لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست و توضیحات:
پیشگفتار
دینداری و سعادت
افلاطون در 2500 سال قبل آدمی را به موجودی دست و پای بسته تشبیه کرده که او را بزور روی صندلی نشانده و از حرکت باز داشته اند _ در مقابل اوپرده سفیدی گسترده اند و در پشت سرش چراغ پرنوری روشن کرده و در نور آن موجوداتی بزرگ و کوچک به حرکاتی نامانوس مشغولند _ عکس حرکات اینان روی پرده سفید میافتد و بنظر آدم دست وپای بسته می رسد او نه می داند معنای این حرکات چیست و بازیگران این منظره کیانند و نه میداند چرا آنان چنین میکنند، نه می داند چرا خودش آنجا نشسته و نه میداند تا کی باید آنجا بنشیند و رمز دستور این نشست بی مورد چیست؟
آدمی چون کودکی ناتوان در این دنیای تاریک با دست و پای بسته و قدرت محدود ولی غرائز و اغراض نامحدود در تمام دوران عمر به تکاپو مشغولست و اغلب به قول حافظ شیراز ناخوانده درس مقصود زندگی را بدرود می گوید و میرود _ نه میداند خوشبختی کجاست و نه میداند این پرنده زیبا را چگونه باید بدام آورد ولی جای بسی خوشوقتی است که در همین تاریک راه زندگی همیشه روزنه امیدی از دور نمایانست و خواستاران را نوید میدهد و بدان سو می کشاند.
از طرز فکر مردم عادی که نه میدانند چه می خواهند ونه میدانند برای بدست آوردن آن چه باید بکنند صرف نظر کنیم و در نظر بگیریم که حتی آنانکه از فضل و کمال بهره ای دارند نیز راه کسب سعادت را گم کرده و در تاریکی روزگار میگذرانند چنانچه خیام فیلسوف شهیر ایرانی نیز چنین سروده است: