مقدمه
بدون شک ، انجام کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی در زمینه موضوعات مهم ، حساس و مبتلا به جامعه یکی از ضروریات حوزه های دانشگاهی است
و پر واضح است که تساهل و کم کاری در قلمرو تحقیق و پژوهش ، نه تنها مانعی بر ارتقاء داده های علمی و آموزشی می باشد بلکه متاسفانه و بطور حتم عادت به کم کاری در این بخش ، بی مایگی تحقیقات و لزوما عقب افتادگی جامعه علمی را در برخواهد داشت . حوزه تحقیق در کشورهای جهان سوم و بالاخص رشته های علوم انسانی همواره با محدودیت منابع جامع روبرو بوده و با توجه به عقب ماندگی این کشورها از فناوری ها و تکنولوژی های روز دنیا به تاسی از آن قوانین و مقررات معمولا چندین سال پس از ورود فناوریهای جدید به این کشورها تصویب و به بالتبع دارای نواقص و معایبی چند خواهد بود . از آنجا که روش تحقیق علی الاصول در علم حقوق کتابخانه ای است و تنها منابع یک پژوهشگر کتاب می باشد که عده ای از حقوق دان با توجه به قوانین موجود دست به تالیف آنها می زنند و در صورتی که منابع لازم برای انجام تحقیق یافت نشود مشخص خواهد بود که کار تحقیق بامشکلات فراوانی روبرو خواهد بود . با ورود انسان به عصر جدید ( هزاره دوم میلادی ) و گسترش و رشد وسایل ارتباطی و یا به تعبیری دیگر بوجود آمدن ( دهکده جهانی ) بالتبع با توجه به نیازهای اجتماعی ضرورت هایی مطرح می شود . از آنجا که امروزه سیستم ها رایانه ای و اطلاعاتی مختلف با زندگی اجتماعی انسانها عجین شده یکی از موضوعات اجتماعی و به روز در جامعه مطرح می باشد . با ورود این پدیده اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی بشر مانند پدیده ها دیگر اجتماعی همواره با مزایا و معایبی روبرو بوده است.برای نظم بخشیدن به پدیدهای اجتماعی نیاز به راهکارهای مناسبی هستیم . در حوزه ی علوم اجتماعی این وظیفه بر عهده علم حقوق است که با ارائه راهکارهای مناسب سعی بر ایجاد نظم بر پدیده های اجتماعی را دارد . از این رو وقوع ناهنجاریهای اجتماعی قابل تصور است . وقوع جرائم مختلف با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی متفاوت در هر عصر و زمانی اشکال خاص خود را می یابد ، با ورود رایانه ها در زندگی شخصی افراد و گسترش فناوری اطلاعات ( اینترنت ) سوء استفاده از این وسایل اشکال گوناگونی به خود گرفته است . که تحت عنوان جرائم رایانه ای از آن بحث می شود. انواع جرائم رایانه ای توسط افرادی موسوم به هکرها صورت می گیرد . از جمله شایع ترین این جرائم که روز به روز نیز بیشتر گسترش می یابد کلاهبرداری اینترنتی است البته در کنار آن جرائم دیگری چون جعل کامپیوتری ، سرقت اینترنتی ، افشای اطلاعات و... نیز از شایع ترین این موارد است .
با توجه به ضرورت بررسی این مقوله مهم در این برهه از زمان که تجارت کالا و تکنولوژی ، دانش فنی و آفرینش فکری برای دولتها مهمتر از تجارت کالا و خدمات شناخته می شود.
به ارائه تحقیق در این زمینه پرداخته شد.
که با توجه به محدودیت منابع و هم چنین محدودیت زمان نمی توان انتظار ارائه تحقیقی کامل و جامع داشت.
امیــد است با ارئــه ایــن تحقیق بتوانم خدمتی هر چند کم و ناچیز به جامعه علمی کشورم انجام داده باشم.
فصل اول تعریف جرم
پدیده مجرمانه: جرم را به صورتهای مختلفی تقسیم کرده اند
.ار نظر اجتماعی جرم به آن دسته از اعمال انحرافی که به اعتقاد گروه یا گروهای حاکم خطر ناک تلقی می شود اطلاق می گردد.بدیهی است که در هر گروه اجتماعی انحراف از ضوابط و ارزشها صورت می گیرد و این انحرافها لازمه تحول جامعه و پیشرفت و تعالی آن جامعه است. از نظر حقوق جزا تعریف رسمی و قانونی جرم ملاک اعتبار است و از این لحاظ جرم به فعل یا ترک فعلی گفته می شود که قانون گذار برای ان مجازاتی در نظر گرفته باشد و از طرف شخص مسؤل ارتکاب یابد.که این تعریف کاملا منطبق بر ماده 2 قانون مجازات اسلامی می باشد.
ماده 2ق.م.ا\"هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم می باشد\". عناصر تشکیل دهنده جرم
: برای آن که عملی به عنوان جرم قابل مجازات باشد جمع آمدن عناصری چند ضرورت دارد
: اولا
از طرف قانون بعنوان جرم پیش بینی و مجازات برای آن مقرر شده باشد(عنصر قانونی جرم). ثانیا
فعل یا ترک فعل بصورت و در شرایط خاص باشد نه تصور و اراده ای که فعلیت پیدا نکرده است(عنصر مادی جرم). ثالثا
با قصد مجرمانه یا تقصیر جزایی صورت گرفته باشد(عنصر معنوی یا روانی جرم )
فصل دوم
کلیات
: جرائم رایانه ای : ماهیت جرائم رایانه ای ناشی از توسعه روز افزون فناوری اطلاعات و ورود به عصر اطلاعات است که رایانه می تواند ابزار، هدف و موضوع ارتکاب جرم باشد، وغالبا به دودسته تفکیک می شوند دسته اول دارای عناوین و توصیفهای جزایی کلاسیک هستند نظیر جعل رایانه ای ،کلاهبرداری رایانه ای وجاسوسی رایانه ای که در این جرائم رایانه به عنوان ابزاری برای رفتار مجرمانه به کار میرود
. دسته دوم جرایم رایانه ای جدیدند این جرائم ناشی از چگونگی به کارگیری فناوری اطلاعات هستند جرائمی نظیر دسترسی غیر مجاز، اختلال در داده ها وسیستم های رایانه ای هرزه نگاری این نوع جرائم جدید هستند . در هردو دسته موضوع جرم با فرض مال بودن و دارای ارزش بودن داده ها و اطلاعات
: مال دیگران، امنیت، آسایش فردی، آسایش عمومی، اخلاق عمومی و حیثیت افراد است
. عمومی ترین عنوان مجرمانه در حوزه فناوری اطلاعات هک است در حقیقت اولین اقدام برای شروع یک جرم رایانه ای یا بهتر بگوییم رفتار قابل سرزنش در فضای سایبر دسترسی غیر مجاز به داده ،
رایانه ، شبکه به طور کلی هر سیستم رایانه ای است که مربوط به شخص دیگری باشد است این ورود غیر مجاز میتواند برای
اطلاعات، دادهها، برنامهها یا سیستمهای رایانه ای غیر مجاز برای مرتکب
: نشان دادن مهارت شخص، کسب مال مربوط به دیگری ، اختلال وخرابکاری ، جاسوسی و... باشد .این عمل فارغ از نیت مرتکب کاملاً یک رفتار قابل سرزنش وناپسند است . ونحوه ارتکاب این جرائم عبارت است از، ورود، تحصیل ، حذف، اختلال ، دستکاری و ... در. نبود قانون در عرصه سایبر همچون دیگر عرصه ها و مظاهر پیشرفت بشری به هرج و مرج می انجامد درست شبیه به آیین نامه رانندگی روز اولی که اتو مبیل ساخته شد کسی به مقررات آن توجه نمی کرد و لی امروزه کمتر کسی نافی لزوم مقررات رانندگی است اگر امروز مقررات رانندگی کان لم یکن تلقی شود چه روی میدهد
قوانین عرصه فناوری اطلاعات هم همین طور هستند اگر قانونی نباشد کدام آدم عاقلی می تواند خطر سرمایه گذاری در این عرصه را بپذیرد وکدام یک از شما در جایی سرما یه گذاری میکنید که پیوسته مورد تاخت و تاز ناقضین مال وحیثیت افراد میشوند و هیچ قانونی برای جلوگیری و توبیخ آنها وجود ندارد
. آیا شما ریسک رفتن به خیابان و رانندگی را می پذیرید؟. بر این اساس در لایحه ای که تحت عنوان جرائم رایانه ای توسط دولت تقدیم مجلس شد و اکثر عناوین مجرمانه هر دو دسته مذکور در لایحه جرم انگاری شده است البته غیر بخشی که در لایحه مربوط به جرم انگاری جرائم مذکور است بخش دیگری نیز که مشتمل بر آیین دادرسی ونحوه رسیدگی به جرائم رایانه ای ودیگر جرائمی که ناشی از توسعه کاربری فناوری اطلاعات است در این لایحه دیده شده است
. لایحه پس از تصویب کلیات آن در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی در شور دوم آن است که برای اصلاح برخی نقایص و اشکالات مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی را تهیه نمود که این گزارش مورد توجه مجلس قرار گرفت و امیدواریم پس از رفع مشکلات این لایحه هرچه زودتر تصویب شده و و کشور ما نیز به جرگه کشور هایی بپیوندد که رفتار غیر مسئولانه افراد در محیط سایبر را مستوجب سرزنش دانسته است. وپس از این ناظر فروش نرم افزار های هکری و آموزشهای هکری نباشیم زیرا تفاوتی بین مال ،اخلاق، حیثیت ، آبرو در محیط سنتی و سایبر وجود ندارد همانطور که آموزش دزدی ناپستد است آموزش هک هم عملی قابل سرزنش است. هم زمان با ورود انسان به هزاره دوم میلادی ، هم چنان شاهد جرم و جنایت های بی شماری هستیم اگر چه از نظر ماهوی دچار تغییر نگشته اما از نظر استفاده از ابزارها و وسایل گوناگون تغییرات شگرفی به خود دیده است
. انسان امروزی هم چنان دزدی می کند ، آدم می کشد و به مال و حریم دیگران تجاوز می کند . در گذشته فرد با یک داس یک چوب و یا یک خنجر و کمی بعد با اسلحه ابزار تجاوز و دزدی و باج خواهی از اموال دیگران بود . اما امروزه با فشار دادن یک کلید و وارد کردن چند عدد می شود به حریم دیگران تجاوز و یا به مال او دست اندازی نمود .حوزه جرائم در زندگی امروز بشر آن قدر پیچیده شده که قانون گذاران مجبورند تحولات جرم را به صورت مداوم زیر نظر داشته باشند. به تدوین قوانین صحیح گام بردارند . اما همانطور که مشخص شد در زندگی اجتماعی امروز بشر تحولاتی صورت گرفته که به تاثیراز آن جرائم نیز اشکال متفاوتی گرفته است
. جرائم اینترنتی مصداق بارز این تحولات در زندگی اجتماعی انسانها می باشد
تعریف
در مورد جرائم رایانه ای تعاریف زیادی مطرح شده است .
طبق تعریفــی که سازمان ملل متحــد از ایـن نـوع جـرائـم نمــوده جرم رایانه ای می تواند شامل فعالیت های مجرمانه ای باشد که ماهیتی سنتـی دارند اما از طریق ابزار مدرنی مثل رایانه و اینترنت صورت می گیرد .
از طرف دیگر متخصصان سازمان
OECD تعریف متفاوتی از آنچه گفته شد ارائه داده اند آنها معتقدند سوء استـفاده از رایانه ، هر نوع رفتار غیر قانونی ، غیر اخلاقی و غیر مجاز مربوط به پردازش خـودکار و انتـقال داده هـا جــرم اینترنتی محسوب میشود . از تعاریف ارائه شده می توان به این نتیجه رسید که حقیقتا\" ماهیت جرم تفاوتی ندارد و این ابزار است که وقوع جرم در بستری جدید را فراهم می نماید . اما پیش از آنکه بخواهیم در مورد جرائم رایانه ای به بحث بپردازیم باید وارد حوزه جرائم سایبر شویم
. جرائم در فضای سایبر یا فضای سایبری به واسطه تغییرات سریع فناوری اطلاعات در قلمرو سیستم های رایانه ای و مخابرات امکان وقوع می یابند در این گونه جرائم تاکید بر رایانه نیست بلکه رایانه وسیله ای است که ابزار وقوع جرم قرار می گیرد که به آن نسل سوم جرائم رایانه ای نیز می گویند. تقسیم بندی جرائم رایانه ای:
کلاهبرداری اینترنتی و رایانه ای
جعل اینترنتی و رایانه ای
ایجاد خسارت یا تغییر داد ها
دست یابی غیر مجاز به سیستم ها و خدمات رایانه ای
تکثیر غیر مجاز برنامه های رایانه ای
جزء جرایم شناخته شده در حوزه رایانه و اینترنت محسوب می شوند. همانطور که مشخص شد جرائم مختلفی می تواند در حوزه رایانه اینترنت رخ دهد از دیگر تقسیم بندی های ارائه شده نیز می توان استفاده نمود در یک تقسیم بندی دیگر جرائم این گونه طبقه بندی شده است که مبتنی بر جرائم و مجازات در این زمینه ارائه شده است :
دسترسی غیر مجاز به دادها یا سیستم رایانه ای یا مخابراتی
شنود و دریافت غیر مجاز ارتباط خصوصی بوسیله سیستم رایانه ای یا مخابراتی یا امواج الکترومغناطیسی .
جرائم علیه امنیت سیستم های رایانه ای یا مخابراتی
جرائم علیه صحت و تمامیت داده ها و سیستم های رایانه ای و مخابراتی
جعل اینترنتی
تخریب و ایجاد اختلال در داده ها
اختلال در سیستم های رایانه ای
کلاهبرداری اینترنتی
مطابـــق این تقسیم بنــدی که یکی از تقسیم بندی های کامل در زمینه جرائم اینترنتی محسوب می شود جرائم در این حوزه به بخش های گوناگونی تقسیم یافـــته است
. به هر حال همانطور که می دانیم معمولا\" تقسیم بندی ها همواره با اشکالاتی مواجه هستند اما پرداختن به این مباحث و اینکه به تحلیل تقسیم بندی های ارائه شده در این زمینه بپردازیم از حوصله این تحقیق خارج است البته با توجه به اینکه سابقه چندان و تجربه زیادی نیز در این زمینه موجود نیست مجبور هستیم به تقسیم بندی های ارائه شده در این زمینه اکتفا کنیم مطابق تعریف سازمان ملل متحد در مجموع انواع جرائم در حوزه رایانه و اینترنت و به تعبیر دیگر اقسام جرائم رایانه به چند نوع تقسیم شده.
