دانلود تفسیر سوره نساء

دانلود تفسیر سوره نساء

وَمَنْ یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى‏ وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى‏ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَآءَتْ مَصِیراً «115»
 و هرکس پس از آنکه هدایت برایش آشکار شد با پیامبر مخالفت کند و راهى جز راه مؤمنان را پیروى کند، او را بدان سوى که روى کرده بگردانیم و او را به دوزخ افکنیم که سرانجام بدى است.

 

 نکته‏ها:
 این آیه درباره‏ى کسانى است که پس از پذیرش اسلام و رسالت پیامبر، به مخالفتِ آگاهانه با دستورات ایشان مى‏پردازند و راهِ خود را از راه جماعت مسلمانان جدا مى‏کنند.
 «مُشاقّه رسول» یعنى خودت را یک شِقّ و رسول اکرم صلى الله علیه وآله را شِقّ دیگر قرار دهى. به کارشکنى بپردازى و دست به مخالفت آگاهانه همراه با عداوت بزنى.
 شقاق و مخالفت با پیامبر خدا انواع مختلفى دارد، مانند: انکار کل دین، ایمان به بعضى و کفر به بعضى دیگر، تحریف، توجیه و حیله‏هاى شرعى.
 در روایات آمده است دو نفر براى مسخره کردن، سوسمارى را مخاطب قرار داده و او را با لقب امیرالمومنین خواندند. حضرت على علیه السلام فرمود: «دَعْهما فهو امامهما یوم القیامة» یعنى آن دو استهزا کننده را به حال خود رها کنید که همین سوسمار در قیامت امام آن دو خواهد شد. سپس این جمله را تلاوت فرمود: «نولّه ما تولّى»(145)
 حضرت على علیه السلام در نامه ششم نهج‏البلاغه مى‏فرماید: اگر مردم بر شخصى اتّفاق آرا داشتند و او را پیشواى خود نامیدند رضاى خدا در آن است و اگر کسى با طعن یا بدعت از مدار اطاعت او خارج شد او را برگردانید و اگر برنگشت با او بجنگید که راه مؤمنان را پیروى نکرده است. «فانْ َاجمعوا على رَجل و سَمّوه اماماً کان ذلک للّه رضا فانْ خَرج عن اَمرِهم خارج بِطَعن او بِدعَة رُدّوه الى ما خَرج منه فانْ اَبى‏ قاتلوا على اتّباعه غَیر سبیل المؤمنین ماتولّى».
 پیام‏ها:
 1- علم و شناخت مسئولیّت‏آور است و کیفر مخالفان پیامبر زمانى است که حقّانیت پیامبر اکرم را فهمیده باشند. «و من یشاقق الرسول من بعد ما تبیّن له... نصله جهنّم»
 2- سیره‏ى عملى مسلمین به شرطى حجّت است که با سنّت و راه رسول‏اللَّه مخالفتى نداشته باشد. «من یشاقق الرسول.... یتبع غیر سبیل المؤمنین... نصله جهنّم»
 3- پیامبر اسلام و مؤمنان در یک جبهه قرار دارند و مخالفت با جامعه اسلامى، مخالفت با پیامبر است. «یشاقق الرسول... و یتبع غیر سبیل المؤمنین»
 4- تسلیم بودن در برابر رسول خداوند واجب و مخالفت با او حرام است. «و من یشاقق الرسول»
 5 - تفرقه‏افکنى در صفوف مسلمین سبب دوزخ است. «یتبع غیر سبیل المؤمنین... نصله جهنّم»
 6- خداوند، کسى را بدون اتمام حجّت به دوزخ نمى‏برد. «بعد ما تبین له الهدى»
 7- حساب افراد قاصر و مستضعف که صداى حقّ را نمى‏شنوند، یا قدرت تشخیص ندارند، از حساب افراد آگاه ولجوج، جداست. «بعد ما تبیّن له الهدى»
 8 - مقدّمات سقوط انسان، به دست خود اوست. «من یشاقق الرسول... نصله جهنّم»
 9- هر راهى جز راه مؤمنان واقعى، به دوزخ منتهى مى‏شود. «یتبع غیر سبیل المؤمنین... نصله جهنّم»
 10- نتیجه‏ى مخالفت با رسول خدا و امّت اسلامى، تحت ولایت غیر خدا در آمدن و سقوط در جهنّم است. «نولّه ما تولّى»
 11- خداوند، نعمت‏هاى خود را از منحرفان قطع نمى‏کند و هر کس را در مسیرى که خودش انتخاب کرده است، یارى مى‏دهد. «نولّه ما تولى»

