پایان نامه کارشناسی شناخت رفتار درمانی

پایان نامه کارشناسی شناخت رفتار درمانی

فرمت فایل: word

تعداد صفحه:170

پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی عمومی

شناخت . رفتار درمانی

Cognitive behaviour therapy

فهرست

چکیده    ۱
فصل اول : کلیات    ۴
مقدمه   ۵
بیان مسئله    ۸
فصل دوم : مباحث نظری   ۱۱
تاریخچه    ۱۲
شکل گیری و رشد رفتاری درمانی    ۲۰
کاربرد اولیه اصول رفتاری در زمینه بالینی    ۳۲
کاربرد فنون کنشگر : تحلیل کاربردی رفتاری   ۴۰
تکنیکهای رفتار درمانی    ۴۸
خاستگاه رویکرد رفتاری    ۵۵
فنون سنتی رفتار درمانی    ۶۰
ارزیابی رفتار درمانی    ۸۰
پیدایی شناخت درمانی    ۹۵
رویکردهای شناختی نسبت به شخصیت    ۱۰۳
مفروضات کلی شناخت درمانی    ۱۰۶
تلفیق رویکردهای شناختی رفتاری    ۱۲۰
ویژگی ها و مفروضه های رویکرد شناختی – رفتاری    ۱۲۵
درمان شناختی – رفتاری    ۱۳۴
تکنیکهای رفتار درمان شناختی    ۱۴۳
پژوهش در زمینه مداخله رفتاری – شناختی    ۱۴۴
پژوهش در زمینه مداخله رفتاری – شناختی و دارویی    ۱۴۷
بنیاد علمی درمان رفتاری – شناختی    ۱۴۹
اصول کلی در شیوه های درمانی شناختی – رفتاری    ۱۵۱
ارزشیابی شناختی – رفتاری    ۱۵۲
سنجش در ارزیابی و درمان شناختی – رفتاری    ۱۵۴
فصل سوم : بحث و نتیجه گیری    ۱۵۵
پیش بینی روندها    ۱۵۶
برایند بحث    ۱۵۷
اصطلاحات مهم    ۱۵۸
فهرست منابع
منابع فارسی    ۱۶۵
منابع انگلیسی    ۱۶۷

فهرست منابع فارسی

ژالت .م. زارب ، ارزیابی و شناخت رفتار درمانی نوجوانان ، مترجم:دکتر محمد خدایاری فرد و یاسمین عابدینی ( ۱۳۸۳) ، انتشارات رشد .

ای . جی – فیرس – تیموتی جی . توان ،‌مترجم : مهرداد فیروز بخت با همکاری دکتر سیف الله بهاری ( ۱۳۸۶) ،‌ انتشارات رشد .

هاوتون ، کرک ، سالکووس کس ، کلارک ( ۱۹۹۷)‌ ، راهنمای کاربردی در درمان اختلال‌های روانی ، مترجم : دکتر حبیب الله قاسم زاده ( ۱۳۷۶) ، انتشارات ارجمند

دیویوم . کلارک، کریستوفر ج . فربورن ( ۱۹۵۴) م ،‌ درمان‌های شناختی – رفتاری ترجمه : حسین کاویانی ( ۱۳۸۵)‌، تهران : نشر مهرکاویان .
لک . احمد ، اثر بخشسی تکنیکهای شناختی –رفتاری در درمان حملات پانیک همراه یا بدون گذر هراسی – به راهنمایی : فضیله ذوالفقاری – با مشاوره : محمد نقی براهنی ، یعقوب سپهری . پایان نامه کارشناسی ارشد تهران : دانشگاه علوم پزشکی ، دانشکده انسیتوپزشکی تهران ، ۱۳۷۲ .

اتکینسون و اتکینسون و همکارانش ، زمینه روانشناسی هیلگارد ، ترجمه حسن رفیعی و دیگران ( ۱۳۸۳) ، انتشارات ارجمند .

شاملو ، س .( ۱۳۶۶) بهداشت روانی . تهران : انتشارات رشد .

ساراسون و ساراسون .( ۱۹۸۷) . روانشناسی مرضی . ترجمه : ب . نجاریان و همکاران ( ۱۳۷۷) جلد اول تهران : انتشارات رشد .

سیف ، ع .( ۱۳۷۴) . تغییر رفتار و رفتار درمانی (‌ نظریه‌ها و روشها ) تهران :نشر دانا

گلد فرید ، ام . دیویسون ،‌جی . سی .( ۱۹۷۶) . رفتار درمانی بالینی . ترجمه : ا.احمدی علون آبادی .( ۱۳۷۱) تهران : انتشارات ارجمند .

