در عصر اطلاعات باید از فکر بشر بهعنوان ثروت ملی یاد کرد. بنابراین، میتوان فکر را منشاء ثروت دانست. در هر جامعهای منابع و مواد محدود است و بشر توان افزایش منابع و مواد را ندارد. لذا اگر در جامعهای تفکر علمی پایدار شود، مطمئناً از منابع موجود میتوان بهکمک فکر علمی و اتخاذ استراتژیهای مناسب به توسعه پایدار رسید. فرآیند توسعه، فرآیندی است که طی آن در بطن یک جامعه کهن، سامان تازهای ایجاد میشود. بهعبارت دیگر، در جریان این فرایند اندیشههای اساسی یک جامعه عوض میشود. در حقیقت انسانها متحول میشوند و جامعه تازهای ایجاد میشود. همساز با چنین تحول برونسازمانی، محیط درونی سازمانها نیز دگرگونیهای شگفتآوری را تجربه میکند. از یکسو، پیشرفتهای تندآهنگ تکنولوژی بهویژه تکنولوژی اطلاعات و کامپیوتر، الزامهای کاملاً نوینی را در ابعاد مدیریت طلب میکند و از سوی دیگر، نگرش بیسابقهای که به عامل انسانی مربوط میشود دگرگونی دیگری را الزامآور میسازد.
طبیعی است که این رویدادها اثر خود را بر مدیریت تحول بر جای میگذارند. لذا در این راستا مدیریت تحول از لحاظ زیربنای فکری و کاربردی، دگرگونیهای زیادی را شاهد بوده و خواهد بود. بااین توضیح