فصل سوم
تعریف
این تعریف در کتاب ترمینولوژی حقوق ، تالیف دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی آمده است«
. که بر اساس ماده 238 قانون مجازات عمومی برداشت شده است . مطابق این ماده جرم کلاهبرداری این چنین تعریف شده :هر کس به وسایل تقلبی متوسل شود برای اینکه مقداری از مال دیگری را ببرد یا از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکتها یا تجارتخانه ها و یا کارخانه های موهومه مغرور کند یا به امور غیر واقع بترساند و یا اسم و یا عنوان یا سمت مجعول اختیار نماید و به یکی از طرق مزبوره وجوه یا اسناد و بلیط ها و قبوض و مفاصا حساب و اشکال آن به دست آورد و از این راه مقداری از اموال دیگری را بخورد به حبس تادیبی از 6 ماه تا 2 سال و یا با تادیه غرامت از پنجاه الی ... تومان و یا بهر دو مجازات محکوم خواهد شد ... ». از این ماده چنین بر می آید که برای تحقق جرم کلاهبرداری باید سه نوع عمل متفاوت صورت گیرد
توسل به وسایل تقلبی
بدست آوردن وجوه یا اسناد و بلیط ها و قبوض و مفاصاحساب و امثال آن
و بالاخره
« خوردن » مقداری از اموال دیگری . بدیهی است تا وقتی این نوع سه عمل جمع نشده و نتیجه مجرمانه که به تعبیر قانون گذار سابق ما واژه
« خوردن » مال دیگری بود تحقق نیافته باشد جرم کلاهبرداری مصداق پیدا نخواهد کرد و به تعبیری دیگر تحقق جرم مشروط و مقید به آنست که نتیجه مجرمانه ای بر فعل مرتکب شده باشد و از این نظر جزء جرائم مقید است . با وقوع انقلاب اسلامی و بوجود آمدن تحولات مختلف سیاسی و اجتماعی قوانین جزایی نیز متحول شد
. باتصویب قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاءاختلاس و کلاهبرداری مورخ 28/6/1364 توسط مجلس شورای اسلامی و طی کش و قوس های فراوان نهایتا\" مورخ 15/9/1367 توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تایید شد و پس از این تاریخ لازم الاجرا شد. البته بگذریم از آنکه تایید و لازم الاجرا شدن این قانون از نظر قانون اساسی توسط مجمع خلاف است زیرا زمانی بوده است که اصلا
\" وجود حقوقی نداشته وحتی اصولا\" بر فرض وجود این نهاد حقوقی حق قانون گذاری را ندارد . همچنین در قانون مجازات اسلامی در فصل یازدهم آن از عبارات ارتشاء و ربا و کلاهبرداری نام برده ولی عملا\" در این فصل ماده ای در این زمینه وجود ندارد که می توان از اشکالات و نواقص قانون مجازات اسلامی بر شمرد. مطابق ماده
(1) قانون مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری « هر کس از راه حیله و تقلب مردم را بوجود شرکت ها یا تجارتخانه ها یا کارخانه ها یا موسسات موهوم یا به داشتن اموال و اختیارات واهی فریب دهد یا به امور غیر واقع امیدوار نماید یا از حوادث و پیش آمدهای غیر واقع بترساند یا اسم یا عنوان مجحول اختیار و به یکی از وسایل مذکور یا وسایل تقلبی دیگر وجوه یا اموال یا اسناد یا حوالجات یا قبوض یا مفاصا حساب و امثال آنها تحصیل کرده و از این راه مال دیگری را ببرد کلاهبردا محسوب و علاوه بر رد مال به صاحبش به حبس از یک تا هفت سال و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است محکوم می شود...» از این ماده چنین بر می آید که برای تحقق جرم کلاهبرداری توسل به وسایل تقلبی و بردن مال غیر که همان نتیجه جرم است باید صورت گیرد
. مطابق این ماده توسل به وسایل تقلبی باید موجب اغفال فرد شود و سپس مالی ربوده شود فی المثل ترک فعل نمی تواند توسل به وسایل متقلبانه باشد. اغفال و یا به تعبیر دیگر
(فریب) برداشت نادرست و غلط از واقعیت را موجب می شود از شرایط اغفال این است که فرد مجنی علیه علم به تقلبی بودن وسیله متقلبانه نداشته باشد و هم چنین موضوع اغفال باید یک فرد یا افراد انسانی باشد تا غفلت صورت پذیرد مثلا\" افرادی که محجور هستند اغفال در مورد آنها امکان ندارد زیرا این افراد فاقد بعضا\" اراده و گاه تفکر لازم برای انجام امور هستند . البته ملاک و معیار تشخیص افراد انسانی متعارف در جامعه هم نیز متفاوت است که عده ای معتقد بر معیار نوعی و بعضی دیگر معیار شخصی را مورد پذیرش قرار داده اند
. همانطور که گفته شد نتیجه جرم کلاهبرداری بردن مال غیر و نهایتا
\" ورود ضرر به شخص مجنی علیه است بعبارت دیگر کلاهبــرداری بعنــوان جرم مقید هم سوء نیت عام و هم سوء نیت خاص می خواهد بدین معنا که سوء نیت عام همان علم به تقلبی بودن وسیله تقلبی و سوء نیت خاص بردن مال غیر که لازمه این سوء نیت علم به تعلق مال به غیر می باشد. کلاهبرداری در طبقه بندی جرائم به ساده و مرکب جزء جرائم مرکب است
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 28 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
در فروردین سال 40 آیت الله بروجردی درگذشت. مراسم تششیع او در حد خود بی سابقه بود. ایران را تکان داد و دولت عزا و تعطیل عمومی اعلام داشت. ده ها هزار نفر از شهرهای مختلف به قم شتافتند و همین اجتماع بزرگ تبلوری از قدرت مرجعیت تشیع بود. در پایان همین سال یعنی اسفند 40 آیت الله کاشانی درگذشت. مردم از وی نیز تجلیل بی سابقه کردند تا بدانجا که از تهران تا شهر ری جنازه وی را روی دست بردند و ساعتها به طول انجامید. برای محققین و دوراندیشان این سوال را مطرح ساخت آیا نمی توان از این نیروی عظیم مذهبی به صورت یک تحرک استفاده کرد، آیا اسلام و بالاخص مکتب تشیع به طور طبیعی متضمن یک حزب متشکل و نیرومند با افراد بیشمار مومن نیست که بدون ثبت نام و تشریفات احزاب به هنگام لزوم وجود خود را متبلور می سازد؟ در گذشت این دو روحانی برجسته درست در زمانی اتفاق که ایران هم در معرض تحولاتی بود. هر یک از دو شخصیت یعنی بروجردی و کاشانی نماینده نوعی از روحانیت و طرز تفکر اسلامی بودند.
آیت الله بروجردی در قم مرکزیتی محکم داشت. مرجعیت ایشان از جانب همه پذیرفته شده بود بیشترین مقلدین را در داخل و خارج کشور داشت و به همین جهت قسمت عمده وجود شرعیه هم از طریق ایشان به مصرف می رسید در ساختن مسجد، توسعه حوزه علمیه و استحکام بخشیده به ان و فرستادن مبلغ به خارج کشور کوشش داشت، از جهات علمی و قدرت حافظه مشهور بود وی بعد از درگذشت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در موقعیت مرجعیت قرار گرفته بود مراجع دیگر اگر صاحب رساله بودند در درجات پائین تر قرار داشتند. آیت الله بروجردی از لحاظ سیاست اصل در عدم مداخله گذاشته بود. وی در هیچ شرایطی حاضر به مقابله و مخالفت با رژیم نبود البته رژیم حاکم سعی داشت احترام ایشان را محفوظ دارد و حتی المقدور موجبات عدم رضایت وی را فراهم نکند. از مسائلی که احتمالاً موجب برخورد می شود اجتناب نماید و اقداماتی که مخالف دین انجام می گیرد به نحوی توجیه گردد که مثلاً ضرورت زمان چنین ایجاب می کرد و وعده ترمیم و جبران می داد البته آیت الله بروجردی از نابسامانی ها، ظلمها و ستمها، تجاوزات و حتی اعدامهای دستگاه حاکم اطلاع پیدا می کرد و نمی توان گفت ( با وجود ثقل سامعه ) از وضع ایران بی خبر بود اما تصور می نمود حکومت آنقدر قوی است و به طوری از جانب بیگانگان حمایت می شود و آن طور شرایط زمان با برقراری آن تطبیق کرده که مسلمین با این ادعا که رژیم اسلامی نیست نمی توانند کاری بکنند و ثانیاً فکر می کرد که امنیت در دنیای آشفته و پرخطر مسئله ایست مهم برای اسلام و این رژیم توانسته امنیت را بهرحال برقرار سازد و اگر احتمالاً متزلزل شود با وجود سستی و تزلزل ایمان در بسیاری از مدعیان اسلامیت امکان دارد فاسد تبدیل به افسد گردد و اگر رژیم عنوانا مروج اسلام است و روحانی نما را به حقوقی می رساند، ممکن است دولت دیگری خود را ضدمذهب و یا حداقل بی نظر نسبت به مذهب اعلام دارد و به خصوص نقش کمونیستها و توسعه فعالیت آنها و حملات به مذهب را به تجربه دیده بود. به علاوه آیت الله بروجردی تمام کوشش و وقت خود را بامور غیرسیاسی و ثمربخش علمی اختصاص داده بود و تا پایان عمر این روش را ترک نگفت. آیت الله بروجردی از وضع حکومت راضی نبود و نمی توانست راضی باشد ولی از حد توصیه ونصیحت و اعتراض مخفیانه پار را فراتر نمی گذاشت. آیت الله کاشانی نقطه دیگری از روحانیت بود وی اساساً سیاست را ماهیتی جدا از دین نمی شناخت. مقابله، مخالفت، اعتراض، برخورد و حتی جنگ را تکلیف خود می دانست. آیت الله کاشانی به دنبال مرجعیت که لازمه اش تنظیم رساله بود نرفت و در جوانی به همراه جمعی دیگر از علماء در عراق جنگهای چریکی بپا کرد و ضرباتی به انگلیس وارد ساخت. وی به علت صدور حکم اعدام از عراق به ایران بازگشت و در دوران دیکتاتوری رضاخان از مشاهیر مدرسینی بود که منزل خود را مرکز درس قرار داد اما در عین حال رویه مسالمت و سازش و تسلیم را در هیچ صورت نداشت و با اعمال خود حادثه می آفرید. حرکت و هدف اولیه در سیاست متوجه انگلیسها بود که در آن زمان به صورت مختلف در خاورمیانه پایگاه تسلط و نفوذ به وجود آورده بودند و حتی گاهی به طور نامرئی گرداننده و جهت دهنده مراکز روحانی بودند و قطعاً برای تحقق مقاصد خود از اختلافات دینی استفاده می کردند. کاشانی بدون اینکه مرکزیت روحانی مثل بروجردی داشته باشد و بدون اینکه وجوه شرعیه ای دریافت کند در راهی می رفت که روحانیت او را هم به خطر می انداخت و در زمانی نسبت به او شک می کردند که این شخصیت روحانی است یا سیاستمدار و آیا با دخالت در سیاست نباید از جامعه روحانیت طرد شود؟ و تصور عموم این بود که این دو قابل جمع نیست. گویا کاشانی در یکی دو مرحله سعی کرده بروجردی را به سیاست وارد سازد ولی موفق نشده و کار به نوعی نگرانی و عدم رضایت کشیده است. آیت الله کاشانی از طریق سیاست و به علت حبس و تبعیدهای مکرر به شهرت بین المللی رسید و از سال 20 تا سال 1340 که در گذشت ( با ستثنای تایید و حمایت دولت در زمان ملی شدن نفت) با تمام دولتهای رژیم وابسته بسیاستهای بیگانه مخالفت کرد و در راه اتحاد ملل اسلامی کار می کرد و در همین حال اتهاماتی چون جاسوس، جیره خوار، مرتجع، نوکر انگلیس و آمریکائی را تحمل می کرد. و سایر روحانیونی که مستقیماً در گود نبودند خودبخود این القاب را به مناسبت کاشانی دریافت داشتند. بسیاری از روحانیون مقاومت کاشانی را در مقابل اتهامات و یا تحمل حبس و تبعید مخالف شئون روحانیت تلقی می کرند و می گفتند این چه دنیایی است که روحانیون باید خود را با آن آلوده سازد و چنین نسبتهائی به او بدهند. برای مردم و مخصوصاً توده های عظیم میلیونی انتخاب طریق مشکل بود وقتی که رو یه آرام و توام با وقار و سکونت آیت الله بروجردی را که پشتوانه کاملی از روحانیت داشت در برابر حکومت می دیدند نمی توانستند با اعتقاد و یقین بدنبال آیت الله کاشانی بروند خاصه اینکه رژیم سعی داشت رفتار آیت الله بروجردی را که توام با آرامش و وقار و کناره گیری جامعه روحانیت از امور بود بعنوان ملاک و مأخذ بشناسد و ترویج نماید اعمال آیت الله کاشانی را که دخالت در سیاست و ایجاد اشکال و زحمت و خطر برای دولتها بود. امری غیر مذهبی و روحانی بنمایاند و در این کار هم تا حد بسیاری موفق بود. در گذشت این دو روحانی بزرگ در سال 1340 دبرای حکومت وابسته، روحانیت، و مردم معنی و مفهوم مختلف داشت.
1 ) رژیم از در گذشت آیت الله بروجردی راضی بود زیرا تصور می کرد هر چند که این مرجع مقاومت شدیدی ندارد و مزاحمت فراهم نمی نماید ولی به هر حال یک مرجع محکم روحانی است که دولت باید در اعمل خود ملاحظه کاریهائی داشته باشد، پاره ای اقدامات را انجام ندهد یا مجبور به توجیه دو اصلاح باشد. و بهمین جهت فکر کرد بهتر است اصولاً برای آینده هم مرکز روحانیتی در داخل کشور در این حد نباشد که احتمالاً ایجاد خطر نماید و یا مانع بالقوه ای در برابر حکومت باشد بهمین جهت برای تثبیت مرجع بعد کوشش در بار این بود که خارج از ایران باشد و از تلگراف تسلیت در گذشت آیت الله بروجردی به نجف این معنی پیدا است رژیم حاکم از درگذشت ایت الله کاشانی در شعف بود زیرا تصور می کرد یک مزاحم همیشه فعال و خستگی ناپذیر روحانی را که رقیب حکومت بود و خود را صاحب حق و تصمیم و اعمال حاکمیت می دانست پشت سر گذاشته است به همین مناسبت ملاحظه می شود اقداماتی و تصویب نامه هائی را دولت بلافاصله پس از در گذشت بروجردی و کاشانی در سال 41 ارئه می دهد که قبل از آن جرات آنرا نداشت. رژیم وابسته کار روحانیت را در ایران پایان یافته تلقی می کند و تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی یک شناسائی و آزمایشی از زمینه کار است. دولت علم و رژیم علاقمند هستند که با تدوین قوانینی مخصوصاً در غیاب مجلس برای همیشه خود را از گرفتاریهائی که مذهب و مجامع مذهبی و روحانیون و مراجع در شکلهای مختلف برای آنها داشتند خلاص نمایند. در گذشت دو روحانی بزرگ، علما و روحانیون مؤثر و طلاب جوان را هم وادار با ارزیابی مجدد اوضاع ساخت و بدون اینکه جلسه و اجتماع خاصی باین منظور تشکیل شود آنها را بسوی مسائلی برد که در حوزه های علمیه سابقه نداشت جهان بینی اسلامی و معنویت لازمه آن کم کم تجلی کرد. روحانیت متفکر با لرزه ای که با درگذشت آیت الله بروجردی بمناسبت مرجعیت در شهر و روستا ایجاد شد پی برد واقف گردید و دریافت که نیروی عظیم مردمی تشیع نقطه اصلی وحدت را دارد و مهیای هر گونه جهش و ارائه این قدرت الهی و معنوی است این وضعیت خاص نشان داد اگر این نیروی شگرف آگاه باشد، بیدار شود و رهبری گردد هیچ حزب، گروه دسته تاب رقابت با آن را ندارد و اساساً در صورتیکه وحدت اسلامی پیدا شود موازین اسلامی با وجود نزدیک یک میلیارد مسلمان گسترش عظیمی خواهد یافت. کم کم توجه به پایگاههای محکم عقیدتی ساخته شده و از هر جهت مهیا به نام مسجد پیدا شد که فلسفه بنای آن همین بوده و قرنها به معنی واقعی و اصلی مورد استفاده قرار نگرفته است. متوجه شدند که آیت الله کاشانی با اینکه نسبتاً تنها بود تاثیر عمیق در گردش حکومت کشور گذاشت، تحولات بسیار را به وجود آورد و اگر در مرجعیت قرار میداشت قادر به هر نوع تحولی بدون شکست بود و اگر آیت الله بروجردی با آن موقعیت مذهبی و مرجعیت تامه قیام می کرد و توده ها را به صحنه نبرد می برد هیچ دولت و حکومت و رژیمی هرچند متکی به ابرقدرتها توانائی مقاومت را نداشت و این تجربیات برای آینده بس مفید و امید بخش بود و به شرحی که خواهیم دید با دقت از وضع گذشته درس گرفته شد.