کاپلان ، هـ سادوک ، ب .( ۱۹۸۸) خلاصه روانپزشکی (‌علوم رفتاری – روانپزشکی بالینی ) ترجمه : ن.پورافکاری .( ۱۳۷۳) . تهران :‌انتشارات آزاده .

نجابتیان ، م .( ۱۳۷۹) . بررسی تائید درمان شناختی – رفتاری بر میزان اضطراب دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر کرد در سال ۷۹- ۷۸ . پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی . دانشکده تحصیلات تکمیلی واحد خوراسگان « اصفهان »

هاوتون و همکاران .( ۱۹۸۹) . رفتار درمانی شناختی ، ترجمه : ج . قاسم زاده ( ۱۳۷۶) تهران : انتشارات ارجمند .

شفیع آبادی ، ع. ناصری ، ع .( ۱۳۶۵ )‌. نظریه‌های مشاوره و روندرمانی . تهران : نشر دانشگاهی .

حجاران ، محمود ، ( ۱۳۷۳) ،‌نقش مداخلات رفتاری شناختی ،‌داروی در کاهش آشفتگی ناشی از شیوه‌های پزشکی در کودکان سرطانی ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی ایران .

نجاتی ، عثمان ( ۱۳۶۷) ، روانشناسی از دیدگاه غزالی ودانشمندان اسلامی .( ترجمه :حجتی ،محمد باقر ) تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی .

منابع لاتین

Beck ,A.T.Rush, A.J.,Shau , B.F.And Emery .G. ( 1979) Cognitive Therapy Of Depression – Guilford , Newyork .

Kapllan , H.L And Sadock , B.J .( 1998) . Synopsis Of Psychiatry : BEHAVIORAL Sciences Clinical Psychiatry Newyork .

Masters , Johnc , Burish , Thomus , G,Hollon , Steven, D.Rimm, David.C. ( 1987) . Behavior Therapy . Hyharcourt Brace – Iovanovich , Inc.

Bendura, A.( 1977) . Self – Efficacy : Towarda Unifingtheory Od Behavioral Change Psychological Reiew , 84 – ۱۹۱- ۹۱۵٫

Beck , A.T ., Eermy . G , Greenherg , R.( 1985) . Anxicty Disorders And Phobias : A Congnitive Prespective . Newyork : Basic Books.

Brewin , C.R.(1988). Cognitive Foundations Of Chinicah Psychology. L. Wrence Erlbaum Association Publishers.

Blakburnn, I.M.,& Pavidson , K.M.(1990). Cognitive Therapy For Depression And Anxiety. Blac Kwell Scientific Publication .

Dember, W.N.(1974)Motivation And The Cognitive Revolution. American Psychologist , 99.161-168.

Hobbs, W.R.(1988). The Physiology Of Anxiety States . In Roth, M., & Noyes , J.R.(1988). Hand Book Of Anxiety (Vol.I) Amsterdam : Else Vier.

Hawton , K.,Salkovs Kis , P.M.,Kirk,J., & Clark ,D.M.(1990) . Cogaitive Behavior Therapy For Psychiatric Problems : A Practial Guide . Oxford University Press.

Masters,J.G,Burish , T. G., Hollon , S.D., Rimm, D.C.(1987) . Behavior Therapy Aarcourt Brace Jorano Vich, Publishers.

چکیده

در شیوه های رفتار درمانی مستقیماً بر رفتار تأکید می شد و به تفکر و استدلال فرد کمتر توجه می شد.

در آغاز درمانگران به اهمیت شناخت اعتقاد نداشتند و نگرش محرک – پاسخ سفت و سختی را ترجیح می دادند. آنها هر ملاحظه ای در مورد اعتقادات و نگرشها را به عنوان بازگشتی به گونه ای از درونگری غیر علمی می دانستند. اما در پاسخ به شواهدی که نشان می داد عوامل شناختی (یعنی افکار شخص، انتظارات و تفسیر وی از رویدادها) اهمیت تعیین کننده در رفتار شخص دارد، بسیاری از رفتار درمانگران تأکید بر شناخت را هم وارد درمان کردند (بندورا ۱۹۸۶).

