لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه11
فهرست مطالب ندارد
نگاهی به مبانی زیباییشناسی هنر یونان و تأثیر آن بر هنر غرب
واژه اومانیسم(2) (humanism) یا انسانگرایی در مباحث فکری و معرفتی فراوان به گوش ما خورده است. همچنین خاستگاه این واژه را همواره با غرب مرتبط دانسته و آن را دلیل جدایی غرب از دیانت میدانیم. به راستی غرب چگونه این واژه را ملاک خود قرار داد و بدان دست یازید؟
غرب، همواره در طول تاریخ در جریان بازسازی و قدرت بخشیدن به خود همواره خود را از سایر ملل و تمدنها به ویژه شرق مستثنا دانسته و خود را مستقل و حتی برتر از سایر تمدنها دانسته است. غرب برای رسیدن به این هدف، همواره خاستگاه و زادگاه خود را فرهنگ و تمدن یونان قرار داده است. در میان تمدنهای باستانی گذشته (هند، ایران، بینالنهرین، مصر...) یونان یک رقیب مهم شناخته شده و از آنجا که به کشورگشاییهای متعددی هم میپرداخت و فرهنگ خود را در همه جا تحمیل میکرد، لاجرم میان این تمدنها و یونان، جنگها و برخوردهای مداومی هم صورت میگرفت. همین عامل باعث شد که امروزه غرب به ویژه آمریکا این ملاکهای یونانیان را مبنای کار خود قرار دهد و آن را تبلیغ کند. آمریکا به دو عاملی که یونانیان بدان اصرار میکردند، علاقه نشان میدهد. یکی کشورگشایی و دیگری اشاعه فرهنگ خود. فراموش نکنیم که آمریکا بیشتر در برابر ملل شرق قرار گرفته تا ملل غرب؛ از این رو جای تعجبی ندارد که به طور دائم تمدن یونانی را که نماد غرب شده را در مقابل تمدنهای شرقی قرار داده تا اهداف خود را مشروع نمایان سازد. هالیوود که نماد آمریکا است به طور مداوم فیلمهایی میسازد که یونان را تنها تمدنی نشان میدهد که مهد عقل، فلسفه، تفکر و هنر است و دارای آرمانهای انسانی برای متمدن کردن ملل بربر شرق است و سیستم نظامیگری قدرتمندی، همواره یونان را مسلط بر عالم شرق نموده است. این تاریخ سرهمبندی شده که حتی در نظر خود یونانیان امروزی هم مردود است در قالب فیلمهای متعددی خود را نشان داده است؛ از فیلمهای اخیر میتوان به «اسکندر کبیر» ساخته اولیور استون و نیز فیلم «300» که باعث توهین و تحریف تاریخ تمدن پارس و ایران شد اشاره کرد.
همچنین کتابهای تاریخ تمدن و تاریخ هنر غرب همواره علاقمند