 

 إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً بَعِیداً «116»
 همانا خداوند از اینکه به او شرک ورزیده شود (بدون توبه) درنمى‏گذرد ولى پائین‏تر و کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد (و شایسته بداند) مى‏بخشد. و هرکس به خداوند شرک ورزد حتماً گمراه شده است، گمراهى دور و دراز.

 

 نکته‏ها:
 این آیه با اندک تفاوتى در آیه‏ى 48 همین سوره گذشت. آرى، در هدایت و تربیت تکرار لازم است.
 تا ریشه‏ى شرک که یک مرض روحى عمیق است قطع نشود، اخلاق و اعمال صالح سودى ندارد. توبه، درمان شرک است و مشرک باید از مدار شرک بیرون آید تا عفو و رحمت الهى شامل او شود.
 این آیه، امیدبخش‏ترین آیات قرآن است.(146)

 

فایل ورد 28 ص



خرید و دانلود دانلود تفسیر سوره نساء


مقاله در مورد داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى

مقاله در مورد  داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:21

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلىدیدگاه فقیهانبلوغ در لغت و اصطلاحبررسى دیدگاههاالف. آیاتنقدج. اجماعدلیلهاى دیدگاه محقق اردبیلى

 از مباحث درخور توجه در فقه، دیدگاه فقها نسبت به کودکان و نوجوانان است، گرچه احکام مربوط به انسان نابالغ، از دیر هنگام در فقه مورد توجه و دقت بوده است، لکن زوایاى زیادى از احکام، بویژه مسائل: عبادى، اقتصادى و کیفرى آنان، هم اکنون نیز در هاله اى از ابهام است.

از مسائلى که در این ارتباط، اهمیت زیادى دارد، دیدگاه شرع نسبت به داد و ستد خردسالان است، زیرا از یک سوى، هر روز ما با خرید و فروش و دست یازیهاى آنان در مالها رو به روییم، از این روى، جهت روشن شدن حکم فقهى آن، ضرورى است این مساله مورد بحث و تحقیق بیشترى قرار بگیرد.

و از سویى، این مطلب، در غرب، بویژه از سوى طرفداران حقوق کودکان، مورد توجه قرار گرفته و از دیگر سو، طرح این مساله در حقوق مدنى، به گونه اى است که با پاره اى از دیدگاههاى فقها ناسازگار است، شاهد بر این سخن، دگرگونى است که در قانون مدنى ایران، پیش از انقلاب و پس از انقلاب، به چشم مى خورد.

در ماده 1209 قانون مدنى پیش از انقلاب اسلامى آمده است: «هر کس که داراى هجده سال تمام نباشد، در حکم غیر رشید است، مع ذلک، در صورتى که بعد از پانزده سال تمام، رشد کسى در محکمه ثابت شود از تحت قیمومت خارج مى شود.»

و در ماده 1210 آمده است: «هیچ کس را نمى توان بعد از رسیدن به هجده سال تمام، به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود.» در اصلاحیه قانون مدنى در سال 1361 ماده 1209، چون افراد کم تر از هجده سال را محجور مى داند حذف مى شود و ماده 1210، که ملاک محجور نبودن را سن هجده مى دانست، بدین صورت اصلاح کرد:

«هیچ کس را نمى توان بعد از رسیدن به سن بلوغ، به عنوان جنون و یا عدم رشد محجور نمود.» و دو تبصره به ماده 1210 افزوده شد که عبارت یکى از آنها چنین است:

«سن بلوغ در پسر، پانزده سال تمام قمرى و در دختر، نه سال تمام قمرى است.» و عبارت دیگرى چنین است:

«اموال صغیرى که بالغ شده است در صورتى مى توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد.»