رفتار درمان شناختی اصلاح کلی است برای روشهای درمانی که در آنها از فنون تغییر رفتار استفاده می شود و علاوه بر آن راهکارهای طراحی شده برای تغییر عقاید ناسازگار نیز به آن فنون الحاق شده است. درمانگر به فرد کمک می کند که واکنشهای هیجانی ناراحتی کننده نظیر اضطراب و افسردگی را با یادگرفتن شیوه های موثر تری برای تفسیر و تفکر درباره تجاربش کنترل کند. مثلاً در نظریه شناختی بک در مورد افسردگی، افراد افسرده تمایل دارند رویدادها را از دیدگاهی منفی و خود منتقدانه ارزیابی کنند. آنها شکست را به جای موفقیت انتظار می کشند و در ارزیابی عملکردشان تمایل به بزرگ کردن شکستها و کوچک کردن موفقیتهادارند. رفتار درمانگران شناختی در درمان افسردگی، به مراجعان کمک می کنند که تحریف را در تفکرشان تشخیص دهند و آنها را به واقعیت نزدیک کنند.

برنامه رفتاری – شناختی برای کمک به کسی که می خواهد به بازار هراسی خود غلبه کند، می تواند شامل آموزش مثبت اندیشی همراه با مواجهه زنده باشد. درمانگر به مراجع یاد می دهد که گفت و گوهای خودشکنانه درونی را با دستورات مثبت به خود جایگزین کند. رفتار درمانگران شناختی اتفاق نظر دارند که تغییر عقاید فرد برای ایجاد تغییری با ثبات در رفتار مهم است. اغلب اعتقاد دارند که شیوه های رفتاری قدرتمند از شیوه های کلامی در تأثیر گذاری بر فرایندهای شناختی اند. برای مثال، برای غلبه بر اضطراب صحبت کردن در کلاس، تفکر مثبت مفید است : «من درس را خوب می دانم و مطمئن هستم که می توانم ایده هایم را به طور موثر بیان کنم »؛ «موضوع جذاب است و بقیه بچه ها از آنچه من می گویم لذت می برند». اما ارائه موفق سخنرانی به یک همکلاسی و دوباره برای گروهی از دوستان نیز احتمالاً از شدت اضطراب کم خواهد کرد. عملکرد موفق احساس مهارت و تسلط ما را افزایش می دهد . در واقع گفته شده است که همه فرایندهای درمانی موثر به فرد احساس تسلط یا خودکارایی می دهند.

با مشاهده افراد موفق و مسلط، متقاعد شدن به این که می توانیم مشکل را حل کنیم و قضاوت از روی نشانه های درونی که، آرام و مسلط هستیم، در ایجاد احساس خود کارایی دخیل است. اما بیشترین احساس کارایی و عملکرد واقعی و احساس تسلط شخص ناشی می شود. خلاصه اینکه هیچ چیز مثل موفقیت فرد را موفق نمی کند (بندور، ۱۹۹۵).

 

مقدمه :

اختلالهای روانی در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است. در هر طبقه و صنفی، در هر گروه و جمعی، افراد نامتعادل وجود دارند بنابراین در مورد همه اعم از کارگر، محصل، معلم، پزشک، زارع، استاد دانشگاه و غیر خطر ابتلا به ناراحتی های روانی وجود دارد، به عبارت دیگر هیچ فردی در برابر امراض روانی مصونیت ندارد. پیچیدگی های تمدن و مشکلات همراه با آن، فشارهای روانی ناشی از زندگی اجتماعی، فقر و مشکلات اقتصادی، نابسامانی های خانوادگی، الگوهای ناصحیح تربیتی والدین و نظایر اینها عوامل به وجود آورنده اختلال ها و ناهنجاری روانی هستند (شاملو، ۱۳۶۶، ص۱۷).

برای برخورد با اختلال های روانی نظریه های متفاوتی وجود دارد، شش دیدگاه نظری که امروزه نفوذ فراوان دارند عبارتند از : (۱) دیدگاه زیست شناختی، که بر نقش فرآیندهای بدنی تأکید می ورزد (۲) دیدگاه روانکاوی که بر نقش اضطراب و تعارض درونی تأکید دارد (۳) دیدگاه یادگیری، که چگونگی تأثیر محیط بر رفتار را بررسی می کند (۴) دیدگاه شناختی که تفکر ناقص و مشکلات حل مسئله را علل رفتار غیر عادی می داند (۵) دیدگاه انسانگرایی – هستی گرایی که بر فردیت آدمی و آزادی او برای تصمیم گیری در مورد خود تأکید دارد و (۶) دیدگاه اجتماعی، که متوجه نقش روابط اجتماعی و تأثیر شرایط اقتصادی و اجتماعی بر رفتار غیر انطباقی است. در پاسخ به اینکه کدامیک از این دیدگاههای نظری درست است ؟ باید گفت نظریه ها، مطالبی ایستا نیستند، همه آنها دارای اهمیت بوده و به طور فعال مورد پژوهش قرار گرفته و به کار براه می شوند، با این حال هر یک از آنها واکنشی به جلو مسلط زمانه ی خود بوده و یا هستند (سارسون و ساراسون، ۱۳۷۷، ترجمه نجاریان و همکاران، ص۱۳۲).

