیدگاه آیات: ۱۳
ب) ارزش و اهمیت دعا از دیدگاه روایات: ۱۴
ج) ارزش و اهمیت دعا از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی: ۱۷
۱-۵ فلسفه دعا ۱۸
الف) فلسفه و هدف نهایی از دعا کردن اجابت نیست: ۱۹
ب) فلسفه دعا: ۲۱
ج) دعا، عامل توجه به خداوند باریتعالی و یأس از غیرخدا: ۲۵
۱-۶ دعا در آیات.. ۲۸
۱-۷ دعا در روایات.. ۳۲
۱-۸ شرایط و استجابت دعا ۳۴
ب- اخلاص و پاکی دل: ۳۵
ج- اطاعت: ۳۸
د) حضور قلب: ۴۰
موانع استجابت دعا ۴۳
آداب دعا ۴۵
علل تأخیر در استجابت دعا در کلام امام علی (ع). ۵۳
۱-۹ دعای پیامبران.. ۵۳
۱-۱۰ دعای ائمه (ص): ۶۰
۱- ۱۱ امر به اکثار دعا ۶۲
فصل دوم- دعا و اثرات آن.. ۶۳
مقدمه. ۶۴
۲-۱- برگرداندن قضای الهی.. ۶۵
۲-۲ – بخشایش گناه. ۶۵
۲-۳ – برآورده شدن خواست ها ۶۶
۲-۴ – جلب روزی.. ۶۷
۲-۵ – ایجاد آرامش روانی در انسان.. ۶۸
۲-۶- دعا و انگیزة سالم. ۷۷
۲-۷- دعا و اعتماد به نفس… ۷۷
۲-۸- دعا و عواطف.. ۷۸
۲-۹- دعا و خودشکوفایی.. ۷۹
۲-۱۰- دعا و سیاست.. ۸۰
فصل سوم- اضطراب و درمان آن از طریق دعا ۸۲
مقدمه. ۸۳
۳-۱ اضطراب در لغت و اصطلاح.. ۸۵
تعریف اضطراب.. ۸۶
۳-۲ علائم اضطراب.. ۸۷
الف- علایم ذهنی (روانی). ۸۷
ب- علایم جسمی.. ۹۰
۳-۳ ا نواع اضطراب.. ۹۱
۳-۴ عوامل ایجاد اضطراب از دیدگاه اسلام. ۹۵
۱- فراموش کردن یاد خدا، سرپیچی از فرمان خدا ۹۷
۲- فقدان ایمان.. ۱۰۰
۳- وابستگی به امکانات ظاهری و مادی.. ۱۰۲
۴- احساس گناه. ۱۰۳
۵- حسادت، سؤظن.. ۱۰۴
۷- تکبر. ۱۰۸
۸- خانواده. ۱۰۹
۹- اجتماع.. ۱۱۳
۱۰- توقع زیاد. ۱۱۶
۱۱- ترس… ۱۱۹
۱۲- منفی گرایی.. ۱۲۲
۳-۵ آثار اضطراب.. ۱۲۲
فصل چهارم- عوامل از بین بردن اضطراب و نگرانی.. ۱۲۴
مقدمه. ۱۲۵
۴-۱ ایمان به خدا داشتن.. ۱۲۶
۴-۲ باتقوا بودن.. ۱۲۹
۴-۳ توکل داشتن بر خدا ۱۳۱
۴-۴ عبادات.. ۱۳۴
۱-ذکر و یاد خدا ۱۳۴
۲- نماز. ۱۳۸
۴-۴-۲-۱ نماز جمعه. ۱۴۰
۳- دعا ۱۴۲
۴- روزه. ۱۴۴
۵- زکات.. ۱۴۶
۶- حج.. ۱۴۷
۴-۵ صبر. ۱۴۹
۴-۶ تؤبه. ۱۵۰
۴-۷ افکار مثبت.. ۱۵۲
مقدمه
دعا صمیمی ترین شیوة ارتباط بندگان با خداوند است که از رهگذر آن هر کس به فراخور جهان وجود خود با ساحت قدس ربوبی راز و نیاز می کند: یکی برآورده شدن نیازهای خرد و کلن دنیوی را می طلبد؛ دیگری، شرمنده از سیاهی نامة عمل خویش بخشایش الهی را درخواست می کند؛ بنده ای دیگر که گام در راه پرنشیب و ف راز سلوک معنوی نهاده و شراب معنا، پیمانة جانش را لبالب ساخته، توشه ای افزوت تر طلب می کند؛ در مرتبه ای بس فراتر اولیای الهی از آن که بنا به ضرورت با ابنای زمان در آویخته و از غرقه شدن در دریای عشق و تماشای جلوة جمال و