2 ) پیدایش امام خمینی در موضع رهبری و مرجعیت
غالباً شروع فعالیت سیاسی امام از سال 41 تلقی می گردد که همزمان با مرجعیت ایشان است که سراسر کشور را در برگرفت و پیوسته این بحث پیش می آید که چرا ناگهان اما در صحنه سیاسی ظاهر گردید؟ و چرا قبل از این تاریخ حرکت مبارزاتی ایشان مشاهده نمی گردد؟ دقت در سوابق فعالیت علمی و تحقیقاتی و مبارزاتی سیاسی ایشان دو مرحله را به خوبی نشان می دهد.
مرحله ای که به سال 1340 پایان می گیرد و مرحله ای که آغاز آن سال 1341 می باشد امام در هر دو این مراحل دیانت را عین سیاست می داند و دارای روحیه انقلابی، مبارزاتی و سلحشوری است. در همان مرحله اول است که امام کتاب کشف اسرار را می نویسد و تعالیم مبارزاتی اسلام را منعکس می سازد امام در این کتاب از انقلاب مسلحانه اسلامی حمایت بلکه مسلمین را به آن دعوت می نماید. و کوشش دارد تا پیام انقلابی اسلام را از زبان قرآن به همه بازگو کند و لذا چنین می نویسد « ... ای بی خردان! اسلامی که می گوید و قاتلوا المشرکین کافه کما یقاتلونکم کافه آیا می گوید بنشینید تا طعمه دیگران شوید ؟ اسلامی که می گوید واقتلوهم حیث ثقفتموهم واخرجوهم من حیث اخرجوکم آیا می گوید دست روی دست بگذارید تا دیگران بر شما چیره شوند ؟ اسلامی که می گوید وقاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم می گوید خود را تسلیم دیگران کنید؟ اسلامی که می گوید الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف و لایقیم الناس الا السیف و السیوف مقالید الجنه و النار و للجنه باب یقال له باب المجاهدین و صدها آیات و احادیث برای استقلال کشور آورده آیا مردم را از کوشش و جنگ باز می دارد ؟ » ملاحظه می شود امام با این استفهامات انکاری در مقابل کلام صریح خداوندی راه ملت مسلمان را مشخص می سازد. امام در کتاب کشف اسرار با تاکید به آیات ذیل طریق اسلامی انتخاب جهت را معین می نماید و این همتن تکلیف دینی است که هر مسلمان دارد.
« بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم اعزه فان العزه لله جمیعا » یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین و اعدوالهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلهم و ماتنفقوا من شی فی سبیل الله یوف الیکم و انتم لا تظلمون.
اما در همان دوره ای که امام خمینی ظاهراً فعالیت سیاسی ندارد با تاکید روی آیات فوق و الهام از آنان چنین می گوید « هم میهنان عزیز، خوانندگان گرامی، برادران ایمانی، جوانان ایراندوست، ایرانیان عظمت خواه، مسلمانان عزت طلب، دین داران استقلال خواه، اینک این فرمانهای آسمانی است، این دستورات خدائی است، این پیامهای غیبی است که خدای جهان برای حفظ استقلال کشور اسلامی و بنای سرفرازی به شما ملت قرآن و پیروان خود فرو فرستاده آنها را بخوانید و تکرار کنید و در پیرامون آن دقت نمائید و آنها را به کار بندید تا استقلال و عظمت شما برگردد و پیروزی و سرفرازی را دوباره در آغوش گیرید وگرنه راه نیستی و زندگانی سراسر ذلت و خواری را خواهید پیمود و طعمه جهانخوارن خواهد شد.
این عبارات امام نشان میدهد که ایشان مبارزات ضد استعماری سالهای بعد از شهریور 20 را با دقت دنبال می نموده و با آن همگام و همراه بوده اند همین طرز تفکر و چهره درخشان روحانی و انقلابی ایشان بوده که مرحوم آیت الله کاشانی می گوید « تنها کسی که بعد از من امید است به درد ملت ایران به خورد آقای خمینی است » در سال 1321 یادنامه ای برای شخصی تنظیم می گردد و منتشر می شود در این یادنامه نوشته ای است بامضاء روح الله خمینی که قیام برای الله را شرح می دهد و تنها راه اصلاح جهان را از همان طریق می داند. اعمال هیات حاکمه آن روز را تماماً قیام برای نفس می شناسد و به شدت مورد حمله قرار می دهد و سپس همه قشرهای جامعه را به قیام در راه خدا دعوت می نماید و به مقاصد اسلامی می خواند و ما به لحاظ جنبه تاریخی این سند و استحکام و قاطعیت عبارات آن عین آن را در زیرنویس می آوریم و این در حالی است که قبل از سال 1340 تمام شهرت ایشان در مقام تدریس است و نهدر صحنه سیاست و معلوم می نماید خواص از روحانیون اهل سیاست به خوبی ایشان را درک کرده بودند شاید هدف ایشان این بوده که سالیان درازی را به تدارک انسانهائی پردازد که بتوانند بار عظیم مسئولیت مبارزه را شجاعانه به دوش گیرند بدون اینکه در مرحله اول خود را بشناساند.
امام برای مرحله دوم به دنبال زمان مناسب بود و آن وقتی پیدا شد که پس از درگذشت آیت الله بروجردی رژیم درصدد بود که پایگاه روحانی قم را بدون مانع به انقلاب سفید! پیوند دهد و با تاسیس سینما از نوع موردنظر و ایجاد مراکز فحشاء و مشروب فروشی به جدائی مذهبی قم پایان دهد و یکنواختی را در راه تمدن بزرگ ! برای تمام کشور تامین نماید. روحانیون جوان حوزه با تنظیم طومار علمای قم را از جریان آگاه و به اقدام اساسی دعوت نمودند تنها امام خمینی عکس العمل نشان داد و با احضار رئیس شهربانی تذکر لازم را داد و از روحیه زنده طلاب تجلیل و تقدیر کرد و آنها را به مسئولیت خود واقف ساخت. اما عدم حساسیت رژیم حاکم در خصوص مورد موضوع پایان یافته تلقی گردید.
کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در این خصوص می نویسد « ... لیکن لازم بود که پیش از هر کار در اندیشه ی انگیزه ی محرکی باشد که بتواند نظر عامه ی مردم را به خود جلب کند و بدون در دست داشتن انگیزه ای که بتواند توده ها را به حرکت درآورد و جامعه روحانیت را با ایشان هم صدا سازد نهضت امکان نداشت و طرح شعارهائی از قبیل مبارزه با امپریالیسم، استعمار و رژیم شاهی و مبارزه در راه تامین حقوق توده های زحمتکش رنجبر و پابرهنه و ... در آن شرایط که اصولاً صحبت از سیاست و مسایل سیاسی خلاف شرع شمرده می شد هر چند ممکن بود عده ای از روشنفکرها و آزادیخواهان را با ایشان همراه سازد لیکن در میان عامه ی مردم که به حرکت درآوردن آنان برای نهضت ضروری بود علاوه براینکه موثر و محرک نبود موجب آلودگی ایشان می گردد و با برچسب « آخوند سیاسی ! » برای همیشه کنار گذاشته می شد. مقدس نمادهای بی خبر از اسلام و توده ای عوام که از مکتب راستین اسلام فرسنگها دور نگهداشته شده بودند برای یک پیشوای روحانی و عالم اسلامی نه تنها دخالت در سیاست را جایز نمی دانستند! بلکه محرومیت و تیره بختی و نابسامانی رنجبران و زحمت کشان سخن گفتن را نیز دور از شئون روحانیت می پنداشتند! فقط اغنیاء را به کمک و توجه نسبت به فقرا تشویق نماید! لیکن اگر بخواهد برای گرفتن حقوق فقرا با ثروتمندان و سرمایه داران ستیز و مبارزه نماید دیگر عالم و پیشوای اسلامی نیست و باید به نام « آخوند سیاسی » ! کنار گذاشته شود ! ... » و اوضاع روز نشان می داد که جنب و جوشهائی که گاه گاهی به صورت تظاهرات یا اعتصاب و پخش تراکت علیه رژیم پیش می آمد تاثیری در توده های عظیم مردم ندارد احزاب و گروههای سیاسی هم به علت سوء ظن مردم فعالیت چشمگیری نداشتند و بعضاً متهم به وابستگی هائی با بیگانه بودند که اقداماتشان بیش از انکه مفید باشد مضر بود. امام خمینی در چنین حالتی می بایست از موضع مرجعیت حرکت نماید و اولین شعار نهضت را در قالبهای مذهبی بریزد تا از آن ریشه عمیق فکری مذهبی توده ها بهره مند گردد.
3 ) سقوط دولت امینی در سال 41
امینی که با حمایت امریکا نخست وزیر شده بود توانست تا حدی در غیاب مجلس یرنامه هائی را به مورد اجرا گذرد و موقتاً بحران را از نقطه اوج فرونشاند و وعده های بسیاری به مردم بدهد ... امینی طرح اصلاحات ارضی آمریکا را هم به مورد اجرا درآورد. شاه که در این مرحله از قدرتش کاسته شده بود و آنچنان که می خواست امینی از او اطاعت نداشت درصدد برآمد وی را کنار گذارد و خود مستقیماً مبتکر اقدامات اصلاحی باشد و بنابراین در یکسال و چند ماه که امینی نخست وزیر بود علائم این برخورد وجود داشت از جمله زمانی تیمور بختیار مهیای نخست وزیری شده بود و حادثه اول بهمن سال 40 دانشگاه پیش آمد که منجر به تعطیل دانشگاه شد. بالاخره امینی در مقام جلب کمک بیشتر از آمریکا با آن کشور به توافق نرسید و ناگهان استعفا داد. استعفای امینی به عنوان قهر دولت او تلقی شد.
4 ) شاه در راس قدرت
استعفای امینی این فرصت را به شاه داد که مستقیماً قدرت را به دست بگیرد و ظاهراً شخصی را که سالهای متمادی در دربار بوده و همواره خود را نوکری وفادار به شاه می دانست در مقام نخست وزیری بگذارد او اسدالله علم بود که افتخار داشت که غلام جان نثار و خانه زاد شاه باشد.
با امدن اسدالله علم کوششهای امینی در جهت آزادیهای ظاهری و اجازه فعالیتهای سیاسی محدود از بین رفت و باردیگر اختناق شدید حاکم شد فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم گسترش یافت و شخصیتهای ملی و افراد مخالف در مضیقه قرار گرفتند و جمعی زندانی شدند. تبلیغات دروغین دستگاه علم فضای مسمومی را به وجود آورد. شاه با کمک علم درصدد بود تا به طور نامحدود سلطه خود را استحکام بخشد و دیکتاتوری در حد اعلای ممکن مستقر نماید اعمالی را ابتکار بنمامد و آن را به فکر منجمد خودش مربوط سازد و نابغه پردازی نماید. یکی از این ابتکارات لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بود که می بایست مظاهر مذهبی از متن آن کنارگذاشته شود تا غریبها و مشتاقان اصلاحات شاه جنبه آزاد منشی و غیر مذهبی بودن قوانین را هم به عینه ملاحظه نمایند.
علم برنامه اصلاح ارضی امینی را ادامه می داد وضمناً درصدد بود هر نوع قدرت دیگری را در مملکت ریشه کن کند و دیکتاتوری به تمام معنی در کشور مستقر سازد.
5 ) اولین برخورد با روحانیت
همانطور که قبلاً دیدیم امینی از راه نزدیکی با قشر روحانیون درصدد پیشبرد کار بود اما اسدالله علم مهره تمام عیار بیگانه بود که شاه را مجری اوامر آنها می دانست و برای اینکه این اوامر به طور مطلوب اجرا گردد و مقاومتی پیدا نشود شاه را تا حد خدائی بالا می برد و نمی خواست به دیگران اعتنائی بشود یا کس دیگری در مقام مخالفت برآید و به نظر خودش فرصت مناسبی برای این امر پیدا کرده بود زیرا آیت الله کاشانی که سابقه طولانی مبارزاتی علیه هیات حاکمه داشت و دولت های وابسته بیگانه را از موضع روحانیت آرام نمی گذاشت در سال 40 در گذشته بود. با فوت آیت الله بروجردی در اوائل همان سال هنوز مرجعیت تقلید هم در شخص واحدی تبلور پیدا نکرده بود به همین مناسبت در 16 مهر 41 قانون انجمن های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد. این قانون آزمایشی از جانب دولت علم در مقابله با روحانیون بود و تصور می شد رهبری مذهبی فعلاً دچار تفرقه و پراکندگی است و قدرت اقدامی یکپارچه را ندارد در این قانون قسم به قرآن حذف شده بود و همچنین شرط مسلمان بودن نادیده گرفته شده بود در مخالفت با این لایحه روحانیون در مقام مبارزه برآمدند و امام خمینی در راس این مخالفت قرار گرفتند و سخنان امام با استحکام تمام در آن روز نشان داد دخالت روحانیت در سیاست نه تنها پایان نگرفته بلکه با قدرت وسیعتری این راه ادامه دارد.
روحانیان و پویایی فرهنگی ملت ایران
نویسنده در این پژوهش با نگاهی نو، به ارائه تعاریف، مفاهیم و کلید واژه هایی چون روحانی، مجتهد، حوزه علمیه، فرهنگ و... به ارزیابی نقش روحانیان در پویایی فرهنگی ملت ایران قبل، حین و پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است. محقق در تلاشی مجدانه و رعایت انصاف که از شاخصترین ویژگیهای یک اثر علمی است به خدمات و تأثیرگذاری نهاد روحانیت در ایران اشاره کرده و با هدف کارآمدی به آسیبشناسی آن نیز پرداخته است. این بررسی متکفل مباحثی چون پیوند روحانیت با مردم، همکاری حوزه و دانشگاه، پیوند مذهب و سیاست و الزام روحانیت در مشارکت سیاسی، تعیین ادوار حضور روحانیت در عرصه فرهنگ و اجتماع در ایران قبل و بعد از انقلاب و تقسیمبندی گرایشهای غالب در روحانیت پس از نهضت اسلامی 15 خرداد، میباشد. پژوهشگر با رویکردی تازه به تبیین نقشآفرینی روحانیت در چهار دوره پس از انقلاب اسلامی: دوره تأسیس و ایجاد نظام (1360-1357)، دوره استقرار نظام (68-1360)، دوره ثبات نظام (76-1368) و دوره چهارم (از دوم خرداد 76 تا کنون) پرداخته و خدمات و آسیبهای هر دوره را تبیین و ارزیابی کرده است.