نظریه پردازان و درمانگران متأخر بر اهمیت فرایندهای شناختی تأکید ورزیده و برای آنها نقش علیت در تبیین رفتار قائل شده اند. مفاهیم مهمی که این رویکردهای شناختی با آن ها سروکار دارند عبارتند از ادراک های فرد از رویدادها، تغییر و اسنادهای فرد از رفتار خود، الگوهای فکری، بیانات شخصی و راهبردهای شناختی، به طور کلی مضمون اصلی نظریه های شناختی رفتار درمانی و تغییر رفتار این است که تفکر افراد، چگونگی احساس و رفتار آنها را تعیین می کند (سیف، ۱۳۷۴، ص۷۱ و ۲۲۱).

نظریه های رفتاری، عوامل محیطی و نظریه های شناختی، افکار، ادراکات و تغییرهای فرد از موقعیت ها را علل عمده رفتارهای بهنجار و نابهنجار می دانند. در این پژوهش تلفیقی از این دو رویکرد تحت عنوان رفتار درمانی شناختی [۱]، که در برگیرنده آمیزه ی پیچیده ای از فنون شناختی و رفتاری است مورد بررسی قرار می گیرد.

تفکر و شناخت در احساس، رفتار و به طور کلی در زندگی انسان نقش مهمی دارد. انسان از نظر داشتن عقل، قدرت اندیشیدن و قدرت استنباط نتایج از مقدمات از سایر حیوانات متمایز می گردد (نجاتی ، ۱۳۶۷)

اخیراً در روانشناسی و روانپزشکی «شناخت[۲]» جایگاه خاصی را در سیب شناسی و درمان اختلالات هیجانی به خود اختصاص داده است. گفته می شود روان شناسی دوباره به نقطه آغازین خود بازگشته است (اتکینسون و اتکینسون و هیلگارد[۳]،۱۳۶۹)، و روان شناختی[۴]شده است.

تأکید بر عوامر شناختی بارزترین خصوصیت رفتار درمانی در دهه مربوط به سالهای پس از ۱۹۷۰ به شمار می رود (ویلسون و اولیری، ۱۹۸۰، نقل از قاسم زاده، ۱۳۷۰)

ادراک ما از اشیاء و موقعیتهای دنیای پیرامون یکی از تعیین کننده های اصلی اعمال ماست. بنابراین، افکار[۵] نقش اساسی را در رفتار انسان بازی می کنند (ولپر ۱۹۹۰) . لاز اروس (۱۹۶۴) معتقد است که استرس زایی حوادث به تنهایی موجب اختلال روانی نمی شود، بلکه تغییر و ارزیابی استرس توسط فرد است که نقش اساسی را در ایجاد بیماری بازی می کند (بروین ۱۹۸۹). براون، بی فوکلو و هاریس (۱۹۸۷) نیز به نقش عوامل اجتماعی و شناختی اهمیت خاصی می دهند.

بیان مسئله :

در نظریه های شناختی عوامل اصلی نگهدارنده رفتار فرایندهای شناختی فرض می شوند. بنابراین یکی از فرضهای روشها و فنون شناخت درمانی این است که افراد بر حسب ادراکی که از امور و رویدادها دارند به آنها واکنش نشان می دهند. فرض دوم شناخت درمانی این است که شناخت های غلط سبب اختلالات هیجانی می شوند. بنابراین هدف عمده شناخت درمانی ایجاد تغییر در فرایندهای شناختی افراد است. درمانگران شناختی و تغییر دهندگان رفتار شناختی معتقدند که تغییرات مطلوب در رفتار مددجویان (از جمله رفتارهای هیجانی آنان) از راه تغییر دادن الگوهای فکری، باورها، نگرشها، و عقایدشان امکانپذیر است. (سیف،۱۳۷۴،ص۴۲۴)

اگر نقش عوامل شناختی در ادراک و اصلاح رفتار انسانی نادیده گرفته شود از توانایی رفتار درمانگر در پرداختن به بسیاری از مشکلاتی که در کار بالینی به آنها بر می خورد جداً کاسته می شود. با وجودی که در گذشته رفتار درمانگران سرسختانه از هر گونه ارجاع به مفاهیم واسطه ای اجتناب می کردند ولی در گزارشهای جدیدتر به وضوح به اهمیت عوامل شناختی تأکید شده است (گلدفرید و دیویسون، ۱۹۷۶، ص۱۵)

فنون رفتاری یار فنون شناختی است. هدف کلی روشهای رفتاری کمک به بیمار برای درک نادرستی فرضیات شناختی خود و یادگیری فنون جدید برای مدارا، پیامدهای آن است.