جلال حق، ساعاتی محروم مانده اند، با اشک سوز، عذر تقصیر می آورند و توفیق جبران گذشته را از دوست انتظار می برند. باری، در این سوی دعا، بندگانی با هزاران خواسته، با اشک و آه، یک سره جویای خواستة خودند. در سوی دیگر وجودی ایستاده که خداوندگاری زیبندة او است و خور را بیش از همه به صفت «رحمان» و «رحیم» موصوف کرده، و در نخستین آیات کتابش خود را کریم دانسته است[۱]؛ خداوند آنقدر بدبار است که از اصرار فزون از حد بندگانش رنجور نمی شود، و چنان بر قلة فرازمند جود و سخا ایستاده که هرچه ببخشد، خزینه های کرمش پایان نمی گیرد، و چنان قدرتمند است که در راه اجابت خواست بندگانش، هزاران مانع خرد و کلان را از سر راه برمی گیرد. از همه شیرین تر آن که نه بارگاه او حاجبی دارد و نه لختی آسایش می طلبد تا نیاز داران را براند و به زمانی دیگر حواله دهد. بندگانش همیشه و همه جا ، در خلوت و جلوت، در مکنت و در نکبت، ریسمان دل را به آسمان مهربانی اش پیوند می زنند، و جانشان را با امید به او روشنایی می بخشند. آیا چنین معبودی زیبندة راز و نیاز و دعا و حاجت خواهی نیست؟[۲]
۱-۱ دعا در لغت و اصطلاح
«دعا» در لغت بهمعنای «خواندن» ، «درخواست انجام دادن کار»[۳] یا «حاجت خواستن»[۴] است. اصل آن «دعاو» بوده و به دلیل قرار گرفتن واو پس از الف، بر اساس قواعد اعلال تبدیل به همزه شده است.[۵]
راغب، دعا را به معنی بانگ زدن و خواندن نوشته است.[۶] دعا نوعی نیایش و درخواست از خداوند با کلماتی است که در اوقات مختلف در مقام استغاثه از خداوند و طلب آموزش یا درخواست خیر و برکت و برآورده شدن حاجت بخواند.[۷]
دعا در اصطلاح شرعی به معنای روی آوردن به خداوند و درخواست از او با حالت خضوع است. الشرکاة از باب مجاز به حرف تمجید و ستایش خداوند نیز دعا گفته شده است چ ه انسان در کنار آن درخواست خود را یادآوری کند و چه نکند.[۸]
ابواسحاق معتقد است دعا و درخواست از خداوند بر سه گونه است: اول- بیان توحید و ثنای الهی است؛ چنان که گویند: «یا لا اله الاّ انت». دوم- درخواست بخشش و رحمت از خداوند است چنان که گویند: «اللهم اغفرلنا». سوم- دخواست بهرة دنیایی چنان که گویند: «اللهم ارزقنی مالا و ولدا». به تمام این گونه ها دعا گفته می شود؛ زیرا انسان در آغاز درخواست خود می گوید: یا ا….، یا ربّ، یا رحمن[۹]. بر این اساس در معنای اصطلاحی دعا، مفهوم لغوی آن، یعنی درخواست و طلب، لحاظ شده است؛ با این تفاوت که اولاً مخاطب دعا در معنای لغوی عام است و شامل انسان هایی برابر یا برتر از داعی می باشد؛ در حالی که مخاطب دعا در مفهوم اصطلاحی تنها خداوند است.