مى بینید که مساله شرط بودن بلوغ سنى در درستى ست یازیدنها و داد و ستدهاى خردسالان، چگونه سبب دگرگونى مى گردد. به دنبال این دگرگونى، این پرسش مطرح مى شود که آیا بلوغ سنى، نشانه رشد است و کم تر از آن غیر رشید به شمار مى آید؟ این پرسش در شوراى نگهبان نیز مطرح مى شود و اختلافهایى را به دنبال مى آورد. سرانجام، یکى از فقهاى آن نهاد، خدمت حضرت امام مرقوم مى دارد:

«در قوانین سابق آمده است که افرادى که سن آنها کم تر از 18 سال باشد، در حکم غیر رشید مى باشند، مگر آن که رشد آنها در دادگاه ثابت شود. در اصلاحیه، آمده اند، 18 سال را به 15 سال تمام ، تبدیل کرده اند. با توجه به این که در غیر مورد یتیمان، لزوم احراز رشد در معاملات لازم نیست و بناى عقلا هم در معاملات، بر اصالت رشد است؛ یعنى اصل را بر رشد قرار مى دهند، مگر آن که خلاف آن ثابت شود، آیا محکوم کردن افراد بالغ کم تر از 15 سال، به عدم رشد، صحیح است یا نه؟ البته خاطر شریف مستحضر است که در انتخابات و امثال آن، بنا بر 15 سال تمام شده است. علاوه در مسائل اجتماعى و معاملات و ثبت اسناد و امثال آن، تعیین مرز، فوائدى دارد و صرف بلوغ، ممکن است تبعاتى ناگوار داشته باشد، بخصوص براى دخترها.»

حضرت امام خمینى، در پاسخ مى نویسد: «تا عدم رشد ثابت نباشد، صحیح نیست، مگر این که دلیل داشته باشد که احراز لازم است.» تاثیر این مساله در داد و ستدها و دست یازیدنهاى خردسالان و مسائل اجتماعى سیاسى، همانند: انتخابات و دیگر امور حقوقى و جزائى، فراوان است.

از این روى، بایسته است که فقه، با دقت بیشترى به نقد و بررسى آن بپردازند. از جمله فقیهان واقع بینى که این مساله را مورد نقد و بررسى قرار داده، محقق اردبیلى است که بر خلاف دیدگاه بسیارى از فقیهان پیشین، بر این باور است که معیار در درستى داد و ستد خردسالان و برداشتن قانون جلوگیرى از در اختیار گرفتن مالها از سوى آنان، تنها رشد آنان است، نه بلوغ سنى.

 

خرید و دانلود مقاله در مورد  داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى


تحقیق در مورد سوره کافرون

تحقیق در مورد سوره کافرون

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:6

 

  

 فهرست مطالب

 

 

آیات 1 - 6، سوره کافرون
سوره کافرون مکى است و شش آیه دارد.

 

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ یَأَیهَا الْکفِرُونَ(1)

لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ(2)

وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ(3)

وَ لا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتمْ(4)

وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ(5)

لَکمْ دِینُکُمْ وَ لىَ دِینِ(6)

 

 

 

 

ترجمه آیات

 

 

 

به نام اللّه بخشنده به عموم ، و مهربان به خواص .

بگو هان گروه کفر پیشه ! (1).

من نمى پرستم آنچه را که شما مى پرستید (2).

و شما هم نخواهید پرستید آنچه را که من مى پرستم (3).

من نیز براى همیشه نخواهم پرستید آنچه را شما مى پرستید (4).

