بررسی تیپ شخصیتی(درون گرا- برون گرا) در بازیگران گروه های مختلف تئاتر
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:118
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی
گرایش : روانشناسی بالینی
فهرست مطالب :
چکیده................................................................ 1
فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه................................................................... 3
بیان مسئله................................................... 8
اهمیت و ضرورت تحقیق ...................................................... 11
پرسش های پژوهشی ................................................ 12
فرضیه های پژوهشی ...................................................... 12
تعریف مفهومی ......................................................... 12
تعریف عملیاتی ............................................................ 12
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
تاریخچه ی در ارتباط با موضوع شخصیت ................................ 14
تعاریف شخصیت ............................................................. 16
عوامل موثر در تعیین شخصیت .................................................. 25
شکل گیری شخصیت ...................................................... 28
رشد شخصیت ......................................................... 29
ابعاد شخصیت .............................................................. 30
نظریه های شخصیت ................................................................ 35
تیپ شناسی شخصیت ویلیام شلدون ............................................... 43
تیپ شناسی شخصیت امیل کرچمر ............................................... 43
تیپ شناسی شخصیت یونگ ...................................................... 44
نظریه ریموند بی کتل ................................................................ 45
نظریه هانس جی آیزنگ ............................................................ 50
نظریه پنج عامل رابرت مک کری و پل کاستا ........................... 51
نظریه خلق وخو آرنولد باس و رابرت پلامین..................... 52
دیدگاه فطری درمورد صفات شخصیتی ................................. 54
تئاتر چیست ............................................................. 64
نظریه خاستگاه آیینی ......................................... 70
نظریه های دیگر درباره خاستگاه آیینی .......................................... 74
تئاتر کلاسیک و شخصیت بازیگران تئتار کلاسیک .......................... 80
تئاتر نئوکلاسیک و شخصیت بازیگران تئاتر نئوکلاسیک...................... 84
تئاتر مدرنیسم و شخصیت بازیگران تئاتر مدرنیسم...................................... 88
فصل سوم: روش تحقیق
مقدمه ........................................................ 92
جامعه آماری ................................................ 92
نمونه و روش نمونه گیری ................................................... 92
ابزار اندازه گیری ................................................... 92
آزمون شخصیتی آیزنگ ........................................................ 93
اعتبار و روایی پرسشنامه شخصیت آیزنگ ................................... 95
روش اجرای تست آیزنگ................................................... 95
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل آماری
مقدمه....................................................................... 98
تجزیه و تحلیل فرضیات ............................................................. 98
جدول شاخص های آمار توصیفی 2 متغیر سبک های تئاتر و نوع شخصیت ...... 99
جدول بررسی فرضیه ................................................ 101
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
خلاصه ............................................................ 105
محدودیت های پژوهش .................................................... 107
پیشنهادات پژوهش ........................................... 108
بحث و نتیجه گیری ................................................. 109
منابع ....................................................................... 111
ضمایم .............................................................. 114
چکیده :
در پژوهش حاضر که با هدف بررسی تیپ شخصیتی بازیگران گروههای مختلف تئاتر تدوین شده است یک فرضیه مدنظر بوده است و بر روی نمونه ای در دسترس به حجم 60 نفر از جامعه آماری دانشجویان دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز اجرای شده است. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه شخصیت آیزنگ استفاده شده است. هم چنین داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و نتایج بررسی فرضیه حاکی از آن است که بین تیپ شخصیتی (برونگرا- درونگرا) بازیگران گروه های مختلف تئاتر تفاوت معناداری وجود دارد.
در سطح توصیفی از شاخص آماری فراوانی، درصد فراوانی و فراوانی تجمعی و در سطح استنباطی از آزمون خی دو استفاده شده است.