نویسنده بر این باور است که بخش عمده آثار مکتوب در عرصه فرهنگ دینی متعلق به روحانیت است. استقلال واقعی ایران در طول تاریخ مدیون روحانیت و حضور آن در صحنه بوده است. هرگاه تمامیت ارضی، استقلال و منافع ملی کشور به خطر افتاده است روحانیت در دفاع و پاسداری از آن نقش اول را ایفا کرده است. و در عین حال همواره بر لزوم بازنگری و آسیبشناسی در سازمان روحانیت به دست خود روحانیون تأکید کرده است، چرا که راز ماندگاری و حفظ جایگاه روحانیت در این نکته کلیدی نهفته است.
الف) تعاریف
روحانی: در لغت منسوب به روح است و روح و روان مربوط می شود. پارسا و اهل صفا، فقیه، دانشمند و پیشوای مذهبی؛ و منظور از روحانی علما و فقها و پیشوایان دینی است. آن دسته از علمای روحانی که مردم در تکالیف شرعی از آنان پیروی میکنند را «مراجع تقلید» مینامند. و «مجتهد» نیز در لغت کسی است که در به کار انداختن قوای ذهنیش، کمال جد وجهه را دارد و اصطلاحا به عالمی اطلاق میشود که احکام فقهی را از منابع اصلی استنباط و استخراج میکند.
«حوزههای علمیه» مراکز تحصیل و تدریس طلاب و دانش پژوهان علوم دینی است و بالأخره «مساجد» مرکز اقامه نماز، تعلیم و تربیت، بیان مواعظ اخلاقی و نیز سنگری است که در اختیار روحانیت قرار دارد تا ارتباط فراگیر و گستردهای با مردم داشته باشند؛ چرا که ایفای نقش مردم در صحنههای مختلف جامعه لازم است.
«فرهنگ» مجموعهای از نمادها و معانی، که طی حیات طولانی یک جامعه و در بطن تحول تاریخی شکل گرفته است را فرهنگ میگویند. این پدیده از حضور حیات فردی و جغرافیایی، تا عوامل جهانی و بینالمللی تأثیر میپذیرد و سرانجام به عادات و تمایلات جامعه تبدیل میگردد. از نظر جامعه شناسان، فرهنگ بیانگر نگرش ما به دنیا و تفکرمان درباره تمام ابعاد زندگی، اعم از مادی یا معنوی! ارزشها، هنجارها، دانشها، هنرها، عاطفهها، سلیقهها، خلقیات، آداب و رسوم و قوانین را در برمیگیرند و همین ویژگیهاست که سبب تمایز جوامع از یکدیگر میگردد.(5) برخی از پدیده فرهنگ، کارکرد هویتبخشی، آفرینش خودآگاهی جمعی و فردی، احساس همبستگی و انسجام اجتماعی را انتظار دارند.
ب) پیوند روحانیت با مردم:
روحانیت در تاریخ ایران همواره نقش حاملان فرهنگ را داشته و از نظر جایگاه نیز، در مقام برجستهای قرار داشته اند. در تاریخ ایران پس از اسلام و گرایش ایرانیان به مذهب تشیع، گویی میان روحانیت شیعه و مردم، پیوندی ناگسستنی وجود داشته است؛ به گونهای که نظریه رایج در جامعه ما، درباره روحانیت چنین است که، «روحانیت، به عنوان سازمان رهبری کننده مردم و گروهی از افراد هستند که پیشرفت یا انحطاط جامعه را با روحانیت در ارتباط میدانند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 32صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
آشنایی با مکان کار آموزی
محل کارورزی استان غواض دلان عاشق یزدان شهرستان سرسبز ایجرود واقع در غرب استان کیلومتر 35 به مرکزیت زرین آباد ابتدای جاده ترانزیت ستادفرماندهی انتظامی ایجرود ـ فرماندهی عقیدتی سیاسی ایجرود طبقه چهارم دفتر تبلیغات عقیدتی سیاسی که در این دفتر اجرای مراسمات از قبیل جشنها ، سوگواری ها ، همایشها ، سخنرانی ها ، برگزاری کلاسهای توجیهی و آگاهی سازی ، پرسنل کادر و وظیفه و برخورد با افراد جامعه یا روستا یا شهرهای که آداب رسوم متفاوتی با دیگر نقاط کشور دارند و یا اینکه فرهنگهای مختلفی در جامعه وجود دارد .
عملکرد
تکریم ارباب رجوع ها باید از عوامل و پلیس که تخصص در زمینه جامعه شناسی و فرهنگ شناسی و روانشناسی استفاده نمود برگزاری کلاسهای مخصوص و تغییر آنها روح و روان پرنس جوان و هدایت آنها به سمت سوی تقوا و چگونگی حل مشکلاتشان در زندگی و توکل به خداوند تبارک و تعالی آموزش نفس و جلوگیری از تهاجم فرهنگی غرب دوری جستن افراد از افراد شرور و تباه کار ایجاد احساس مسئولیت بوجود آوردن روحیه شجاعت فداکاری و هدف از برگزاری مراسمات عبارتست از جلب نظر مردم مسئولان ، کارشناسان دست اندرکاران فعالیتهای خاص به مهمات امور مرتبط با آن سازمان یا موضوع . یقیناً ناجا از تأثیرگزارترین بخش های و نیروی مسلح در جمهوری اسلامی است در تاریخ یک کشور معمولاً بخش اندکی به جنگ و دفاع اختصاص می یابد و لذا نیروهای مسلح کشور ضمن اینکه اهمیت و جایگاه خویش را ـ حتی در زمان صلح ـ دارا می باشند و همگان بر این اهمیت واقف هستند ، معذلک بطور طبیعی فاقد ارتباط مستمر و تنگ تنگ با بدنة جامعه می باشند . لیکن آن بخش از نیروهای مسلح که تعامل پیوسته را جامعه دارند همیشه مدنظر بوده ، مورد سؤال اند و مسئولیت ها و وظایف شان هموارة مورد بحث ، نقد و تحلیل است ناجا و پلیس کشور که بخشی از نیروهای مسلح کشور است ، مسئولیت در ناجا متنوع می باشد ، از تشخیص هویت افراد گرفته تا پیگیری و کشف جرائم کنترل ترافیک ، کنترل هویت میلیونها خودرو سبک و سنگین در سطح کشور کنترل و شناسائی اتباع خارجی ، کنترل و برخورد باقاچاق کالا و مواد مخدر و غیره تا عملکرد قوه قضائیه با حجم و ابعاد گسترده و نامتناهی ـ و این در حالی است که در هر جای کشور ناهنجاری و امرنابایستی از دو نوع که مشاهده شود اولین سؤالی که به ذهن مردم می رسد اینست که نقش و وظیفه نیروی انتظامی در قبال این امر غیر متعارف و خراف چیست ؟ تنوع فرهنگ ها و تکثیر آن در سرزمین پهناور ایران کار را همچنان بر ناجا پر مسئولیت و حساس تر می سازد زیرا یک سلسله اصول کلی و مبنایی در ارتباط با امنیت کشور باید در زمینه ها و بسترهای متفاوت همسان سازی شده و در هر منطقه از کشور ـ به رغم تفاوتهای قومی و بومی و فرهنگی جغرافیایی اقتضائات رنگارنگ محیطی و اجتماعی ـ رعایت و تثبیت کردند .
یکی از نهادهایی که با شکل گرفتن اجتماعات و تولد جوامع شهری ضرورت وجودی پیدا می کند پلیس است زندگی جوامع و تشکیل اجتماع مستلزم برقراری ضوابط مقرراتی است که ضامن بقای سلامت و امنیت و برقراری آرامش باشد و یکی از فعالیتهای مستمر و اساسی پلیس در زندگی روزمره مبارزه جرائم است جامعه و پلیس به یکدیگر وابسته هستند ، شعار معمول پلیس ـ خدمت و محافظت برای مردم و افرادیکه نیاز به خدمت و محافظت دارند یک هدف را توصیه می کند پلیس کارآمد ، مشارکت عمومی ، امنیت اجتماعی باعث آرامش و حفظ نظم جامعه می گردد پلیس مردمی تقریباً به 2300 قبل از میلاد برمی گردد یعنی زمانیکه حکمرانان سومر برای آنچه که خراف اجتماع محسوب می شد ، معیار های را اعلام نمودند در حوزه کاری تبلیغات عقدتی سیاسی باعث می شود که تقویت کننده های ارتباط رفتاری عبارتند از : توصیف برابری آزاد اندیش ، تشخیص مشکل ، نیت و هدف مثبت ، گوش کردن جدی به مردم و مخصوصاً درک جوانان تشویق و دلگرمی جوانان به کارهای مثبت از نژاد پرستی دوری کرد قوم پرستی و فرهنگ پرستی دوری کرد همگون سازی و نگاه همگون به تمام جامع و همگون سازی فرهنگها فعالیتهای است که با همایشها و سخنرانی و آگاهی سازی توسط معاونت تبلیغات عقیدتی سیاسی انجام می پذیرد .
تبلیغات و آموزش در عقیدتی و سیاسی مشکل گشائی ـ نحوه برخورد با معلولان جسمی و ذهنی ـ جمع اوری معتادان ـ ارازل و اوباش ـ مفاسدهای فرهنگی افراد نابینا و کرو لال ـ برقراری قوانین و مقررات راهنمائی و رانندگی در یک موارد و عکس العمل پلیس مورد آموزش و بازنگری و طی شود و هر روز اصلاح تر می گردد . و عقیدتی سیاسی از طریق ارتباطات ذکر شده اعم از رادیوی نوشتاری تصاویری سعی نموده است به مفهوم همبستگی و مشارکت عمومی در چارچوب وظایف سازمانی خود تحقق عملی ببخشد و در حد مقررات موفق بوده است سازمان عقیدتی سیاسی از انفاس قدسی امام راحل بوده است و با محور قرار دادن اهداف عالیه ای دینی ، مکتبی کردن کارکنان و پرورش نیروی انسانی جهت خدمت شایستة نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم به کار گرفته است برگزاری آموزش های عقیدتی سیاسی از احکام شرعی و اسلامی ترویج فرهنگ قرآن کریم تدوین جزوات و کتب دینی مناسب با وظایف محمولة به کارکنان احکام ثانویه شغلی و ده ها محور برجسته دیگر از محورهای اقدامات این سازمان می باشد انجام امور تبلیغی در ایام و مناسبت های اعم از اعیاد و وفیات ، چاپ پوستر ، شراکت اعم از تبلیغی و هشداری برگزاری مراسم ادعیه و زیارات در سراسر کشور با محوریت توجه به اسلام ناب محمدی (ص) و توجه ویژه به اصل دین مبین اسلام و شریعتی نبوی ، همچنین حضور گسترده نظارتی در تمامی صحنه هایی که ناجا حضور دارند و یکی دیگر از اقدامات عقیدتی سیاسی در جهت صیانت کارکنان برگزاری جلسات ارشادی کارکنان است که در دو شکل عمومی و خصوصی از طریق معاونت نظارت و ارزیابی انجام می شود . وتاکنون بیش از 88 % در این زمینه موفقیت داشته است .
اگر برنامه های آموزشی ، نظارتی و فرهنگی ، در مقابله با تهدیدات و آسیب ها نبود باید منتظر شکست ها انتظامی امنیتی و فرهنگی پلیس می شدیم ولی بعلت اثرگذاری در پلیس افق های روشی از مشارکت مردمی افزایش خدمت رسانی ، انضباط اجتماعی و قانونمداری ، خدمتگزاری و فردمداری ، پاسخگویی ، به پلیس امنیت جامعه ، محور ، توسعه امنیت اخلاقی و ارزش های معنوی در سطوح مختلف ناجا به چشم می خورد که همگی بیانگر موفقیت سازمان عقیدتی سیاسی در انجام رسالت معنوی و صیانت پلیس جامعه محور و پاسخگو می باشد مهمترین عملکرد تبلیغات عقیدتی سیاسی فرهنگی که مرتبط با رشته امور فرهنگی می شود نحوی اجرای مراسمات ـ مدیریت و سرپرستی در آنها تبادل اطلاعات ارتباطات کلی با مردم و پرسنل آموزش نماز چهره به چهره برای وظیفه ها تلاوت قرآن در بین الصلاتین توجیه سیاسی خصوصی برای کلیه کارکنان پلیس هر ماه یک محور کلی چاپ کتب سیاسی بروشورهای حقوقی ویژه نامه ها به مناسبت ایام مختلف ، تدریس مباحث دین و اعتقادی در دوره های طولی متشکله ، تهیه کتب و متون آموزشی لازم بر مبنای سطح بندی علم کارکنان ـ انجام مصاحبه ، ارشاد ، راهنمایی ، برگزاری نماز جماعت شرکت در راهپیمایهای تظاهرات اعزام مبلغ در ایام ماه محرم و ماه رمضان به واحدها ـ تهیه برنامه های تلویزیونی رادیوئی ، انتشار مجله برای کلیه کارکنان ناجا انتشار پیک پلیس جمله ویژه سرباز ـ تکثیر فیلم نوارهای کاست کتابخانه ها پوشش خبری برنامه های ناجا موارد ذکر شده همگی به سبک خود مدیریت اجرای و برنامه ریزی می خواهد که مرتبط با رشته امور فرهنگی می باشد از جمله یکی از مهمترین عملکرد سازمان عقیدتی سیاسی پلیس ایران اولین اجلاس فرماندهان پلیس کشورهای اسلامی به میزبانی ایران در اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام همه موارد ذکر شده حرکتهای فرهنگی پلیس روز ایران میباشد سازمان عقیدتی سیاسی ناجا اجرای مسابقات بزرگ مقاله نویس با گرایش به محوریت پلیس محمدی با عناوین و موضوعات مختلف 1ـ پلیس و و اخلاق محمدی 2ـ پلیس و سیره محمدی 3ـ پلیس و فرهنگ محمدی 4ـ پلیس و عدالت محمدی 5ـ پلیس و جامعه محمدی 6ـ پلیس و عبادت محمدی در این فراخوانی که از کارکنان و خانواده های ناجا و آحاد جامعه ـ اعم از دانشگاهی ، حوزوی ـ پژوهشگران نویسندگان که یک حرکت فرهنگی ادبی در سطح کشور می باشد و باعث ارتقاع آگاهی دانش پرسنل ناجا و مردم می شود سازمان عقیدتی سیاسی ناجا با تربیت پرسنل فداکار با مسئولیت و با تخصص و سپردن کلان شهرها به افراد مجرب و پایدار نمودن امنیت و آرامش در جامعه بزرگترین فعالیتهای فرهنگی ادبی را نموده است .