و شما هم نخواهید پرستید آنچه را من مى پرستم (5).

دین شما براى خودتان و دین من هم براى خودم (6).

 

 

 

 

بیان آیات

 


در این سوره رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را دستور مى دهد به اینکه برائت خود از کیش وثنیت آنان را علنا اظهار داشته ، خبر دهد که آنها نیز پذیراى دین وى نیستند، پس نه دین او مورد استفاده ایشان قرار مى گیرد، و نه دین آنان آن جناب را مجذوب خود مى کند، بنابر این نه کفار مى پرستند آنچه را که آن جناب مى پرستد، و نه تا ابد آن مى پرستد آنچه را که ایشان مى پرستند، پس کفار باید براى ابد از سازشکارى و مداهنه آن جناب مایوس باشند.

 

 

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 645

 

مفسرین در اینکه این سوره مورد بحث مکى است و یا مدنى اختلاف کرده اند، و از ظاهر سیاقش بر مى آید که در مکه نازل شده باشد.
روایاتى راجع به زخم زبان در ((یا ایّها الکافرون ...)) به گروهى معهود و معین ازکفار بوده و ((و لا انتم عابدون ما اعبد)) اخبار غیبى از آینده است صفحه

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره کافرون


اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 31 صفحه می باشد.

 

چکیده

تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی که روش و هدف واحد به عنوان اصلی ترین مؤلفه های اتحاد و اتفاق مطرح می باشد و امت و جامعه بی آن، تحقق وجود نمی یابد، قرآن مسئله پذیرش کامل دین اسلام را به عنوان مهمترین عامل اتحاد در انسجام برمی شمارد، قرآن از عدم پیوستگی درونی انسان‌ها به عنوان مانع مهم اتحاد نام می برد و از مردمان می خواهد تا با تزکیه نفس و پیروی اصول تقوی و تقویت هنجارهای اجتماعی اتحاد را در جامعه گسترش دهند. تأکید قرآن بر احسان، نیکوکاری و انفاق و دیگر رفتارهای پسندیده و معروف به عنوان تأکید بر عوامل اتحاد است در نهایت قرآن اعتصام چنگ زدن به ریسمان الهی،‌ نظارت و کنترل همگانی و توجه به نقاط مشترک را عامل مهمی برای رهایی از تفرقه و ایجاد اتحاد و انسجام برمی شمارد.

در این تحقیق سعی شده به عوامل دیگری که در ایجاد اتحاد و انسجام مسلمانان مؤثر است پرداخته و اهمیت اتحاد جامعه مسلمانان و آثار اتحاد و همبستگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.

مقدمه

دین اسلام منادی توحید و انسجام و وحدت و یگانگی است زیرا پیامبر اسلام از بعثبت تا وفات همواره در آموزش ها و تعالیم خود و در عمل، در جهت نفی تفرقه و اختلاف و تحکیم پایه های وحدت و همبستگی و اخوت و همدلی میان جامعه مسلمانان گام نهاده است. اتحاد و انسجام اسلامی در متن دین و محتوای تعالیم آسمانی قرآن و مکتب اسلام و همچنین در اعتقادات عمومی مسلمانان، جایگاه محکم و استواری دارد و در حد فریضه،‌ الزام آور و ضروری است. خداوند در آیات متعددی مسلمانان را به وحدت و انسجام و همبستگی سفارش نموده و از اختلاف باز می دارد: «و اعتصمو بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا» همگی به رشته دین خدا چنگ زده و راه های متفرق نروید.