مطالعات به وضوح نشان داده اند که شناخت درمانی در بعضی از موارد معادل یا برتر از داروهاست و در هر حال روش موثری است. شناخت درمانی یکی از مفیدترین روشهای روان درمانی فعلی برای افسردگی است و انتظار می رود که برای درمان سایر اختلالات نیز مفید بوده باشد (کاپلان و سادوک، (۱۹۹۱، ص۴۱۱). کارست (۱۹۷۰)و ترکسر(۱۹۷۲) تأثیر مثبت شناخت درمانی را در تخفیف اضطراب افراد به هنگام سخنرانی جمع ثابت نمودند (نجابتیان، ۱۳۷۹، ص۵)

پاور و هکاران (۱۹۹۰) اظهار می دارند درمان شناختی – رفتاری احتمالاً بسیار موفق تر از درمان های دیگر در زمینه اضطراب عمل کرده است.

رفتار درمان شناختی، رویکردی است فعال، جهت بخش، از لحاظ زمانی محدود و سازمان یافته. این رویکرد براساس این منطق نظری زیربنایی استوار است که عاطفه و رفتار فرد عمدتاً بر حسب شیوه شناخت جهان از نظر او تعیین می شود (بک و همکاران[۶](۲)، ۱۹۷۹، ص۳). این نوع درمان، درمانی است :

-   مبتنی بر مدل شناختی منسجم درباره اختلال های هیجانی و نه مجموعه ی ناهماهنگی از فنونی که فاقد هر نوع اساس وحدت بخش منطقی باشند،

-   مبتنی بر همکاری درمانی استوار بین بیمار و درمانگر که در آن بیمار به صراحت به عنوان فردی که نقشی برابر در رویکرد تیمی به حل مسأله دارد تلقی می شود ؛

-   کوتاه و محدود از لحاظ زمانی که در آن سعی می شود به بیمار کمک شود تا در خود مهارت های خود – یاری مستقلی پدید آورد ؛

-        سازمان یافته و جهت بخش ؛

-        مسأله مدارو معطوف به عوامل تداوم بخش مشکلات و نه منشأ آنها.

-        متکی بر فرایند سوال و «کشف راهبری شده»([۷]) و نه قانع سازی، موعظه و مباحثه.

-   براساس روش های استقرایی، به طوری که بیمار فرا می گیرد که افکار و اعتقادها را به عنوان فرضیه هایی که باید اعتبار شن آزموده شود، بنگرد.

-   آموزشی، که در آن فنون شناختی- رفتاری به عنوان مهارت هایی که باید از طریق ممارست فراگرفته شوند و از طریق تکالیف خانگی وارد محیط بیمار گردند، تلقی می شود (هاوتون و همکاران([۸])، ۱۳۷۶، ترجمه قاسم زاده، ص۲۲۹).

 تاریخچه :

درمان شناختی – رفتاری رویکرد نسبتاً نویایی است که می خواهد فرد را در بافت زمینه ی زیست، اجتماعی، فرهنگی خود قرار دهد و با تکیه بر اصول و قواعد بر خاسته از رشته های مختلف و سایر علوم وابسته، «سالم زیستن» و «سالم اندیشیدن» را به او بیاموزد.

این رویکرد، خود از تلفیق دو رویکرد رفتار درمانی و رویکرد شناختی پدید آمده است. به یک اعتبار می توان گفت که در رفتار درمان شناختی، نکات قوت رویکردهای رفتار درمانی و شناخت درمانی – یعنی عینی گرایی، ارزیابی و سنجش از یک سوی و دخالت دادن نقش حافظه در بازسازی و تغییر اطلاعات از سوی دیگر گرد آمده و به صورت یک پیکره دانش کار بسته درآمده است (هاوتون و همکاران، ۱۳۷۶، ترجمه قاسم زاده ص۸).

