لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه4
فهرست مطالب ندارد
آندره شینه: خداوند آزادی را آفرید و بشربندگی را
جورج واشنگتن: وقتی نهال آزادی ریشه گرفت به سرعت رشد ونمو میکند
بنجامین فرانکلین: کسیکه حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد
امرسون: وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد.
گالیله: هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانستهام بیاموزم
گوته:زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است
جرج برنارد شاو: مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدستآورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آوردهاید دوست داشتهباشید.
آنتونی نیولی : دنیا را نگهدارید. میخواهم پیاده شوم.
مارک تواین: وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر میآوردم، حالا میخواست اتفاق افتاده باشد یا نه!
برنارد شاو: مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت.
برنارد شاو: زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمیتوانند خود را زیبا جلوه دهند.
ویلیام شکسپیر:ما از جنس رویاهایمان هستیم.
لارنس استرن: اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس میکند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمیرسی
موریس مترلینگ: هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمیسازد.
امانوئل کانت: چنان باش که بتوانی به هر کس بگویی: «مثل من باش.
بایزید بسطامی: یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که مینمایی.
تولستوی: بدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند.
ضربالمثل چینی: نمیتوانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما میتوانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند.
ضربالمثل جاپانی: حتی میمونها نیز گاهی از درخت میافتند.
جرج برنارد شاو: آزادی یعنی مسؤولیت؛ برای همین است که بیشتر انسانها از آن وحشت دارند.
جان د راکلفر: هر حقی یک مسؤولیت، هر فرصتی یک اجبار و هر مالکیتی یک وظیفه به همراه دارد.
هلن کلر:تا زمانی که توده مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسؤولیت نکنند، عدالت اجتماعی تحقق نمییابد.
ابیگیل فون بورن: اگر میخواهید فرزندانتان روی پای خود بایستند، مسؤولیتهایی روی دوش آنها بگذارید.
ماری کوری: نمیتوانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید؛ مگر آنکه تکتک افراد اجتماع پیشرفت کنند. به این منظور هر یک از ما باید علاوه بر اینکه به پیشرفت خود میاندیشد، در برابر عموم افراد بشر نیز احساس مسؤولیت کند. وظیفة ما این است که برای کسانی که میتوانیم، مفید واقع شویم.
خلیل جیبران: دوستی همواره یک مسؤولیت شیرین است نه یک فرصت.
بیل کلینتون : بیایید نه تنها برای خود و خانوادهمان بلکه برای کشورمان مسؤولیت بیشتری بپذیریم.
هرمان هسه : آنان که نمیتوانند مسؤولیت قبول کنند، به رهبر نیاز دارند و برای داشتن رهبر داد و هوار راه میاندازند.
انسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .
همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .
در سفیدی چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سیاهی رسیدم.
مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شد.
حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .
ننگ است که روشنایی دیدگان در ظلمات اندیشه غرق شود.
یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .
مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .
کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند .
آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .
هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .
از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .
وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.
به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .
می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟
روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد .
من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .
متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !
مهربانی را در کودکی یافتم که آبنباتش را به دریاچه نمک انداخت تا شیرین شود
انقدر برای غربت تک دانه موی سفیدم غصه خوردم که تمام موهایم سفید شد
بیچاره آن خروسی که با صدای ساعت شماطه دار از خواب برمی خیزد
خوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .
سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .
زن شکسته ترین و خمیده ترین ، ایستاده دنیا است
چراغ راهنما از بس که چشمک زد، مژه هایش ریخت.
تا دو کلمه حرف حساب زدم، چرتکه لبخند زد!
وقتی بچه را از شیر گرفتند، عاشق بستنی شد.
وقتی بهمن سقوط می کنه، اسفند بالا می ره!
لامپ از ذوق روشن شدن سوخت.
برای اینکه صدای شکستن دلش شنیده نشود با صدای بلند می خندد.
آنقدر تنهایی را دوست داشت که از سایه خودش هم بیزار بود.
برای اینکه عشقش را از قلبش پاک کند، قلبش را فرمت کرد.
خورشید عشق هم نتوانست قلب یخی او را گرم کند.
نگاهم را زنده به گور کردم
آنقدر برایت کوتاه آمدم تا اینکه ناپدید شدم
با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد
از فرط ناامیدی ،تمام امیدهایم را زیر پا له کردم
مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شد
در رقابت عقربه های ساعت با یکدیگر همیشه بازنده چشم من است
وقتی که خارج از خانه چشمانت را باز می کنی ، عطر نگاهت در آسمان گم می شود
ماهیهای آپارتماننشین، در تنگ آب زندگی میکنند
ماهی، هیچگاه برای تعطیلات به کنار دریا نمیرود.
