ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:31
فهرست:ندارد
مقدمه:
اگر انسان مقایسهای بین وضع انحطاط اخلاقی مسلمانان امروزه و رهبریهای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مورد اخلاق داشته باشد، متوجه میشود که تا چه اندازه میان آن برنامه و این روش رفتار فاصله و بیگانگی وجود دارد!
با دقت در این وضع اسفبار به این نکته پی میبریم که مشکلات و گرفتاریهای کنونی ممالک اسلامی بر اثر نقشههای وسیع استعمار است که در نتیجه آن، هستی مسلمانان را یعنی راه و روش اسلامی و دین و فضیلت را از آنها ربودهاند.
در نتیجه همین نقشههاست که میان قرآن و سنّت و جوانان ما فاصله و شکاف عجیبی به وجود آمده است، به اندازهای که دیگر برای مسلمانان باقی نگذاشتهاند و هیچکس در صدد انتقام از استعمار، این قاتل جنایتپیشه که با چنگال وحشیانه و خونآلودش عزت و شرافت، دنیا و آخرت، استقلال واقتدار مسلمانان را از بین برده است، نیست.
کار به جایی رسیده است که مسلمانان تصور میکنند علّت عقبماندگی آنان دینشان است و علّت منتشر شدن فساد اخلاقی در جامعه راه و رسم دینی آنان است، به همین دلیل افراد مریض جامعه با سرعت هرچه تمامتر از درمان خود میگریزند و به همان اندازه به سوی نابودی و هلاکت پیش میروند.
اما اگر شخص با اطلاعی در مورد اسلام منصفانه قضاوت کند، اعتراف خواهد نمود که اسلام کاملاً غنی است و از هر نوشته آسمانی و زمینی، کلمات حکما و دانشمندان و آدابی که نوشتهاند و قصیدهها و اشعاری که سرودهاند بینیاز است، زیرا اسلام در زمینه اخلاق و آداب دارای معادن غنی و سرشاری است که اگر همه سخنان حکمتآمیز دانشمندان، اشعار شعرا، نثر ادبا و میراثهای تمام پیامبران و فلاسفه را یکجا جمع کنند در قسمت اخلاقیات باز هم نسبت به آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام ناقص است، البته با صرف نظر از میراث اخلاقی عظیمی که علما و صلحا برای مسلمین به یادگار گذاشتهاند.
هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «برانگیخته شدم تا فضایل اخلاقی را به سر حدّ کمال برسانم» حقیقتی را در دین مقدّس اسلام آشکار نمودند که تا آن زمان مخفی مانده بود و آن حقیقت چیزی نیست مگر ارتباط محکمی که میان دین و اخلاق وجود دارد، به طوری که حتی کوچکترین جزء شعائر اسلامی دارای فضیلتی اسلامی میباشد. به عبارت دیگر دین به تنهایی و جدای از اخلاق نمیتواند دین کامل و مستحکمی باشد، همینطور است اخلاق بدون دین، در این کتاب خواهیم گفت که موارد اخلاقی بر قسمتی از احکام اسلامی عرضه میشوند تا مشخص شود که چه اتصال و پیوند ناگسستنی میان اسلام و فضایل اخلاقی وجود دارد.
فصل اول
اخلاق فردی
افراد، تشکیل دهنده یک جامعه هستند پس هر فرد با خودسازی میتواند در تشکیل جامعهای بافضیلت نقش مؤثّری را ایفا نماید.
به همین دلیل ملّتی نیرومند خواهد بود که دارای افرادی نیرومند و بانشاط باشد و ملّتی که افراد آن خمود و کسل باشند نیز همیشه خمود خواهد بود. بنابراین پیروزی، نشاط و صلابت یک جامعه بدون نشاط افراد آن امکانپذیر نبوده و خمودی جامعه با نشاط افراد آن هیچگاه سازگار نیست، به عنوان مثال اگر چند عضو از یک بدن بیمار باشند نمیتوان گفت آن بدن و آن شخص سالم است.
پس اگر شخصی بخواهد اجتماعی را پاکسازی نماید ابتدا به اصلاح افراد آن میپردازد و روح جنایت، تجاوزگری و فساد را از تکتک افراد اجتماع میزداید. نقطه شروع به کار بیشتر حزبها و گروهها نیز اینگونه است، یعنی ابتدا چند نفر دور هم گرد آمدهاند و کمکم با زیاد شدن افراد، حزبی قوی یا ارتشی نیرومند را به وجود آوردهاند. هر فرد جامعه دارای خواستهها و تمایلات نفسانی بسیاری است. هر فردی که خواهان جامعهای دور از فساد و... است، راهی به غیر از کنترل این خواستهها و تمایلات در پیش ندارد و باید ابتدا خود را اصلاح کند و میانهروی را در جواب به خواستههای خود انتخاب نماید. بنابراین سرکوب نمودن غرایز و خواستههای نفسانی از مسیر اعتدال خارج است، همانگونه که آزادی مطلق در برابر خواستهها امری است اشتباه و سقوط در پرتگاه بدبختیها را به دنبال دارد. مکتب اسلام برای اصلاح جامعه ابتدا به فرد رو میکند به او انواع لغزشها و موارد انحراف را نشان میدهد و در مقابل عدل و انصاف را توصیف میکند و با تشویق به نیکی و عدالت و یادآوری اجر و پاداش و بیان عذابهای سخت الهی برای تخلّفکنندگان، افراد را به سوی نیکی و پرهیز از پلیدی سوق میدهد واینگونه است که افراد و در نتیجه جامعه از هلاکت و بدبختی نجات مییابند.
فصل دوم
اخلاق خانواده
دین اسلام پس از آنکه سنگ زیربنای جامعه را که فرد است با استحکام ودرستی نهاد، به خانواده رو کرده و حدود آن را بیان مینماید و بدین وسیله جامعه را به سوی خیر و صلاح هدایت مینماید، راههای پیشرفت را به اونشان داده و علل سقوط در پرتگاه را به او متذکّر میشود چرا که خانواده بخشیاز جامعه میباشد.
با اصلاح خانواده جامعه اصلاح خواهد شد و با فساد خانواده جامعه نیز به فساد و تباهی کشیده میشود بنابراین اصلاح خانواده مانند پل ارتباطی درمسیر اصلاح فرد و جامعه میباشد زیرا اصلاح، ابتدا از فرد شروع شده، درخانواده راه پیدا میکند و سپس وارد جامعه میشود. چون خانواده دارای امتیازات به خصوص و آداب ویژهای است بخش مهمّی از برنامهها، حدود، مقررات و دستورات اسلامی در مورد خانواده تعیین شده است. خانواده یا به عبارت دیگر جامعه کوچک از پدرانی مهربان، فرزندانیشایسته، مادرانی با عاطفه، برادرانی صمیمی، شوهری نیک رفتار و همسری باگذشت تشکیل میشود. در برخی موارد خانواده از افرادی بیگانه تشکیل مییابد که میان آنان هیچ خویشاوندی وجود ندارد و اسلام همان گونه که دراجتماع بزرگ اینگونه مسائل را حل کرده در مورد خانواده و این جامعه کوچک نیز مشکلی به نام خویشاوندی باقی نگذاشته است. چون خانواده بسیاری از اوقات مورد حمله عواطف غلط و ناموزون قرار میگیرد، اسلام برای خانواده نسبت به جامعه اهمیّت بیشتری قائل شده است. گرچه خانواده در ابتدا از یک زن و مرد، فرزند یا فرزندانی تشکیل میشود امّا خویشاوندی که در نسبتهای بالاتر قرار دارد در برنامههای اسلام مورد توجّه میباشد و اسلام برای رفاه و آسایش آنان طرحهای ویژهای دارد که برای اجتماع چنین طرحهایی وجود ندارد، به عنوان مثال در خانواده و بستگان، صلهرحم و حقوق خویشاوندی مطرح است که این مسأله در مورد اجتماع معنایی ندارد.
رابطه زن و شوهر
رکن اساسی نظم جامعه را زن و شوهر تشکیل میدهند به گونهای که هردوی آنان با یکدیگر موجب تکامل جامعه هستند. با برقراری ازدواج در جامعه از مفاسد و تبهکاریها جلوگیری شده، گرفتاریها و ناراحتیها نیز پایان مییابند. به راستی که دقّت و مراقبت اسلام نسبت به امور خانواده بسیار شگفتآور است!
اسلام برای امور خانواده حدودی قرار داده و برای زندگی آنان از ابتدا تا سرانجام برنامههایی را طرحریزی نموده است و بالاخره در قدم به قدم زندگی از حال آنان غفلت نکرده، هیچ امری را از کوچک و بزرگ فروگذار ننموده است و خانواده را به نیکی و زندگی برتر ارشاد نموده و به سوی سعادت راهنمایی میکند، بدین وسیله ارکان خانواده محکم میشود و فرزندان از تربیتی عالی برخوردار میشوند و سعادت نسلهای آینده نیز تأمین میشود.
اسلام برای زن و شوهر، صلح، صفا، آسایش و زندگی گرم و پرمحبّتی راخواستار است. همچنین اسلام خواستار سلامتی ظاهر و باطن فرزندان خانواده است، سلامتی از بیماریها و پاکی دل، صفای عواطف و تربیتی نیکو که در نتیجه نشاط روانی را برای آنان به ارمغان میآورد.اسلام خواهان پیشرفت محیط زندگی و نجات اجتماع از فقر و بیماری و جهل و انحراف است.همه اموری که ذکر شد در پرتو ازدواج صحیح تأمین میگردد و بر اثر ترک ازدواج، بیشتر افراد جامعه به بیماریهایی همچون سوزاک و سفلیس و فساد اخلاقی و انحرافات جنسی مبتلا خواهند شد. زندگی همراه با محبت و گرمی، سلامتی و پاکی فرزندان، در نتیجه انتخاب همسری نیک و همشأن به وجود میآید.
مسأله جهل و فقر را نیز میتوان به واسطه ازدواجی صحیح ریشهکن نمود، یک زوج خوشبخت برای تأمین رفاه و آسایش زندگی با یکدیگر همکاری میکنند.