پویایی و شادابی ناجا که در میان این مفاهیم و یکی از واژه های راهبردی می توان اشاره کرد :
1ـ انضباط اجتماعی و قانون مداری 2ـ مشارکت مردمی برای امنیت جامعه محور ـ جامعه ای که از برقراری امنیت برای همگان بطور مساوی و بدون توجه به رانت خواری های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی مطمئن باشد و جامعه محور بودن امنیت را با همه وجود احساس کند خود اولین مدافع و همکار برای برقراری و استقرار امنیت است و بعکس چنانچه در اجتماعی احساس شود امنیت برای خواص و اقلیت است ، حمایت از امنیت رو به کاهش نهاده و مقوله امنیت و جلب و مشارکت عمومی برای سیستم انتظامی کشور به یک چالش تبدیل می شود انضباط اجتماعی و قانون مداری معمولاً توسط آحاد عمومی جامعه و اکثریت هم مورد حمایت و عنایت است ـ اقلیتی از مردم اند که بدلیل برخورداری از روحیه تکاثر و زیاده خواهی به انضباط اجتماعی و قانون مداری تنه می زنند و حاضر به تابیدن قانون و مقررات نیستند . حمایت عمومی از قانون زمینه مناسبی برای اجرای قانون و برخورد با متخلفان است . به بیان دیگر قانون مداری در جامعه ای که فرهنگ و تعالی فکری بر آن حاکم است نهادینه و فطری شده گریز از قانون فاقد مشروعیت عمومی و مقبولیت همگانی ست این وظیفه نهادها و دستگاه های فرهنگی و رسانه هاست که فرهنگ قانون مداری را به عنوان یک ضرورت برای انضباط اجتماعی زنده و پویا نگاه دارند و در تولیدات خویش قانون گریزی را مستقیم و غیرمستقیم تشویق ننمایند به هر تقدیر پویایی سازمان عقیدتی سیاسی و تبلیغات مرهون خودباوری و در عین نقد مستمر خویش و قبول شجاعانه نقاط ضعف در موازات برنامه ریزی واقع بینانه برای آینده است ، بدین امید که ناجا و عقیدتی سیاسی با بهره گیری از دستاوردهای ارزشمند گذشته و زمان شناسی و ارتباط علمی و سازنده با آحاد جامعه و بهره گیری از توان لایزال مشارکت عمومی فرضی برای ارتقاء فرهنگ و ایجاد امنیت بیشتر و دستیابی به نقطه آرمانی کارآمدی در سایه همکاری مشترک تبدیل نماید . یقیناً مجموعه رهنمودها و تدابیر نورانی مقام معظم فرماندهی کل قوا فرمانده عقیدتی سیاسی کل منشور و هرام نامه کاری فرزندان معنوی آن بزرگوار در ناجا بوده و از یک سو موجبات دلگرمی و تشویق آنان از سوی دیگر زمینه ساز مسئولیت پذیری و احساس تکلیف بیشتر را در آحاد جامعه فراهم ساخته است سرمایه جاویدان و گرانسنگی که به برکت خون شهیدان و استقرار و ماندگاری نظام مقدس و اسامی جمهوری اسلامی ایران تحصیل گشته است و باعث مباهات و افتخار ، نسبت به نیروهای مسلح دیگر کشورهای جهان است نعمتی هدایت معنوی و رابطه و پیوند عاطفی با جانشین حضرت مهدی صاحب الامر ( عج ) در عصر غیبت .
با مشارکت مردم و آشنائی با عملکردهای پلیس ایجاد همایش ها و کنفرانس ها ارائه راهکارهای مشخص باعث ایجاد همبستگی و ارتباط متقابل ـ امنیت و آرامش در جامعه ـ تبادل افکار و عقاید من ، بین پلیس و مردم و ارگانها با پلیس ـ در نهایت روزی که بدون جرم و جامعة سالم از هر نوع جرم و کشوری ایدال و پیشرفت فرهنگی ، صنعتی …
پلیس و احساس امنیت در مردم
« شکی نیست که مقوله امنیت و نظم اجتماعی که به عهده نیروی انتظامی است یکی از اساسی ترین نیازهای مردم است . »
مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا
الف ـ مقدمه
هدف اساسی از تشکیل سازمان گسترده ای همچون نیروی انتظامی با حجم بالای مأموریت های مختلف آن در درجه اول استقرار نظم و امنیت و تأمین آسایش عمومی و فردی است .
تجربه همیشگی ثابت کرده است ، هنگامی که پلیس در این بُعد موفق باشد در ابعاد دیگر و سایر ماموریت ها نیز به سهولت موفق خواهد شد .
مقوله امنیت قدمتی به وسعت تاریخ شروع زندگی بشر دارد و در تاریخ ، هیچ جامعه ای را سراغ نداریم که فارغ از دغدغه های امنیتی روزگار را سپری کرده باشد .
در جوامع سازمان یافته وجود نظم و امنیت اجتماعی ، اساسی ترین عامل توسعه و رشد فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی به شمار می رود ، که بدون رعایت آزادی های فردی تحقق آن امکان پذیر نمی باشد .
توسعه در هر کشوری مبتنی بر وجود امنیت اجتماعی است و وجود امنیت اجتماعی نیز به وجود امنیت در ابعاد دیگر وابسته می باشد که اساس آن امنیت حقوق فردی و اجتماعی است . امنیت و نظم لازم و ملزوم یکدیگر می باشند به طوری که جامعه بدون نظم اجتماعی فاقد امنیت خواهد بود و فقدان امنیت نیز حاکی از عدم وجود نظام اجتماعی مقتدر است و بدین گونه است که احساس امنیت به تدریج از میان یک ملت رخت برمی بندد .
امنیت علی رغم آنکه یک پدیده اجتماعی است یک احساس درونی نیز می باشد که توجه انسان را به آینده و شرایطی که برای او به وجود خواهد آمد و نیز استفاده از آنچه هست جهت دسترسی به آینده مطلوب جلب می کند .
ب ـ امنیت چیست ؟
در فرهنگ لغت لاروس امنیت را چنان بیان می کند ؛ « اعتماد ـ آرامش روحی و روانی » .
تفکری که براساس آن خطر ـ ترس ـ وحشت و خسران بی معنا می شود و در فرهنگ لغت معین امنیت چنین تعریف شده است : « ایمن شدن ـ در امان بودن ـ نداشتن بیم » و در فرهنگ لغات و اصطلاحات سیاسی نیز امنیت این گونه بیان شده است « بی خطر کردن ، امن کردن ، در امان نگاه داشتن ، با اطمینان کردن » .
اما به طور کلی امنیت مفهومی چندوجهی و همزاد با مفاهیمی مانند قدرت ، تهدید و آسیب است . در تعاریف موجود در فرهنگ ها ، امنیت را احساس آزادی از ترس با احساس ایمنی که ناظر بر امنیت مادی و روانی اند نیز تعریف می کنند .
مفهوم امنیت در شرایط گوناگون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و … دستخوش تحول می گردد و به طور کلی می توان بیان کرد که امنیت مفهومی ذهنی و ادراکی است و تعبیر و تفسیری است که افراد درگیر با آن ارائه می کنند و نعمتی است که متعلق به تمام ملت بوده و وجود آن باعث رفاه و آسایش معنوی و مادی مردم می گردد و نیازی است ضروری برای آزادگی ـ برابری و برادری .
ج ـ پلیس مقتدر و برقراری امنیت ( پلیس و توسعه امنیت )
یکی از اصلی ترین مطالبات مردم از حکومت برقراری امنیت است ، حکومت نیز به وسیله دستگاه ها و سازمان های مختلف سعی در برقراری امنیت بین آحاد جامعه دارد . یکی از آن سازمان ها ، نیروی انتظامی می باشد که خادمین مردم در نیروی انتظامی بر تأمین مطالبه به حق مردم در بحث امنیت تلاش شبانه روزی را ایفا می کنند .
مقم معظم رهبری در بحث تأمین امنیت چنین فرموده اند ؛ « امنیت در زندگی اجتماعی مردم نقش بسیار مهمی را داراست ، زیرا مردم باید بتوانند در سایه آن با آرامش و آسودگی خاطر به کسب و کار و فعالیت اجتماعی و انجام امور زندگی خصوصی اهتمام ورزند . »
نقش نیروهای پلیس در تأمین امنیت و برقراری احساس امنیت در بین مردم نقش بسیار مهم و انکارناپذیری می باشد . محافظت از اجتماع ، کمک به مردم و ایجاد اطمینان قلبی در مردم و نیز اقدامات پیشگیرانه از وقوع جرم و از همه مهم تر اجرای صحیح قانون از وظایف عمومی این نیرو می باشد .
نیروی انتظامی فقط یک نهاد و سازمان سرکوبگر نیست بلکه نهاد حفظ امنیت و آرامش مردم است ، اگر نهاد حاکمیت در یک طرف و مردم در طرف دیگر باشند ، نیروی انتظامی ما بین این دو می باشد و می تواند با یک برنامه ریزی دقیق و مشارکت مردمی به راحتی در تأمین امنیت موفق باشد .
مقام معظم رهبری نیز درخصوص پلیس چنین فرموده اند که : « پلیس نماد اقتدار حکومت است » و پلیسی مقتدر است که در بین قلوب مردم جای داشته باشد و در بین مردم از اطمینان و اعتماد بالایی برخورد باشد و این مهم به دست نمی آید به شرطی که ایمان و عمل صالح بین کارکنان زحمتکش نیروی انتظامی رشد بیشتری بیابد .
باتوجه به آیه قرآن « ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمان ودا » یعنی اگر شما محبوبیت می خواهید و می خواهید در بین قلوب مردم جای داشته باشید راهش ایمان و عمل صالح است .
پلیس با ایمان و عمل صالح خود را به راحتی اعتماد مردم را به سوی خود جلب کرده و وظیفه ای که به او محول شده است که همانا ایجاد امنیت می باشد را با برنامه ریزی قوی به شایستگی به انجام می رساند .
پلیس مقتدر ، نماد اقتدار نظام حاکمیت کشور است و بین اقتدار نظام و امنیت بین مردم رابطه ای مستقیم وجود دارد . پلیس مقتدر به سه طریق می تواند امنیت و احساس آن را بین مردم محقق سازد ؛
1- توانایی مقابله مجرمان و هنجارشکنان را با اجرای طرح های مختلف به نمایش بگذارد .
2- فرصت را از قانون شکنان و مهاجمان در تعرض به جان و مال ناموس مردم گرفته و به آنان اجازه طمع نمودن و رغبت کردن برای انجام رفتارهای مجرمانه را ندهد .
پلیس مقتدر برای برقراری امنیت سازوکارهای مختلف را مدنظر دارد ، یکی از این روش ها برقراری ارتباط منطقی و مشارکت عمومی با شهروندان می باشد .
در این روش پلیس علاوه بر تجهیزات و امکانات خود از همه افراد جامعه برای حفظ نظم و امنیت استعداد می طلبد و با توزیع وظایف بین آحاد جامعه و سازمان ها و تشکل ها و … خود مدیریت امنیت جامعه را عهده دار می شود .
امنیت مشارکتی و سهیم کردن شهروندان در حفظ امنیت ، انگیزه های رفتار قانونمند و منطبق بر هنجارها و ارزش ها را در افراد تقویت کرده و امنیت پایدار را به عنوان بزرگترین موهبت الهی به جامعه ارزانی می دارد .
و این بدان معناست که اساس و محور فلسفه وجودی پلیس برقراری امنیت و نظم عمومی است و همه بخش های نیروی انتظامی و اداره ها و مدیریت های آن می بایست طوری عمل نمایند که خروجی فعالیت های آنها بر امنیت تأثیرگذار باشد .
د ـ مردم و امنیت
یکی از زمینه های برقراری امنیت برای آحاد جامعه علاوه بر وجود پلیس مقتدر و مورد اعتماد مردم ، برقراری عدالت اجتماعی است . یعنی اگر ما در جامعه ای باشیم که نیروی پلیس قوی و دستگاه های نظارتی سازمان یافته جهت برقراری امنیت در جامعه داشته باشیم ، اما عدالت اجتماعی در جامعه وجود نداشته باشد ، عملاً همه موارد فوق به صورت فورمالیته و ظاهری خواهد بود .
عدالت اجتماعی یعنی وجود قانون ـ برابری در روابط اعضای جامعه ـ به طوری که همه افراد جامعه از حق خود در زمینه مسکن ، کار ، تحصیل ، پوشاک ، درمان و … برخوردار باشند .
بدون عدالت اجتماعی سخن گفتن از امنیت ، بی معنا می باشد و عدالت اجتماعی است که ملت را در زندگی اجتماعی و رفتار فردی به سوی ارزش های بالای انسانی سوق می دهد .
وجود روح عدالت اجتماعی در جامعه همچون وجود تعادل در یک قایق داخل دریاست ، قایق تا هنگامی که دارای تعادل است و می تواند این وضعیت را در خود حفظ کند ، سرشار از امنیت و آرامش می باشد و سرنشینان آن با آسودگی به سفر خود ادامه می دهند ولی هنگامی که این تعادل از بین رود ، سایه وحشتناک ترس و ناامنی وجود همه سرنشینان آن کشتی را فرا می گیرد .
عدم وجود عدالت اجتمای نیز در جامعه همچون بی تعادلی قایق است و نبود عدالت اجتماعی امنیت و آرامش را از اعضای جامعه سلب می کند .
جامعه ای که از عدالت اجتماعی برخورداراست فقر ، فحشا ، سرقت و … چهره پلید خود را هویدا نخواهد کرد ، زیرا بر اثر آمار موجود اکثر جرائم در یک جامعه ناشی از فقر می باشد و فقر ریشه در بروز جرائم و ناامنی در یک جامعه دارد . امام علی (ع) در این زمینه می فرمایند « هرگز نعمت فراوانی در جایی انباشته نمی شود مگر آنک در کنار آن حقی ضایع شود . » فقر نه تنها امنیت اجتماعی را از بین می برد و وحشت و اضطراب را بر جامعه حکمفرما می سازد بلکه از نظر فردی هم موجب تزلزل دین می شود و عقل را از کار می اندازد ، چنانچه حضرت علی (ع) در این باره به فرزند خویش محمدبن حنیفه فرموده اند: « ای پسرم ، من از فقر بر تو می ترسم و ازآن به خدا پناه می برم زیرا برای دین نقص و عیب است و متحیرکننده عقل است و انگیزه ای برای تنفر و انتقام است . »
ح ـ مردم و احساس امنیت
خود امنیت و احساس امنیت دو مقوله جدا از هم اما وابسته به یکدیگر می باشند . برخی مواقع امنیت به طور کامل در جامعه وجود دارد و با نگاه به آمارها و شاخص های موجود امنیت قابل قبول است ولیکن با مراجعه به مردم به اندازه ای که امنیت عینیت یافته ، احساس امنیت وجود ندارد ، در حالی که چه بسا خود احساس امنیت در جامعه ، در روند افزایش امنیت مؤثر بوده و به آن کمک می کند ، احساس امنیت در بستر امنیت مؤثر بوده و به آن کمک می کند و در بستر آن است که می توان یک عملیات روانی خوب انجام داد و قابلیت آن را به درستی به مردم انتقال داد .
امنیت از حیث نگرش فرد به خود و جامعه به دو قسمت امنیت ذهنی و امنیت عینی قابل تقسیم است . امنیت ذهنی عبارت است از اینکه اشخاص در ارائه افکار و اندیشه های خود احساس امنیت کنند . به عنوان مثال خودسانسوری ، خود ناشی از یک نوع نا امنی ذهنی است ، امنیت آبرویی را نیز می توان یک نوع دیگر امنیت ذهنی نامید .