ماهی تنها جانوری است که بهراستی دل به دریا میزند.
عکس جوانیم را روی آینه چسباندهام تا گذر زمان را نبینم.
مترسک رنجیده از کشاورز، با پرندهها دستبهیکی میکند
عاشق دلشکسته، تکههای دلش را از روی زمین جارو میکند..
با اینهمه خون دلی که خوردهام، در شگفتم که چرا دراکولا نمیشوم
چون از زندگی خسته شدهبود، مرخصی گرفت و رفت به جهان دیگر
بیکاری هم، خودش یک کار است، افسوس که تعطیلی و مرخصی ندارد.
پرندهای که فریب مترسک را بخورد، از گرسنگی میمیرد.
ماهی تنها جانوری است که بهراستی دل بهدریا میزند.
پرنده گوشهگیر، روی شانه مترسک لانه میسازد.
گیاه توی گلدان، شبها خواب باغچه را میبیند.
قلب تاکسیمتر، با دیدن مسافر به تپش میافتد
گرمترین کلامها را از دستانت شنیدم .
با تخیلم به تماشای لطافتها می نشینم .
خورشید سلامم را با نگاهی منجمد کردی .
دلم می خواهد که خاموشی شب را با هم جشن بگیریم .
مرا ببخش، زیرا خانه قلبم ، در تیرس زبانت یزم قرار دارد .
دلم می خواهد اولین کسی باشم که برای عروسی ماهی ها کل می زند .
همدل ، همراز ، همصحبت و ....... از پیشوند ( هم) نایاب تر هم یافته اید ؟
سایه ام عاشق سایه ات شده است ، می خواستم ببینم آیا می توانیم همسایه شویم ؟
آن شب که دستم روی گوشش قرار داشت ، خندید و گفت : قلبت برای مغزت جوک تعریف می کند .
دلم می خواهد تمامی خاطرات خوشم را هم به دیگران هدیه دهم ، تا دیگر این دنیا هیچ منتی بر سرم نداشته باشد .
با نگاهت آرامش را به من می دهی،با کلمات آنرا می گسترانی و با بدرودت همه را ضایع می کنی .
پایمال ترین، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالین خانه مان یافتم .
نمیدانم چرا گل مریم را در هیچ چمنزاری نیافته ام ، فقط و فقط در گل فروشی ها .
وسوسه انگیز ترین وسیله ای را که در این سالیان اخیر دیده ام ، پریز برق بوده .
به عشق شنیدن صدای قور قور شکمم ، هر شب صدها قورباغه به کنار بسترم می آیند .
اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم ،مطمئناً از گرسنگی خواهد مرد .
ان روز که به من گفتی (ازت بدم می یاد) ، با حرارت غمگینی بخار شدم .
آرزو دارم که روزی با چشمان خودم ، فاصله بین دو چشمم را ببینم .
با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد .
کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد .
وقتی صفر جلوی اعداد دیگر می ایستد, احساس غرور می کند.
بعضی ها به روحشان هم سفید کننده می زنند.
با کاسه سرم,افکارم را آبکشی می کنم!
تیر همیشه به راه راست می رود!
دزد ناشی به جیب خود می زند!
داس اجل آرزوهایم را درو کرد.
پای افکارم را قلم کردم.
کارتونک, از خانه تکانی بیزار است.
ماهی خجالتی در موقع تحویل سال, سرخ شد!
درختان با شاخه های پر شکوفه به استقبال بهار رفتند.
بخاطر ماهی قرمز حوض, هفت سین را کنار حوض چید
چشمان سبزش, کمبود سین در سفره هفت سین را جبران کرد.
باغبان کاملترین هفت سین را دارد, سوسن و سنبل و سرو و سیب و سنجد و سیر.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:35
مقدمه :
اطلاع ما از جنبه تاریخی کامل نیست . اطلاع تاریخی ما آنگاه کامل استکه بتوانیم درباره همه مللی که قبل از اسلام بودهاند اظهار نظر کنیم . قدر مسلم اینست که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است .
تا آنجا که من در کتابهای مربوطه خواندهام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است . اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است .
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 " تاریخ تمدن " ( ترجمه فارسی ) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد : .
" اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند ، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد " .
علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانکه بعدا شرح خواهیم داد بسی سختتر و مشکلتر بوده است .
در جلد اول " تاریخ تمدن " صفحه 552 راجع به ایرانیان قدیم میگوید :
" در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند ، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میکردند . . . " .
آنگاه چنین میگوید :
" پس از داریوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد .
زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر ، گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت ، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود . زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دارد از خانه بیرون بیایند ، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند . زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر با برادرشان باشد ببینند . در نقشهائی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد . . . "
چنانکه ملاحظه میفرمائید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده ، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند .
به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده که در اتاقی محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری میجستهاند و از معاشرت با او پرهیز داشتهاند سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است . در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا میشده است .
اما اینکه میگوید : " و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار میرود " منظورش چیست ؟ .
آیا مقصود اینست که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا میشود ؟ ! همه میدانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است ، و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست ، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچگونه ممنوعیتی ندارد که عملا مجبور به گوشهنشینی شود
و اگر مقصود اینست که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد ، باز هم سخن نادرستی است . زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است .
از سخنان دیگر ویل دورانت هر دو مطلب فهمیده میشود یعنی هم مدعی است که حجاب به وسیله ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافت و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض ، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگیری آنان مؤثر بوده است .
در جلد 11 صفحه 112 ( ترجمه فارسی ) میگوید : .
" ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بود . عربان از دلفریبی زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبیعی وی را با تردید معمولی مردان درباره عفاف و فضیلت زن تلافی میکردند . عمر به قوم خود میگفت : با زنان مشورت کنند و خلاف رأی ایشان رفتار کنند . ولی به قرن اول هجری مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند ، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات میکردند و در کوچهها پهلو به پهلوی میرفتند و در مسجد با هم نماز میکردند .
حجاب و خواجهداری در ایام ولید دوم ( 126 - 127 هجری ) معمول شد .
گوشه گیری زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام بودند
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه4
فهرست مطالب
ندارد
آندره شینه: خداوند آزادی را آفرید و بشربندگی را
جورج واشنگتن: وقتی نهال آزادی ریشه گرفت به سرعت رشد ونمو میکند
بنجامین فرانکلین: کسیکه حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد
امرسون: وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد.
گالیله: هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانستهام بیاموزم
گوته:زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است
جرج برنارد شاو: مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدستآورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آوردهاید دوست داشتهباشید.
آنتونی نیولی : دنیا را نگهدارید. میخواهم پیاده شوم.
مارک تواین: وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر میآوردم، حالا میخواست اتفاق افتاده باشد یا نه!
برنارد شاو: مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت.
برنارد شاو: زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمیتوانند خود را زیبا جلوه دهند.
ویلیام شکسپیر:ما از جنس رویاهایمان هستیم.
لارنس استرن: اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس میکند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمیرسی
موریس مترلینگ: هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمیسازد.
امانوئل کانت: چنان باش که بتوانی به هر کس بگویی: «مثل من باش.
بایزید بسطامی: یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که مینمایی.
تولستوی: بدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند.
ضربالمثل چینی: نمیتوانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما میتوانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند.
ضربالمثل جاپانی: حتی میمونها نیز گاهی از درخت میافتند.
جرج برنارد شاو: آزادی یعنی مسؤولیت؛ برای همین است که بیشتر انسانها از آن وحشت دارند.
جان د راکلفر: هر حقی یک مسؤولیت، هر فرصتی یک اجبار و هر مالکیتی یک وظیفه به همراه دارد.
هلن کلر:تا زمانی که توده مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسؤولیت نکنند، عدالت اجتماعی تحقق نمییابد.
ابیگیل فون بورن: اگر میخواهید فرزندانتان روی پای خود بایستند، مسؤولیتهایی روی دوش آنها بگذارید.
ماری کوری: نمیتوانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید؛ مگر آنکه تکتک افراد اجتماع پیشرفت کنند. به این منظور هر یک از ما باید علاوه بر اینکه به پیشرفت خود میاندیشد، در برابر عموم افراد بشر نیز احساس مسؤولیت کند. وظیفة ما این است که برای کسانی که میتوانیم، مفید واقع شویم.
خلیل جیبران: دوستی همواره یک مسؤولیت شیرین است نه یک فرصت.
بیل کلینتون : بیایید نه تنها برای خود و خانوادهمان بلکه برای کشورمان مسؤولیت بیشتری بپذیریم.
هرمان هسه : آنان که نمیتوانند مسؤولیت قبول کنند، به رهبر نیاز دارند و برای داشتن رهبر داد و هوار راه میاندازند.
انسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .
همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .
در سفیدی چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سیاهی رسیدم.
مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شد.
حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .
ننگ است که روشنایی دیدگان در ظلمات اندیشه غرق شود.
یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .
مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .
کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند .
آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .
هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .
از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .
وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.
به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .
می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