پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشته روانشناسی
موضوع پایان نامه :
بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی ورودی 84 دانشگاه آزاد اسلامی
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 80 صفحه
تکه های از متن به عنوان نمونه :
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول : کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مساله 4
اهداف تحقیق 5
فرضیه ها 6
تعاریف عملیاتی 7
فصل دوم : پیشینه و ادبیات تحقیق 9
هدف بهداشت روانی 10
ابعاد فعالیتهای بهداشت روانی 11
عوامل موثر در تامین بهداشت روانی 12
بهداشت روانی وورزش 19
مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش 27
نقش بزرگسالان در ورزش کودکان و نوجوانان 28
نقش مربی در بهداشت روانی 30
پژوهش در انگیزه رضایت و تعارض 32
بهداشت روانی و اجتماع 34
عوامل اجتماعی موثر در بهداشت روانی 38
مرکز راهنمایی کودک 39
کودکان و جوانان ناسازگار 40
علل پیدایش رفتار کودک و جوانان ناسازگار 41
پشگیری اولیه 45
پیشگیری ثالثیه 46
اصول بهداشت روانی 48
شناختن محدودیت ها 50
پی بردن به علل رفتار 52
رفتار تابع تمامیت فرد است 54
نیازهای اولیه 55
فصل سوم : روش تحقیق 56
جامعه مورد مطالعه 57
نمره گذاری آزمون 59
روش تحقیق 60
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها 61
جدول 1-4 فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنیها 63
جدول 4-4 مقایسه بهداشت روانی 66
جدول 6-4 مقایسه تمایل به ورزش در بین دانشجویان تربیت بدنی وادبیات 68
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 69
بحث و نتیجه گیری 70
محدودیت ها 73
پیشنهادات 74
منابع و ماخذ 75
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ی بین بهداشت روانی وورزش در بین دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی دانشگاه آزاداسلامی واحد ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارتند از بررسی رابطه بین بهداشت روانی وورزش و همین طور مقایسه هریک از متغییرهای عنوان شده در بین دو گروه دانشجویان ادبیات و تربیت بدنی که طبق جامعه مورد مطالعه و برآورد دانش جویان در این دو رشته 720 نفر به عنوان جامعه آماری مشخص شده که 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون بهداشت روانی گلدنبرگ 28 سوالی بر روی آنها اجرا گردیده است که جهت آزمون فرضیه ها از خی دو و تی متغییر مستقل استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین بهداشت روان وورزش رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین بهداشت روان و ورزش در بین دو گروه ادبیات و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
مقدمه :
اعتقاد داریم که تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامت روانی در زمره بالاترین نعمتهاست افرادی که به نحوی از آنها با بیماران روانی عقب ماندگی ذهنی و معتادین به مواد مخدر و الکل سروکار دارند به این امر اعتقاد کامل دارند بدیهی است بیماریهای روانی مخصوص به یک قسمت یا طبقه خاصی نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل می شود. بیماریهای روانی ، کارگر، کارمند، محصل و ... و به عبارت دیگر امکان ابتلا به ناراحتی های روانی برای همه افراد جامعه وجود دارد و هیچ انسانی از فشارهای روانی و اجتماعی مصون نیست و به عبارت دیگر در برابر بیماریهای روانی مصونیت نداشته و ندارد و این خطری است که مرتباً نسل فعلی و آینده را شدیداً تهدید می کند. به صورتی که باید گفت: وجود یک بیماری روانی به کار عادی و اقتصاد خانواده لطمه شدید وارد می کند. درآمد سرانه را کاهش می دهد از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده را در وضع ناراحت و تأسف آوری قرار می دهد که ورزش و تمایل به ورزش می تواند به این سلامت روانی افزایش دهد که تمایل به ورزش و علاقه آن در روحیه افراد و پر کردن اوقات به روش درست می تواند راهی به سوی سلامت و بهداشت روانی باشد مسأله افزایش بیماریهای روانی موضوع روز بوده و رابطه مستقیمی با سیرصعودی تمایل افراد به ورزش و جایگذاری ورزش به عنوان یک اصل در زندگی است که می تواند باعث بهداشت روانی در افراد شود و عدم اهمیت به ورزش می تواند در زندگی تأثیر منفی داشته باشد و تعصب نسبت به بیماریهای روانی و ورزش و اهمیت به آنها قدری است که می تواند نقش مهمی را در زندگی پر کند. عدم برنامه صحیح و عدم درک از نحوه ورزش کردن می تواند باعث شود که سلامت روانی در انسانها را به تأخیر باندازد.(میلانی فر - 1381)
بیان مسأله :
از دورانهای بسیار گذشته هر جا که آدمی می توانسته سیطره خویش را تثبیت کند، ورزش و حرکات ورزشی از زندگی اولیه بوده هر چند این گرایش اغلب اوقات با برنامه صورت نمی گیرد و به سوی تباهی و نابودی می رود ولی امروزه معدودند افرادی که فکر می کنند ورزش باعث سلامت بدن و روان نمی شود و گاهی این نظر فراتر از این است که ورزش عاملی است که آدمی می تواند با آن روح و جسم و جان خود را مورد تزکیه قرار دهد و با این عامل می تواند از عصبانیت های زودگذر و خستگی روح را کاهش بدهد شکی نیست که استفاده از ورزش در درمان بیماریهای روانی و حتی جسمی یک اصل است و این نکته است که بزرگانی مثل جیمز و یونگ صریحاً به آن اشاره کرده اند که البته نباید افراط گردند و نمی توان گفت که با ورزش بهداشت روانی مستحکمی می رسیم بلکه بهداشت روانی بالا می تواند نشأت گرفته از ورزش و روحیه ورزشکاری در فرد باشد ورزش می تواند یک گرایش خاص و ذهنی انسان باشد که آن را می توان یک حالت فیزیکی یکی در فرد است که باعث سلامتی آن شود.
