فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 98
چکیده :
مسأله سوخت و انرژی یکی از حیاتیترین مسائل اجتماعی امروز جهان میباشد. و موضوع نفت و گاز در مرکز این نیروی حیاتی قرار داشته و دنیای صنعت وابستگی شدیدی به آن دارد.
بعضی کشورهای صنعتی برای دسترسی« نفت» طلای سیاه و مشتقات آن روشهای گوناگون اختیار کردهاند که گاهی تا مرز استعمار و بهرهکشی از طریق زورگویی پیش رفته است و ملتهای مالک ذخائر نفتی روی هم رفته تا به حال نتواستهاند آنطوری که باید و شاید برای پیشرفت هنوز از این کالاها استفاده نمایند.
سازمان اوپک از بدو تشکیل موفق شد جاذبههای لازم برای گردهم آوردن بخشی از کشورهای جهان سوم را که حیات اقتصادی آنان در گروه تولید و صدور مادة اولیه نفت بود فراهم آورد و بتدریج اعضایی را از قارههای مختلف جهان به سوی خود جلب کند حقیقت سازمان اوپک بمنزله نخستین مجموعه از کشورهای جهان سوم که تحت فشار سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ و شرکتهای چند ملیتی ذخایر آنان به بهای ناچیز غارت میشد. مقام و موقع خاصی داشته و دارد و به طبع سرنوشت آن میتواند جامعه کشورهای دارنده با ذخایر طبیعی با اقتصاد تکمحصولی ارزنده و آموزنده باشد.
در بطن اوپک کشورهای عرب که تقریباً دارای 60 درصد از تولیدات نفتی هستند از اعمال نفوذ بیشتری برخوردار بوده که جنبة سیاسی آن از محدودة بازار نفت تجاوز میکند.
در سپتامبر 1960 وقتیکه اوپک تأسیس شد ناظران سیاسی معدودب قدرت آینده این سازمان جدید را احساس میکردند بعد ازموقعیتهای کشور یعنی با سرکارآمدن سرهنگ قذافی در 1969 کشورهایا صادرکننده نفت از قدرت خود آگاهی یافته و بتدریج یک استراتژی تهاجمی به خود گرفته قدرت خود را از طریق افزایش قیمت نفت خام و کنترل فعالیتهای نفتی اعمال میکنند.
در اکتبر 1974 توسل کشورهای تولیدکننده نفت در سطح اوپک «اسلحه سیاسی نفت سبب چهار برابر شدن قیمت نفت در مدت 3 ماه گشته و ارادة کشورهای صادرکنندة نفت را در مورد بکاربردن نفوذ خود در تحولات اقتصاد جهانی از این به بعد مورد تأئید قرار میدهد.
آنچه مورد تأئید بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفته است که کشورهای عضو سازمان اوپک طی سالهای دهة 1970 و سالهای اولیه دهة 1980 در اثر تلاشهای سازمان اوپک و نیز شرایط بینالمللی حاصل به درآمدهای سرشاری دست یافتهاند که عموماً آنرا در ساختار اقتصادی نه تنها به رشد و توسعة اقتصادی کشورهای خود کمکی نکردهاند که معضلات اقتصادی و سیاسی بغرنج و لاینحلی را نیز بوجود آوردهاند.
اکنون لازم است سازمان اوپک( چنانچه بتواند در دنیای پرتلاطم کنونی به حیات خود ادامه دهد) در یک مرحله نوین از فعالیتهای خود نسبت به چگونگی کاربرد وجوه حاصل از فروش نفت بوسیلة کشورهای عضو برنامههای جامعی را تدوین کند تا با یافتن روشهایی برای همکاری در سرمایهگذاری مشترک از خروج نهایی این امکانات مالی از سازمان اقتصادی کشورها جلوگیری بعمل آورد.
« مقدمهای دربارة اوپک»
در کنفرانس بغداد در سپتامبر 1960 که سبب پیدایش سازمان کشورهای صادرکنندة نفت اوپک Opec 1 شد. یکی از بنیانگذاران آن به نام ژانپابلوبرزآلفونسو 2 که وزیر ونزوئلائی اظهار داشت ما در حال ساختن تاریخ هستیم.