اساس دانش و ثروت، تعاون و همکاری است که این تعاون و همکاری، نتیجه ازدواج میباشد. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید:
(زنان و فرزندان و دختران خود را به ازدواج درآورید اگر بینوا باشند خداوند ازفضل خود آنان را بینیاز خواهند ساخت). (1)
بنده هر موقع در آثار اسلامی که راجع به ازدواج وارد شده (با همه ابواب فراوانش) دقّت میکنم، میبینم که اسلام با شیوهای بسیار عجیب پیروان خود را به سوی مصالح عظیمی که در سایه ازدواج به دست میآیند راهنمایی میکند و آنها را از هلاکت، لغزش و فساد دور میسازد.امّا با نگاهی به زندگی مسلمانان متوجّه میشویم که فاصله آنان با اسلام چه مقدار است! برای هرچه کمتر نمودن این فاصله باید بدانیم که اسلام در مورد زندگی زن و شوهر و تأمین رفاه و آسایش آنان در محیطی سالم و در پناه فضیلت و اخلاق چه نظری دارد؟
از نظر اسلام زن از احترام فوقالعادهای برخوردار است، مرد نیز دارای احترام و موقعیّت خاصّ خود میباشد. به عبارت دیگر هر یک از زن و مرد پشتیبان و نگهبان دیگری است، قرآن مجید در این زمینه میفرماید: (زنان لباس شما هستند، شما نیز لباس آنان میباشید). (2)
بنابر این هر کدام از زن و مرد نسبت به دیگری مانند لباسی هستند که یکدیگر را از سرما و گرما حفظ میکنند و در پناه این پوشش، فواید بسیاری نصیبشان خواهد شد. همانگونه که لباس انسان را حفظ میکند بر انسان نیز لازم است که از لباس خود محافظت نماید تا بتواند از آن استفاده کند، زن و شوهر نیز نسبت به یکدیگر باید چنین باشند.رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سنگدلی و بیرحمی جاهلیت را به شدّت مورد سرزنش قرار دادهاند زیرا در دوران جاهلیت زنان را مورد ضرب و شتم قرار میدادند، حضرت امام باقر علیه السلام میفرمایند: «آیا کسی از شما هست که همسر خود را کتک زده، سپس با او همبستر شود؟!»
همبستر شدن نشانه محبت و دوستی است ولی کتک زدن عدم محبت و وجود نفرت و کینه را میرساند، چگونه این دو خصلت با یکدیگر جمع میشوند؟
بر مرد لازم است که همسر خود را دوست بدارد، مهمتر از آن او را انیسخود قرار دهد، با او مأنوس شود و زن نیز با مرد خود انس بگیرد ولی اگر مرد با حشمت و جبروت با همسر خود رفتار کند صفا و دوستی جمع آنان را رها کرده و آن انس و محبّت و صفای مقدّس فقط و فقط به شهوتی حیوانی تبدیل میشود.
زن در دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام مانند دستهگلی است که باید آن را بویید و دوست داشت که اگر کسی با چنین دسته گلی زورآزمایی کند پرپر گشته، پژمرده خواهد شد.
به همین دلیل ایشان در نامهای به فرزندشان امام حسن علیه السلام یا محمّد بنحنفیه نوشتهاند:
«به زن اندازهای اختیار مده که از حد و مرز خود پا فراتر گذارد چرا که این محدودیت برای زن مفیدتر است، در این صورت است که زن آسوده خاطر بوده ومیتواند جمال و زیبایی خود را حفظ نماید، زن مانند گل است نه قهرمان! در هر حال با او مدارا و خوشرفتاری کن تا زندگانیت صفا یابد».
اسلام طی فرمایشات گوناگون عاطفی و با عبارات زیبا و دقیق به منظور جلب محبّت و ایجاد مهربانی و صفا میان زن و شوهر، مردان را نسبت به رفتاری خوب با همسران خود تشویق نموده است.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
«بهترین شما کسانی هستند که با همسر و خانواده خود بهتر باشد و من بهترین شما برای خانوادهام هستم». همچنین میفرمایند:
«زن و خانواده انسان اسیران او هستند، بهترین بندگان در پیشگاه خداوند نیز خوشرفتارترین آنان با اسیران خود میباشند» حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند: «نسبت به ناتوانان از خدا بترسید؛ یعنی نسبت به یتیمان و زنان!»
همچنین میفرمایند:
«بیشتر اهل بهشت را زنان ضعیف تشکیل میدهند زیرا خداوند از ضعف آنان آگاه است و به آنان رحم مینماید».
از نظر اسلام ازدواج نمودن از علامتهای ایمان است و از صفات پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم و اخلاق پیامبران الهی میباشد، همچنین نشانه برتری در ولایت ائمّه اطهار علیهم السلام میباشد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «از دنیای شما چیزی را به مقدار زنان و عطر دوست ندارم».
همچنین میفرمایند: «نماز نور چشم من و زن موجب لذّت من است».
امام صادقعلیه السلام میفرمایند:ازجمله صفات پیامبران دوستداشتن زن است».
برداشتهایی از حقوق زناشویی
اسلام حقوق متقابلی برای زن و مرد در نظر گرفته است، در برابر حقوق واجبی که بر عهده زن است، زن نیز حقوق واجبی بر گردن مرد دارد، خداوند متعال در این زمینه میفرماید: (در برابر حقوقی که مردان بر گردن زنان دارند، زنان نیز حقوقی بر گردن مردان دارند). (1)
حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام میفرمایند:
«جهاد زن، همسرداری نیکوی اوست».
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به زنان اینگونه سفارش میفرمودند: «نماز خود را طولانی نکنید در صورتی که حقّی از همسرتان ضایع میشود». حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زنان را از زهد و بریدن از دنیا و اختیار نکردن همسر باز داشته است». همچنین میفرمایند:
«هر زنی به خواب رود در حالتی که شوهرش بر او خشمگین باشد خداوند از آن زن هیچ نمازی را نخواهد پذیرفت تا زمانی که شوهر از او راضی شود».
اسلام مرز هر یک از زن و شوهر را در برابر یکدیگر تعیین نموده است، به عنوان نمونه برای اذیّت و آزار چه از جانب مرد و چه از جانب زن، عذاب سختی در پیش است تا محیط خانواده از ناراحتی و آزار و... محفوظ بماند.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «اگر همسری شوهر خود را آزار دهد، خداوند نماز و سایر کارهای نیک آن زن راقبول نخواهد کرد حتّی اگر تمام عمر خود را روزه بگیرد و نماز به پا دارد یا بندههای بسیاری را آزاد نموده و ثروت فراوانی در راه خدا انفاق کند، تا زمانی که رضایت همسر خود را جلب نماید و اگر در چنین حالتی (که همسرش از او ناراضی است) از دنیا برود اولین کسی خواهد بود که وارد جهنم میشود. سپس حضرت فرمودند: اگر مرد هم زن خود را آزار دهد چنین سرنوشتی در انتظار او خواهد بود». اگر کانون خانواده محیطی آلوده باشد و محبّت و علاقه در آن خانواده ازمیان رفته باشد، نماز، روزه، آزاد کردن بنده، انفاق در راه خدا و دیگر حسنات در چنین خانوادهای مورد قبول نخواهد بود زیرا نمازی مورد قبول است که انسان را از ارتکاب زشتیها و کارهای ناشایست بازدارد، سایر احکام و عبادات اسلامی نیز دارای ارتباط و هماهنگی عمیقی هستند و هر کدام از آنان به دیگری مربوط است، مانند اعضای مختلف یک جسم که در ارتباط با یکدیگر میباشند، دین اسلام هم بدون احکام و عبادات کامل نخواهد بود مگر آنکه همه احکام آن اجرا شوند از سوی دیگر هیچ یک از احکام و عبادات در اسلام جای دیگری را نمیتواند بگیرد و انسان را از انجام عبادات دیگر بینیاز نمیکند.
آری، در انجام همه این احکام، عبادات و دستورات اسلامی باید این آیه را نیز مدّ نظر داشت که: (خداوند فقط از افراد متّقی خواهد پذیرفت).
خویشاوندان
خداوند متعال میفرماید:
(برخی از خویشاوندان در کتاب خدا از برخی دیگر سزاوارترند). (1)
علاوه بر مسأله ارث، برخی از خویشاوندان بیشتر سزاوار نیکی و پیوند هستند زیرا همه آنها از یک ریشهاند و اگر چه میان آنها کدورتی ایجاد گردد بازهم به یکدیگر محبّت و علاقه خواهند داشت. به همین دلیل انسان باید بداند کدام یک از خویشاوندان به او نزدیکتر است تا محبّتش را نسبت به او بیشتر نماید.
پدر بزرگ و مادر بزرگ، عمو و عمّه، دایی و خاله و آن گروه از بستگان که از راه نسب، پیوند یا سبب با انسان خویشاوندی دارند، به انسان نزدیکتر هستند و انسان به آنها باید محبّت بیشتری نشان بدهد. این گروه از خویشاوندان از نظر اسلام در مرتبه سوم احترام و تکریم قراردارند، چرا که قرآن مجید میفرماید: (هنگامی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند کسی را نپرستید ونسبت به پدر و خویشاوندان و نزدیکان نیکی نمایید). (2) خویشاوندان گروه بزرگی از جامعه هستند که از گروههای کوچکتر تشکیل شدهاند، اگر خویشاوندان در یک جامعه با صلح و صفا در کنار یکدیگر باشند، استقامت آن جامعه بیشتر شده، شاخههای آن محکم گشته و ثمره اتحاد و یگانگی خواهد داد، اتحاد میان افراد خانواده و خویشاوندان و جامعه و... اسلام در مورد اصلاح اجتماع نیز به تدریج اقدام مینماید، به گونهای که ابتدا به پاکسازی و اصلاح فرد میپردازد، سپس این پاکسازی را متوجّه خانواده مینماید و پس از محکم نمودن ارکان خانواده و برطرف نمودن آلودگیها ازمحیط آن، به خویشاوندان و بستگان فرد میپردازد، روابط میان آنان را نزدیکتر میگرداند و عاقبت پیروان خود را به وحدت و یگانگی نسبت به خویشاوندان سفارش میکند و افرادی که رابطه خویشاوندی را قطع میکنند، به عذاب الهی تهدید مینماید. پس از تکمیل این مراحل نوبت به اجتماع میرسد، اجتماعی که اعضای آن تکمیل یافته و پاک شدهاند، افراد خانوادههای این اجتماع در طی برنامهای صحیح، تربیت یافتهاند که اصلاح چنین اجتماعی آسان است و برقراری روابطی نیک میان آنان انسان را دچار مشکل نمیسازد. اسلام برای صله رحم، اتحاد و پیوند خویشاوندان به اندازهای ثواب مقرّر فرموده که چه بسا برخی تصوّر میکنند این پاداشها نوعی مبالغه است، درصورتی که عین حقیقت است، ملک وسیع است و پاداش و ثواب الهی نیز ازمحاسبه بیرون میباشد، چرا که خزانههای رحمت الهی پایان ناپذیر است، چگونه میتوان در این مسأله تردید داشت در صورتی که خداوند جهان هستی را فقط با یک کلمه (کُنْ) (3) آفریده است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:«هر کس حق نزدیکان پدر و مادر خود را رعایت نماید خداوند در بهشت هزارهزار درجه به او عطا میکند، البتّه فاصله میان هر درجه با درجه دیگر به اندازه یکصد سال دویدن اسب اصیل و تندرو است». اجر و پاداش صله رحم فقط مربوط به آخرت نیست بلکه در دنیا نیزبرای افرادی که با بستگان خودارتباط نیکی داشته باشنداجر و پاداش مخصوص به خود بیان شده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:«نیکی، انسان را از مرگهای بد حفظ میکند، صدقه خشم پروردگار را فرو مینشاند و صله رحم بر عمر انسان میافزاید و فقر و تنگدستی را از انسان دورمیکند».
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:10
فهرست و توضیحات:
علم اخلاق
فلسفه اخلاق
فرق بین مفهوم اخلاق و حقوقی
پیدا کردن سرچشمه اصلی احکام اخلاقی هم یکی از کلیدهایی است که می تواند برای حل مشکلات فلسفه اخلاق راهگشا باشد همینطور یکی دیگر از ریشه های ابهامات این است که توام حکم اخلاقی به چیست به وقتی ما می گوییم فلان کار خوبست برای اینکه خوب بودن را به کاری نسبت دهیم چه چیزهایی راباید در آن لحاظ کنیم .
مسأله مفاهیم اخلاقی که عرض کردیم بیشتر جنبه شناخت شناسی دارد فقیه اخلاق وقتی به صورت اخبار طرح می شود ازیک موضوع و و محمول تشکیل می شود مادر اخلاق می گوییم عدالت خوبست عدالت یک ماهیت خارجی نیست . عدالت یک عنوان انتزاعی است و عبارت از این است که انسان کار را به جای خودش انجام دهد حق هرکسی را به او بدهد و برخلاف حق رفتار نکند .
هر مسلمانی باید معتقد باشد که همه آدمها روز قیامت زنده می شوند و شکی هم ندارد اما یک وقت است که می خواهیم این اعتماد را اثبات کنیم چگونه می شود برای کسی که معتقد به معاد است اثبات کنیم . آدمیزاد وقتی آفریده می شود یکی از خصوصیات و برای او این است که چیزی را به نام خوب اخلاق و بد اخلاقی درک می کند خدا اینجور آفریده است . این یک نظریه است در فلسفه اخلاق که اینها مفاهیمی است نهاده شده در فطرت انسان ، اگر خدا جور دیگر ما را خلق کرده بود نوع دیگر درک می کردیم . ممکن بود ما اینطور خلق شدیم که خوب و بد را اصلاً درک نکنیم و یا چیزی را که خوب است بد بپنداریم و بالعکس ، ولی حالا اینطور خلق شده ایم .
کانت می گوید : اگر دیگری انسان را مجبور کند که کاری انجام دهد این ارزش اخلاقی نخواهد داشت ، اما اگر آدم خودش الزام کند این منانات با اختیارش ندارد چون الزامی است که ناشی از اختیار خودش می باشد و چون الزام کننده عقل خود انسان است و عقل از شوون وجود خود انسان است لذا مناجاتی با اختیاری بودن فعل اخلاقی ندارد .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست مطالب:
مقدمه
کلیات
تعاریف ، توضیحات
موضوع تربیت واخلاق:
قلمرو تربیت واخلاق
جایگاه تربیت واخلاق در اسلام
نقش تربیت واخلاق در ساختار شخصیت انسان
مقدمه
پرورش فضائل اخلاقی یکی از مهمترین اهداف والای سعادت رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال که علت نهایی آفرینش است. فلاسفه واندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک با بینش واهداف خاص خود از تربیت واخلاق سخن گفته واصول وروشهایی را برای آن ارائه داده اند، که این خود بیانگر اهمیت وسرنوشت سازبودن این مساله برای انسان در هر شرایط وهمه جوامع است.
اخلاق وتربیت اسلامی، با ویژگی خاص وبعد متعالی خود تضمین کننده سعادت انسانها در همه عصرها و ره توشه همه ره پویان راه کمال است وفراگیری علمی و تخلق عملی به آن شیوه منطقی ودر چهار چوب برنامه های آموزشی وتربیتی امری ضروری ولازم است
کلیات
تعاریف ، توضیحات
در این بخش نخست به بیان مفاهیم وتعاریف واژه های (تعلیم ، تربیت واخلاق) می پردازیم.
تعلیم ) تعلیم به معنی آموختن، یعنی انتقال معلومات از معلم به متعلم است ودر تعریف آن گفته اند (پرورش نیروی فکری وبعد عقلانی انسان) وبه تعبیر دقیقتر = (فراهم آوردن زمینه برای رشد وشکوفایی استعدادهای ذهنی انسان یا (ایجاد خلاقیت وابتکار در فکر ونیروی اندیشه انسان تربیت ) تربیت مورد باب تفصیل از ماده (ربی ، یربو) به معنی رشد است وتربیت یعنی رشد دادن معنای اصطلاحی تربیت عبارت است از (رشد دادن یا فراهم کردن زمینه رشد وشکوفایی استعداد ها وبه فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود) وبدن ترتیب تربیت به انسان اختصاص ندارد ودر مورد هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشد، صادق است وهرگاه در مورد انسان به کار رود که کلید ابعاد وجودی وی را شامل می شود.
اخلاق) اخلاق جمع (خلق و خلق) است که به شرح یکی از آنها می پردازیم . خلق عبارت است از سیمای باطنی و هیات راسخ نفسانی که به موجب آن افعال نیک وبه اختیاری بدون تکلف وتامل از انسان صادر شود.
اما در خصوص تربیت معنوی واخلاقی قرآن کریم از واژه (تزکیه) ومشتقات آن استفاده کرده است.
مفهوم تزکیه رشد دادن واصلاح و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در تزکیه نفس، ناظر به پاکسازی آن از رذیل وآراستن آن به فضائل ورشد دادن در جهت صلاح وکمال شایسته انسان است که این معنی بر تربیت دینی مورد توجه قرار گرفته است.
بدین ترتیب واژه (تزکیه) فراگیرترین واژه ای است که قرآن در مورد تربیت اخلاقی به کار برده، هرچند واژه های قرآنی دیگر چون (رشد) و (هدایت) را نیز می توان به نوعی ناظر به تربیت معنوی اخلاقی دانست.
علاوه بر این در روایات از واژه های (تهذیب)، (تادیب)، (تنزیه) و (تطهیر) نیز به منظور تربیت اخلاقی استفاده شده است. همه این تعبیرات به یک حقیقت، یعنی پاداش وتزکیه نفس اشاره دارد.
پرسشنامه اخلاق اداری کارکنان، شامل 48 پرسش می باشد که پنج عنصرتعهدات حرفه ای، ایدئولوژی های اخلاقی، منافع فردی، تعهدات سازمانی وتعهدات اجتماعیرا میسنجد. این پرسشنامه دارای روش نمره گذاری نیز می باشد.
چکیده:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق کار با تعهد سازمانی و رضایت شغلی در دبیران شهرستان ارسنجان بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دبیران شهرستان ارسنجان که 400 دبیر می باشند، تشکیل می داد.
150 نفر از کارکنان با روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های لازم این پژوهش نیز با استفاده از پرسشنامه های اخلاق کار علی (1998)، تعهد سازمانی (OCQ) و شاخص توصیف شغل (JDI) جمع آوری گردید.
این پژوهش با توجه به ذات و ماهیت آن از نوع توصیفی- همبستگی می باشد برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی ساده، رگرسیون چند گانه و آزمون t)استفاده شده است؛ به علاوه در این پژوهش سطح معنا داری 05/0 در نظر گرفته شده است.
براساس فرضیه های پژوهش تحلیل داده ها نشان داد که رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی معنادار بود ولی بین اخلاق کار و رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود نداشت همچنین اخلاق کاربا ابعاد تعهد سازمانی رابطه داشت اخلاق کار فقط با بعد سرپرست رضایت شغلی رابطه داشت. بین ابعاد تعهد سازمانی با ابعاد رضایت شغلی رابطه وجود داشت.
رضایت شغلی و تعهد سازمانی 5 درصد از واریانس اخلاق کار را پیش بینی می کند که البته نقش تعهد سازمانی در این پیش بینی بالاتر می باشد. بعلاوه دبیران زن و مرد از لحاظ اخلاق کار و رضایت شغلی تفاوتی با یکدیگر نداشتند. اما میانگین تعهد سازمانی دبیران زن بصورت معنا داری از دبیران مرد بیشتر بود.
کلید واژه: اخلاق کار، تعهد سازمانی، رضایت شغلی
مقدمه :
دنیای ما دنیای سازمان هاست و گرداننده اصلی این گردونه انسانها هستند آنانند که به کالبد سازمان ها جان می بخشند و تحقق هدفها را میسر می سازند بدون انسان سازمان بی معنی است و مدیریت امری موهوم. شاید این شبهه پیش آید که در دنیای آینده که آدمواره ها و ماشین ها جای انسانها را در سازمانها پر می کنند نقش انسان در سازمان کم رنگ خواهد شد اما به هیچ رو اینگونه نخواهد شد و با خود کاری و ماشینی شدن کارها، نوع فعالیت های انسانی در سازمان تغییر شکل می دهد و به گفته آن دانشمند بنام پیتر دراکر1 کاردستی2 جای خود را به کار دانشی3 می دهد. اما نقش به یقین تعیین کننده انسان، به عنوان حاکم سازمانی همچنان برقرار و مستدام خواهد بود(مورهد و گریفین4، 2005؛ به نقل از الوانی و معمارزاده، 1384).
با پیچیده تر شدن روزافزون سازمانها و افزایش میزان کارهای غیر اخلاقی، غیر قانونی و غیر مسؤولانه در محیطهای کاری توجه مدیران و صاحبنظران را به بحث اخلاق کار و مدیریت اخلاق5 معطوف ساخته است مدیریت اخلاق عبارت است از شناسایی واولویت بندی ارزش ها برای هدایت رفتارها در سازمان، سازمانها با ایجاد یک برنامه مدیریت اخلاق می توانند اخلاقیات را در محیط کار مدیریت کنند برنامه های اخلاق به سازمانها کمک می کنند تا بتوانند در شرایط آشفته عملکرد اخلاقی خود را حفظ کند امروزه مدیریت اخلاق یکی از زمینه های عملی مدیریت به شمار می رود که دارای رویکرد برنامه ای و چندین ابزار عملی است این ابزارها عبارتند از کدهای اخلاق، کدهای رفتار، خط مشی ها و رویه ها ، روش های حل معضلات اخلاقی و آموزش (سلطانی، 1382).
منظور از مفهوم اخلاق کار این است که نیروهای کاری بر دو دسته اند؛
بعضی تمایل فراوان به فعالیت، تلاش و کوشش دارند، سکون و آرامش را پسندیده نمی دانند و فضایل اخلاقی آنان در کارهایشان شکوفا می گردد، بر عکس، گروهی هم تمایل به کار و مجاهدت ندارند و تنها با نیروهای جبری و فشارهای بیرونی باید آنان را به کار وادار کرد.
البته از اخلاق نیک و حسنه آن است که انسان فعال باشد و محصول فعالیت او برای همنوعانش مفید و ثمربخش واقع شود. هر کس با انجام کاری که قابلیت و توانایی آن را در خود احساس می کند، به جامعه انسانی خدمت کند و در جهت رفع مشکلات جامعه یا برای ارتقای ابعاد گوناگون آن سعی و تلاش پیگیر و مستمر داشته باشد.
در بحث «اخلاق کار» مفهوم اقتصادی بودن کار را می توان به شرح ذیل بیان نمود:
کار عبارتست از حرکتی که انجام آن موجب شود دیگران نسبت به ثمره ی آن حرکت راغب شوند و مایل باشند با طیب خاطر، برای محصول آن چیزی را پرداخت نمایند. به طور خلاصه و با نظر به آنچه ذکر آن رفت، کار را به صورت زیر می توان تعریف کرد:
کار عبارتست از مجموعه عملیاتی که به منظور استفاده عملی بر روی ماده انجام می گیرد، این اعمال نیز به نوبه خود بر انسان و زندگانی او تأثیر خواهد داشت و تغییراتی را در آنها پدید خواهد آمد.
در اسلام از کار به عنوان عمل صالح یاد شده و شرط ورود به بهشت آرمانی، با توجه به مفاهیم عالیه آیات قرآن کریم – دارا بودن سه خصیصه عمده» : ایمان ، عمل صالح و تقوی ذکر گردیده است. ناگفته پیداست که ثمره ایمان و تقوی در عمل صالح معلوم می گردد و انسان مؤمن به مبانی حق، بالقاعده فاعل اعمال صالح و نیکوست و نتیجه عمل صالح او، خیر و نعمت و برکت برای جامعه است و در صورت فقدان ایمان با تقوی، عمل انسان تباه شده و خیر اخلاقی و انسانی در آن نخواهد بود.
در دین مقدس اسلام حتی نیات خیر دارای ارزش و ثواب هستند، زیرا نیات خیر در حقیقت همان ایده ها و طرح های مثبت اولیه انجام کارند(خانی،1387).
اندیشه تعهد موضوعی اصلی، در نوشته های مدیریت است این اندیشه یکی از ارزشهای اسلامی است که سازماندهی بر آن متکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد ، ارزشیابی می شوند اغلب پرسش هایی که به عمل می آید از قبیل آیا اضافه کار خواهد کرد ؟ آیا روزهای تعطیل بر سر کار خواهد آمد ؟ آیا دیر یا زود می رود یا آن چه را انجام می دهد کنار می گذارد تا به کمک بشتابد ؟ اغلب مدیران اعتقاد دارند که تعهد برای اثر بخشی سازمان ضرورت تام دارد مدیران باید تعهد و پای بندی کارکنان را به سازمان حفظ کنند و پرورش دهند ( میچل1 ، 1978؛ به نقل از شکر کن، 1383 ).
یکی از متغیرهایی که با انگیزش و خشنودی شغلی پیوسته است تعهد سازمانی است یعنی درجه همانند سازی روان شناختی و یا چسبیدگی به سازمانی که ما برای آن کار می کنیم که به عوامل سازمانی و فردی مربوط است عوامل سازمانی مرتبط با تعهد سازمانی عبارتند از پرمایه سازی (غنی سازی شغل) اختیار فرصت استفاده از مهارتها «نگرش مثبت به سوی گروه کار » مطالعه ای از کارکنان یقه سفید نشان داد که تعهد سازمانی شان از ادراک این که چگونه سازمان در برابر آنها متعهد است متأثر می باشد. تعهد ادراک شده بالا، به کارکنان از سوی سازمان سبب خواهد گردید که در کارکنان انتظار بیشتری ایجاد گردد که اگر آنها تلاش نمایند اهداف سازمانی برآورده خواهد گردید و آنها به شکل مناسب پاداش دریافت خواهند نمود ( هوت2 چیسن وسوا، 1986؛ به نقل از مهداد،1387 ).
رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی است رضایت شغلی عاملی است که باعث افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی می گردد محققان رضایت شغلی را از دیدگاههای گوناگون تعریف نموده اند و معتقدند اگر شغل لذت مطلوب را برای فرد تأمین نماید در این حالت فرد از شغلش راضی است ترکیب معینی است از عوامل گوناگون چه درونی مانند احساس لذت از انجام کار و چه بیرونی مانند حقوق و مزایا و روابط محیط کاری سبب می گردد فرد از شغلش راضی باشد(عسکری، کلدی، 1382).