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر این است که آیا بین بهداشت و سلامت روان ورزش رابطه وجود دارد و ورزش کردن و بالا بردن روحیه در انسانها از طریق ورزش می تواند سلامت روانی را در افراد بیشتر کند و آیا تمایل به ورزش در رشته های تحصیلی غیر از تربیت بدنی کمتر است و آیا سلامت روانی در بین رشته های تربیت بدنی و رشته های انسانی که کمتر ورزش می کنند تفاوت دارند یا نه که جزو اهداف اصلی و فرعی تحقیق حاضر به شمار می رود.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر وروان افراد جامعه است برای رسیدن به این هدف احتیاج به نیروی انسانی فعال و کاردان و همکاری سازمانهای دولتی برنامه ریز و بودجه برای گسترش سازمانهای درمان و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه است که جهت سلامت فکر وروان افراد جامعه و پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی ورزش می تواند یک عامل مؤثری در زندگی باشد و انسان را همواره سوق بدهد به سوی سلامت و بهداشت روانی و امید است که با این پژوهش ها و راه حلهای کاربردی بتوان جایگاه ورزش را در زندگی بیشتر و بیشتر کنیم و از کودکی به آموزش ورزش در بین کودکان و نوجوانان خود بپردازیم که این تحقیق می تواند در نهادهای آموزشی و فرهنگی جایگاه بخصوصی داشته باشد.
فرضیه ها:
بین بهداشت روانی و ورزش رابطه معنی داری وجود دارد.بهداشت روانی در بین دانشجویان تربیت بدنی بیشتر از دانشجویان ادبیات است.تمایل به ورزش در بین بچه های تربیت بدنی و بچه های علوم انسانی تفاوت دارد.متغیرها:
بهداشت روانی متغیر وابسته ورزش متغیر مستقل، بهداشت روانی متغیر
وابسته دانشجویان تربیت بدنی و ادبیات متغیر مستقل ورزش متغیر
وابسته دانشجویان علوم انسانی و تربیت بدنی متغیر مستقل.
و...........
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 155 صفحه می باشد.
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی گرایش آموزش کودکان استثنایی
چکیده
کودکی که به دنیا می آید ممکن است عالیترین و کامل ترین امکانات رشد را دارا باشد. وی ممکن است آمادگی داشته باشد و ظرفیت آن را که به شایسته ترین وجهی پرورده شود و برترین کمالات دست یابد . کافی است عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیط مناسب در اختیارش قرار گیرد تا ببالد و نشو ونما یابد و جایگاه ارجمند خویش را در این دنیا بیابد . اما زندگی خانوادگی و محیط بهداشتی و آموزشی و اجتماعی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دست یابی به چنین مقصودی را دشوار و گاه امکان ناپذیر می سازد . محدودیتهای محیط زندگی گروهی از کودکان چنان زیاد است که بقای آنان نیز مسیر میشود . بزرگی ارقام فقر و بیماری و مرگ در کشورهای جهان سوم لرزه بر اندام آدم می اندازد و مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان نیز که نتیجه ممکن فقر و بیماری و جهل و بد رفتاری ونابسامانی های خانوادگی و کاستیهای آموزشی و اجتماعی و فرهنگی است شدیدا مانع رشد و بالندگی و وصول آن به کمالاتی است که در خلقتشان مقدر شده است .
سال ۲۰۰۱ به عنوان سال بهداشت روانی اختصاص یافته است و در این سال تمام ملل جهان وظیفه دارند که سطح بهداشت روان خود ، خانواده و جامعه شان را ارتقاء دهند و با افزایش دانش بهداشت و زدودن برچسب های مخرب زمینه های این رشد را فراهم آورند .
اکنون که دوران سرنوشت ساز سازندگی و بازسازی همه جانبه کشور با شتابی فزاینده آغاز گردیده است ، زمان آن فرا رسیده است که برنامه توسعه و تامین تندرستی کودکان و ارتقاء سطح بهداشت خانواده و مدارس به عنوان بخش مهمی از سیاستهای ارتقاء بهداشت کشور و اساسی ترین حرکت در راستای تامین سلامتی نسل آینده ساز و تحقق بخش توسعه اجتماعی و اقتصادی آتیه کشور ، جایگاه و هویت واقعی خود را بازیابد . بدون تردید کاهش منابع ، امکانات و اعتبارات مالی ؛ کمبود نیروی انسانی آموزش دیده ، رشد افزون جمعیت و بحران زیست که جملگی تهدیدی جدی برای سلامتی نسل آینده است موانع و مشکلات متعددی را در مسیر تحقق اهداف فوق الذکر ایجاد خواهد کرد . حل این مشکلات راهی جز مشارکت همه جانبه نهادهای اجتماعی به ویژه خانواده را باقی نمی گذارد .اما باید توجه داشت که مشارکت مردم بدون دادن آگاهی و اطلاعات به آنان تحقق نمی یابد راه مشارکت همه ، آگاهی همه است.