تحقیقات و مدل سازی های بندورا درباره «اهمیت یادگیری مشاهده ای» نقش «خویشتن» در ارزیابی رفتار و تسلط بر آن، پژوهش های سلیگمن[۹] درباره درماندگی اکتسابی، تحقیقات الوی و آبرامسون مسئله اسناد و سوگیری پردازش در افراد افسرده، بررسی های لانگ درباره سیستم های سه گانه در واکنش فرد و ارائه مدل زیست – اطلاعاتی درباره واکنش ترس و چگونگی مواجهه با آن، کوششهای اولیه مایکنبام درباره پیوند دادن دیدگاه الیس با نظریه لوریا[۱۰] در خصوص نقش نظم بخشی گفتار و نظایر این موارد جملگی در کشانده شدن آن قسمت از رفتار درمانی به مسیری که اینک درمان رفتاری- شناختی نامیده می شود، موثر واقع شدند، اما از لحاظ کاربردی شاید هیچ عاملی مهمتر از مدل شناخت درمانی بک به روند شکل گیری رویکرد رفتاری – شناختی به درمان، تأثیر نگذاشت .

یکی از خصوصیت های بارز این مدل، ایجاد پیوند محکم بین دو زمینه بالینی و پژوهشی بود. استفاده از سازه های نظری مهم و کار سازی مانند طرحواره سوگیری، فرضیه آزمایی، تحریف، افکار خود آینده و غیره، تبیین برخی از مکانیسم های شناختی در اضطراب و افسردگی را آسان تر ساخت. مدل بک مخصوصاً از این نظر حائز اهمیت است که پژوهش های گسترده ای را دامن زد.

دلیل رشد و توسعه رفتار درمان شناختی که در مدت کم توانسته است علاقه زیادی را در متخصصان بالینی به خود معطوف سازد. این است که اولاً روش های شناختی – رفتاری، برعکس سایر شکل های رفتار درمانی، مستقیماً با افکار و احساسات که در تمامی اختلالات روانی از اهمیت آشکاری برخوردارند سروکار دارد.

دوم اینکه رفتار درمانی شناختی شکافی را که بسیاری از درمانگران بین روشهای صرفاً رفتاری و روان درمانی های پویا احساس می کنند را پر می سازد و سوم اینکه روش های جدید درمانی، بر عکس روان درمانی های پویا، پایه های علمی دارند و قابلیت بیشتری در ارزیابی فعالیت های بالینی از خود نشان می دهند، (هاوتون و همکاران، ۱۳۷۶، ترجمه قاسم زاده ، ص۱۱).

 اندیشه فلسفی رویکردهای شناختی به نظریات رواقیون بر می گردد. اپیکور معتقد بود که حوادث و اشیاء باعث اختلال و پریشانی نمی شوند بلکه نگرش فرد نسبت به این پدیده ها و اشیاء است که باعث آشفتگی و ناراحتی او می شود. از متفکرین اخیر کانت نیز معتقد است که ما نمی توانیم اشیاء را آنطوریکه هستند بشناسیم بلکه آنچه ما می دانیم فقط تعبیر و تفسیر خودمان از اشیاء است (بلک برن و دیوید سون، ۱۹۹۰).

از نظر متفکرین اسلامی عقل و تفکر نیز جایگاه والایی دارند. اکثر اندیشمندان اسلامی و بسیاری از اندیشمندان غیر اسلامی معتقدند که عقل ویژگی خاص انسان است، یکی از نقاط افتراق انسان با سایر حیوانات همین عقل است.(احمدی، ۱۳۷۱).

اهمیت تفکر در اسلام به حدی است که یک ساعت تفکر بر تراز هفتاد سال عبادت تلقی شده است.

دکارت معتقد است که جانوران براساس قوانین مکانیستی عمل می کنند و می توان رفتار آنها را به شیوه ای کاملاً جبری گرایانه[۱۱]تعیین نمود، اما به نظر او چنین تبیین جبری گرایانه ای در مورد انسان اعتبار ندارد (قاسم زاده، ۱۳۷۰).

انسان تنها اشیاء را ادراک نمی کند بلکه درباره آنها به استدلال می پردازد و از مشاهدات خود نتیجه گیریهایی نیز می کند بنابراین انسان واجد وسیله پیچیده ای جهت دریافت و پردازش اطلاعات می باشد، به عبارتی مشخصه انسان تنها شناخت حسی نیست بلکه شناخت عقلانی نیز هست (لوریا، ۱۳۶۷).