ثانیاً در مفهوم لغوی دعاء کرنش و خضوع داعی لحاظ نشده است: چنان که درخواست از مخاطب برابر، ضرورتاً با کرنش همراه نیست: اما در مفهوم اصطلاحی دعا، کرنش و خضوع در برابر خداوند لحاظ شده است.[۱۰]
۱-۲ تعریف دعا
در فرهنگ انسان ساز اسلام، مفاهیمی وجود دارد که بی نیاز از هرگونه استدلال و پرسش است و تنها با داشتن تصوری از آن ها پذیرفته می شوند. دعا، یکی از این مجموعه مفاهیم ارزشمند است. بشر آن گاه که از تلاش بی حاصل خویش در برهوت دنیای مادی و ناکامی های جانکاه و آه و افسوس های بی پایان، دچار سرشکستگی می گردد و همة روزنه های امید را به روی خود بسته می بیند ناگهان دستی قدرتمند از اعماق وجود آدمی سربرآورده، او را متوجه قدتی می سازد که همه چیز از آن اوست و توان انجام هرکاری فقط از وی ساخته است. آری، این دست دعاست که در بحرانی ترین لحظه ها ارتباط انسان را با خدای خویش برقرار ساخته، جریان دوباره حیات و امید را در رگ های وی جاری می سازد. دعا، ترجمان و زبان گویای این ارتباط است.[۱۱]
در خصوص دعا تعریف های زیادی شده است که به ذکر چند نمونه از آن بسنده می کنیم:
علامه طباطبایی می فرماید: «دعا عبارت است از این که دعاکننده نظر مدعو را به سوی خود متوجه کند و پس از جلب توجه، فایده و نعمتی را از وی درخواست نماید»[۱۲].
دکتر الکسیس کارل نیز بیان زیبایی در تعریف دعا دارد. وی می گوید: «نیایش اصولاً کشش روح به سوی کانون غیرمادی جهان است. به طور معمول، نیایش عبارت است از تضرع و ناله و طلب یاری و استعانت و گاهی یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونی و مستمر و دورتر از اقلیم هجمه محسوسات است. به عبارت دیگر، می توان گفت که نیایش پرواز روح به سوی خداست و یا حالت پرستش عاشقانه ای نسبت به آن مبدأ که معجزه حیات از او سرزده است و بالاخره نیایش نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن موجود نامرئی آفریدگار همه هستی عقل کل، قدرت مطلق و خیر مطلق.[۱۳]»
بنابراین اگر بخواهیم تعریف دقیق تری از دعا ارائه دهیم، باید بگوییم دعا مجموعه ای ازمعیارها و ضوابط اعتقادی و توحیدی است که ارتباط بی واسطه و مستقیم انسان با خدا را به گونه ای صحیح و دور از انحراف، نظم و نسق می بخشد به طوری که هدایت و کنترل مستمر این ارتباط سازمان یافته، انسان را در حد اعلای توان و ظرفیتش از نیروهای شور وعشق و دلبستگی و وفاداری نسبت به مفاهیم اعتقادی و توحیدی لبریز می کند. دعا، همان نیایش است و درخواست از خداوند؛ همان حالت روحی که میان انسان و معبودش، رابطة انس و کشش برقرار می سازد.[۱۴]
۱-۳ انواع دعا
برای دعا می توان سه نوع تقسیم بندی در نظر گرفت:
دعای تکوینی یعنی همه موجودات به زبان طبیعت و هستی خویش- که جز فقر ذاتتی چیزی نیست- از خدای هستی بخش یاری می جویند؛ هر موجودی بهمیزان استعداد و ظرفیت فیض، از خدا طلب می کند که آیه «یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شان»[۱۵] اشاره بدین حقیقت است.