منظور امنیت عینی این است که افراد در جان و مال خود از امنیت برخوردار باشند ، بنابراین احتمال هر نوع آسیب دیدگی جانی و مالی یک نوع عدم امنیت است . براساس تمایز بین مرز احساس و واقعیت می توان احساس امنیت را از امنیت واقعی تفکیک کرد ، گاهی ممکن است ناامنی هایی در جامعه وجود داشته باشد ولی مردم احساس امنیت کنند زمانی نیز موارد و مصادیق ایجاد ناامنی کم است اما مردم احساس ناامنی می کنند ، در این مواقع نقش رسانه های جمعی و روزنامه های مختلف بسیار برجسته است . رسانه ها می توانند جامعه را امن و یا ناامن جلوه دهند و احساس ناامنی یا امنیت را در جامعه گسترش دهند .
مقام معظم رهبری نیز درخصوص وظیفه نیروی انتظامی و احساس امنیت برای مردم جامعه چنین بیان داشته اند : « در این نیروی انتظامی است که از سوی نظام و دولت اسلامی باید فضای زندگی مردم را امن نگاه دارد تا مردم احساس امنیت و آرامش کنند » . با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری از وظایف دیگر نیروی انتظامی آن است که با انجام برنامه ریزی و عملیات روانی ، با کمک رسانه های عمومی و جمعی احساس امنیت را در جامعه القا نماید که این مهم نیز می بایست در دستور کار یگان های ذیربط در نیروی انتظامی قرار گیرد تا طرح های در حال اجرای نیروی انتظامی با کمک رسانه های عمومی به سمع و نظر آحاد جامعه برسد و بدین وسیله مردم در سایه انجام آن طرح ها احساس امنیت نمایند .
نیروی انتظامی و فرهنگ سازی ترافیک
اشاره
زندگی اجتماعی انسان تحت حاکمیت مجموعه قواعد ، قوانین و هنجارهایی است که با هدف ایجاد آرامش و آسایش برای افراد جامعه شکل می گیرد که بی شک اختلال در هر یک از این قوانین نتیجه ای جز هرج و مرج و ناهنجاری در پی نخواهد داشت . برهمین اساس نهادینه کردن این قوانین به عنوان اصلی اساسی در تحکیم پایه های جامعه یکی از مهم ترین وظایف دولت ها است .
از جمله این قوانین ، مقرراتی است که برای عبور و مرور وسایل نقلیه انسان ها در گذرگاه ها ، خیابان ها و جاده ها وضع شده است . متأسفانه امروزه با افزایش وسایل نقلیه و عدم توجه به قوانین رانندگی وعبور و مرور ، شاهد افزایش حوادث و تلفات انسانی در سطح جاده ها و شهرهای کشور هستیم . حوادث و تلفات مرگبار انسانی در کشور ما امروز از مرز 25 هزار کشته در سال فراتر رفته و هر سال نیز رو به افزایش است که این حوادث بی شک تبعات سویی در برداشته و حتی به بحران ها و معضلات بزرگ اجتماعی هم قابل تبدیل است . لذا می طلبد تا همه مسئولین ذیربط و مردم دست به دست هم داده و یک برنامه هدفمند و منطقی برای کاهش تلفات و خسارات ناشی از عبور و مرور داشته و آن را به عنوان یک دغدغه اساسی برای خود بدانند .
خوشبختانه در سال های اخیر شاهد تلاش نیروی انتظامی و مسئولین دلسوز آن در این زمینه بوده و هستیم هر چند این نیرو وظیفه فرهنگ سازی در این زمینه را به صورت قانونی ندارد و تنها مجری مقررات راهنمایی و رانندگی است اما مسئولین دلسوز نیروی انتظامی به ویژه راهنمایی و رانندگی در این زمینه پیشقدم شده و با برنامه های فرهنگی و تبلیغی موفق شده اند تا حدود زیادی فرهنگ ترافیک را در بین مردم نهادینه کنند ، این موفقیت و تلاش نیروی انتظامی حتی باعث الگوبرداری فرهنگی و تبلیغی دیگر کشورها به ویژه کشورهای منطقه شده و این حرکت نیروی انتظامی و موفقیت آمیز بودن آن موجب شد تا دیگر نهادها و سازمان های زیربط نیز به ندای مسئولان ناجا لبیک گفته و به وظایف خود حساسیت پیدا کنند .
برهمین اساس گفتگویی با سرهنگ اسماعیلی مدیر کل فرهنگ ترافیک معاونت راهور ناجا انجام داده ایم تا ضمن آشنایی با وظایف و ماموریت های این اداره کل ، عملکرد و برنامه های این عزیزان را به اطلاع خوانندگان گرامی مجله نگهبان برسانیم :
• در سال های اخیر شاهد فعالیت های خوب و تأثیرگذار در امر فرهنگ سازی در جامعه در زمینه ترافیک از چه زمانی فعالیت خود را شروع کرده و چه اهدافی را دنبال می کند ؟
• کار فرهنگ سازی آموزش و رفتارسازی کار بسیار سختی است . همان طور که استاد شهید مرتضی مطهری می فرمایند : تغییر یک رفتار یا فرهنگ مستلزم یک زمان 20 ساله است . شاید در مدت پنج سال بشود یک شهر زیبایی را ساخت ولی نمی توان شخصیت یک فرد را در مدت کم کوچکترین تغییری داد . در کشور ما علی رغم پیشرفت هایی که در سایربخش های فرهنگی به دلیل ویژگی های خاص فرهنگی و تمدن کشورمان داریم ، اما در مورد فرهنگ ترافیک متاسفانه به دلیل اینکه پس از ورود خودرو به ایران کسی متولی این امر نبوده و کار جدی انجام نگرفته ، در این خصوص مشکل و عقب ماندگی داریم .عمده کارهای انجام شده هم به صورت مقطعی و متفرق بوده و هیچ ارتباطی با هم نداشته است و متأسفانه هدفمند هم نبود و هر کس برای خود کار می کرد .
خوشبختانه در سال 1380 به همت فرماندهان و مسئولین وقت نیروی انتظامی اداره کل فرهنگ ترافیک در معاونت راهنمایی و رانندگی ناجا با هدف ساماندهی به این قضیه و هماهنگ کردن سازمان های زیربط و آموزش و فرهنگ سازی ترافیک در جامعه شکل گرفت و از همان روز اول با حضور افراد متفکر ، متخصص و دلسوز کار خود را شروع کرد . خوشبختانه با جدیت و تلاش مسئولین و مدیران وقت ناجا گام های خوبی برداشته شد گرچه هنوز در اول راه هستیم ولی می تواند زمینه ساز گام های بزرگ در آینده باشد . مثلاً همین الان بسیاری از ابتکارات این مجموعه کوچک به عنوان یک روش و الگو در کشورهای منطقه مطرح شده است . در سال 2004 در اجلاس سازمان بهداشت جهانی که در کشور مصر برگزار شد
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 34 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه:
یکی از مسائل بسیار مهم و در خور توجهی که در فصل تابستان ذهن والدین و مربیان را به خود مشغول می دارد، فرارسیدن اوقات فراغت دانش آموزان است و این که با این زمان طولانی اوقات فراغت دانش آموزان است و این که با این زمان طولانی اوقات فراغت چه باید بکنند و چه تمهیداتی بیندیشند تا کمتر مورد اعتراض فرزندان قرار بگیرند، زیرا عده ای از آنها در این ایام مدام به والدین می گویند : حوصله ما سر می رود ما را جایی ببرید و برای ما مشغولیتی فراهم کنید. از طرف دیگر در خانواده هایی که فرزندان متعددی دارند، معمولاً میزان اصطکاک بین آنها افزایش می یابد و وجود درگیری ها و ضرب و شتم ها و نیز انجام تنبیهات بدنی توسط والدین، فضای خانه را ناامن و مشکل آفرین می کند و گاه حضور بیش از اندازه فرزندان در فضای کوچه که با نظارت(CONTROL ) کمتر والدین همراه است، موجب فراگیری رفتار نامطلوب شده، بدآموزی های ناشی از حضور افراطی در کوچه و خیابان دردسرهای تازه ای برای والدین فراهم می نماید. گاهی متعاقب این حضور طولانی شاهد بروز بزهکاری ها در برخی از دانش آموزان در دوره تعطیلات تابستان هستیم.
اینک سوال این ست که به منظور افزایش بهره وری توانمندی های فرزندان و نیز پربار ساختن اوقات فراغت آنان باید به چه روش هایی متوسل گردید و چه نوع تمهیداتی اندیشید تا شاهد رشد و شکوفایی هرچه بیشتر فرزندان این مرز و بوم اسلامی و نیز کاهش بزهکاری ها در سطح جامعه و به ویژه در میان نوجوانان بوده، مسیر تعالی آنان را هموار سازیم؟
«به من بگویید اوقات فراغت خود را چگونه می گذارنید تا بگویم که هستید و فرزندان خود را چگونه تربیت می کنید. » (فرانسیس دوکه)
در عصر حاضر مقوله اوقات فراغت از چنان اهمیتی برخوردار است که اکثر جوامع برای بهینه سازی این زمان، تمامی امکانات نرم افزاری و سخت افزاری خود را به کار می گیرند. بنابراین ابتدا به معنای فراغت می پردازیم.
فراغت به معنای فرصت هایی است که انسان در آن عهده دار هیچ نوع کار موظفی نباشد. به این معنی که فرد فارغ از قید زمان و تعهدات حرفه ای به آن چه دلخواه اوست، می پردازد. به عبارت دیگر آزادی از الزام در فعالیت ها یکی از ویژگیهای برجسته اوقات فراغت محسوب می شود. از جمله شاخص های دیگر آن کمرنگ شدن میزان کنترل اجتماعی است. نکته ای که در این جا قابل بررسی می باشد این است که ملاک های فوق – نبود الزام و کمرنگ شدن کنترل اجتماعی – می توانند عملکردی دوگانه داشته باشند. به این معنی که از طرفی ذهن فراغتی یافته، امکان خلاقیت فراهم می شود و از سویی دیگر به علت کاهش نظارت اجتماعی زمینه بروز ناهنجاری ها ایجاد می گردد. تامل در این موارد ما را متوجه اهمیت و ضرورت کیفیت گذران اوقات فراغت می سازد، به طوری که می توان گفت صرفنظر از سایر عوامل موثر تربیتی، گرایش افراد به هر یک از این دو سو تابعی است از نحوه گذراندن اوقات فراغت آنها بر این اساس هدایت و غنی سازی اوقات فراغت از طریق برنامه ریزی دقیق می تواند به هدایت این فرصت ها به سمت سلامت روانی و خلاقیت افراد بینجامد و چنانچه تمهیدات ضروری برای آن اندیشیده نشود منجر به چالش ها و آسیب های اجتماعی خواهد شد.
معنای اوقات فراغت :
چنانچه از گروهی از مردم که به شکل تصادفی برگزیده شده اند بپرسیم که نظرتان درباره اوقات فراغت چیست؟ پاسخ های متفاوتی می دهند. عده ای ممکن است بر این باور باشند که اوقات فراغت مدت زمانی است که پس از انجام کار یا انجام وظایف و مسئولیت ها باقی می ماند. عده ای دیگر ممکن است به فعالیت های خاصی نظیر تماشای تلویزیون، شرکت در فعالیت های ورزشی، صرف غذا در بیرون از منزل، باغبانی یا هزاران نوع فعالیت دیگری که ممکن است برای آنان جالب باشد اشاره کنند. افزون بر این موارد، ممکن است افراد دیگری به تجربیات، یا کیفیت های خاصی توجه داشته باشند، یعنی موقعیت های ویژه ای که ایام فراغت برای آنان فراهم می آوزد تا بتوانند هر کاری که دوست دارند انجام بدهند. بنا به سلیقه خود تفریح و ورزش کنند و اموری را تجربه کنند که در اوقات دیگر زندگی برایشان امکان پذیر نباشد. عده ای نیز ممکن است اوقات فراغت را موقعیتی برای آرمیدن و جبران خستگی ناشی از کار و نوش دارویی برای گریز از فشارها و تنش ها و رهایی از بار زندگی مدرن به شمار آورند.
تنوع این پساخ ها نشان می دهد که اوقات فراغت برای افراد مختلف، معانی گوناگونی دارد و دیگر این که این جنبه از تجربیات زندگانی آدمی بس پیچیده است، اما می توان اجمالاً اوقات فراغت را به عنوان بازمانده وقت (اوقات غیرموظف) و نیز به عنوان فعالیت (ACTIVITY) مانند تماشای تلویزیون و به عنوان عملکرد ( یعنی انجام اعمالی مفید برای اشخاص و به طور خاص برای جامعه ) یا به عنوان آزادی عمل درنظر گرفت .
مفهوم فراغت :
اصطلاح فراغت معمولاً با ویژگیهایی چون «آزادی از اضطرار» ، «فرصتی برای انتخاب»، «زمانی فراتر از اوقات کار» یا زمان آزاد بعد از انجام وظایف اجتماعی توصیف می شود. پرسش از مفهوم فراغت، پاسخ های متفاوتی می طلبد، عموماً فراغت در معنای متضاد با کار به کار می رود، اما گاهی آنچه برای یک نفر کار محسوب می شود همان فعالیت برای دیگری در حکم فراغت است. آزادی از الزام اگرچه اغلب به عنوان کلید توجه به فراغت محسوب می شود ولی بسیاری از فعالیت های جمعی خانگی، اجتماعی و داوطلبانه که غیر کار محسوب می شوند، به طور قابل ملاحظه ای با الزام همراه هستند. برخی به اوقات فراغت به عنوان فرصتی برای آرامش و استراحت می نگرند، هر چند که بیشتر مردم اوقات فراغتشان را به انجام خدمت، مطالعه، آموزش جدی یا نوشتن یک کتاب اختصاص می دهند. چنان که ملاحظه می شود تعریف مفهوم فراغت به آسانی ممکن نیست اما با تعمق در ادبیات مربوط به آن، می توان سه ویژگی اساسی از فراغت را ارائه داد :
الف ) فراغت به مفهوم «مازاد»، زمانی که برنامه و وظایف الزام آوری برای آن درنظر گرفته نمی شود.
ب ) فراغت به معنای حالتی از بودن، یک نگرش، شیوه ای از انجام امور.
ج ) فراغت در مفهوم کارکردی، فعالیت آزادانه انتخاب شده ای که به شکل گیری شخصیت منجر می شود.
وجه مشترک همه این مفاهیم، آزادی از ضرورت و اجبار است. این ویژگی با نگرش اکثر افراد نیز مطابقت دارد. مفهوم فراغت در نزد عموم غالباً با تأکید بر آزادی از الزام همراه است. در این معنا فراغت آن چیزی است که شما مایل به انجام آن هستید نه آن چه مجبور به انجام آن باشید. (بمل و بمل ، 1996).
آلن بیرو در بحث از اوقات فراغت و معنای آن می نویسد: فراقت از LEISIR مصدر قدیمی مبدل شده به اسم مصدر و از ریشه ی لاتینی LICER به معنای "مجاز بودن" گرفته شده است (دوزات)2
فراغت در برابر کار قرار می گیرد ، لیکن تعریف آن بدون توجه به مجموعه حیات اجتماعی، سطح فنون، شیوه ی زندگی، مدل های اجتماعی- فرهنگی مسلط ممکن نیست.
همچنین رابطه ای نزدیک بین اشکال کلی تولید، سازمان اقتصادی، شیوه های توزیع عادلانه ی درآمدها و صورت، مدت و کیفیت گذران اوقات فراغت وجود دارد.
