لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه36
فهرست مطالب
2 - داستان ذوالقرنین وسد ویاجوج وماجوج از نظر تاریخ
3- ذوالقرنین کیست وسدش کجا است ؟ اقوال مختلف در این باره
بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین
داستان ذوالقرنین در قرآن
قرآن کریم متعرض اسم اووتاریخ زندگى وولادت ونسب وسایر مشخصاتش نشده . البته این رسم قرآن کریم در همه موارد است که در هیچ یک از قصص گذشتگان به جزئیات نمى پردازد. در خصوص ذو القرنین هم اکتفا به ذکر سفرهاى سه گانه اوکرده ، اول رحلتش به مغرب تا آنجا که به محل فرورفتن خورشید رسیده ودیده است که آفتاب در عین ((حمئة (( ویا ((حامیه (( فرومى رود، ودر آن محل به قومى برخورده است . ورحلت دومش از مغرب به طرف مشرق بوده ، تا آنجا که به محل طلوع خورشید رسیده ، ودر آنجا به قومى برخورده که خداوند میان آنان وآفتاب ساتر وحاجبى قرار نداده .
ورحلت سومش تا به موضع بین السدین بوده ، ودر آنجا به مردمى برخورده که به هیچ وجه حرف وکلام نمى فهمیدند وچون از شر یاجوج وماجوج شکایت کردند، وپیشنهاد کردند که هزینه اى در اختیارش بگذارند واوبر ایشان دیوارى بکشد، تا مانع نفوذ یاجوج وماجوج در بلاد آنان باشد. اونیز پذیرفته ووعده داده سدى بسازد که ما فوق آنچه آنها آرزویش را مى کنند بوده باشد، ولى از قبول هزینه خوددارى کرده است وتنها از ایشان نیروى انسانى خواسته است . آنگاه از همه خصوصیات بناى سد تنها اشاره اى به رجال وقطعه هاى آهن ودمه اى کوره وقطر نموده است .
این آن چیزى است که قرآن کریم از این داستان آورده ، واز آنچه آورده چند خصوصیت وجهت جوهرى داستان استفاده مى شود: اول اینکه صاحب این داستان قبل از اینکه داستانش در قرآن نازل شود بلکه حتى در زمان زندگى اش ذوالقرنین نامیده مى شد، واین نکته از سیاق داستان یعنى جمله ((یسئلونک عن ذى القرنین (( و((قلنا یا ذا القرنین (( و((قالوا یا ذى القرنین ((به خوبى استفاده مى شود،
(از جمله اول برمى آید که در عصر رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله و سلم ) قبل از نزول این قصه چنین اسمى بر سر زبانها بوده ، که از آن جناب داستانش را پرسیده اند. واز دوجمله بعدى به خوبى معلوم مى شود که اسمش همین بوده که با آن خطابش کرده اند)
خصوصیت دوم اینکه اومردى مؤ من به خدا وروز جزاء ومتدین به دین حق بوده که بنا بر نقل قرآن کریم گفته است : ((هذا رحمة من ربى فاذا جاء وعد ربى جعله دکاء وکان وعد ربى حقا(( ونیز گفته : ((اما من ظلم فسوف نعذبه ثم یرد الى ربه فیعذبه عذابا نکرا واما من آمن و عمل صالحا...((گذشته از اینکه آیه ((قلنا یا ذا القرنین اما ان تعذب و اما ان تتخذ فیهم حسنا((که خداوند اختیار تام به اومى دهد، خود شاهد بر مزید کرامت ومقام دینى اومى باشد، ومى فهماند که اوبه وحى ویا الهام ویا به وسیله پیغمبرى از پیغمبران تایید مى شد، واورا کمک مى کرده .
خصوصیت سوم اینکه اواز کسانى بوده که خداوند خیر دنیا وآخرت را برایش جمع کرده بود. اما خیر دنیا، براى اینکه سلطنتى به اوداده بود که توانست با آن به مغرب ومشرق آفتاب برود، وهیچ چیز جلوگیرش نشود بلکه تمامى اسباب مسخر وزبون اوباشند. واما آخرت ، براى اینکه او بسط عدالت واقامه حق در بشر نموده به صلح وعفوورفق وکرامت