همه هستند سرگردان چو پرگار پدید آرنده خود را طلبکار
دعای تشریعی، این دعا مخصوص موجودات مختار و با اراده است که طبق درجه معرفت، از قدرت مافوق مطالباتی دارند ولی غالباً بر اثر فاصله گرفتن از تعلیمات پیامبران، بشر به غیرخدا پناه می برد اما هنگامی که بفهمد ملک و قدرت و عزت و ذلت دست خداست به قدرت فناناپذیر روی می آورد این نوع دعا در تکامل انسان آزاد و مختار تأثیر بسزایی دارد.[۱۶]
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بیان می کند: «دعا، اگر به خدای تعالی نسبت داده شود معنایش هم دعوت کردن تکوینی است کههمان ایجاد آن چیزی است که حق تعالی اراده کرده، گویا خدای تعالی آن چیز را به سوی ارادة خود دعوت نموده- مانند این قول خدای تعالی که می فرماید: «یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده»[۱۷] که منظور از این جمله این است که خدای تعالی شما را (که در قبرهایتان آرمیده اید) برای زندگی کردن در عالم آخرت دعوت می کند، و شما دعوت او را با قبول خود اجابت می کنید، که در این آیه، دعوت به معنای ایجاد و خلقت است در نتیجه معنای تکوین را می دهد. و هم خواندن و دعوت کردن تشریعی، و آن عبارت است از این که خدای تعالی به زبان آیاتش بندگان را تکلیف کند به آن چه که از آنان می خواهد[۱۸].
دوم- دعای حق و باطل دعایی است که هرگز از استجابت تخلف ندارد، و دعای باطل، دعایی است که به سوی هدف اجابت، هدایت نمی شود، مانند دعا و خواندن کسی که دعا را نمی شنود و یا قدرت بر استجابت ندارد[۱۹].
سوم: دعا برای نیازهای مادی، دعا برای نیازهای معنوی و دعایی که متضمن اقرار به گناهان و طلب مغفرت از خداوند[۲۰].
دعا برای رفع حوائج مادی و دنیوی: انسان برای رهایی از گرفتاری هایی که در دنیا دربند آن ها اسیر شده، دعا می کند و رفع بلا و استجابت خواسته هایش را از خداوند یکتا می طلبد. شاید ذکر این مطلب خالی از فایده نباشد که بیشتر دعاهای عامه مردم، از این قسم و با در نظر داشتن حوائج مادّی، جسمی و دنیایی است.
قسم دیگر دعا، برای برآورده شدن درخواست ها و نیازهای معنوی و امور متعالی و معرفتی است. این دعا با آن جنان لذتی همراه است که شخص احساس می کند درخواستش، همراه با دعا اجابت شده. به عبارت بهتر اجابت دعایش، با دعا همزمان است. در این نوع از دعا، انسان تلاش می کند، چیزی نگوید و نخواهد، جز آن چه او را به پروردگارش نزدیک کرده و ارتباط بین او با خالقش را مستحکم تر می سازد.
مناجات با پروردگار، قسم دیگری نیز دارد که متضمن اقرار و اعتراف به گناهان و معاصی و طلب غفران و بخشایش از ایزد متعال است. این جاست که با اخلاص در دعا و با حال تضّرع و التماس از خدا درخواست می کنیم که خطاها و گناهانمان را ببخشاید، توبه مان را بپذیرد و ما را به خودمان وانگذارد تا دوباره مرتکب نواهی اش شویم[۲۱].
«الکسیس کارل می گوید: نیایش در مرحله عالی ترش از سطح درخواست و عرض حال بالاتر می رود، انسان در برابر خداوندگار هستی نشان می دهد که او را دوست دارد، نعمت های او را سپاس می گذارد و آماده است تا خواسته های او را، هر چه باشد، انجام دهد. در این جا نیایش به صورت یک سیر روحانی و مکاشفه درونی در می آید»[۲۲].
نیایشگران واقعی، دعا را به منظور پاسخ به نیاز ذاتی و فقر وجودی انجام می دهند. از تفرع و ابتهال و ارتباط با حضرت حق لذتی وصف ناپذیر می برند. سخن گفتن با محبوب و راز دل گشودن برای آنان از همه دنیا عزیرتر است[۲۳].