اوقات فراغت فقط زمان آزاد شده از کار نیست، بلکه فعالیتی غیر اجباری است 3 . در فرهنگ عمید نیز درباره ی تعریف و معنای اوقات فراغت در فارسی به معنی آسودگی و آسایش و آسودگی از کار و شغل است4
دوزمایه 5می نویسد: گذران اوقات فراغت دربرگیرنده ی مجموعه ای از اشتغالاتی است که فرد با کمال میل بدان پردازد، خواه به منظور استراحت، خواه برای ایجاد تنوع، خواه با هدف گسترش اطلاعات و آموزش خویشتن بدون توجه به اهداف مادی و خواه برای مشارکت اجتماعی ارادی و بسط توان آزاد ئ خلاقش، بعد از آنکه از الزامات حرفه ای ، خانوادگی و اجتماعی فارغ گشت6.
___________________
2- DAUZAT
3-آلن بیرو: فرهنگ علوم اجتماعی، صفحه ی 202.
4- فرهنگ عمید: صفحه ی 906
5- J.DUMAZDIER
6- پیشین، ص 203
ارسطودر باب اهمیت آسایش می نویسد : همچنان که بارها گفته شده است آسایش هدف کار است7. شایان ذکر است که آسایش (به یونانی SCHOLE) در این گفتار به معنای سرگرمی(PAIDIA) نیست، بلکه مراد از آن رهایی ذهن از اشتغالات زندگی مادی است. ذهنی که از آسایش برخوردار باشد بهتر می تواند فضایل را در خود بپرورد از این رو معنای آسایش بیکارگی نیز نمی تواند باشد. زیرا ذهن آسوده (به این معنی) پیوسته در حال فعالیت است. شنیدن نواهای دلنشین موسیقی و اشعار نغز و همدمی با دوستان یکدل و از همه مهمتر تفکر، فعالیت هایی است که روان آدمی را در حال آسایش به فضائل آراسته می دارد8.
به نظر می رسد که فردی خوب می تواند معنای آسایش را دریابد، که در موقع پرداختن به کار جدی باشد.
ارسطو نیز می گوید: برای لذت بردن از آسایش، نخست باید در پرتو کار حوائج زندگی را برآورد. از این رو دلیری و پایداری برای کار و فلسفه برای آسایش و اعتدال و دادگری برای هر دو ضروری است9.
نتیجه ی آن که هم در طول سال تحصیلی و هم در ایام تابستان، فرزندان ما از اوقات فرغت برخوردارند و مهم آن است که ما برای این اوقات به کمک آنها بشتابیم و با همفکری و راهنمایی آنها بتوانیم آنان را به تدوین برنامه ای مناسب برای اوقات فرغت خود ترغیب کنیم، تا اوقات فراغت آنها به گونه ای سازنده، لذت بخش، نشاط آفرینو رضایت آمیز سپری گرددو در پرتو گذران مطلوب این اوقات، آمادگی های لازم برای حضور فعال در مدرسه فراهم آید.
نیازهایی که از طریق اوقات فراغت تامین می شود
گذران اوقات فراغت تامین نیازهایی در پی داردکه به احتضار بدان ها اشاره می کنیم.
1-نیاز به استراحت و رفع خستگی
انسان ها همه ناز به اتراحت و رفع خستگی دارند. پیوستگی در انجام کارها و نبود زمان کافی برای فراغت و استراحت موجب نزول کیفیت کار و نیز پرخاشگری فرد فعال می گردد ولی باید به کودکان و نوجوانان آموخت که زمان استراحت زمان بطالت نیست، بلکه زمانی است که فرد به تمدد اعصاب می پردازدو حاصل آن افزایش بازده است. بدن و ذهن آدمی پس از مدتی کار، خود به خود نیازمند استراحت استو بطور طبیعی بدان می پردازد. پس اوقات فراغت می تواند چنین نیازی را رفع کند.
_____________________
7- ارسطو،سیاست، ص318
8- همان، ص317
9- همان، ص318
2-نیاز به تفریح
پس از انجام کار طی ایامی خاص، آدمی نیاز دارد تا اوقاتی را صرف تفریح کند. نقل می کنند که علی (ع) در روزهای جمعه به بیرون از شهر مدینه و به فصد تفریح می رفتند. پس الگوهای دینی جایگاهی برای تفریحات در زندگانی پربار خود در نظر گرفته بودند.
گاه در ایام فرغت به سفر نیز می توان رفت و پیامبر (ص) فرموده اند که "سافروا تصحوا" مسافرت کنید تا سلامت بمانید. حتی سفرهای کوتاه به بیرون شهر در روزهای جمعه و خوردن ناهار در کنار رودخانه و سبزه زار می تواند تفریحی دلانگیز محسوب شود. به هر حال باید ترتیبی اتخاذ نمود که در ایام سال کودکان و نوجوانان از تفریحات سالم برخوردار بشوند. در مراکز مشاوره یکی از مشکلاتی که خانم ها و کودکان و نوجوانان آنها مطرح می کننداین است که پدر با داشتن امکانات مالی از بردن آنها به سفر و تفریح امتناع می کن. باید دانست که تفریحات موجب انیساط خاطر و سلامت روانی می گردد.
3-سرگرمی و ایجاد تنوع
نیاز دیگری که در اوقات فراغت رفع می شود، نیاز کودکان و نوجوانان به سرگرمی و تنوع داشتن است. بخشی از درگیری های درون منزل که میان کودکان رخ می دهد به این دلیل است که آنها بیکارند و وسیله ای برای سرگرمی ندارند. لذا یکیی برای دیگری ادا در می آوردو او نیز در عوض وی را می زند. اما وقتی هر دو دارای سرگرمی خاصی باشند، فرصت کمتری برای ایجاد مزاحمت و درگیری با یکدیگر دارند.
مسئله ی تنوع نیز امری مهم است و زندگی بدون تنوع خسته کننده می باشد. پس تنوع در گذران اوقات فرغت باعث ایجاد تنوع در زندگی می گردد و تنوع مانع پدیدآیی افسردگی است.آنچه افسرده ها از آن گله مندند، نداشتن تنوع در زندگی و یکنواخت شدن آن است. پس با راهنمایی فرزندان به انجام فعالیت های متنوع، زمینه ی علاقه مندی آنان را به زندگانی فراهم سازیم.
4-شکوفایی استعدادهای شخصی
هر یک از فرزندان ما دارای استعدادهایی است. در تعریف استعداد گفته اند که آن توانایی بالقوه ای است که اگر دز محیطمساعدی قرار بگیرد به شکوفایی می انجامد10.
فردی که استعداد هایش به نحو مطلوبی به شکوفایی رسیده باشد به تعبیر مازلو11 به خود شکوفایی12 دست یافته است.
_____________________
10- ترکسلر و نورث: فنون راهنمایی، ص 9
11- MASLOW
12- SELF- ACTUALZATION
یکی از زمینه هایی که موجبات رشد استعداد ها را فراهم می آورد پرداختن به فعالیت هایی است که فرزند در اوقات فرغت انجام می دهد و از جمله راهایی که می توان از طریق آنها مبادرت به شناخت استعدادهای کودکان و نوجوانان نمود ملاحظه کردن کارهایی است که آنها را با علاقه انجام می دهندو نیز به تکرار آنها می پردازند13. پس در لحظه های آزاد که کودکان و نوجوانان خود مایلند به فعالیتی رو آورند، بهتر می توان به شناخت استعداد ها و علایق آنها پی بردو تمهیدات و امکانات لازم را برای رشد و بالندگی استعدادهایشان فراهم آورد.
5-نیاز به رشد فرهنگی
امروزه توجه به فرهنگ و تغییرات اجتماعی امری حائز اهمیت است و با توجه به توسعه و پیش رفت فناوری اطلاعات می توان در جهت تامین چنین نیازی اقدامات موثر به عمل آورد.
پس غنی کردن اوقات فراغت از طریق تماشای فیلم های فرهنگی می تواند پاسخگوی نیازهای مزبور باشد.شایان ذکر است که بازدید از آثار تاریخی، که معمولا در اوقات فراغت صورت می گیرد، زمینه ی آشنایی بیشتر با سوابق دیرینه ی فرهنگی را فراهم می آورد.
بوردیو، جامعه شناسی که به نهاد آموزش و پرورش توجهی ویژه داشته و به بررسی تاثیر مسائل فرهنگی بر آموزش و پرورش و تحولات آن پرداخته است، می نویسد: عوامل فرهنگی خانواده بر فرآیند ژیش رفت تحصیلی فرزندان موثر است14.
وی غنای فرهنگی خانواده را موجب پیشرفت تحصیلی بیش تر فرزندان آن دانسته، حاصل تحقیقات او این است که خانواده هایی که فرزندان خود را به تماشای تئاتر، سینما، گالری های نقاشی و کنسرت ها و موزه ها می برند موجبات پیشرفت فرزندان خود را فراهم می سازند. او همچنین متذکر می شود که وقتی فرزندان از خانواده هایی به مدرسه می آیند که از غنای فرهنگی بیش تری برخوردارند با محیط مدرسه سنخیت بیشتری احساس می کنندو خود را با آن هماهنگ تر می یابند،مفاهیم و مقاصد معلمان را بهتر درک می کنند و لذا پیش رفت بیشتری دارند.
او با ذکر مثالی می نویسد: مثلا در فرانسه که بر اساس سنت جاری ، معلمان از طبقه ی متوسط جامعه به مدرسه می آیند در درک مقاصد معلمین خود از توانایی بیش تری برخوردارندو به مدرسه علاقه مندی بیشتری را نشان می دهند. به عکس وققتی که انش آموزان از طبقات پایین جامعه وارد مدرسه
_______________________
13- برای کسب اطلاعات بیش تر در خصوص راه های شناخت استعدادها می توانیئ به کتاب "راهنمایی در مدارس امروز" نوشته ی مک دانیل، ترجمه ی دکتر نوابی نژاد مراجعه کنید.
14- زمینه ی فرهنگ شناسی، صفحه ی 44
می شوند، در درک مقاصد معلمان با دشواری بیش تر مواجه می شوند و در مدرسه احساس غربت بیش تری می کنند. لذا ترک تحصیل در گروه دوم (فرزندان پایین) بیش از گروه اول(فرزندان متوسط) است. زیرا آنها از سرمایه ی فرهنگی غنی برخوردار نیستند15.
نتیجه ای که از آرا و نظریات بوردیو می توانیم بدست آوریم این است که اگر اوقات فراغت فرزندان از طریق توجه دادن و ترغیب کردن آنها به امور فرهنگی غنی شود، ضمن سازنده بودن این اوقات، می توان به پیشرفت تحصیلی فرزندان نیز امیدواری بیش تری داشت چرا که خود این امر موجب غنی سازی فرهنگی خانواده و فرزندان می گردد.
6-شکوفایی فردی و اجتماعی
گذران اوقات فراغت باید به نحوی باشد که زمینه های لازم برای شکوفایی فردی و اجتماعی را فراهم نمایند. زیرا شکوفا کردن استعدادها از اهم وظایف تعلیم و تربیت است و انسان بالنده در تفکر مازلو16 فردی است که به خود شکوفایی17 رسیده باشد و یکی از عوالی که به خودشکوفایی فرد کمک می کند، به تعبیرآلن بیرو، گذراندن اوقات فراغت است.
در حین گذران اوقات فراغت که فعالیتی آزاد و اختیاری است. فرد به دلخواه خود به فعالیتی می پردازد که استعداد انجام آن را دارد و به آن فعالیت علاقه مند نیز می باشد.
هرگاه آدمی به فعالیتی بپردازد که هم استعداد آن را دارد و هم بدان علاقه مند است قطعا به شکوفایی در بعد فردی می رسد.
شکوفایی در بعد اجتماعی نیز آن گاه تحقق می یابد که فرد در کنار جمعی به فعالیت بپردازد و از طریق فراگیری مهارت های اجتماعی (SOCIAL SKILLS) و مهارت های زندگی (LIFE SKILLS) به رشد و بالندگی بیش تری دست یابد. علاوه بر این با قرار گرفتن در جمع انسان هایی که توان رهبری جمعی را دارند شناخته می شود و با به دست گفتن رهبری جمع، استعداد رهبری وی به شکوفایی می رسد و علاوه بر آن استعداد های دیگری در او رشد می کند که لازمه ی آن حضور در اجتماع است، مانند رشد استعداد کلامی.
نتیجه آنکه حاصل گذران اوقات فراغت دست یافتن به شکوفایی فردی و جمعی است.
_______________________
15- CULTURAL CAPITAL
16- MASLOW
17- SELF-ACTUALIZATION
انواع فعالیت های مربوط به اوقات فراغت
در اوقات فراغت انسان ها هر یک به فعالیتی روی می آورند که برای آنان رضایت بخش و لذت آفرین باشد. با توجه به تفاوت های فردی از طرفی و نیز تنوع فعالیت ها و سرگرمی ها از سوی دیگر هر کس به فراخور خود به کار و فعالیتی دلخواه مشغول می شود و به تعبیر مولوی:
هرکسی را بهر کاری ساخته اند
مهر آن را در دلش انداختند
هم چنان که خوش بود ما را سفر
دیگری را خوش بود اندر حضر
اما آنچه را که بدان توجه باید کرد این است که ما در مقام والدین چه نوع سرگرمی ها، هنرها یا فعالیت ها را باید برای فرزندان خود تدارک نماییم که برای آنان لذت بخش و رضایت آمیز باشد. بدین لحاظ باید موارد ذیل را مد نظر قرار بدهیم
1-سرگرمی ها و فعالیت هاییی را به آنها پیش نهاد کنیم که متنوع باشد تا آنها خود به فذخور حال خویش از بین آنها انتخابی داشته باشد. پیش نهاد فعالیت ها از این خوب است که به ویژه کودکان گاه برخی از فعالیت هایی را که به آنها علاقه دارند، ممکن است در آن لحظه به خاطرشان خطور نکند و ذکر فعالیت برای آنان به منزله ی تذکر و یاداوری است تا میان آنها گزینش یا گزینش هایی داشته باشند. از سوی دیگر تنوع فعالیت ها خود موجب نشاط و عدم بروز ملال می گردد. حال آنکه انجام فعالیت و سرگرمی واحد موجبات خستگی و ملالت را فراهم می کند.
2-فعالیت های اوقات فراغت با زمان های استراحت آنها تلاقی نکنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
خودباوری راز پیشرفت
فهرست :
عنوان .......................................................................................................................................صفحه
مقدمه ........................................................................................................................................1
خودباوری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان .............................................................................2
خودباوری و ارتباط آن با موفقیت .............................................................................................8
نتیجه گیری ................................. .............................................................................................10
منابع ........................................... .............................................................................................11
مقدمه :
یکی از عواملی که می تواند در راستای پیشرفت انسانها نقش بسیار مهمی را داشته باشد خود باوری و تکیه بر روحیات فردی و اعتماد به نفس در بین انسانهاست.
امروزه پیشرفت و رسیدن به موفقیت آرزوی هر انسانی است و این امر در بین جوانان بسیار چشمگیرتر بوده و از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
ما به لحظه ای از تاریخ رسیده ایم که خودباوری – که همواره یک نیاز بسیار مهم روانی بوده است – به صورت یک نیاز فوری اقتصادی درآمده است. برای هماهنگ شدن با دنیای پیچیده، چالشی و رقابتی این زمانه باید به صفت خودباوری متصف بود.
