لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه : 9
فهرست
زندگینامه
اصل و نصب
مکتب خواجه
زندگی خصوصی حافظ
آثار حافظ شیرازی
چه کسانی بر او تاثیر گذاشتند
آرامگاه حافظ
روز بزرگداشت حافظ
مقدمه
خواجه شمس الدین محمد شرازی شاعر و حافظ قرآن متخلص به حافظ و معروف به لسان الغیب از بزرگترین شاعران غزلسرای ایران ایران و جهان به شمار می رود.
حافظ را نمی توان از سنخ شاعران تک بعدی و تک ساختی محسوب و تفکر شاعرانه اش را تناه به یک وجب خالص تفسیر و تاویل کرد.شعر حافظ دارای ابعاد گوناگون و متنوع سرشار از راز رمز و پرسش از حقیقت هستی است .
***********************************************************
***برای دانلود تحقیق ، به پایین همین صفحه رفته ، پس از پرداخت مبلغ میتوانید آن را دریافت کنید***
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16
فهرست مطالب:
زندگی نامه
ویژگی های شعر حافظ
رمز پردازی و حضور سمبولیسم غنی
رعایت دقیق و ظریف تناسبات هنری در فضای کلی ادبیات
لحن مناسب و شور افکن شاعر در آغاز شعرها
طنز
ایهام و ابهام
زندگی نامه
سال و محل تولد: 726 هـ ق- شیراز ، سال و محل وفات: 791 هـ.ق- شیراز شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود.
خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نمودهاست. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشتهاند و ممکن است بهاءالدین _علیالرسم_ لقب او بودهباشد
محمد گلندام، نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و عنوانهای او را چنین آوردهاست: مولاناالاعظم، المرحومالشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمسالملهوالدین، محمد حافظ شیرازی.
محمد گلندام، معاصر و جامع دیوانش، او را چندینبار در مجلس درس قوامالدین ابوالبقا، عبداللهبنمحمودبنحسن اصفهانی شیرازی (م772هـ ق.) مشهور به ابنالفقیه نجم، عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزلهای او را در همان محفل علم و ادب شنیدهاست.
چنانکه از سخن محمد گلندام برمیآید، حافظ در دو رشته از دانشهای زمان خود، یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار میکرد و چون استاد او، قوامالدین، خود عالم به قراآت سبع بود، طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائتهای چهاردهگانه (از شواذ و غیر آن) ممارست میکرد و خود در شعرهای خویش چندینبار بدین اشتغال مداوم به کلامالله اشاره نمودهاست:
عشقـت رسد به فریاد ارخود بهسان حـافظ قـرآن ز بـر بخوانی با چـارده روایت یا صبحخیزی و سلامتطلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم و به تصریح تذکرهنویسان اتخاذ تخلص «حافظ» نیز از همین اشتغال، نشأت گرفتهاست.
شیراز، در دورهای که حافظ تربیت میشد، اگرچه وضع سیاسی آرام و ثابتی نداشت لیکن مرکزی بزرگ از مرکزهای علمی و ادبی ایران و جهان اسلامی محسوب میگردید و این نعمت، از تدبیر اتابکان سلغری فارس برای شهر سعدی و حافظ فراهمآمدهبود. حافظ در چنین محیطی که شیراز هنوز مجمع عالمان و ادیبان و عارفان و شاعران بزرگ بود،با تربیت علمی و ادبی مییافت و با ذکاوت ذاتی و استعداد فطری و تیزبینی شگفتانگیزی که داشت، میراثدار نهضت علمی و فکری خاصی میشد که پیشاز او در فارس فراهمآمد و اندکی بعداز او به نفرت گرایید.