بنابراین سازمانهای آموزشی باید از منابع انسانی و مادی و … بهره گیرند و جهت رسیدن به اهداف تلاش کند پس دارا بودن اخلاق کار و تعهد بالای کارکنان نسبت به سازمان و خشنودی نسبت به کار و سازمان ، سرپرست ، همکار حاصل می شود که از عوامل بسیار مهم برای بالندگی سازمان به شمار می آیند به هر حال نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد تا نسبت به عواملی که عملکرد افراد را در سازمان تحت تأثیر قرار می دهند و باعث بهره وری 1می شوند آگاهی بیشتری یابند.
پیشینه پژوهش
در طی سالیانه گذشته تحقیقات زیادی در زمینه رضایت شغلی و تعهد سازمانی در داخل و خارج کشور صورت گرفته است. اما علی رغم اینکه در سالهای اخیر، ارتباط بین این دو متغیر بسیار مهم در رفتار سازمانی با یک متغیر اثر گذار دیگر، بر رفتار سازمانی- یعنی اخلاق کار که موضوع کهن و مسأله تازه در روان شناسی صنعتی و سازمانی- است در کشورهای دیگر مورد توجه جدی روان شناسان صنعتی و سازمانی بوده است، در ایران رابطه بین اخلاق کار و تعهدسازمانی در پژوهشهای اندکی مورد مطالعه قرار گرفته ولی در مورد رابطه اخلاق کار و رضایت شغلی پژوهشی صورت نگرفته است در این بخش به نتایج برخی پژوهش های صورت گرفته در این زمینه بصورت اجمال اشاره می شود.
رندال و کت5 (1991) در پژوهشی که در بین کارمندان دانشگاه انجام دادند. یک مدلی از تعهد شغلی که ارتباطات چند متغیری میان تعهد سازمانی، برجستگی شغلی، پیوند گروهی در کار، درگیری شغلی و اخلاق کار مشخص می کرد ارائه دادند یکی از نتایج که از این تحقیق بدست آمد این بود که رابطه معنا داری بین اخلاق کار و تعهد سازمانی وجود دارد.
در تحقیقی که بوسیله ساکز4و همکارانش (1996) صورت گرفت رابطه بین اخلاق کار نگرش های شغلی و تمایل به ترک شغل را در بین کارکنان سازمانهای خدماتی مورد بررسی قرار گرفت، یافته ها نشان داد، که اعتقاد قویتر به اخلاق کار به طور مستقیم با رضایت شغلی و تعهد سازمانی رابطه دارد، و بطور غیر مستقیم با تمایل کمتر به ترک شغل رابطه دارد.
بلک1 (1999) در پژوهشی دریافت که تعهد سازمانی پیش بینی کننده ی اخلاق کار فرد است و اخلاق کار تأثیر ویژه ای بر روی تعهد عاطفی دارد.
در تحقیقی که توسط درویش یوسف2 (2000) صورت گرفت رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی مورد بررسی قرار گرفت نمونه 474 نفری از کارکنان 30 سازمان در 5 ناحیه امارات متحده عربی در این تحقیق به کار گرفته شد نتایج بدست آمده نشان داد که رابطه متعادل بین اخلاق کار و تعهد سازمانی وجود دارد و همین نتایج تجزیه و تحلیل مسیر نشان داد که اخلاق کار در در ابعاد مختلف تعهد سازمانی (عاطفی، هنجاری مستمر) تأثیر مثبت و مستقیم دارد.
تحقیق دیگری باز هم توسط درویش یوسف (2001) در بین 425 کارمند مسلمان از چند سازمان در ادارات امارات متحده عربی صورت گرفت رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی و رضایت شغلی مورد بررسی قرار گرفت نتایج بدست آمده به این صورت بود، که بین اخلاق کار و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد و اخلاق کار با ابعاد تعهد سازمانی و برخی از ابعاد رضایت شغلی رابطه معنی دار داشت. رضایت شغلی با اخلاق کار و تعهد سازمانی رابطه معنا دار است.
در تحقیق دیگری که بوسیله اسچیکر3 (2001) در بین نمایندگان فروش صورت گرفت رابطه بین جو اخلاقی با رضایت شغلی تعهد سازمانی و تمایل به ترک شغل مورد بررسی قرار گرفت مطالعه نشان داد که ایجاد یک جو اخلاقی بوسیله قوانین و خط مشی های اخلاقی باعث رضایت شغلی تعهد سازمانی بیشتر و در نتیجه پایین آمدن نرخ ترک شغل می شود.
در تحقیقی که توسط پتی جان و چارلز[1] (2008) یک مؤسسه بازرگانی بر روی قوای درک فروشنده از اصول اخلاق کار و اصول اخلاق کارفرمایشان و رفتارهایشان به عنوان مصرف کننده و روابط موجود میان این مشاهدات و رضایت شغلی فروشنده ها انجام گرفت نتایج نشان داد که یک رابطه مثبت بین درک فروشندگان از اخلاق کار و اصول اخلاق کارفرمایشان از برخوردهای مصرف کننده و رضایت شغلی فروشنده وجود دارد.