در حالیکه رفتار درمانگران اولیه سعی می کردند توجه خود را به پاسخهای آشکار معطوف گردانند و هر نوع فرایند شناختی را نادید بگیرند به تدریج مولفان و محققان زیادی (مثلاً باندورا ۱۹۶۹، برگین ۱۹۷۰، دیوسون ۱۹۶۸، لازاروس ۱۹۶۸، میشل ۱۹۷۳، ماهونی ۱۹۷۴، مایکن باوم ۱۹۷۴، بک ۱۹۷۵، نقل از ماسترز، بوریش هالون وریم، ۱۹۸۷) به اهمیت فرایندهای شناختی اشاره کردند. تفاوت بین رفتارگرایی روش شناختی[۱۲]و رفتارگرایی متافزیکال[۱۳] اهمیت خاصی دارد. رفتار گرایی متافیزیکال که نوع رفتار گرایی افراطی است برای رفتار بشر، وجود هر نوع پدیده ذهنی را آشکار می کند. واتسون به عنوان سرومدار این نظریه، افکار، تصورات و عقاید را برای بررسی علمی نامناسب می داند و در این رابطه با برتری نقش محیط در تعیین تفاوتهای فردی تأکید دارد در حالیکه رفتار گرایی روش شناختی خود را محدود به رفتار آشکار نمی کند، اما پایبند دقیق بررسی و پژوهش علمی است (هاورز ۱۹۸۸).

به هر حال رفتار درمانی با مفهومی ساده از محدودی رفتارها شروع شد و نمی توانست نیاز روان شناسی بالینی را پاسخ گوید، زیرا رفتار با تعدادی از عوامل (افکار، حافظه و حالت هیجانی) ارتباط دارد (بروین، ۱۹۸۸)، که رفتار درمانگران اولیه از آنان غفلت می ورزیدند. به تدریج روان شناسی به سوی «شناختی شدن» تغییر جهت داد (دمبر، ۱۹۷۴). از اواخر سالهای ۱۹۷۰ انقلاب شناختی رفتار درمانی را نیز همانند سایر شاخه های روان شناسی زیر نفوذ خود قرار داد. رفتار درمانی ساختهای شناختی را در روشهای درمانی به کار گرفت و به طور تجربی سودمندی بالینی این روشها را مورد ارزیابی قرار داد. ویلسون در سال ۱۹۷۸ گفته است که این ترکیب رفتار درمانی و روان شناسی تجربی شناختی[۱۴]اجتناب ناپذیر بوده است.

بدین ترتیب درمانهای رفتاری شناختی (رفتار درمانی شناختی؛ CBT) رشد یافتند، چندین عامل در شکل گیری CBT موثر بوده اند (هاوز،۱۹۸۸).

گرچه به نظر هاوز (۱۹۸۸)، هب[۱۵]اولین روانشناسی است که در سال ۱۹۶۰ تغییر در روان شناسی را تشخیص داد ولی انتشار کتاب روان شناسی شناختی نیسر[۱۶] در سال ۱۹۶۵ که مشتمل بر تحقیقات راجع به فرایندهای شناختی مثل توجه، حافظه، حل مسئله، تصور و اسناد بود، در انقلاب شناختی نقش عمده ای را داشته است. با این حال ما سترز و دیگران (۱۹۷۸) ریشه های تاریخی رویکردهای شناختی را در نظریات راتر و کلی می دانند.

دمبر (۱۹۷۴، به نقل از هاوز، ۱۹۸۸) از میان حوادثی که به انقلاب شناختی نسبت داده می شوند از یادگیری زبان، حافظه ادراک و انگیزه نام می برد. همانا یادگیری زبان چیزی بیش از زنجیره محرک – پاسخ (S-R) است. پژوهش در زمینه حافظه نشان داده که ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات نیازمند استراتژی های فعال توسط آموزنده است.

پژوهش در قلمرو و ادراک نیز ثابت کرد که فرایندهای اساسی ادراک تحت تأثیر حالت عاطفی و شناختی بیمار قرار می گیرند. این تحقیقات نشان می دهند که جنبش های فیزیکی محرک در مقایسه با ادراک فرد اهمیت کمتری در تعیین رفتار فرد ممکن است داشته باشد، ادراک نیز به توجه خود تحت تأثیر انتظارات، انگیزه ها و حالت عاطفی شخص قرار می گیرد. بنابراین همانطوریکه ماهونی (۱۹۷۴) می گوید : فرد به محیط واقعی پاسخ نمی دهد بلکه به محیط ادراک شده پاسخ می گوید (هاورز، ۱۹۸۸).روان شناسان تجربی با مطالعه انگیزه به نظریه هال[۱۷]در رابطه با سائق[۱۸] به عنوان انحراف از حالت تعادل فیزیولوژیایی پی بردند، از این جهت در دیدگاه جدید دمبر به جای اهمیت کاهندگی سائق به جنبه های اطلاعاتی حوادث تأکیده شده است. پاداش دهندگی یک حادثه یا رویداد بستگی به ادراک فرد دارد و نه محرک، بر این اساس دمبر نتیجه می گیرد که مدل رفتاری با یافته های تحقیقاتی جدید در قلمرو تجربی تطبیق نمی کند و نمی تواند آنها را کاملاً جذب نماید، و بنابراین، الف) روان شناسان از اکثر مسائل مورد علاقه ایشان محروم می کند ب) نظریه S-R در تبیین رفتار انسان نارسا و ناکافی است.