مقدمه :
هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت شما به مشخص کردن میزان موفقیت ، خشنودی و رضایت خاطر در زندگی شما کمک می کند. ما درباره شخصیت صحبت می کنیم، بدون اغراق باید بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین نعمت های شماست. شخصیت به شما کمک کرده است تا زندگی خود را شکل دهیدو آینده نیز همین کار را خواهد کرد (شولتر و شولتز 1385، صفحه 4)
هر چیزی که تا به حال به دست آورده اید ، هر چیزی که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید ، خواه همسر یا والد خوبی بشوید، و حتی وضعیت سلامت کلی شما تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت کسانی که با آنها در تعامل هستید قرار دارند. شخصیت شما گزینه هایی را که در زندگی دارید محدود کرده یا گسترش می دهد. شخصیت به شما اجازه نمی دهد تجربیات خاص را با دیگران در میان بگذارید یا شما را قادر می سازد بیشتر آنها را با دیگران در میان بگذارید.
شخصیت، برخی افراد را محدود می کند و دنیای تجربه را به وی دیگران می گشاید. (شولتز و شولتز ، 1385، صفحه 4)
یکی از ابعاد اصلی شخصیت درون گرایی و برون گرایی است. برون گرایان افرادی تکانشی هستند، مردم آمیز هستند مشتاق تحریک و هیجان هستند. تمایل به پرخاشگری دارند و آدم چندان با ثباتی نیستند، در مقابل درون گرایان افراد کم حرف و به نحوی گوشه گیر هستند و در خود فرو رفته، به کتاب ها بیشتر علاقه دارند تا آدم ها، تحریک و هیجان را دوست ندارند وبه دور اندیشی تمایل دارند. افراد تو داری هستند و به جز چند دوست صمیمی از دیگران فاصله می گیرند. زندگی با نظم و قاعده را دوست دارند به ندرت پرخاشگری نشان می دهند با ثبات و تا حدی بدبین هستند و برای معیارهای اخلاقی ارزش فراوان قائل هستند (آیزنگ، 1365)
بعضی معتقدند که درون گرایی و برون گرایی متکی به عوامل موروثی است اما این عوامل تا آن اندازه نیست که ما نتوانیم شخصیت خود را تغییر دهیم. به علاوه اغلب درون گرایی ها و برون گرایی ها ممکن است محصول تجربه و یادگیری باشد از این رو هر کس می تواندا رفتار خود را عمدا در مسیر درون گرایی و برون گرایی سوق دهد به طور کلی شخصیت درون گرا در رفتار و عمل حل مسائل ، دارای انگیزه و هدف هایی است که با خواسته های درونی خویش متناسب می باشد. فرد درون گرا شیفته دنیای درون است و هر امر ذهنی را که درون او می گذرد به صورت عینی یعنی مانند امری که در دنیای خارج وجود دارد توصیف می کند. اما فرد برون گرا بین خود واعتقادی که دارا می باشد تمایزی قائل نیست و هر انتقاد یا حمله ای به اعتقاد او به منزله حمله به خود است در حالی که درون گرا ممکن است به سختی از یک عقیده دفاع کند اما می داند که از یک عقیده دفاع می کند نه از شخص خود (فرخی، 1376)
در بررسی عمیق تر بعد برون گرایی- درون گرایی تفاوت باز دارندگی و تحریک مغز افراد درون گرا و برون گرا از اهمیت به سزایی برخوردار است. دربرون گراها، نیرویی بازدارندگی و در درون گراها نیروی تحریکی مغز بیشتر است. به همین دلیل افراد برون گراکه نیروی بازداری شدیدی دارند نسبت به درون گراها دیرتر شرطی می شوند و خاموشی پاسخ هم در آنها سریعت است. به همین دلیل می توان انتظار داشت به شرط آن که رویداد آسیب زا و دردزای زندگی برای همه یکسان باشد کسانی که راحت تر شرطی می شوند (درون گراها) همان افرادی می باشند که بیش از دیگران به اختلالات روان رنجوری دچار می شوند (آیزنگ 1365)
