لینک دانلود " MIMI file " پایین همین صفحه
تعداد صفحات : " 55 "
فرمت فایل : " word "
فهرست مطالب :
مقدمه
فصل اول
حجر و انواع آن
مبحث اول
تعریف اهلیت و انواع آن 3
1-1- اهلیت تمتع
2-1- اهلیت استیفاء
مبحث دوم
تعریف حجر و انواع آن
مبحث سوم
صغیر و حدود حجر آن
2-بلوغ و علائم آن
فصل دوم
خروج صغیر از حجر و آثار مترتب بر آن
مبحث اول
پایان حجر صغیر و آثار مترتب بر زوال حجر صغیر
قسمت اول : اثر عام زوال مجد
قسمت دوم : اثر خاص زوال حجر
مبحث دوم
تحول شرایط لازم از نظر فقه اسلام
مبحث سوم
بررسی و نقد ماده 1210
رای استفتائات
رای و حد رویه
نتیجه
منابع
بخشی از فایل :
مقدمه :
موضوعی که در این مجموعه تلاش به بررسی اجمالی آن شده است خروج صغیر از حجر است این که چه زمانی صغیر از حجر خارج میشود و خود واجد اهلیت برای انجام امور خود میباشد موضوع مورد بحث این مجموعه است. میدانیم که حجر حالتی است که در آن شخص توانایی انجام و اجرای حقوق خود را ندارد (اهلیت استیفاء) ولی راجع به اهلیت تمتع باید گفت همهی اشخاص از آن بهره مند هستند. ماده 956 اهلیت برای دارا بودن حقوق بازنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود. همچنین ماده 958 در این رابطه مقرر میدارد: «حمل از حقوق مدنی متمتع میگردد، مشروط بر اینکه زنده متولد شود». حتی مجنون و حمل (مشروط بر اینکه زنده متولد شود 957) پس آنچه مهم است. وجود یا فقدان اهلیت استیفاء است که سبب میشود شخص را از انجام امور باز دارد یا به او اجازهی انجام اموری را دهد. میدانیم که محجورین بر سه قسم هستند صغیر، مجنون، سفیه در این مجموعه تنها بحث بر سر یکی از محجورین میباشد و آن هم صغیر است. صغیر هم خود بر 2 قسم است: ممیز و غیر ممیز. راجع به صغیر غیر ممیز باید گفت، از آنجا که عقود و معاملات به قصد انشاء محقق میگردد. (ماده 191) صغیر غیر ممیز فاقد چنین قصدی است.در نتیجه معاملاتش باطل است. چه معاملات صرفاً نافع و چه صرفاً مضرر و چه محتمل وی راجع به صغیر ممیز و معاملات او جای تأمل دارد و باید مورد بررسی قرار گیرد. اینکه صغیر ممیز در چه زمانی از حجر خارج میشود و اهلیت انجام امور خود را دارد موضوع بحث این مجموعه میباشد که نویسنده تمام هم و غم خود را معطوف به پاسخگویی به آن نموده است.
مبحث اول : 1- تعریف اهلیت و انواع آن
اهلیت در لغت به معنای شایستگی و در اصطلاح حقوقی عبارت است از شایستگی و صلاحیتی که شخص برای دارا شدن و اجرای حق دارد یا به عبارت دیگر شایستگی شخص است برای آن که بتواند صاحب اموال شود و یا در اموال خود تصرف کند.[1] یا صفت کسی است که دارای جنون، سفه، صغر، ورشکستگی و سایر موانع محرومیت از حقوق کلاً یا بعضاً نباشد.[2] (م 212 یا 1207 ق.م)
با توجه به این تعریف میتوان اهلیت را دردو و معنای عام و خاص مورد بررسی قرار داد.
اهلیت در معنای عام، صلاحیت شخص برای دارا شدن و اجرای حق و تکلیف که در این تعریف اهلیت کامل مورد نظر است.
اهلیت در معنای خاص: زمانی که از اهلیت فقط صلاحیت دارا شدن یا اجرای حق اراده میشود اهلیت در معنای خاص مورد نظر است.
در قانون مدنی در مواد 190، 210، 212 و مواد دیگری که اهلیت یکی از شرایط اساسی صحت معاملات است از آن جا اهلیت اجرای حق از نظر استعمال در نوشته های حقوقی غلبه دارد. زمانی که اهلیت به طور مطلق استعمال میشود مراد اهلیت در معنای خاص اهلیت اجرای حق است.