گر چه پیشینه توجه به نیازها و مشکلات روانی کودکان به عنوان قشر خاص و دارای ویژگی های منحصر به فرد خود و نه به عنوان بزرگسالانی کوچک اندام به بیش از چند دهه نمی رسد، لیکن در همین مدت کوششهای بسیاری در جهت شناخت، تبیین و طبقه بندی و ارائه روشهای درمانی برای اختلالات دوران کودکی و نوجوانی به عمل آمده است. طبقه بندی اختلالات کودکان این سوال را مطرح می کند که ‹‹ چند نوع اختلال وجود دارد ›› ؟
سوال اساسی در همه گیر شناسی این است که چه تعداد از کودکان در جمعیت کلی دچار این اختلالات هستند؟ همه گیر شناسی با تشخیص علل یا عوامل همراه با انتشار اختلالات در جمعیت نیز سرو کار دارد اختلالات رفتاری طیفی وسیعی از مشکلات کودکی را از رفتارهای پرخاشگرانه و تکانشی تا رفتارهای افسرده گونه و گوشه گیری در بر می گیرد . کودکان با اختلالات رفتاری بنابر ماهیت رفتارهایشان احتیاجات روانی ، تربیتی و آموزشی متفاوتی از سایر کودکان دارند . لذا برای آموزش ، تربیت و ترمیم رفتارهای آنان لازم است چگونگی طبقه بندی این اختلالات با توجه به انواع و دشواریهای رفتاری آنان تعیین شود .
بنابراین پژوهش حاضر این است که «آیا بین اختلالات رفتاری کودکان و سلامت روانی والدین رابطه وجود دارد»؟
جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبستان شهر تهران به همراه والدین آنها که در سال تحصیلی ۱۳۸۹- ۱۳۸۸ مشغول به تحصیل بودند.حجم نمونه مورد نظر در پژوهش حاضر ۷۰ نفر دانش آموز و ۷۰ نفر والدین آنها بود. روش نمونه گیری مورد استفاده در این تحقیق، نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای ایست. محقق جهت گزینش نمونه از بین مناطق ۲۰ گانه شهر تهران به قید قرعه ۲ منطقه ۱۴ و ۷ را انتخاب کرده است و از هر منطقه دو مدرسه ابتدایی یکی دخترانه و یکی پسرانه بود و از هر مدرسه یک کلاس از هر پایه به قید قرعه انتخاب نموده است. جهت جمع آوری اطلاعات ابزارهای پژوهش آزمون SCL90 والدین و پرسشنامه علائم مرضی کوکان CSI-4 بود پرسشنامه CSI-4 به منظور بررسی اختلالات رفتاری کودکان به کار برده شد.
واژه های کلیدی: پرخاشگری، لجبازی، اختلال سلوک، اضطراب، افسردگی، فوبی، روان پریشی
فهرست مطالب
فصل اول ۱
کلیات پژوهش ۱
مقدمه ۲
بیان مسئله ۴
اهمیت موضوع پژوهش ۶
اهداف تحقیق: ۶
فرضیه های پژوهش ۷
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها ۷
فصل دوم ۱۰
پیشینه پژوهش ۱۰
مقدمه ۱۱
نیازهای کودک ۱۳
۱ – تعریف اختلال رفتاری ۱۴
اختلالات رفتاری کودکان ۱۵
طبقه بندی اختلالات رفتاری کودکان ۱۸
عوامل موثر بر بروز اختلالات رفتاری ۲۰
نقش والدین در اختلالات رفتاری کودک ۲۲
ویژگی های افراد با اختلالات رفتاری ۲۵
۲ – اختلال عاطفی ۲۶
طبقه بندی اختلالهای روانی ۲۷
هنجارهای اجتماعی فرهنگی ۲۸
تفاوتهای مربوط به جنسیت ۲۹
وضعیت روانی کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری ۲۹
مشکلات توانبخشی افراد به اختلالات رفتاری به قرار زیر است : ۳۰
۳ -۲ ‹‹ پاره ای از مشکلات رفتاری و رابطه آنها با کندی پیشرفت تحصیلی ›› ۳۰
۵ – ۲ ‹‹ برخی تکنیکهای شناسایی کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری ›› ۳۳
۶ -۲ ‹‹ دسته بندی اختلالات رفتاری و تاثیر آنها در پیشرفت تحصیلی ›› ۳۵
مشکلات فرآیند آموزش اختلالات رفتاری ۳۹
دوره های مختلف مطالعات همه گیر شناسی اختلالات رفتاری ۳۹
همه گیرشناسی ۴۱
بررسی پیشینه میزان شیوع اختلالات رفتاری کودکان در جهان و ایران ۴۳
پیشینه میزان شیوع اختلالات رفتاری در جهان ۴۳
پیشینه مطالعات همه گیر شناسی در ایران ۴۹
۸ – ۲ ‹‹ پاره ای از تحقیقات انجام شده در ابطه با مشکلات رفتاری و پیشرفت ›› ۵۳
۳ – سبب شناسی اختلالات روانی ۵۵
۱ -۳ – عوامل ژنتیک ۵۶
۲ -۳ – دیدگاه روان پویشی ۵۷
۳ -۳ – دیدگاه یادگیری ( رفتاری ) ۵۹
به طور خلاصه از نظر رویکرد رفتاری : ۶۰
۴ -۳ – دیدگاه شناختی ۶۰
۵ -۳ – دیدگاه انسانگرائی – هستی گرائی ۶۱
۶ – ۳ – دیدگاه اجتماعی ۶۲
۴ – نظریه های راجع به نقش خانواده ۶۳
تعریف بهداشت روانی ۶۴
سلامتی چیست؟ ۶۵
تعاریف بهداشت روانی براساس مکاتب مختلف روانشناسی ۶۶
مکتب زیست گرایی ۶۶
مکتب روانکاوی ۶۶
مکتب رفتارگرایی، ۶۶
مکتب انسان گرایی ۶۶
سه سطح پیشگیری به منظور بهداشت روانی ۶۷
پیشگیری اولیه ۶۷
پیشگیری ثانویه ۶۷
پیشگیری ثالثیه: ۶۷
اصول بهداشت روانی ۶۷
پرورش دادن رفتارهای سالم تر و تأثیر آن بر بهداشت روانی ۶۸
خواب و بهداشت روانی ۶۹
سوء مصرف و وابستگی به مواد و تأثیر آن بر بهداشت روانی ۶۹
تاریخچه بهداشت روانی ۷۱
دیدگاهها ونظریه ها در بهداشت روانی ۸۴
رویکرد نظریه کمال ۸۵
رویکرد چند عاملی ۸۵
مسایل اجتماعی و بهداشت روانی ۸۶
استرس و بهداشت روانی ۸۷
بهداشت روانی در سنین و مراحل مختلف رشد ۸۹
بهداشت روانی در خانواده ۹۱
اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان ۹۳
بهداشت روانی در مدرسه ۹۶
بهداشت روانی در محیط کار ۹۸
بهداشت روانی در کودکان استثنایی ۹۹
رابطه بهداشت روانی با یادگیری ۱۰۱
بهداشت روانی و رسانه های گروهی ۱۰۳
اندازه گیری های روانی و کاربرد آزمونهای روانی ۱۰۵
روشهای درمان بیماریهای روانی ۱۰۶
توصیه های بهداشت روانی ۱۰۸
فصل سوم ۱۰۹
روش پژوهش ۱۰۹
مقدمه ۱۱۰
جامعه آماری: ۱۱۰
نمونه و روش نمونه گیری ۱۱۰
ابزار پژوهش ۱۱۱
۳-۳-۲-۱- تعریف ابعاد نه گانه پرسشنامۀ SCL -90-R ۱۱۱
- بعد شکایات جسمانی ۱۱۲
بعد وسواس – بی اختیاری ۱۱۳
بعد حساسیت بین – شخصی ۱۱۴
بعد افسردگی ۱۱۵
بعد اضطراب ۱۱۶
بعد خصومت و پرخاشگری ۱۱۷
بعد هراس اضطرابی ۱۱۸
بعد افکار پارنوئیدی ۱۱۸
بعد روان گسسته واری ۱۱۹
بعد سوالاتی اضافی ۱۲۰
۳-۳-۲-۲- نمره گذاری پرسشنامه Scl-90-R ۱۲۰
۳-۳-۲-۳ اعتبار پرسشنامه Scl-90-R : ۱۲۱
۳-۳-۲-۴- روایی پرسشنامه Scl-90-R : ۱۲۱
روش آماری ۱۲۶
فصل چهارم ۱۲۷
تجزیه و تحلیل داده ها ۱۲۷
بخش اول : آمار توصیفی ۱۲۸
بخش دوم- آمار استنباطی ۱۳۷
فصل پنجم ۱۴۰
بحث و نتیجه گیری ۱۴۰
بحث و نتیجه گیری درباره یافته ها ۱۴۱
محدودیت های پژوهش ۱۴۲
پیشنهادات پژوهش ۱۴۳
منابع فارسی ۱۴۴
کلیات پژوهش
مقدمه
بی شک خانواده، نخستین و مهمترین آموزشگاه و پرورشگاه انسان به شمار می آید و یکی از نهادهای اصلی و مقدس هرجامعه است. این خانواده است که فرایند شدن انسان را از قوه به فعل فراهم می کند و تسهیل می سازد و پس از یک زمینه مناسب وراثتی، مهمترین و ضروری ترین نیاز برای رشد یک انسان محسوب می شود و از این نظر خانواده، حیاتی ترین نقش را به عهده دارد. حساس ترین ایام زندگی یک فرد در خانه، در خانواده و در دامن مادر سپری می شود. از این رو قابل تعجب نیست که ریشه اکثر مشکلات رفتاری و ناهنجاریهای عاطفی، اجتماعی و روانی را باید در خانواده جستجو کرد. فرار نوجوانان از خانه، پرخاشگری، بی اختیاری در نگهداری ادرار، ناخن جویدن، اعتیاد، بزهکاری، اضطراب و نظایر آن جلوه هایی از عدم آموزش و عدم برقراری رابطه درست با کودکان و نوجوانان است (به پژوه، ۱۳۸۳).
مطالعات گوناگون نشان داده اند مشکلات بهداشت روانی در کودکان و نوجوانان بیش از سایر اقشار جامعه مشاهده می شود. افسردگی، اضطراب، خودکشی، بزهکاری، مصرف مواد مخدر، شکست تحصیلی و ترک تحصیل از جمله مشکلاتی به شمار می آیند که در دوران کودکی و نوجوانی مشاهده می شود که ناشی از عوامل متعددی چون ژنتیک، اختلال های خانوادگی، تبعیض های اجتماعی، برخوردهای نامناسب افراد خانواده، مدرسه، اجتماع و مجموعه ای از عوامل (خدایاری فرد، ۱۳۸۲).
کودک کافی است که عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیطی مناسب در اختیارش باشد تا ببالد و رشد کند و به جایگاه ارزشمند خود برسد. اما زندگی خانوادگی، محیط اجتماعی، بهداشتی، آموزشی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دستیابی به چنین مقصودی را دشوار و گاهی امکان ناپذیر می سازد. ما غالباً فرزندان خود را به دلیل خطاها و اختلال ها محکوم می کنیم، یا آنها را به باد ناسزا و تنبیه می گیریم و فراموش می کنیم به جای آن باید خطاها و ندانم کاریهای خودمان را دلیل بروز مشکلات آنها بدانیم (کاکاوند، ۱۳۸۵).
اختلالات عاطفی- رفتاری، بویژه به سبب وضعیت نامتعادل و متحول زندگی خانوادگی و اجتماعی در یکی از دو دهه اخیر در کشور ما، بیش از هر زمان دیگری گریبانگیر گروههای وسیعی از کودکان شده است. نابسامانیهای خانوادگی، کمبود آموزشی و پرورشی و بهداشتی، جابجا شدن گروههای اجتماعی و فشارهای ناشی از آن، رشد نامعقول جمعیت، مهاجرتهای بی رویه، آوارگی، فقر و اعتیاد گسترده، دل آزردگی و افسردگی و پرخاشجویی و شکوه گیریهای حاصل از غیبت یا فقدان سرپرست در بسیاری از خانواده ها و… بسیاری از عوامل مهم دیگر سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان وسعت بی سابقه ای بیابد (لطف آبادی، ۱۳۸۷).
غیبت های طولانی پدران از خانه، ساعت های طولانی دوری مادران از خانواده تحولات و بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی و از همه مهمتر کم رنگ شدن ارزشی های مذهبی و اخلاقی را باید عامل اصلی این بی ثباتی ها در خانواده دانست (نوابی نژاد، ۱۳۷۹).
از آن جا که مادر اولین کسی است که نوزاد با او رابطه برقرار می کند، لذا مهم ترین نقش را در پرورش ویژگیهای روانی و عاطفی کودک به عهده دارد و کانون سلامتی یا بیماری محسوب می شود. تحقیقات نشان داده اند اختلالات رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد. هرچه مشکل روانی والدین شدیدتر باشد ظهور اختلال های رفتاری کودکان سریع تر خواهد بود (بلانز و همکاران، ۱۹۹۱).
مطالعات نشان داده اند که مشکلات رفتاری فرزندان با اختلال روان پزشکی والدین رابطه دارد (زیما و همکاران، ۱۹۹۶؛ راتروکوینتون، ۱۹۸۴).
اگر در خانواده شرایط و روابط ناسالم و منفی وجود داشته باشد، تأثیری بر روی فرزندان خواهد گذاشت و منش های عاطفی ناهنجاری در آن ها شکل خواهد گرفت. نقش های منفی از قبیل حسادت، پرخاشگری، احساس عدم امنیت، مضطرب، پرخاشگری، ناسازگاری و افسرده می گردد. لسلت (۱۹۸۷) ناسازگاری کودکان و نوجوانان را ناشی از شکست در دوران کودکی و در خلال دوران دلبستگی مادر می داند (اسماعیلی، ۱۳۸۳).
مطالعات لی[۱] و همکاران (۱۹۸۷ ) نشان داده که آسیب روانی مادر موجب اختلالات عاطفی – هیجانی و مشکلات تحصیلی فرزندان می شود ( به نقل از محمد اسماعیل ، ۱۳۸۲ ) .
تحقیقات نشان داده اند که یکی از علل ابتلای به انواع اختلال های روانی و یکی از منابع آسیب روانی کودک ، در ماهیت تعامل آن ها با والدین شان بالاخص با والدین بیمار می باشد . هترینگتون[۲] و همکاران ( همان منبع ).
نتایج تحقیقات یافته های آماری نشان داد که : ۶۱ درصد از مادران کودکان مبتلا به اختلال رفتاری هیجانی مشکوک به عدم سلامت روان هستند که این میزان برحسب اختلالات رفتاری کودکان متفاوت می باشد ( همان منبع ) .
متأسفانه در مورد اختلالهای مربوط به کودکان مطالعات اندکی صورت گرفته است و اطلاعات موجود بیشتر براساس مطالعات انجام شده در مورد بزرگسالان است (نلسون و ایزرائل، ترجمه، خدایاری فرد، ۱۳۸۲) با توجه به اهمیت مطالب فوق پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی این موضوع بپردازد.
بیان مسئله
تأثیر رفتار و طرز فکر والدین در شکل گیری و چگونگی رفتار کودکان از اهمیت اساسی برخوردار است. والدینی که رابطه مطلوب و درستی با فرزندان خویش دارند، موجب شادمانی، مسئولیت پذیری و تکامل شخصیتی فرزندان خود می شوند. از سوی دیگر، والدینی که رفتاری مطلوب و درستی با فرزندان خود ندارند باعث بروز انواع مشکلات رفتاری در آنان می شوند.
برای آنکه کودک به شکل سالم و هنجار رشد یابد بایستی در حد معقول نیازهای شخصیتی، روانی، فیزیکی و اجتماعی او ارضا شود. ناکامی در رفع این نیازها باعث مشکلات رفتاری، بزهکاری و ناشادی کودک می گردد و شرایط خانوادگی زمینه ساز این ناکامی هاست. از جمله این شرایط: خانواده های از هم پاشیده، طرد شدگی کودک، سخت گیری و محدودیت شدید، فقر و کمبودهای شخصی، عصبی بودن والدین، نبودن معیارهای صحیح اعتقادی و اخلاقی در خانواده و … را می توان نام برد. در اکثر نظریه های روانشناسی رشد، چگونگی روابط کودک با اعضای خانواده و مخصوصاً ما در یکی از اساسی ترین عامل رشد شخصیت، شناخته شده است.
اگر در روابط عاطفی مادر و کودک اختلالی بوجود آید، موجب بهم خوردن امنیت عاطفی در کودک می شود که آثار آن را در رفتار کودک می توان مشاهده کرد. بنابراین توافق کلی براین است که خانواده در پیدایش اختلالات رفتاری کودک تأثیر مهمی دارد (نوابی نژاد، ۱۳۸۰ و میلانی فر، ۱۳۸۰).
رئیس[۳]و همکارانش (۱۹۹۵) با اجرای پژوهشی تحت عنوان رابطه بین شیوه های تربیتی مختلف خانواده با آسیب شناسی روانی در نوجوانان، سه شیوه ضدیت- منفی گرایی، گرم و صمیمی و حمایتی، و کنترل کننده- نظارت کننده را مطالعه نمودند. آنها در این تحقیق دریافتند که شیوه ضدیت و تعارض با علائم افسردگی، همبستگی کمتر و با رفتارهای ضد اجتماعی همبستگی بیشتری دارد. از طرفی بین ارتباط گرم و صمیمی و رفتارهای مرضی ارتباطی مشاهده نشد (امینی، ۱۳۸۴).
پورتس[۴] و هاور (۱۹۹۲) در پژوهش پیرامون کارآیی خانواده و سازگاری کودکان پس از طلاق دریافتند که آن دسته از عواملی که بیشترین سهم را در تسهیل سازگاری عاطفی- اجتماعی دارند عبارتند از: نقش های خانوادگی، مهار رفتار و مشارکت عاطفی، علاوه بر این مشخص شد که خانواده هایی که در آنها مراقبت، حمایت متقابل و رسوم خانوادگی پس از طلاق نیز حفظ شده است، احتمالاً بیشتر قادرند ناسازگاری کودکان را کاهش دهند(کریمی، ۱۳۸۷).
فرار از خانواده نیز معمولاً به دنبال یک دوره طولانی تعارضات شدید خانوادگی رخ می دهد. اگر فراری ها مشکلات شدیدی را در خانه تجربه کرده اند اما آنهایی که بیشتر از یکبار از خانه فرار کرده اند شدیدترین مشکلات را داشته اند (اولسون و همکاران، ترجمه کریمی، ۱۳۷۸).
طبق تحقیقات انجام شده نحوه تربیتی والدین، ویژگی های رفتاری خاصی را در کودک بوجود می آورد مثلاً والدینی که در تعامل با فرزندان خود از شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی استفاده می کنند فرزندانشان مستقل و با هدف بوده، دارای اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر می باشند و از نظر روانی سالم هستند (بوری[۵]، ۱۹۹۱، مارتین[۶] و مک کوبی، ۱۹۸۴، نقل از طیبی، ۱۳۸۳).
ری[۷] (۱۹۹۰) طی تحقیقی نشان داد که: کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری در خانواده هایی پرورش یافته اند که در آنها انضباط و محبت کم بوده است.
سیف نراقی و نادری (۱۳۷۹) طی پژوهشی نشان دادند که: اگر جو یا فضای کل خانواده، بر حرکت و رفتار کودک را علیرغم درست یا نادرست بودن آن پذیرا باشیم،کودک به احتمال زیاد دچار اختلالات رفتاری می گردد… از طرف دیگر در نقطه مقابل خانواده هایی قرار دارند که هیچگونه رفتار کودک را نمی پذیرند. و کودک دچار بلاتکلیفی و تشویش است. افراط و تفریط در میزان توجه و مراقبت نسبت به اعمال و رفتار کودک می تواند موجبات اختلالات رفتاری باشد…داشتن انتظارات و توقعات نامتناسب با رشد و توان جسمی، ذهنی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی کودکان و یا نداشتن هیچگونه توقعی از آنان در موقعی باید توقع داشت، سبب اختلالات رفتاری در آنان می شود(سالاری، ۱۳۸۰).
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی[۸] سالانه، بیش از یک میلیون نوجوان ۱۳ تا ۱۹ ساله از خانه فرار می کنند بیشتر این نوجوانان میان ۱۴ تا ۱۷ سال سن دارند که از این میان ۷۴ درصد دختر و ۲۶ درصد پسر هستند(روزنامه جام جم، دی ماه ۱۳۸۰).
نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهند اکثر مشکلات رفتاری کودکان در محیط خانه و مدرسه منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی و رفتاری اعضای خانواده بویژه والدین است و در این میان نقش مادر اساسی و تعیین کننده است بطوریکه محرومیت از وجود او و یا عدم بهداشت روانی والدین اثرات ناگواری از جمله کاهش میزان جنب و جوش، کاهش واکنش عاطفی، ضعف اعتماد به نفس و… را به همراه دارد. نگرش ها و رفتارهای والدین همانند محرومیت از والدین سهم نسبتاً زیادی در علت شناسی اختلالات رفتاری دارند به همین جهت برخی از صاحب نظران معتقدند کودک مشکل دار عمدتاً والدین مشکل داری داشته اند (ماسن، ترجمه یاسایی، ۱۳۸۰).
«نلسون و ایزرائل[۹]» نقل از حمیدی (۱۳۸۰) توافق همگانی وجود دارد که خانواده در پیدایش اختلالهای رفتاری کودکان تأثیر مهمی دارد. درباره خانواده های بزهکاران و نیز خانواده های کودکان مبتلا به اختلال رفتار، جرمها و بزهکاریهای بسیاری گزارش شده است. به نظر می رسد اختلالات رفتاری کودکان از نظام خانوادگی ناصحیح سرچشمه می گیرد.
با توجه به مطالب فوق مسئله پژوهش حاضر این است که «آیا بین اختلالات رفتاری کودکان و سلامت روانی والدین رابطه وجود دارد»؟
اهمیت موضوع پژوهش
در کشور ما نیز کم نیستند کودکانی که دارای پدر و مادری عصبی ، پرخاشگر ، روان گسیخته ، افسرده ، مضطرب و یا به فوبی دچارند . بنابراین یک عامل فشار زای محیطی در خانواده می تواند برای کودکان ، اختلال رفتاری ایجاد کند . برای تخفیف ضایعات و اثرات این مشکلات لازم است شناخت علمی از آن کسب نماییم . پس بررسی رابطه اختلال رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین و درک بهتر وضعیت روانی والدین آنان با اختلال رفتاری کودکان حائز اهمیت بوده و پژوهش گر را بر آن داشت تا به بررسی این موضوع بپردازد .
پژوهش حاضر از دو جبنه نظری و عملی حائز اهمیت است.
الف) جنبه نظری
در زمینه اختلالها رفتاری و بهداشت روانی تحقیقات زیادی انجام شده است. بنابراین نتایج تحقیق حاضر می تواند اطلاعاتی در مورد کیفیت بهداشت روانی والدین و اهمیت آن در تحول مهارتهای اجتماعی و سازگاری کودکان فراهم آورده و در بهبود بهداشت روانی والدین موثر واقع می شود.
ب) جنبه کاربردی
۱)مشاوران، روان درمانگران که به کار تشخیص، درمان و راهنمایی اشخاص می پردازند در کاربر روی اختلالهای رفتاری که در اثر ناکارآمدی سازگاری و پایین بودن بهداشت روانی والدین شکل گرفته اند به ریشه های آن توجه کرده و راهکارهای لازم را ارائه نمایند.
۲) محیط آموزشی خانواده، جهت افزایش بهداشت روانی والدین و تأثیر آن بررفتارهای سالم و رشد مهارتهای اجتماعی مؤثر واقع می شود.
اهداف تحقیق:
هدف کلی تحقیق
بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین آنها است.
اهداف اجتماعی
۱) بررسی رابطه بین لجبازی – نافرمانی کودکان با میزان پرخاشگری والدین.
۲) بررسی رابطه بین سلوک کودکان با میزان پرخاشگری والدین .
۳) بررسی رابطه بین اضطراب کودکان با میزان اضطراب والدین.
۴) بررسی رابطه بین افسردگی کودکان با میزان افسردگی والدین.
۵) بررسی رابطه بین فوبی کودکان با میزان فوبی والدین.
۶) بررسی رابطه بین روان پریشی کودکان با میزان روان پریشی والدین.
فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی
” بین اختلال رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین رابطه وجود دارد .”
۱) بین لجبازی- نافرمانی کودکان با پرخاشگری والدین رابطه وجود دارد.
۲) بین اختلال سلوک کودکان با پرخاشگری والدین رابطه وجود دارد.
۳) بین اضطراب کودکان با اضطراب والدین رابطه وجود دارد.
۴) بین افسردگی کودکان با افسردگی والدین رابطه وجود دارد.
۵) بین فوبی کودکان با فوبی والدین رابطه وجود دارد.
۶) بین روان پریشی کودکان با روان پریشی والدین رابطه وجود دارد.
عنوان :
بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 45 صفحه
مقدمه:
بدون شک سلامت افراد جامعه اهمیت بسزایی دارد. جوامع انسانی بدون حفظ سلامت و رعایت بهداشت نمی توانند بقا و استمرار خود را حفظ کنند. بیماری و ناتوانی، روابط انسانی را مختل و در نتیجه احساس امنیت و همبستگی را از انسان سلب می سازد. پس طبیعی است که علم طب با هدف دستیابی به اطلاعات جدید همواره در حفظ و بهبود سلامت جامعه تلاش میکند. حفظ سلامت جسمانی افراد یک جامعه معنی جلوگیری از شیوع یا ریشه کن ساختن بیماریهایی که باعث از کار افتادن یا نابودی انسان می شوند.
همانطور که بهداشت به عنوان وظیفه علم طب و در حیطه علوم پزشکی از اهمیت شایانی برخودار است و حفظ سلامت جسمانی افراد بدان وابسته است، بهداشت و سلامت روانی فرد فرد جامعه نیز مورد توجه خاص متخصصین و دست اندرکاران قرار گرفته است. آنچه امروزه به عنوان بهداشت روانی[1] در جوامع مختلف مطرح است، در حقیقت یک رشته تخصصی در محدوده روانپزشکی محسوب می شود. اما آنچه در بدو امر باید بدان اشاره کرد این مسئله مهم است که با توجه به تفاوتهای عمدهای که بین بیمارهایی روانی و بیماریهایی جسمانی وجود دارد، بهداشت روانی در عملی ساختن اهداف خود با مشکلات فراوانی روبروست.
علائم رفتاری، هیجانی و شناختی ممکن است در پاسخ به حوادث پراسترس ایجاد شود یک یا چند عامل استرسزا می تواند زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانپزشکی باشد. تعداد و شدت عامل استرسزا همیشه پیش بینی کننده ی شدت علائم و اختلال روانپزشکی نیست. عامل استرسزا ممکن است منفرد، متعدد، یا مداوم باشد. بیماری جسمی یکی از عوامل استرسزا می باشد که در صورت مزمن شدن می تواند خطری برای بهداشت روانی فرد محسوب شود.
باید بدانیم که خانواده، اجتماع و متخصصین رشته های مختلف طب همانند روانپزشکان در بهداشت روانی بیماران مبتلا به بیماریهای جسمانی نقش بسزایی دارند. برای مثال، خانواده و اجتماع با رعایت مورد پیشگیری کننده از ابتلا به بیماریهای جسمی (در حد امکان) و با حمایت عاطفی و اجتماعی از بیماران بعد از ابتلا به بیماریهای جسمانی و قبول و پذیرش بیماری به جای طرد آنان می توانند در زمینه بالا بردن بهداشت روان فدر یا حداقل متعادل نمودن آن نقش مفیدی ایفا کنند.
موضوع و بیان مسئله
- بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران در تابستان 85 .
سرطان، یک بیماری است که تغییر تصور زندگی، تهدید به کاهش عملکرد فرد و تهدید به تغییرات ظاهری را موجب می شود.
تشخیص سرطان باعث ایجاد بخران در زندگی فرد می شود. بیمار بایستی سعی کند سطح ناراحتی هیجانی خود را ضمن تصمیم گیریهای حیاتی برای درمان کنترل کند. نگرانیهای اصلی بیمار عبارتند از ترسهای ناشی از مرگ، وابستگی، بدشکل شدن ، ناتوانی، طرد و قطع روابط، مسائل مالی. واکنشهای بیمار به وسیله عوامل روان شناختی و بین فردی تعدیل می شوند. عوامل مدیکال عبارتند از: محل تومور، علائم، سیر بیماری. عوامل روان شناختی شامل منش،[2] توانایی تطابق[3]، قدرت ایگو[4] و مرحله تکاملی[5] زندگی و اثرات و معنای سرطان در آن مرحله هستند. عوامل بین فردی مربوط به خانواده و حمایتهای اجتماعی هستند.