تئاتر اجرای آگاهانه ی یک متن یا یک مایه ی از پیش تعیین شده است که هدف های متعددی را دنبال می کند، تئاتر آموزش می دهد، ارشاد می کند، سرگرم می کند، و نیز در راه کشف جهان و انسان و «الهام بخشیدن» به تماشاگران گام بر می دارد. تئاتر همواره با انسان بوده است، و فرهنگ های مختلف با آن رفتاری گوناگون داشته اند، گاه به داشتن تئاتر مباهات می نمودند، و گاه هم چون عامل فساد جامعه تکفیر و طردش می کردند. بر این برخوردهای متفاوت و تناقض آمیز دو علت عمده را می توان بر شمرد: نخست تنوع و پیچیدگی تئاتر که قادر است از پیش پا افتاده ترین حرکات نمایشی و تفریحی تا متعالی ترین جنبه های معرفت بشر را به نمایش بگذارد و دیگر دامنه ی نفوذ و اقتدار فرهنگی آن. در تمدن های بزرگ گذشته تئاتر هم چون یک نهاد با نفوذ فرهنگی و عقیدتی عمل می کرد و مثل آیین در پی کشف و افشای رازهای نهفته بود. علت سومی را می توان بر این دو افزود ، و آن فرایافت جامعه است. ارسطو انسان را جانور مقلد توصیف می کند، از این رو اجرای نمایش را از غرایز طبیعی او می شمارد؛ در قرن وسطی تئاتر سراسر در خدمت آموزش های اخلاقی و تجسم بخشیدن به داستانهای انجیل قرار می گیرد؛ پس از رنسانس اروپا انسان همچون موجودی زمینی اما لایق رسیدن به کمال تعریف می شود. پس انسانگرایی و واقعگرایی بر ضوابط فلسفی، و به تبع آن بر تئاتر زمان حکم می گردد، و شخصیت های اساطیری در درام ها جای خود را به انسان های واقعی می سپارند. هنگامی که کپرنیک اعلاغم می کند زمین (و به تبع آن انسان) مرکز عالم نیست، تئاتر آرمانگرا و بزرگ نمایی پدید می آید تا اشتیاق رسیدن به جاودانگی را پاسخ گوید: عقل گرایی عصر ولتر و دیده رو و اصحاب دایره المعارف ، احساس گرایی سده هجدهم، طبیعت گرایی عصر علمو انقلاب های سیاسی و اجتماعی، همه تئاترهای مناسب با فرایافت دوران خود را به وجود می آورند. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)
تئاتر به خاطر طبیعت، نقاد و افشاگرانه حاکمان مستبد را خوش نمی آمد. از طرفی پادشاه ایرانی خودچندان گرفتار تاخت و تاز و حفظ بقای خود بودند، که حتی مجال پرداختن به یک نمایش رسمی و دولتی را نمی داشتند. هنر همواره در جوامعی رشد می کند که دارای ثباتی دراز مدت باشند زیرا هنر نیز هم چون نتیجه کار گروهی، وانتقال تجربه ها و دستاوردها از گروهی به گروه دیگر است. حکومت های ایرانی همواره پس از رسیدن به قدرت همه دستاوردهای پیش از خود را از میان برداشتند و سازمان دیگری را پی ریزی می کردند. در چنین شرایطی سنت های جدی نمایشی تنها به صورت نمایش های آیینی و بومی که ریشه در اعماق فرهنگ جامعه به جای می ماند، و هرگونه نوآوری با مقاومتی جدی روبرو می شود. بنابراین نمایشگران آزاد و حرفه ای ، اگر وجود داشته باشند، برای جلب تماشاگر ناچار به دلقکی (طلحگی) و مسخرگی روی می آورند، در نتیجه مهر بی ارزشی می خورند. چون بی ارزشند از حلقه فرهیختگان جامعه دور می افتند، و چون مطرود و مکروهند عوامانه و گمنام می مانند. نمایش هنگامی در میان توده های مردم رواج می یابد خواسته ها و آمال آنها را منعکس کند، و چون اجازه این کار را ندارند توده مردم نیز گرایشی بدان نشان نمی دهد و حمایت خود را از آن سلب می کند. گزارشگران و مورخان نیز در آثار خود اعتنایی به نقل آن نمی کنند. به دلایلی از این است آثار نمایشی گذشته ما عموما سینه به سینه، و به عنوان نمایش هایی عامیانه به دوران ما رسیده است. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)