1-1- اهلیت تمتع :
اهلیت دارا شدن حق در زبان فارسی، اهلیت تمتع، تملک، استحقاق و در زبان عربی با اصطلاح (اهلیه الوجوب) بیان شده است. و همچنین در حقوق فرانسه با اصطلاح capacitede Joe Jousissane و در حقوق انگلیسی capacity toaquire از آن نام بردهاند.
در قانون مدنی ایران اصطلاح اهلیت تمتع عبارت است از شایستگی مشخص (طبیعی یا حقوقی) برای دارا شدن حق هیچ شرطی جز زنده بودن بر آن مترتب نیست به عبارت دیگر مبنای حقوقی اهلیت تمتع چیزی جز انسان بودن نیست. و همین که وجود و شخصیت انسان شکل گرفت و پا به عرصهی زندگی گذاشت توانایی دارا شدن حقوق را کسب میکند چنان چه مادة 956 ق.م میگوید «اهلیت برای دارا بودن حقوق بازنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود» و طبق ماده 958 ق.م «هر انسانی متمع از حقوق مدنی خواهد بود ...» و برای آنکه تصور نشود که حمل از حقوق مدنی محروم است ماده 957 ق.م میگوید «حمل از حقوق مدنی متمتع میگردد مشروط بر اینکه زنده متولد شود» پس حتی نطفه هم به محض انعقاد موضوع حق تمتع قرار میگیرد به طور ناقص و کامل شدن این حق منوط به زنده متولد شدن حمل است. بنابراین برای تحقق اهلیت تمتع فقط کافی است انسان زنده باشد. در مورد حمل نیز، هرگاه پس از تولد، حتی برای یک لحظه زنده باشد و سپس بمیرد به اعتبار یک لحظه حیات دارنده حق است و پس از فوت او حقوق و اموال او به وارث او منتقل میشود.
نوع فایل : Power Point
تعداد صفحات : 64
شرح مختصر : تعارض قوانین چیست؟ هرگاه وضعیتی حقوقی با قوانین دو یا چند کشور ارتباط پیدا کند و قوانین این کشورها نسبت به آن وضعیت به طور یکنواخت حکم ننماید ،به نحوی که نتیجه حاصل از اعمال قانون یکی از این کشورها، در خصوص وضعیت حقوقی مورد بحث با نتیجه حاصل از اعمال قانون کشوری دیگر در همان مورد متفاوت باشد « تعارض قوانین » به وجود آمده است . در رشته حقوق بین الملل، حقوق بین الملل خصوصی جایگاه ویژه ای دارد. در این مقاله سعی شده است تا تقریبا تمامی اصطلاحاتی که در سیستم حل تعارض و قوانین بین الملل خصوصی لازم است گردآوری شود.
فهرست :
تعارض قوانین
سیستم حل تعارض
قواعد حل تعارض
شرایط تحقق تعارض قوانین
صلاحیت قانون گذاری
تعارض دادگاهها
قانون مقر دادگاه
صلاحیت قضایی
قواعد مادی
دسته های ارتباط
توصیف اصلی
توصیف فرعی
توصیف به موجب قانون مقر دادگاه
توصیف به موجب قانون سبب
توصیف مقدماتی
توصیف نهایی
وجوه اشتراک میان تعارض قوانین وتعارض دادگاهها
وجوه افتراق میان تعارض قوانین و تعارض دادگاهها
تاثیر متقابل تعارض قوانین وتعارض دادگاهها
تعارض منفی
تفاوت تعارض منفی و مثبت
احاله
انواع احاله
تعارض صریح
تعارض مخفی
تعارض مفاهیم ارتباط
تعارض متحرک
تعارض در زمان
تاثیر بین المللی حق
قوانین برون مرزی
قوانین درون مرزی
قوانین شخصی یا قوانین مربوط به اشخاص
قوانین عینی یا ذاتی یا قوانین مربوط به اموال
احوال شخصیه
اهلیت
رابطه وضعیت و اهلیت
اشخاص بدون تابعیت (آپاترید)
تابعیت
قانون اقامتگاه
رابطه های مالی میان زن و شوهر
کاپیتولاسیون
فسخ نکاح
حق ارتفاق
قانون محل وقوع شیء
قانون محل تنظیم سند
شرایط تاثیر بین المللی حق