۱-۴ ارزش و اهمیت دعا
از هر دریچه که بنگریم، «دعا» در اسلام از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، از بررسی آیات و روایات و پژوهش پیرامون سیرة پیامبر (ص) و ائمه (ع) مشخص می شود که تا چه میزان پیشوایان معصوم ما، به این مهم اشتغال داشته اند[۲۴].
اصولاً امر خداوند، خود بهترین دلیل بر اهمیّت یک موضوع است زیرا می دانیم خداوند تعالی بندگانش را جز به امور ارزشمندی، که دقیقاً در راستای هدف خلقت قرار دارند، فرمان نمی دهد. خلاصه آن که دلیل شایسته یا ناپسند بودن هر امری، کلام الهی است و بس[۲۵]. فذکروک بمنک و شکرون بفضلک و دعوک بامرک، پس تو را به خاطر نعمت و بخششت یاد کردند و تو را به واسطه فضل و احسانت سپاس گزاردند و تو را به حسب امر و فرمانت خواندند[۲۶]. نکتة بسیار ظریفی است با این که لفظ خطاب، خطاب کننده و مورد خطاب در هر سه موضوع ذکر و شکر و دعا مشترک است، اما امام (ع)، ذکر را در مقابل منّت ها و بخشش های الهی، شکر را در مقابل تفضّلات الهی، و فقط دعا را در امتثال امر و فرمان الهی می داند. چراکه در واقع، ذکر وشکر پاسخ ماست در مقابل نعمات و تفضّلات الهی، و عکس العملی است در مقابل عمل او و فقط در مورد دعاست که شروع از ماست، که البته همان گونه که در کلام امام دیدیم قبل از آن امر و دستور پروردگار منّان است، هرچند که در این رابطه، وجود نعمت هدایت را جهت پرداختی به دعا و هر امر دیگر ف راموش نمی کنیم. به هر صورت، خداوند فرمان داده است و فرمانش مطاع، و هر دلیلی است بر ارزش و اهمیت آن چه بدان امر شده[۲۷].
در فرمایشات معصومین (ع) نیز، امر به دعا بسیار به چشم می خورد. امام صادق (ع) می فرماید: «علیک بالدعاء» بر شما باد به دعا کردن[۲۸].
نکته قابل اهمیت دیگر، این است که نه تنها خداوند متعال به دعا امر فرموده است، بلکه به پیامبرانش نیز فرمان داده است که شما نیز بندگان مرا به دعاکردن توصیه نمائید. قرآن کریم خطاب به پیامبر اسلام (ص) بیان می دارد: «قل ادعوا ا…. بگو خدا را بخوانند»[۲۹].
در اهمیت و ارزش دعا آیات و روایات بسیاری وجود دارد و هم چنین سخنان اندیشمندان نیز بیان شده که به مهم ترین آن ها اشاره می شود.
الف) ارزش و اهمیت دعا از دیدگاه آیات:
«قل ما یعبو بکم ربی لولا دعائکم فقد کذبتم فسوف تکون لزاما»[۳۰] بگو: اگر به خاطر دعوت شما به اسلام نبود، خداوند توجهی و عنایتی به شما نداشت بدیهی است که چیزی که مورد توجه و عنایت نباشد، وجود و عدمش یکسان است. ممکن است منظور این باشد که اگر دعا و عبادت شما نبود، خداوند به شما عنایت و توجهی نداشت. یعنی کسی که عبادت نکند، پیش خدا قدر ومنزلتی ندارد[۳۱].
«ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین»[۳۲]، کسی که از این عنبادت بزرگ (دعا) استکبار نماید و سرباز زند حتماً با ذلت و خواری به جهنم می رود. در این آیه دلالت بر عظمت قدر دعا در نزد خداوند و فضیلت انقطاع به سوی خداوند شده است[۳۳].
ب) ارزش و اهمیت دعا از دیدگاه روایات:
– برترین عبادت: زراره از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمود: «خدای عزّ و جلّ می فرماید: «همانا آنان که از پرستش من روی بگردانند، زود است که سرافکنده به دوزخ درآیند[۳۴]. مقصود از عبادت، دعاست و بهترین عبادت دعاست عرض کردم: «مقصود از «اوّاه» در این آیه چیست که خداوند می فرماید: «همانا ابراهیم اوّاه و شکیبا بود»[۳۵] فرمود: «اوّاه» یعنی بسیار دعاکننده به درگاه خداوند[۳۶]. برای پی بردن به مفاهیم کلمات معصومین(ع) در حد توان باید توجه کرد که افضل بودن به معنای ارزش بیشتر داشتن و ترجیح داشتن بر بقیه است لکن این افضلیت، قطعاً از همة جهات نیست، زیرا اولاً قابل باور نیست که یک دعای زبانی و یا یک خواستة قلبی، همراه با دعای زبانی از همه افضل باشد؛ و ثانیاً چنین امری با وجود این همه احکام و قوانین سازش ندارد و لازمه اش آن است که فقط دعا واجب شده باشد وبس؛ اما این افضل بودن از حیث تحریک کردن و منشأ بودن واز جهت اعتقاد توحیدی است. زیرا مراد از دعا، خواستن است وخواستن از خداوند، منشأ همة عبادت هاست و هنگامی که انسان سعادت اخروی و بهشت و نعم جاودانی و دیدار پروردگار را از خداوند بخواهد، حتماً به دنبال امتثال و اطاعت از فرمان های خداوند می رود و واجبات و مستحبات را انجام می دهد؛ و از جملة آن ها خواندن خود ادعیه است که متضمن خواسته های معنوی و مادی وحتی توفیق در اطاعت و عبادت است. پس دعا به معنای خواست، نه تنها عامل محرک برای عبادت الهی است بلکه عامل ترک گناه و معصیت است زیرا وقتی انسان می خواهدگرفتار عذاب نشود،گناه نمی کند. پس دعا افضل همة عبادت هاست؛ یعنی ارزشش در تحریک، از همة عبادت ها زیادتر است. دعا علت است و عبادات معلول آن[۳۷].
– برتر از تلاوت قرآن: از امام صادق (ع) سؤال شد: «زیاد خواندن قرآن افضل است یا زیاد خواندن دعا؟» فرمودند: «دعا»[۳۸].
– مخ و مغز عبادت: پیامبر اسلام می فرماید: الدعاء مخّ ا لعباده و لا یملک مع الدّعاء احد، دعا مغز عبادت است و با دعا کسی هلاک نمی شود[۳۹]. مغز همة عبادت ها، خواستن از خداوند است که منشأ قصد قربت است پس عبادت به منزلة پوست، و خواستن به منزلة مغر و لُبّ و مخ عبادت و خط دهنده آن است[۴۰].
– محبوبت ترین عمل در روی زمین: حضرت علی (ع) می فرماید: احب الاعمال الی ا… عزّ و جلّ فی الارض الدعاء، محبوب ترین کارها در روی زمین برای خدای عزّ و جلّ، دعاست[۴۱].
– درمان هر درد: امام صادق (ع) می فرماید: علیک بالدعاء فأن فیه شفاء من کل داء، بر شما باد دعا کردن زیرا که دعا شفای هر دردی است[۴۲].
– وسیلة دفع بلاها: امام علی (ع) فرمود: ادفعوا امواج البلاء عنکم بالدعاء قبل ورود البلاء، امواج بلا را به وسیله دعا قبل از پیش آمدن حادثه و بلا از خود دور کنید[۴۳].
در یک تحلیل کوتاه می توان به عمق مفاد این احادیث رسید، زیرا دعا از یک سو انسان را به شناخت پروردگار (معرفه ا…) که برترین سرمایة هر انسان است دعوت می کند. و از سوی دیگر سبب می شود که خود را نیازمند او ببیند و در برابرش خضوع کند، و از مرکب غرور و کبر که سرچشمة انواع بدبختی ها و مجادله در آیات ا… است فرود آید، و برای خود در برابر ذات پاک او موجودیتی قائل نشود و سرانجام نعمت ها را از او ببیند، و به او عشق ورزد، و رابطة عاطفی او از این طریق با ساحت مقدسش محکم گردد[۴۴].