بنابراین بزرگترین محور وحدت و انسجام، دستورات الهام بخش خداوند در قرآن کریم است که به وسیله پیامبر اعظم (ص) به مسلمانان ابلاغ شده است. سرپیچی از دستورات خداوند شرک محسوب شده و مایه اختلاف و تفرقه می شود و علت اصلی تفرقه میان مسلمانان در عدم پیروی از دستورات الهام بخش الهی است. در عصر حاضر امام خمینی (ره) وحدت کلمه را ضروری ترین نیاز برای مسلمانان معرفی نموده است. سپس مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با حساسیت ویژه ای در طول سال های ولایت و رهبری خویش، خط مشی ها و نقطه نظرات کلیدی و راهبردی را جهت انسجام و وحدت مسلمانان بیان فرموده اند که توانسته است به میزان بسیار تعیین کننده ای مخاطرات و توطئه ها و دسیسه های شوم استکبار جهانی را به حداقل کاهش دهد با توجه به گستردگی موضوع، بررسی تمام ابعاد موضوع در یک مقاله نمی گنجد. اما در این نوشته به دلیل رعایت اصل اختصار و همچنین کاربردی بودن بحث شمه ای از دیدگاه اسلام (قرآن، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و غررالحکم) در ارتباط با اتحاد و انسجام اسلامی بررسی می شود.




خرید و دانلود اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی


مقاله در مورد تفسیر سورۀ حدید

مقاله در مورد تفسیر سورۀ حدید

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

آیات (25 تا 27)

 

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

لَقَدْ أَرْسلْنَا رُسلَنَا بِالْبَیِّنَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَب وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاس بِالْقِسطِ وَ أَنزَلْنَا الحَْدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شدِیدٌ وَ مَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصرُهُ وَ رُسلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِىُّ عَزِیزٌ(25)

وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا نُوحاً وَ إِبْرَهِیمَ وَ جَعَلْنَا فى ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْکتَب فَمِنهُم مُّهْتَدٍ وَ کثِیرٌ مِّنهُمْ فَسِقُونَ(26)

ثمَّ قَفَّیْنَا عَلى ءَاثَرِهِم بِرُسلِنَا وَ قَفَّیْنَا بِعِیسى ابْنِ مَرْیَمَ وَ ءَاتَیْنَهُ الانجِیلَ وَ جَعَلْنَا فى قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَهَا عَلَیْهِمْ إِلا ابْتِغَاءَ رِضوَنِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَئَاتَیْنَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنهُمْ فَسِقُونَ(27)

 

خدا که قدرت دارد همه انسانها را خوب بیافریند،پس چرا خوب نیافریده است؟اگر مى‏خواست مردم هدایت بشوند او که مى‏توانست‏بدون اینکه نیازى به این اسباب و مسببات و به این مقدمات واسباب‏چینى‏ها باشد از اول مردم را صالح و خوب و مهتدى و کامل خلق‏کند و بعد هم آنها را به بهشت ببرد.اینها توجه نکرده‏اند و نمى‏دانند که‏خداوند همین‏طور که قادر على الاطلاق است،حکیم على الاطلاق‏است و این نظام عالم هستى به اصطلاح نظام احسن و نظام اکمل است‏و معنى حکمت این است که هر چیزى بر نظام خودش وجود پیدا کند وبلکه محال است که بر غیر نظام خودش وجود پیدا کند.گفتیم این مثل‏این است که کسى بگوید چرا خداى متعال مثلا دندانها را اینچنین خلق‏کرده،بعضى دندانها را قاطع و برنده خلق کرده و بعضى را طاحن وآسیا؟بعد کسى بگوید براى این است که انسان-و همین‏طور حیوانات‏در جذب کردن غذا اولا نیاز دارد به اینکه ماکولات را ببرد،و ثانیااحتیاج دارد به این که اینها را با وسیله دیگرى نرم کند براى اینکه درمعده و بعد در روده قابل جذب باشد;[و بعد آن شخص اول بگوید]خدا که قادر است،خدا که قدرت على الاطلاق دارد،خدا مى‏توانست‏بدون این اسباب و وسایل هم این کار را انجام بدهد;انسان غذاها راهمین‏طور دربسته بفرستد در معده،بعد خدا اینها را همین‏طور بدون این‏اسباب به هضم برساند;مگر خدا قدرت ندارد؟!خدا که قادر است همه‏ماکولات را از اول به صورت جویده شده و کامل شده خلق کند که انسان‏وقتى به دهانش گذاشت دیگر نیازى به جویدن و حتى فرو بردن نداشته‏باشد.

 

معناى این حرف این است که اصلا در عالم نظامى وجود نداشته‏باشد،هیچ چیزى در عالم شرط هیچ چیزى نباشد.گذشته از اینکه‏چنین چیزى خیال انسان است و از نظر عقل محال است،ضد حکمت بارى تعالى است.این که در آخر آیه اشاره مى‏فرماید: «ان الله قوى عزیز»

 

یعنى بعد از آنکه اشاره مى‏کند که ما پیغمبران را با دلایل،با معجزات،بابینات فرستادیم، کتاب و میزان با آنها فرستادیم و هدف اصلاح مردم‏بود و هست و بعد اشاره مى‏کند به مسؤولیتى که-غیر از انبیاء-خودمردم هم دارند و آن مسؤولیت مجاهده در راه حق است: «و انزلنا الحدیدفیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب‏» که از مردم‏استنصار کرده و خواسته است که به کمک این هدایت و این دین‏برخیزند،بعد از اشاره به اینها مى‏خواهد بگوید شما اینها را به حساب‏عجز و ناتوانى نگذارید;خداوند در عین اینکه فاعل بالاسباب است(ابى‏الله ان یجرى الامور الا باسبابها)در عین حال فاعل به آلت یست‏یعنى نیازبه این امور ندارد،منشا اینها عجز و ضعف و ذلت و ناتوانى نیست;لهذامى‏فرماید: «ان الله قوى عزیز» در عین قدرت و عزت و در کمال قدرت وعزت،این امور هست;یعنى اینها را به حساب کمبودى در قدرت وعزت نگذارید.

 

و اما آن جهتش که به انسان بستگى دارد،عرض کردیم که کمال هرموجودى متناسب با خود آن موجود است.کمال انسان با کمال یک فلزدوگونه است;یعنى فلز آن کمالى که مى‏تواند داشته باشد اگر تمامش هم‏وابسته به عوامل بیرون از وجود آن باشد باز این کمال،کمال است. اگرما مثلا یک برلیان را در نظر بگیریم و آن را بهترین برلیانهاى دنیا بدانیم درعین حال توجیه همه صفات خوب و انواع خوبیهایش[در ارتباط باخارج خودش است].به چه دلیل این صفت را دارد؟به دلیل فلان عامل‏که مثلا عامل محیطى است.به چه دلیل آن صفت دیگر را دارد؟به دلیل‏اینکه مثلا صنعتگران روى آن خوب کار کرده‏اند.و لو اینکه همه این‏خصوصیات را از بیرون خودش کسب کرده است در عین حال این‏خوبیها را دارد;یعنى شرط خوبى یک برلیان این نیست که خود براى‏خود کسب کرده باشد.ولى انسان در میان موجودات، رسیده به مرحله‏آزادى و اختیار و خلیفة اللهى و انتخاب و به مرحله‏اى که خود باید براى‏خود نیکى را انتخاب کند و آن نیکى که خود براى خود انتخاب نکرده واز خارج به او تحمیل شده است اصلا آن برایش نیکى نیست.مثلاصداقت،امانت،راستى،آزادیخواهى،آزاد منشى،تقوا همه اینها آن‏وقت براى انسان فضیلت است که این انسانى که در سر دو راهى انتخاب‏قرار مى‏گیرد طرف خوب را براى خود انتخاب کند.همین قدر که ازخارج به او تحمیل شد یعنى طبیعى و ذاتى شد،آن کمال دیگر کمال‏انسانى و آن فضیلت دیگر فضیلت انسانى نیست.شرط فضیلت انسانى‏این است که خود انسان قیام به آن فضیلت بکند.

 



خرید و دانلود مقاله در مورد تفسیر سورۀ حدید