لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:30
مقدمه :
هر پیامبری برای اثبات پیامبری خود معجزه یا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبیاء به این خاطر معجزه اطلاق شده که "دیگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند و شکست می خورده اند. نوع معجزه یا معجزات هر پیامبری به شرایط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت صالح مردم کوه می تراشیده اند و در آن ساختمان می ساخته اند. به این خاطر معجزه وی شکافتن کوه و درآوردن شترِ زنده از آن بوده است. دوران حضرت سـلـیـمـان عصر آهنگری و ریخته گری بوده است. به این خاطر یکی از معجزات حضرت سلیمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اینکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اینکه قالب ریزی کند اسباب و وسایل و قطعات ظریف و پیچیده می ساخته است (یعنی با دست آنها را شکل می داده است). موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده یا از زمین چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عیسی عصر پزشکی بوده است. به این خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابینا را با یک لمس بینا می کرده، و بیماری پیسی مادرزادی را با یک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نیز شامل می شود) عصر علم و ادبیات بوده است. به این خاطر معجزه وی در زمینه علم و ادبیات بـوده است. و اولین واژه ای که بر محمد نازل شده نیز واژه «اِقرأ» بوده است که فعل امر از قرائت است. قرائت در اصل بمعنی: "بترتیب چیدن و پیش رفتن" است. در معنی دوم خود از جمله بمعـنی: "خواندن" بکار رفته است (که در خواندن حروف و واژه ها بترتیب چیده می شوند). و قرائت نیز بطور ضمنی و تلـویحی و توضیحی به معنی: " آموختن، مطالعه کن، با سواد شدن"، و مفاهیمی از این قبیل بکار رفته است (چنانکه در زبان فارسی نیز چنین است. یعنی وقتی می خواهیم به کسی بگوئیم: با سواد شو، با فرهنگ شو، بیاموز، تحصیل کن، و مواردی از این قبیل، می گوئیم بخوان!). بنابر این اولین واژه ای کـه به محمد وحی شده نیز مربوط به علم و ادبیات بوده است.
و "معجزه" بودن قرآن به این معنی است که کسی نمی تواند کتابـی مانند آن بنویسد. یعنی علومی که در قرآن آمده ارتباطی به سواد خواندن و نوشتن داشتن یا نابغه بودنِ ندارد، که یک یا چند نفر باسواد یا نابغه بتوانند بنشینند و مانند آن بنویسند، بلکه علوم آن یا تلسکوپی است یا میکـروسکوپی، یا برای رسیدن به آنها نیاز به فرستادن زیر دریائی دراعماق چند کیلومتری اقیانوسها است، یا نیاز به داشتن هواپیما و پرواز نمودن است، و یا سایر دستگاههای دیگرِ امروزی، و یا نیاز به داشتن انبوهی از اطلاعات علمی امروزی که غالباً با دستگاه و در آزمایشگاهها بدست آمده اند می باشد.