اینک ما در جهانی زندگی می کنیم که اقتصاد آن جهانی و مشخصات آن از این قرار است: دگرگونی سریع، پیشرفت های پی درپی علمی و تکنولوژیک و رقابت در حد و اندازه ای که تاکنون سابقه نداشته است. این پیشرفت ها، نیاز به تعلیم و تربیت و آموزش را در قیاس با نسل های قبل بیشتر کرده است و هرکس که با کسب و کار سروکار داشته باشد، این نکته را می داند، اما نکته ای که به خوبی درک نشده، این است که پیشرفت ها به نوبه خود، نیازهای دیگری را بر منابع روانشناختی ما تحمیل می کنند. به خصوص لازمه پیشرفت، داشتن ظرفیت بیشتر برای نوآوری، خودمدیریت، مسئولیت شخصی و خودیابی است. داشتن این ظرفیت ها برای همه افراد خواه مدیریت ارشد، خواه سرپرستان و حتی تازه کاران لازم است.
خودباوری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
پیشرفت تحصیلی دانشآموزان به عوامل زیادی وابسته است و ارتقای یادگیری، حاصل توقعات و انتظارات است. انتظارات بالای معلمان از دانشآموزان و نیز انتظارات بالای دانشآموزان از خود، در بازده یاددهی – یادگیری تأثیر مثبت دارد، یکی از راهبردهای مؤثر در تحقق انتظارات پیشبینی شده در طراحی آموزشی، سهیم کردن دانشآموزان در تعیین اهداف آموزشی، نوع تدریس، شیوه مشارکت، تدوین قوانین و مقررات کلاسی و تعمیق چگونگی عملکرد و فعالیتهای خود در سطحی بالاتر از حد معمول است. دانشآموزان از اینکه در کلاس با ارزش و مفید تلقی شوند خوشحال و راضی خواهند شد. اگر توقعات ما از دانشآموزان و توقعات آنها از خودشان کم باشد انگیزههای یادگیری در آنها افت خواهد کرد و برعکس. توقعات سطح بالا، آنها را به سوی پیشرفت سوق خواهد داد. یکی از این فرایندها، فراهم کردن زمینههای مناسب برای تجربههای فردی دانشآموزان است. تجربههای فردی و درگیر کردن آنان با فعالیت تدریس (تمرین معلمی) به دانشآموزان کمک میکند، از موضوع درس شناخت بهتری پیدا کنند و با احساس همدلی با موضوع آموزش، موضوع درسی را به راحتی یاد بگیرند.
چنانچه دانشآموزان دیگر کلاس را راغب کنیم تا در مورد نتیجه تدریس فراگیرانی که به تدریس و آموزش افراد کلاس داوطلب شدهاند قضاوت نمایند، دانشآموز را به تفکر منطقی و بهرهگیری از قوه استدلال ذهنی خودشان وا میداریم. در این بین اگر دانشآموزان کلاس را در فرایند ارزشیابی و قضاوت کار فراگیران شرکت دهیم، آنها یاد میگیرند درباره کارهای خود و نتایج یادگیری و آموختههایشان به خوبی قضاوت کنند و نسبت به نتایج ارزشیابی از فعالیتهای خود حساس باشند و درصدد رفع نقطه ضعفها برآیند. این مقاله که چکیدهای از طرح انجام شده با عنوان «کلاس و تمرین معلمی» در مدرسه راهنمایی ناحیه 2 زنجان میباشد، پیامدها و بازخوردهای مثبتی داشته است که به شرح ذیل میباشد.
- 1) جلوگیری از تدریس تکراری و مدیریت زمان به نحو مطلوب.
- 2) کنترل رفتار انضباطی دانشآموزان.
- 3) تشویق و ترغیب دانشآموزان و انگیزه بیشتر فراگیران به یادگیری.
- 4) ایجاد جو مشارکت و همکاری در کلاس که زمینهساز مدیریت یادگیری است.
- 5) توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان.
- 6) افزایش بهرهوری در کلاس درس.
- 7) ایجاد خودباوری در بین فراگیران و تقویت اعتماد به نفس در آنان.
- 8) شاد نمودن فضای کلاس و افزایش تعامل و گسترش ارتباط بین فراگیران و معلم در نهایت اجرای این طرح باعث احساس خودباوری و لیاقت در بین فراگیران میشود.
چراکه معلم با این کار پیامهای مثبت بیشتری به دانشآموزان منتقل میکند و استقلال و خودگردانی بیشتری به دانشآموزان میآموزد. وقتی فراگیران بتوانند محیط کلاس را اداره کنند به طور حتم افرادی کارآمد، لایق، مستقل و شایسته بار خواهند آمد. این احساس خودباوری و خودارزشمندی به فراگیران کمک میکند تا در محیط درس و مدرسه فعال و پویا باشند و احساس مفید بودن در جمع را تجربه کنند و هویت خاص پیدا کرده و جامعهپذیر شوند چراکه کار مدرسه، صرف آموزش مسائل علمی نیست، بلکه کار اصلی آن در درجه اول درونی کردن ارزشها و در یک کلام هویتبخشی به فراگیران است.
انگیزه، حالات درونی فرد است که موجب تداوم رفتارش تا رسیدن به هدف میشود. انگیزه ارتباط مستقیم و مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد. به همین علت علاوه بر آنکه انگیزه وسیلهای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته میشود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده میشود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید میآید. از آنجا که هوش و استعداد تحصیلی بهعنوان دو عامل اساسی در پیشرفت تحصیلی، کمتر تحت تأثیر معلم یا مربی واقع میشود، سعی بر آن است که با افزایش انگیزه دانشآموزان حداکثر بهرهوری از هوش صورت گیرد.
زیرا در حالت مساوی برابری هوش و استعداد تحصیلی افراد، مشاهده شده است که پیشرفت تحصیلی افراد با انگیزه چشمگیرتر بوده است. با وجود آنکه معلمان در تغییر هوش و استعداد تحصیلی نقش چندانی ندارند، ولی میتوانند در بالا بردن انگیزه دانشآموزان مفید واقع شوند.
انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی میتوان به تقویتکنندههایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویتکنندههای درونی میتوان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد. آنچه که بیشتر موجب رفتار خودجوش میشود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیتهای پرورشی معلم یا مربی این است که دانشآموز به تدریج از انگیزههای بیرونی به سمت انگیزههای درونی هدایت شود.
تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه میدهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانشآموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس میکنند، باور دارند که میتوانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند. این گروه از دانش آموزان با انگیزه درونگرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است.
اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگیزه برونگرا، احساس بیکفایتی یا کفایت کمم داشته و همواره تصور میکنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر: معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانشآموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزههای بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواست معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت میدهند و نه به تلاش و استعداد خود. این دانشآموزان حتی اگر نیمنگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول میدانند که دست به عمل نمیزنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.
در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» میآورد. از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیتها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر میشود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهمتر است. درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بیعلاقگی به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیل میشود و البته عکس آن هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه میشود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابیهای مناسب فضای کلاس را لذتبخش کنند.
به طورکلی بهمنظور افزایش انگیزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزهها راهکارهای زیر توصیه میشود:
1 - سعی کنیم اولویت تجربههای دانشآموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.
2 - برای موفقیت دانشآموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.
3 - با احترام گذاشتن به تفاوتهای فردی دانشآموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
4 - دانشآموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیتهای عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سختگیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوتهای منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری میشود.
5 - بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانشآموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.
6 - برای اینکه دانشآموز بداند، در طول تدریس بهدنبال آموختن به چیزی باشد، بیان اهداف آموزشی مورد انتظار از او را در ابتدای درس فراموش نکنیم.
7 - چگونگی یادگیری و نحوه انجام کار برای دانشآموز مشخص شود.
8 - بهمنظور افزایش حس کفایت در دانشآموز از او بخواهیم مطالب یاد گرفته شده را به دوستان یا کلاس آموزش دهد.
9 - در مورد مشکلات درسی دانشآموز و ریشهیابی آن، با او تبادل نظر و گفتوگو کنیم.
10 - تشویق کلامی در کلاس، به صورت انفرادی بسیار حائز اهمیت است.
11 - مطالب درسی را به ترتیب از ساده به دشوار مطرح کنیم.
12 - از بروز رقابت ناسالم در بین دانشآموزان پیشگیری شود.
13 - در فرآیند آموزش متکلم وحده نباشیم و یادگیرندگان را در یادگیری مشارکت دهیم.
14 - علاقه به دانشآموزان و تعلق خاطر و اهمیت دادن به یکایک آنها، سطح انگیزهها را افزایش میدهد.
15 - آموزش را با «تهدید» پیش نبریم.
16 - برای دانشآموزان با انگیزه، خوراک علمی کافی داشته باشیم
17 - با محول کردن مسئولیت به دانشآموزان کم توجه، آنان را به رفتارهای مثبت هدایت و علل کمتوجهی در آنها را بررسی کنید. 18 - شیوههای تدریس را از سنتی به شیوههای روز تغییر داده و با استفاده از تکنولوژی آموزشی، حواس پنجگانه دانشآموزان را به کار گیریم.
19 - میان درس کلاس و مسائل زندگی که به وسیله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار کنیم
20 - تدریس را با طرح مطالب و پرسشهای جالب توجه آغاز کرده و با تحریک حس کنجکاوی، دانشآموزان را برانگیختهتر سازیم. 21 - به وضعیت جسمانی دانشآموزان توجه کرده و علل جسمی بیتوجهی و کاهش انگیزه آنان را بیابیم.
22 - محیط کلاس را با طراحی زیبا و مناسب، جذاب سازیم تا مانع بروز کسالت روحی شویم.
23 - با فرهنگ و تاریخچه زندگی افراد مدرسه یا محلهای که در آن تدریس میکنیم، آشنا شده و در طول تدریس از مثالهای آشنا استفاده کنیم.
24 - به منظور اطلاع از نتیجه فعالیت درسی دانشآموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تکالیف آنان را بلافاصله در جلسه بعدی ملاحظه و با رفع اشکالات، جنبههای مثبت را تشویق کند.
25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل کنیم.
26 - زمان یادگیری باید در حد توان دانشآموز باشد. برای تجدید قوا و انگیزه در میان کلاس از وقت تفریح و استراحت غافل نشویم. 27 - دانشآموز را از میزان پیشرفت خود آگاه سازیم تا بداند برای رسیدن به هدف چه گامهای دیگری بردارد.
28 - به لحاظ اخلاقی و ایجاد انگیزه، همیشه خوشاخلاق و خوشرو باشیم.
29 - به منظور افزایش حس کفایت و مشارکت در ارائه دروس از نظرات دانشآموزان استفاده کنیم.
30 - مطمئن باشیم که توجه دانشآموزان برای شروع تدریس آماده است.
31 - تمام مطالب دشوار را یکجا و در یک جلسه آموزش ندهیم.
32 - به خاطر داشته باشیم، توجه افراطی به دانشآموزان (قوی یا ضعیف) موجب متشنج شدن فضای کلاس میشود.
33 - دانشآموزان را به گروههای «خوب»، «بد» و «ضعیف» تقسیمبندی نکنیم.
34 - از ورود به موضوعات حاشیهای که منجر به انحراف توجه کلاس میشود، بپرهیزیم.
35 - با ایجاد جلسات بحث و تحلیل به دانش آموزان فرصت تفکر و اظهار نظر بدهیم.
36 - هرگز دانشآموزان را مجبور به انجام فعالیتهای تحقیرکننده نظیر «جریمه» نکنیم.
37 - به افراد درونگرا، کمرو، مضطرب که تمایلی به ابراز وجود ندارند، توجه کرده و با تقویت رفتارهای مثبت، آنها را به مشارکت در بحثهای کلاسی و کارهای گروهی تشویق کنیم.
38 - در روشهای تدریس، کنفرانس و سمینار را مد نظر قرار دهیم.
39 - تأکید بر نمره، اضطراب دانشآموزان را افزایش میدهد و مانع از توجه کامل به موضوع درس میشود. این دانشآموزان با وجود تلاش زیاد از نمرات پایینی برخوردارند و به تدریج رابطه میان تلاش و نتیجه را نادیده می گیرند که در نهایت منجر به از دست رفتن انگیزه خواهد شد.
40 - گاهی از تجربههای دوران تحصیل و شکستها و موفقیتهای خود برای دانشآموزان صحبت کنید.
خودباوری و ارتباط آن با موفقیت
.1 یاد خدا دلهای ما را آرامش می دهد و دل آرام و مطمئن، انرژی روحی و روانی فراوانی جهت حل و فصل مسائل زندگی را برای ما فراهم می آورد.
.2 برای رسیدن به هدفهای زندگی باید همواره از خطرکردن در زندگی خود نهراسید واز موقعیت های ایجاد شده به عنوان تجربه استفاده گردد. چون تجربه راه شکست را برای رسیدن به موفقیت نشان می دهد. تجربه آن چیزی نیست که برای انسان روی می دهد بلکه واکنشی است که وی در برابر آن رویداد از خود نشان می دهد.
.3 وقتی ترس را رها کنیم، فقط علاقه مندی و امید است که برجامی ماند در این زمان باورهایی که در فرد به وجود می آید که او می تواند به جای آشفتگی، آرامش و به جای ترس، شجاعت، عشق و امید به فردای زندگی را با اختیار خود برگزیند.
.4 اگر می خواهید تصویر و نگاه خوبی از خویشتن داشته باشید باید دست از مقایسه خود با دیگران برداری. چون شما منحصر به فرد هستید و شخصیت شما وابسته به خودتان می باشد. هیچکس دیگر در این جهان بزرگ نمی تواند خود شما باشد. او نبوده و نخواهد آمد.
.5 ما همان گونه زندگی می کنیم که به خویشتن نگاه می کنیم.
.6 نگرش در انسان حرکت ایجاد می کند. اگر نگرش مثبت باشد حرکت سازنده و نتیجه مطلوب و اگر نگرش منفی باشد حرکت تخریبی و نتیجه اش ناخوشایند.
.7 اندیشمندان همیشه می گویندکه اگر می خواهید انسان بزرگی شوید باید نسبت به همه چیز و همه کس نظر مناسب و نگاه خوبی داشته باشید و برای رسیدن به خود واقعی و کسب باورهای ارزشمند، خویشتن را دوست داشته باشید.
.8 با توجه به توانائیهای خود به کاری که انجام می دهیم ایمان و باور درونی داشته باشیم. در این صورت موفقیت قطعی خواهد بود.
.9 به دنبال رخدادهای جذاب بوده و زندگی عاشقانه و آگاهانه را از خود انتظار داشته باشید.
.10 انسان تا زمانی که خود را باور نداشته باشد، آرامش ندارد.
.11 ابراهام مازلو روانشناس آمریکایی (1970 - 8 190 ) که از بزرگترین نظریه پردازان نهضت توانائیهای انسان به حساب می اید، زندگی را نه در بودن بلکه در شدن می دیده است و در این راستا نظریه خودشکوفایی را مطرح ساخته است.
.12 اگر تمایل به انجام کاری نداری به راحتی به خود و دیگران نه بگوئید.
.13 همیشه سعی کنید احساس خوبی از بودن خود داشته باشید، به شاد زیستن و شادکامی زندگی خود فکرکنید.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید