در این پژوهش، دو برهان در اثبات وجود خدا که از دو سنت فکری متمایزِ غربی و اسلامی منبعث شده اند، مورد بررسی تطبیقی قرارگرفته اند: برهان فطرت با تقریر آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی و برهان اجماع عام با تقریر چارلز هاج و جی، اچ جویس. اقامه کنندگان هر دو برهان (اجماع عام و فطرت) کوشیدهاند تا نشان دهند که اولاً انسان در ضمیر خود نسبت به وجود خدا التفات دارد. ثانیاً همین التفات ذاتی نفس به وجود خدا، حاکی از وجود واقعی خدا در عالم خارج است. اثبات این مدعا در براهین اجماع عام هاج و جویس، ضمن رجوع به شواهد تاریخی و با تکیه بر استقراء ناقص و شهود شخصی صورت میگیرد از همین رو براهین هر دو متفکر، هم به لحاظ ماده ستدلال و هم به جهت صورت برهانی در برابر نقدهای وارده آسیب پذیر بودهاند. این در حالی است که در برهان فطرت، توجه ذاتی انسان به وجود خدا، نه به واسطه استقراء یا شهود شخصی بلکه از طریق تحلیل عقلی ساختار نفس انسان اثبات میشود؛ همچنین ضرورت وجود واقعی و خارجی خداوند به عنوان متعلَّق این توجه، نه به واسطه تمثیل بلکه از طریق اتخاذ قاعده عقلانی تضایف اثبات میشود. به همین جهت، بررسی تطبیقی دو برهان فطرت و اجماع عام گویای آن است که برهان فطرت علیرغم آنکه در برخی وجوه مبنا شناختی، انسان شناختی و ساختار شناختی مشابه براهین اجماع است، اما از مصونیت بیشتر و اعتبار فزون تری نسبت به این دسته از براهین بهرهمند بوده است.
فهرست :
فصل اول : کلیات تحقیق
فصل دوم : براهین اجماع عام در سنت تفکر غرب
فصل سوم : برهان فطرت در تفکر آیت الله شاه آبادی
فصل چهارم : بررسی تطبیقی براهین اجماع عام و برهان فطرت
جمع بندی مباحث
فهرست منابع
فرمت : PDF
صفحه : 185
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:17
فهرست مطالب
اشکالات وارده بر برهان نظم
بررسی برهان نظم
بررسی برهان :
چرا این دنیا منظم است؟
آیا هر دو خالق ماهیت برابری دارند؟
خوب ایندفعه می خواهم یکی از عمومی ترین برهان ها را بررسی کنم ! برهانی به نام برهان نظم که به علت ساده بودنش در کنار برهان علیت از جمله برهان هایی است که معمولا باعث معتقد شدن افراد به خدا می شود ! این برهان از قدیم در کتابهای دینی دبستان و راهنمایی و دبیرستان و احتمالا دانشگاه وجود داشته و دارد و احتمالا خواهد داشت ( بستگی به اوضاع سیاسی زمان دارد ) خوب بریم سر تعریف برهان (اول از همه بگویم که این مطلب طولانی است ، لازم نیست که همه آن را یکجا مطالعه کنید ! وقت به اندازه کافی دارید ! در ضمن این مطلب هم با تغیراتی از سایت افشا برداشته شده است)
این برهان میگوید:
در جهان شکل های مختلفی از نظم وجود دارد، و می دانیم که نظم بدون ناظم ممکن نیست، و یک مجموعه ی منظم نمی تواند اتفاقی شکل گرفته باشد، پس جهان ناظمی دارد.
و البته پس از مطرح شدن آن معمولا مطرح کننده ( دبیر دینی و قران) مواردی مثل ساعت و درخت و چشم و .. را مثال می زنند (حالا دبیر یکی از دانش آموزان مذهبی کلاس را صدا می زند و از او می پرسد فلانی این ساعت منظم است یا نه ؟ جواب بله منظم است ! معلم :این ساعت کوچولو که منظم است آیا میتوانیم قبول کنیم که این نظم خود به خودی است و به وجود آورنده ای ندارد ؟ جواب : نه آقا ! نمیشه که بدون پدید آورنده باشد ، معلم : خوب آقای فلانی۲ ایا این جهان منظم است ؟ بله آقا منظم است !!!!! خوب حالا ما چه طوری میتونیم قبول بکنیم که این جهان با عظمتی بسار بسیار بیشتر از یک ساعت سازنده ای نداشته باشد ؟)
بررسی برهان :
همین اول ۲ تا ایراد از این برهان بگیرم که معمولا اگه مدرسه رفته باشیم با این نوع شیوه بیان آن آشنا هستیم ۱-این برهان شهودی است ۲- برهانی استقرایی است
برهان شهودی برهانی است که نیاز به شهادت (دیدن یا حس کردن) دارد، شما باید یک اصل را با شهادت قبول کنید، و آن اصل وجود نظم در دنیا است. برهان های شهودی یک درجه پائینتر از برهانهای منطقی (که نیاز به هیچگونه احساس و شهادتی ندارند) به شمار میروند.
استقرا در علم استفاده میشود اما استفاده از آن در فلسفه غلط و باطل است! استقرا یعنی بسط دادن یک مفهوم با نشان دادن وجود آن مفهوم در چند مثال، بعنوان مثال در علوم تجربی اگر کسی استدلال کند که، کلاغ تخم میگذارد، عقاب تخم میگذارد، پس پرندگان تخم میگذارند، میتوان برای چنین استدلالی اعتبار قائل شد اما اگر کسی استدلال کند، علی تهرانی است و پولدار است، رضا تهرانی است و پولدار است، پس هرکس تهرانی است پولدار است، این استدلال غلط خواهد بود! البته فرم منطقی این استدلال استقرائی نیست، اما معمولا خداپرستان غیر حرفه ای، این برهان را بصورت استقرائی بیان میکنند، یعنی مثلا چند چیز منظم نشان میدهند، بعد نتیجه میگیرند تمام دنیا که شامل تمام هستی است نیز منظم است، و این استدلال فاقد اعتبار است.
این برهان همچنین برهانی قیاسی است که در آن دو فرض وجود دارد.
هرجموعه منظمی خالقی دارد. دنیا(هستی کائنات و ...) مجموعه منظمی است.
حکم برهان:. دنیا ناظمی دارد و آن ناظم خداست
الگوی این مقایسه و منطق را در اصطلاح منطقی Barbara میخوانند. این الگو از این قرار است:
همه الف ها ب هستند
ج یک الف است
پس ج یک ب است