البته کمی از علومی که در رده نظریه پردازیهای بشر است نیز در قرآن وجود دارد که برای تصحیح اندیشه های مسلمانان و دور کردن آنها از نظریه های نادرست آن روز بوده است. ولی باز هم گفته شدن آنها از طرف قرآن و از طرف انسان دقیقاً یکی نیست. مثلاً کسی که گـفـت زمین به دور خورشید می گردد بر این مبنی این حرف را زد کـه با تلسکوپ دید که سیاره زهره بدور خورشید می گردد نه بدور زمین. و یا کسی که گفت خشکی های زمین از هم جدا و دور شده بر این مبنی این نظر را داد که نقشه زمین را در دست داشت و دید که قاره ها تقریباً به هم منطبق هستند. ولی قرآن که در سوره زُمر گفته زمین حرکت می کند یا خشکی های زمین از هم دور برده شده، هیچ زمینه ای برای گفتن آن در 1400 سال پیش وجود نداشته است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:5
شاید در اذهان بسیاری ازمردم این پرسش مطرح باشد که اماممهدی، علیهالسلام، چگونه حکومتخواهد کرد و نظام سیاسی - اداری کهاو برپا میکند چه ویژگیهایی خواهدداشت؟
شاید در اذهان بسیاری ازمردم این پرسش مطرح باشد که اماممهدی، علیهالسلام، چگونه حکومتخواهد کرد و نظام سیاسی - اداری کهاو برپا میکند چه ویژگیهایی خواهدداشت؟
در پاسخ این پرسش باید گفت کهویژگیهای حکومت مهدوی همانویژگیهای حکومت علوی است; با اینتفاوت که حکومت علوی تنها درگسترهای محدود از کره خاک و در مدتزمانی ناچیز برقرار شد و آن حضرتهم به دلیل درگیری در جنگهای داخلی،نتوانستبه همه آنچه که در نظرداشت جامه عمل پوشد; اما امام مهدی، علیهالسلام، با پیش گرفتن سیرهجدش امیرالمؤمنان، علی،علیهالسلام، تا آستانه برپایی قیامتاز دالتبرمیسازد و به همه اهدافخود دست مییابد.
با توجه به فرارسیدن ماه شعبان،ماه تولد امام عدالت و ماه رمضان،ماه شهادت امام عدالت، بی مناسبتندیدیم که برای آشنایی بیشترخوانندگان عزیز موعود مروریداشته باشیم بر سیرهحکومتی امامعلی، علیهالسلام، در مدت زمانمحدود حکومتخویش. امید که مقبولافتد. با پیروزیهای بزرگ اعراب مسلماندر نقاط مختلف جهان، سیل اموال ودرآمد به بیت المال سرازیر شد و درزمان خلیفه دوم، بر خلاف سنت پیامبرسبقت در اسلام یا شرکت در جنگهایصدر اسلام ملاک برتری در دریافتبیت المال شد. خلیفه هر چند بعدا از اینتبعیض مالی اظهار پشیمانی کرد وسختگیریهایی به عمل آورد اما هرگزنتوانست اوضاع و احوال را به وضعپیشین بازگرداند (۱) .
عثمان در دوران زمامداریاش برخلاف وعدهای که هنگام قبول خلافتکرده بود نه به سنت پیامبر عمل کرد ونه سیره شیخین را مد نظر قرار داد،بلکه دستیاران و اقوام خویش را درتصاحب بیت المال باز نگه داشت و بهبهانه صله رحم، اموال هنگفتی را بهآنان اعطا کرد و همان تبعیضات دورانعمر را با شدت بیشتری گسترش داد ودر نتیجه زمینداران و مالداران بزرگپدید آمدند.
خود وی خانهای از سنگ و آهک بناکرد که درهایش از چوب عاج و عرعرساخته شده بود. وقتی کشته شد صد وپنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم نقداز خود باقی گذاشت و ارزش املاکشدر «وادی القری» و دیگر جاها بیش ازصد هزار دینار برآورد شد. او اسب وشتران فراوان داشت (۲) گوهرهایی کهدخترانش بر سینه میآویختند چونآفتاب میدرخشید (۳) .
تمام خمس گرفته شده از افریقا رایکجا به مروان بخشید و فدک را بهقطاع (۴) وی درآورد. همه غنایمافریقا - ازطرابلس تا طنجه - را به عبدالله بن ابیسرح اهدا کرد.
زید بن ارقم - کلید دار بیت المال درزمان عثمان - که از جایزه دویست هزاردرهمی به ابوسفیان و رداختیکصدهزار (درهم) به مروان با سفارشعثمان به خشم آمده بود. کلیدها را جلوعثمان گذارد و گریست. عثمان گفت:چون صله رحم کردهام میگریی؟
گفت: نه اما گمان دارم این مالها رابه عوض انفاقهایی که در راه خدا،هنگام حیات رسول الله کردیبرمیداری، اگر صد درهم به مروانمیدادی باز هم زیاد بود (تا چه رسد بههزار درهم).