بیماران ممکن است، اضطراب، غمگینی، ترس و خشم را تجربه کنند یا ممکن است بی حسی و کرخت شوند. گناه و مکانیزمهای مشترک در آن، نقش اصلی را بازی می کنند. از نظر شناختی بیماران ممکن است با حالت تهاجمی در جستجوی اطلاعات باشند، یا گیج و فلج یا ناتوان برای تمرکز حواس شوند.ممکن است شکایات بدنی زیاد شود و فعالیت روزانه، اشتها و خواب آشفته گردد. واکنشهای استرس حاد ممکن است شدید باشد ولی معمولاً متغیر و گذرا هستند. وقتی اختلال بیش از 14- 10 روز طول بکشد باسیتی بیمار را از نظر وضعیت روانپزشکی ارزیابی کرد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
یک سوم از ما دچار سرطان می شویم. در حال حاضر تقریباً دو میلیون نفر از مردم بریتانیا تحت درمان سرطان هستند که این رقم بیش از یک بیست و پنجم جمعیت این کشور را تشکیل میدهد. اکثر این افراد دارای عمری طولانی هستند. امروزه طرز تفکر افراد نسبت به سرطان عوض شده است و سرطان یک موضوع ممنوع شده نیست. افراد در مورد تشخیص سرطان خود همانند تشخیص سایر بیماری ها به راحتی می توانند صحبت کنند.
علاوه بر آن پیشرفت در علوم پزشکی تأثیر زیادی بر آینده افراد مبتلا به سرطان داشته است. با وجودی که خبر ها همیشه امیدوار کننده نیست، اما وقتی وارد عصر جدید می شویم مشاده میکنیم که بیماران سرطانی نسبت به سایر افراد (که بیماری آنها ترسناک تر از سرطان به نظر نمیرسد)، امیداوارانه تر زنگی خود را دنبال می کنند. امروزه کاملاً مشخص شده است که چه اتفاقی در سلول رخ میدهد که باعث سرطانی شدن آن می گردد و کشف این موارد مطمئناً منجر به ابداع روش های درمانی جدید و قاعدتاً پیشگیری از مشکلات رفتاری بعد از آن در آینده نزدیک خواهد شد.
از سوی دیگر باید بدانیم که عوامل روانی نه تنها در ظهور سرطان مؤثرند بلکه ممکن است در درمان این اختلال نیز تأثیر داشته باشند. در حال حاضر محققان زیادی در حال بررسی این احتمال هستند که آیا ممکن است روان درمانگری راه مؤثری برای درمان سرطان باشد. این موضوع توسط سیمونتون[6] و کارل[7] مطالعه و توسعه داده شده است. آنان بیماران سرطانی را تشویق می کنند تا مانع دفاعی درون بدن خود را در حال حمله و بلعیدن سلولهای سرطانی تصور کنند. آنان معتقدند که از این طریق بیماران احساس کنترل خود بر بیماری را بهبود بخشیده و در نتیجه به یک تغییر روانشناختی که ممکن است منتهی به کنترل ایمن سازی شناختی واقعی علیه سرطان گردد نایلآیند.
حال که می دانیم، افراد نقش عمده ای در سلامت جامعه آنها دارد و افراد باید قادر باشند توانائیهای جسمی و روانی خود را به حداکثر رسانده تا زندگی اجتماعی، اقتصادی مفید و هماهنگی با محیط داشته باشند، اهمیت این موضوع آشکار می شود که می توان با بالا بردن سطح بهداشت روان افراد مبتلا به بیماریهای جسمانی (چون سرطان) شانس زنده ماندن آنها را برای مدت زمان بیشتری افزود. تا در نتیجه افراد بتوانند میزان تطابق خود را با خانواده و اجتماع بالا برده و افراد سالمی از لحاظ جسمانی و روانی داشته باشیم.
- اهداف پژوهش.
در این پژوهش سعس شده اهداف ذیل دنبال شود:
انواع اختلالات رفتاری ذکر شده در MMPI در بیماران سرطانی شمی درمانی شده در هر دو جنس بررسی شود.ایجاد سیستم های همایتی اجتماعی، روانی، خانوادگی.تأثیر گذاری اعتقادات دینی و نظام ارزشها در بهداشت روانی فرد ارزیابی گردد.ارائه راهکارها و پیشنهاداتی برای تعدیل تنش های ناشی از شیمی درمانی در افراد بیمار.نقد و بررسی شیوه های درمانی موجود.
و...........
چکیده
خانواده اولین واحد تشکیل دهنده اجتماع است. خداوند اولین انسان سمیع و بصیر را، که به عنوان پیامبر و پدر همه انسان ها در زمین تمکّن داد، برایش همسرى تعیین کرد. آن ها نخستین هسته اصلى خانواده را به وجود آوردند و به تدریج زمین را آباد ساختند و مردان و زنان بسیارى در زمین پراکنده شده، کارها را تقسیم کردند. خانواده اصالت پیدا کرد و هر فرد براى بقاى خود و نوع، وظایف خاصى عهده دار گردید. هرقدر جمعیت کره زمین زیادتر شد، شکل زندگى و خانواده تغییرات عمیق ترى پیدا کرد و نیازهاى انسان بیش تر و متنوع تر شد. نیاز غریزى و گرایش به سوى جنس مخالف همیشه و در تمام موجودات وجود داشته است. اما ادیان الهى و در نهایت، اسلام به این نیاز تقدّس بخشیدند. انسان علاوه بر بیمارى هاى جسمى، ناراحتى هاى روانى هم دارد. یکى از راه هاى یافتن آرامش و سلامت بهتر روان، اقدام به یافتن همسر و تشکیل خانواده است.