حافظ از میان امیران عهد خود چند تن را در شعرش ستوده و یا به معاشرت و درک صحبت آنها اشاره کردهاست، مانند: ابواسحق اینجو (مقتول به سال 758هـ ق.)، شاهشجاع (م786هـ.ق.)، و شاهمنصور (م795هـ.ق.) و در همانحال با پادشاهان ایلکانی (جلایریان)که در بغداد حکومت داشتند نیز مرتبط بود و از آن میان سلطان احمدبنشیخاویس (784-813هـ. ق.) را مدح کرد. از میان رجال شیراز، از حاجی قوامالدین حسن تمغاچی (م754هـ ق.) در شعرهای خود یاد کرده و یکجا هم از سلطان غیاثالدینبنسلطان سکندر، فرمانروای بنگال هنگامی که شهرت شاعرنوازی سلطان محمود دکنی (780-799هـ ق.) و وزیرش میرفیضالله انجو به فارس رسید، حافظ راغب دیدار دکن گشت و چون پادشاه بهمنی هند و وزیر او را مشتاق سفر خود به دکن یافت، از شیراز به "هرموز" رفت و در کشتی محمودشاهی که از دکن آمدهبود، نشست اما پیشاز روانهشدن کشتی، باد مخالف وزیدن گرفت و شاعر کشتی را _ظاهراً بهقصد وداع با بعضی از دوستان در ساحل هرموز، اما در واقع از بیم مخاطرات سفر دریا_ ترک گفت و این غزل را به میرفیضالله انجو فرستاد و خود به شیراز رفت:
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 85 صفحه می باشد.
مقدمه
از زمان آغاز کار روانشناسی به عنوان یک علم این موضوع همیشه مطرح بوده است که علت اصلی رفتارهای انسان چیست؟ و چرا انسانها در موقعیتهای مشابه مانند هم رفار نمیکنند. در پاسخ به این سوال و سئوالهای شبیه به این دیدگاههای مختلفی از از منظر خود پاسخهایی دادهاند.
بعضی دانشمندان معتقدند که بیشتر رفتار انسان بر ترکیب ژنتیکی ، رشد فیزیولوژیکی و عملکرد عصبی او مربوط میشود. وراثت گرایان معتقدند که تفاوت تا حد زیادی ناشی از تفاوتهای ارثی و هیجانی است، از طرف دیگر محیطگرایان بر تاثیرهای محیطی و اجتماعی در الگوهای رشد تاکید دارند، آنها معتقدند که اشخاص به مردم و اشیاء اطراف خود واکنش نشان میدهند، بسیاری از دانشمندان مدعیاند که از هیچ طریقی نمیتوان متغیرهای محیطی را از هم جدا کرد، یا یکی را به دیگری ترجیح داد، زیرا هر دو از لحظه تولد و شاید قبل از تولد درهم تاثیر میگذارند. ( مالسن و همکاران ، 1373)
در مورد تیپهای شخصیتی باید به مفهوم درونگرایی[1] و برونگرایی[2]اشاره کرد. بعضی معتقدند که درونگرایی و برونگرایی متکی به عوامل موروثی است. اما این عوامل تا آن اندازه نیست که ما نتوانیم شخصیت خود را تغییر دهیم، به علاوه ، اغلب درونگراییها و برونگراییها ممکن است محصول تجربه و یادگیری باشد. از این رو، هر کس میتواند رفتار خود را عمداً در سیر درونگرایی و برونگرایی سوق دهد. به طور کلی شخصیت درونگرا ، در رفتار و عمل و حل مسائل، دارای انگیزه و هدفهایی است که با خواستههای درونی خودش متناسب میباشد. فرد درونگرا شیفتهی دنیای درون است و هر امر ذهنی را که درون او میگذرد ، بصورت عینی , یعنی مانند امری که در دنیای خارج وجود دارد، توصیف میکند. اما فرد برونگرا ، بین خود و اعتقادی که دارا میباشد تمایزی قائل نیست، و هر انتقاد یا حملهای به اعتقاد او به منزلهی حمله به خود است. در حالی که درونگرا ممکن است به سختی از یک عقیده دفاع کند، اما میداند که از یک عقیده دفاع میکند نه از شخص خود. (فرجی ، 1376)
بدین ترتیب برونگرایی واقعی کسی است که سعی میکند به خاطر مردم و امور دنیوی زندگی کند و در راه کسب قدرت، ثروت و جلب تحسین و ستایش دیگران گام بردارد. این شخصیت پروانهصفت در جهان کار و کوشش میکند و اغلب مشاغلی از قبیل سیاست مدیریت , هنرپیشگی را اختیار میکند. اما درونگرا واقعی معمولاً یک شخصیت منزوی، غیراجتماعی ، علاقمند به اندیشهها و احساسات و تجارب خود، متفکر ، معقول و پایبند به اصول و معیارهای اخلاقی است و اغلب در تعقیب هدفها و اثبات عقاید خود سخت و خشک انعطافپذیر است.
از آنجا که سیستمها و حالتها و واکنشهای افراد و همچنین خلق و حالات روحی و روانی در افراد مختلف یکسان نیست و هم چنین تیپهای شخصیتی افراد کاملاً متفاوت استاد این پژوهش سعی شده است رابطهی ویژگیهای شخصیتی افراد و بهرهوری آنها بررسی گردد. و در پژوهش حاضر منظور از بهرهوری بیشتر بهرهوری از بعد نیروی انسانی است و رابطه آن با تیپهای شخصیتی مد نظر است. – ( فرجی ، 1376)
بیان مسئله :
بحث دربارهی شخصیت و تشریح عوامل موثر در آن از جمله مباحثی است که هم انسان را در شناخت خود و دیگران یاری میکند و هم متقاعد میسازد که افکار، نیازها و انگیزههای آدمی در بزرگسالی متاثر از تجارب دوران خردسالی است.
شخصیت عبارت است از سازمان ثابت و پایداری از منش، خلق و خوی، حالات عاطفی و انفعالی و خصوصیات درونی و جسمی شخص است که هم بر روی میزان سازگاری با محیط تاثیر میگذارد و هم بوسیله آن میتوان به عکسالعملهایی که انسان از نظر رفار و احساسات در ارتباط مردم, یا نسبت به زندگی نشان میدهد، پی برد. در مورد انواع شخصیت، طبقهبندیهای مختلفی وجود دارد، در این پژوهش روی نوع برونگرا و درونگراو رابطهی هر یک از آنها با بهرهوری تاکید شده است. همانطور که میدانید معمولترین تعریف بهرهوری عبارت است از نسبت خروجی به ورودی در این تعریف کلیه عناصر از قبیل بهرهوری کار ، مواد ، سرمایه، زمین، تکنولوژی و مدیریت در نظر گرفته میشود و در پژوهش حاضر منظور از بهرهوری بیشتر بهرهوری از بعد نیروی انسانی است و تاثیری که شخصیت افراد درونگرا و برونگرا دارد، مد نظر است. – (فرجی، 1376)
اهمیت و ضرورت پژوهش:
بهرهوری مقوله جدیدی نیست. قدمت نوشتههای راجع به آن به سالهای 400 سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد با یک نگرش دقیقتر متوجه میشویم، قدمت ان به شالودهی زمان شروع زندگی انسان در روی زمین برمیگردد. ( هانس و دیگران ، 76)
و با توجه به احتمال وجود رابطه بین بهرهوری و تیپهای شخصیتی افراد ، انجام پژوهشی در زمینهی بررسی وجود رابطه بین تیپهای شخصیتی (درونگرایی و برونگرایی) و میزان بهرهوری در هر جامعهای ضروری به نظر میرسد و چنین امری در زمینههای شغلی از اهمیت بالایی برخودار است.
هدف پژوهش
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین تیپهای شخصیتی (درونگرا و برونگرا) و میزان بهرهوری میپردازد و هدف ان است که به این سئوال پاسخ دهد که آیا بین درونگرایی و برونگرایی و بهرهوری شغلی رابطه وجود دارد. بهرهوری مفهومی است جامع و کامل که افزایش آن به عنوان یک ضرورت ، جهت ارتقاء به سطح زندگی و رفاه بیشتر ، آرامش و آسایش انسانها، که هدف اساسی برای همهی انسانها محسوب میشود ، همواره مد نظر دستاندرکاران سیاست و اقتصاد و درلتمدران بوده است، (خاکی، 1376).