 یکی دیگر از پدیده های موثر در شکل گیری CBT، نظریه یادگیری مشاهده ای باندورا است. در سایر تحقیقات و نیز رشد و ظهور نظریه های دیگر، انبوهی از اطلاعات فراهم گردید که نمی توان آنها را با مدلهای S-R توضیح داد . باندورا در سال ۱۹۶۹ در کتابش به نام «اصول اصلاح رفتار)[۱۹]تبیین نسبتاً کامل و جامعی از رفتار انسان ارائه نمود، در حقیقت او در نظریه اش اصول شرطی سازی کلاسیک[۲۰]و شرطی سازی عامل[۲۱]را درهم آمیخت. باندورا و همکارانش بر اساس تحقیقاتی که انجام دادند به سرمشق گیری[۲۲] و عوامل موثر در یادگیری مشاهده ای پی بردند. تحقیقات آنها نشان داد که افراد از طریق مشاهده دیگران می آموزند و این نوع یادگیری بستگی به تقویت مشاهده کننده یا مدل ندارد. افراد از این طریق نه فقط پاسخهای جدید بلکه همچنین استانداردهایی را برای تقویت خود می آموزند. فرایند توجه و مشوق در یادگیری مشاهده ای باندورا به رفتار نمادین[۲۳] (شناخت) اشاره دارند، باندورا (۱۹۷۷)، با مطرح کردن نظریه خود اثرمندی[۲۴] ، فرایندهای شناختی را درمان مهم می داند.

این عقیده که رفتار فرد زیر نفوذ شناخت هایش (افکار) قرار دارد، درسال ۱۹۵۳ توسط اسکینر در مفهوم کنترل – خود[۲۵]پذیرفته شده است. در سال های ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ چندین روش درمانی به شیوه کنترل – خود سر برآورند و گسترش یافتند. به هر حال، اگرچه اولین تبیینات راجع به روشهای کنترل خود مبتنی بر رویکرد عاملی بود ولی کنترل خود برای رفتار گرایان دریچه ای بود به سوی فرایندهای روانی آنها (کندال و هولون، ۱۹۷۹) این عقیده که رفتار را می توان بوسیله شناخت ها کنترل کرد، ریشه در رفتار درمانی دارد و در سالهای ۱۹۷۰ گسترش یافت (هاوز۱۹۸۸).

آموزش خود دستوری[۲۶](SIT)، یکی دیگر از عوامل موثر و شکل گیری CBT است.

دیدگاههای لوریا و ویگوتسکی در زمینه رابطه عملکردی بین زبان و رفتار مبنای کار اولیه مایکنبام در SIT است . مایکن بام نیز تحت تأثیر میشل بر راهبردهای شناختی تأکید دارد، الیس و بک نیز دو طرفدار و نظریه پرداز اصلی درمانهای شناختی هستند که در انقلاب شناختی در روان شناسی نقش عمده ای داشته اند(ماسترز و دیگران ۱۹۸۷، هاوز، ۱۹۸۸، بروین۱۹۸۸، ولیر، ۱۹۹۰).

بدین سان شناخت در سبب شناسی و هم در دمان جایگاه خاصی دارد و ابزاری است توانمند در خدمت انسان، بنابراین درمانگران (روان شناسان و روانپزشکان) به خوبی می توانند از این ابزار در درمان و پیشگیری بیماری های روانی بهره ببرند. در حال حاضر تکنیکهای متفاوت درمان رفتاری متأثر از شناخت و افکار توسط روانپزشکان و روان شناسان ابداع شده که اکنون در دسترس درمانگران قرار دارند.

شکل گیری و رشد رفتار درمانی 

[۱] Cogvitive Behavior Therapy

[2] Cognition

[3] Atkinson , Atkinson and Hilgard

[4] cognitive

[5] thought

[6]Beck at al

[7] Guided discorery

[8] Hawton at al

[9] Seligman

[10] Luria

[11] Deterministic

[12] Metodelogical behaviorism

[13] Metapysical Behaviorism

[14] Counitive experimental psychology

[15] Hebb

[16] Neisser

[17] Hall

[18] drire

[19] Principles of Behaviaur modification

[20] Classic conditioning

[21] Operant condi tioning

[22] modeling

[23] Operant condi tioning

[24] self .efficacy

[25] self-control

[26] self-instructional training



خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی شناخت رفتار درمانی