بیان مسئله
موفقیت برنامه نمایشی و تئاتر را باید در میزان جلب نظر و توجه مردم جست و جو کرد. زیرا نمایش و تئاتر برای مردم به اجرا گذاشته می شود، به عبارت دیگر برای نمایش و تئاتر دو رکن وجود دارد. یک رکن آن ارائه نمایش است یعنی کسانی که در صحنه حاضر می شوند و رفتارهای نمایشی ارائه می کنند، بازیگران صحنه هستند. رکن دوم مردم هستند که به تماشای بازیگری می نشینند و با تمام دقت نمایش و تئاتر را می بینند. اگر مردم نظاره گر تئاتر نباشند و حضور نداشته باشند بازیگران به وجود نمی آیند و نمی توانند حرکات موزون ارائه کنند و بازیگری نمایند، هر اندازه حضور مردم جدی تر و فعال تر باشد، با حساسیت و احساسات بیشتر نظاره گر تئاتر باشند، تاثیر پذیری و وجد وسرور بیشتری از خودشان نشان دهند، نوعی مشارکت در بازیگری است. بازیگران فعال تر خواهند شد. مشارکت مردمی در تتئاتر نیز به نحوه بازیگری بازیگران تئاتر بستگی دارد، یعنی تاثیر بازیگران و نظاره گران متقابل است و نمی تواند یک طرفه باشد، بنابراین باید مردم را به مشارکت درتئاتر و بازیگری کشاند و نظر آنها را به بازی جلب نمایند.
مواردی که نظر مردم را به بازی و نمایش جلب می کند عبارتست از:
1) سوژه که محتوای تئاتر است. باید موضوع زیبا و جذاب باشد اگر محتوای تئاتر جالب و خوشایند نباشد بازیگران نمایش نمی توانند نظر مردم را جلب نمایند.
2) طراحی بازی است. اگر سوژه خوب را زیبا و جالب طراحی نکنند و با بازی کسل کننده و خسته کننده طراحی نمایند نظر مردم به بازی جلب نمی شود، باید حرکات نمایشی وبازی به گونه ای باشد که با وزن و موزون بودن توجه مردم را جلب نماید.
3) افرادی که در نمایش شرکت دارند در موفقیت نمایش بسیار موثر است. این افراد باید از سنین متفاوت باشند اگر همه جوان یا کودک یا پیر یا مرد یا زن باشند قطعا جذاب نخواهد بود. باید با مشارکت تمام سنین و همه اصناف سنی باشد. علاوه بر این لازم است تیپ های شخصی مختلف باشند تا جلب نظر نماید این تیپ های شخصیتی از یک جنسی باشند موفقیت نخواهد داشت بنابراین اساس تئاتر موفقیت آن است و موفقیت با معیارها و ملاک های مختلف و عناصر گوناگون بستگی دارد که از آن جمله تیپ های شخصیتی است. کسی که برای موفقیت تئاتر می خواهد بررسی و پژوهش انجام دهد لازم است همه عنصرهای موفقیت را بررسی نماید.
هر چند که در زمینه تئاتر و شخصیت پژوهش هایی انجام گرفته شده است. اما هنوز سوالاتی در این زمینه باقی مانده است. با توجه به صفات افراد درون گرا و برون گرا، این گونه تصور می شود که هر گروه دارای علایق، گرایشات، سلایق و نگرش های گوناگون می باشند. هم چنین به نظر می رسد تیپ شخصیتی افراد از برخی متغیرها تاثیر پذیر می باشند. یعنی تیپ شخصیتی افراد می تواند تحت تاثیر برخی متغیرها بوده و همچنین بر برخی متغیرها تاثیر بگذارد. در پژوهش مورد نظر از میان کلیه متعغیرها ، یک متغیر اساسی مدنظر بوده است. متغیری که فرض می شود از تیپ شخصیتی تاثیر می پذیرد نوع نمایش انتخابی افراد بوده است.
و...
NikoFile