لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:109
علی به حق بوده و مخالفان او اشتباه کردند
در مورد اختلاف میان علی رضی الله عنه و معاویه اهل سنت بر این متفقند که علی رضی الله عنه بر حق بوده و معاویه و کسانی که بااو بودند از حکومت علی سرپیچی کرده بودند. اهل سنت از شیعیان میخواهند حتی یک نوشته در عقیده اهل سنتبیاورند که مغایر این موضوع اهل سنت باشد. بر عکس اهل سنت میتوانند صدها کتاب از بزرگان خود در عقیدهبیاورند و به ایشان ثابت کنند که اهل سنت خروج معاویه بر علی را عملی اشتباه میدانند. پس چرا شیعیان سعی دارندکه اهل سنت را در صف معاویه و مخالفت علی جلوه دهند و چرا سعی میکنند اهل سنت را به بنی امیه نسبت دهند وآنان را دشمنان اهل بیت معرفی کنند.
متأسفانه دیری نپائید که این اختلاف رنگی مذهبی گرفت و شیعیان گروهی مستقل و دارای روش جدیدی در اصول وعقاید و فقه و مواریث شدند. اما اختلاف میان علی و معاویه در این سطح نبوده و آنان در اصول و عقاید و غیر اختلافینداشتند. بلکه اختلاف آنها در مسایل حکومتی و سلایق شخصی بود و ربطی به آنچه از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم آموختهبودند نداشت. برای اثبات این ادعای خود دلایلی از کتب خود شیعیان میآوریم. مهمترین منبع شیعه نهج البلاغهاست که در آن روایت نسبت داده شده به علی رضی الله عنه جمع آوری شده است. در نهج البلاغه ج 3 ص 114 به نقل ازایشان چنین آمده است: ابتدای کار اینگونه بود که ما با اهالی شام برخورد کردیم، روشن است که خدایمان یکی وپیامبرمان یکی است و دوت همه ما به اسلام است. ما از آنها چیز بیشتری غیر از ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش صلی الله علیه وسلم نمیخواهند. آنچه که ما و آنها در آن اختلاف کردیم خون عثمان رضی الله عنه بود.
بنابراین گفته آنحضرت و بر خلاف آنچه شیعیان میگویند، جز مسئله قتل عثمان رضی الله عنه اختلاف دیگری میان علی واصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود نداشته است. حضرت علی رضی الله عنه از تفرقه و جدائی میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم حسرتمیخورد و اینگونه در مرگ آنها مرثیه میگفت: کجایند آن قومی که به اسلام دعوت داده شدند، پس آن را پذیرفتند،قرآن را خواندند و آن حکم قرار دادند، چشمهایشان از گریه خشکیده و شکمهایشان از روزه گرفتن به کمرهایشانچسبیده بود. دندانهایشان از تضرع و التماس به درگاه خداوند خشکیده، چهره هایشان از شب زنده داری زرد و از خداترسی خسته بنظر میرسید. آنها برادرانم بودند که رفتند، پس ما حق داریم تشنه دیدار آنها باشیم و از جدائی آنهاانگشت غم به دهان بگیریم (نهج البلاغه ص235)
این سخن حکایت از روابط دوستانه و محکم میان علی و اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم میکند، کمااینکه علی دخترش ام کلثومرا به نکاح عمر بن خطاب رضی الله عنه در آورد. کتابهائی از اهل تشیع مانند کافی کلینی ج5 ص346 و استبصار طوسی ج3ص350 و منتهی الامال قمی ج1 ص184 به این حقیقت اعتراف کردهاند.
هنگامیکه عمر بن خطاب رضی الله عنه شخصاً میخواست در جنگ با رومیها شرکت کند با علی رضی الله عنه مشورت نمود.حضرت علی رضی الله عنه او را از رفتن منع کرد و گفت او باید باقی بماند زیرا که او قلعه و نماد اعراب و حامی و پناهگاهمسلمین است. (نهج البلاغه، ج2 ص18) سپس حضرت علی به او گفت: اگر عجمها ترا ببینند میگویند این ریشه ونقطه قوت اعراب است و اگر ریشه را قطع کردید در امان خواهید بود. عمر رأی را پذیرفته و به جنگ نرفت. (نهجالبلاغه ج2 ص30)
همچنین در نهج البلاغه ج3، ص2 آمده است که علی گرهی از مردم را دید که بدگوئی عثمان را میکردند. حضرت علیایشان را مذمت نمود و میگفت: مردم بدگوئی او را میکنند و من مردی از مهاجرین بودم که سعی بسیار در دلجوئی اومیکردم.
علی رضی الله عنه از شدت دوستی خلفای ثلاثه سه تن از فرزندان خویش را بنام آنها نامگذاری کرد، به نامهای ابوبکر، عمر وعثمان. گرچه عامه شیعیان از این حقایق آگاه نیستند اما کتابهای شیعیان به این موضوع اقرار دارند. مانند کتابهای اعلامالوری طبرسی ص302، ارشاد المفید 186، تاریخ یعقوبی ج2 ص213، مقاتل الطالبین ابی فرج اصفهانی ص142،کشف الغمه اردبیلی ج2 ص64 و جلاء العیون مجلسی ص182.
در جایی دیگر علی رضی الله عنه اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را چنین توصیف میکند:
من یاران محمد صلی الله علیه وسلم را دیدم، هیچکس از شما مثل آنها نیست. ایشان صبح میکردند ژولیده موی و غبار آلود، شبها درقیام و سجود بودند، غروبها پیشانیهایشان بر خاک بود. از یاد روز قیامت بر شعلههای آتش میایستادند. پیشانیهایشاندر اثر سجدههای طولانی سائیده شده بود و از ذکر خدا اشک بر چشمانشان جاری میشد و گریبانهایشان را تر میکرد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه43
فهرست مطالب
مفهوم اتحاد
اتحاد در قرآن
مفهوم اتحاد ملی
اهمیت اتحاد ملی
مفهوم انسجام اسلامی
اتحاد ملی و انسجام اسلامی در تداوم راه امام
حرکت به سوی دستیابی به همگرایی کشورهای جهان اسلام
تلاش در جهت همگرایی
چرا اتحاد ملی و انسجام اسلامی؟
شناسه راهبرد نظام
چرا اتحاد ملی؟
چرا انسجام اسلامی؟
نقش اتحاد و اختلاف در اعتلاء و انحطاط مسلمین
عامل حقیقی وحدت پایدار
جنبه مثبت و منفی ناسیونالیسم
تمدن عظیم اسلامی، ثمره ترک تعصبات قومی و مذهبی
منشاء تجزیه شدن حکومت اسلامی
عکس العمل منطقی و اسلامی ایرانیان
رمز استحکام و پایداری وحدت اسلامی
نگاه استراتژیک به اتحاد ملی و انسجام اسلامی
خاستگاه نامگذاری سال 86 به نام اتحاد ملی و انسجام اسلامی
انسجام اسلامی
راهکارهای قرآنی برای همگرایی
نکته هایی پیرامون اتحاد ملی و انسجام اسلامی
پیش نیازهای اتحاد ملی و انسجام اسلامی
ارائه راهکارها و پیشنهادها
مفهوم اتحاد:
انسان ها به اقتضای زندگی اجتماعی همواره درپی اتحادوهمبستگی باهم نوعان خود
بوده اند که این اتحاد وهمبستگی وپیوندخودبردونوع قابل تقسیم ودسته بندی می باشد.
نوع اول: اتحاد وپیوندی تصنعی وغیرواقعی است . به این صورت که دولت ها وحکومت ها واقوام وحتی اشخاص براساس مصلحت اندیشی وجلب منافع ،درمقطعی اززمان بایکدیگر پیوند تفاهم بسته ومتحد می شوند . لکن این اتحاد مشروط به حفظ منافع طرفین است لذا با نقض آن شرط،لاجرم این پیوند نیز می گسلد.
نوع دوم: اتحادحقیقی وپیوندی قلبی است که ابتدادرون وباطن انسان ها را تحت تأثیر قرارداده ،پس ازآن دربرون و اعمال وافعال ایشان بروز وظهور می یابد.
این اتحادحقیقی از محتوا وطرز تفکری خاص تبعیت نموده ودیدگاه های ویژه ای را نیز ارائه می کند از جمله اینکه :
الف- حقّ،تنها محور اتحاد حقیقی درعالم می باشد.
ب-حقّ،ماهیتاًدرتابعین خودایجاداتفاق،اتحادوهمبستگی نموده باطل،ذاتاًتفرقه افکن ووحدت شکن می باشد.
پ-خداوند،مردم را به تبعیت ازحقّ دعوت نموده وپیامبران ورهبران الهی خودرابه عنوان پرچم دار حقّوبرپادارنده آن به میان مردم روانه نموده تا تفرقه ونفاق را برطرف ساخته وایشان را حول محور حقّ متحد نماید.
ت-انبیاءوپیام آوران الهی ،ذره ای اختلاف نظر با یکدیگر نداشته وخود الگوی کامل ونمونه عینی اتحاد می باشند.
د-درمقابل حزب خداوندکه با تبعیت ودعوت به حقّ،ایجاداتحاد می نماید،جبهه شیطان قرارداد که با ترویج باطل ، میان مردم تفرقه می افکند.
ج –پیامبر اسلام(ص)،ائمه معصومین (ع)وبویژه دراین برهه از زمان حضرت مهدی(عج)وارث رسالت واحیاگر مکتب انبیاءبوده وپرچم اتحاد را بردوش دارند.
آری همان بزرگواری که درباره اش فرموده اند:
«خداوند بوسیله اوامتها را به اتفاق آورده وپراکندگی ها را برطرف می نماید.»
وخداوند کریم وظیفه سنگین استیلای حق وظهور دین خویش را به عهده اش سپرده تا سرانجام روزی با نصرت الهی ریشه های تفرقه یعنی شرک،کفرونفاق را ذایل نموده ودردولت کریمه خود ،جهان هستی را حول کلمه توحید یکپارچه ومتحد ویکدست سازد.
اتحاددرقرآن:
قرآن کریم به عنوان آخرین وکامل ترین کتاب آسمانی ،سه گروه ازمردم راموردخطاب قرارداده وبه اتحاد فرامی خواند:
اولین خطاب خداوند دعوت جامع وفراگیر تمامی انسان ها ، درهمه زمان ها به پیروی از حقّ می باشد:
«یاایهاالناس اعبدواربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون»
(این مردم پرودگارتان را پرستش کنید،هموراکه شما وپیشینا نتان راآفرید،باشدکه تقوا پیشه کنید.)
دردومین خطاب ،اهل کتاب من جمله مسیحیان ویهودیان مورد ندا ودعوت الهی قرارمی گیرند:
«قل یا اهل الکتاب تعالواالی کلمۀسواءبیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولانشرک وشیئا»
(ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما وشما یکسان است پیروی کنیم وآن اینکه جز خدای یکتارانپرستیم )
درسومین خطاب دامنه دعوت به مراتب محدودترگشته وتنها گروهی خاص راشامل می گردد:
اول اینکه : حقّکه محور اتحاد حقیقی می باشد،خودچیست وچه تعریفی دارد؟
دوم اینکه : چه کسانی صلاحیت تشریح وتبیین حقّ را دارا می باشند؟
خداوند مردم را به وحدت واتحاد وپرهیز از تفرقه امر فرمود وبرای این پیوند،چنگ زدن وتمسک به حبل الله را بر مردم واجب نمود. ودیدیم که حبل الله یا همان ائمه معصومین (ع)آن محور حقی ّهستند که خداوند به عنوان محور اتحاد معرفی نموده است .
که این معرفی با تعابیر متعددی،درقرآن کریم تکرار گردیده است وبررسی آنان می توان آموزنده باشد.
مدت زیادی از آغاز سالی که عنوان زیبای «اتحاد ملی وانسجام اسلامی»را برخودگزفته نمی گذرد ،نام با شکوهی که درمیان جهانیان بانگی رسا برداشت واعلان نمودکه:
چرا جنگ ؟چراجدایی؟چراتفرقه؟چراتشتت؟
آیا نمی توان همدل بود؟آیا نمی توان متحد شد؟آیا نمی توان درصلح زندگی کرد؟
اگر چه انسان ها مختلفند لیکن انسانیت آنهاماهیتی است واحد ،پس باید به سراغ نکته ای رفت که انسانیت انسان ها پذیرای آن باشد، نکته ای اصیل ،پایدار وحقیقی که قابلیت وواجدیت ایجاد یک اتحاد واقعی را داشته باشد.
وآن نکته نیست مگر «توحید»وعبودیت خداوندیکتا.
خداوند تعالی خود نخستین منادی توحید بوده وهم او بندگان را به عبودیت خویش فراخوانده است.آنجاکه می فرماید:
«یاایهاالناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون »
ای انسان هاپروردگار خود را پرستش