برای مجامع بینالمللی سیزدهسال انتظار لازم بود تا به عمق مفاهیم واقعی این اظهارات پی ببرد. حوادث اکتبر 1973 در حقیقت یک مرحلة برجسته از تجدیدنظر قاطع در ارتباط بین قدرتها در عرصة جهانی بوده که پیدایش آنها تمام هبستگیهای سیاسی و اقتصادی بین ملتهای صنعتیشده و در حال توسعه را برهم زد.
بدبینیهای ناشی از تغییرات در بازار نفت در جریان ده ساله اخیر سبب شدهبود که جنبههای واقعی جغرافیایی و اقتصادی و ابتکار تأسیس این سازمان توسط کشورهای صادرکنندة نفت و انعکاس آن در کشورهای مصرفکننده نفت مورد بیاعتنایی قرار گیرد. این نکتة مهم را در این مورد باید یادآور شد که منابع نفتی بطور نامساوی در سطح جهان توزیع شدهاست در ابتدای سال 1980 تقریباً ذخیرة جهانی نفت 90 میلیارد تن را تشکیل میداد کشورهای خاورمیانه در این زمینه قسمت اعظم را دارا میباشند.
عربستان سعودی به تنهایی و با در دست داشتن حدود 55 درصد از این ذخایر نزدیک به یکچهارم حوزه نفتی جهان را دارا میباشد.
اگر به منابع خاور نزدیک منابع موجود در آفریقا و آمریکای لاتین را هم بیافزائیم مشاهده میشود که قریب سه چهارم ذخائر نفتی در کشورهای جهان سوم قرار دارد در عوض به استثنای کشورهای اتحاد جماهیرشوروی و ایالات متحدة آمریکا کشورهای بزرگ صنعتی مخصوصاً کشورهای اورپای غربی و ژاپن از ذخایر هیدورکاربور محروم هستند.
در طی سالهای 1950 و سالهای بعد به تدریح نفت به عنوان منبع اصلی انرژی جایگزین ذغال میشود برای جوابگویی به رشد سرسامآور تقاضاهای مواد نفتی تولید جهانی که در سال 1950 به میزان 525 میلیون تن بود در سال 1960 متجاوز از یک میلیارد تن و بعداً در سال 1969 دومیلیارد تن و در سال 1979 حدود 25/3 میلیارد تن رسید که 45 درصد جمع انرژی مصرفی جهان را شامل میشد پدیدة تمرکز جغرافیایی که وضع ذخائر نفتی را از نظر مصرف مشخص میسازد بدین ترتیب است که کشورهای صنعتی وابسته به o.c.d و کشورهای اورپای شرقی به تنهایی 80 درصد تولیدات نفتی در جهان را به خود جذب میکند در مقابل احتیاجات انرژی کشورهای توسعه یافته کشورهای صادرکنندة نفت که همگی در جرگه کشورهای در حال توسعه هستند قرار دارند که دارای قدرت اقتصادی و سیاسی مهمی بوده و ابتکارهای متحده اوپک opec . در جریان سالهای اخیر مبین آنها هستند.
در عصر وفور انرژی و ارزانی آن هر کسی گمان میکرد که توسعة بازار نفتی مثل سابق بدون نوسانات شدید خواهد بود و در ابتدا این سازمان مشابه یک سندیکای دفاعی کشورهای تولیدکننده بوده که برخورد قیمتهای ناشی از ازدیاد تولید را در بازار جلوگیری بنماید.
با این وصف بکاربردن اهداف جاهطلبانه اوپک با مشکلات زیادی برخورد نموده که خود میتواند ائتلاف اعضاء را به مخاطره اندازد.
در زمینة اقتصادی کشورهای تولیدکننده خودشان را با یک الزام سهگانه مواجه میدانستند. پیشرفت و توسعة داخلی انتخاب عملیات در مورد بازگشت و دمای نفتی( پترودار) و کوشش در نشاندادن همکاری با کشورهای جهان سوم به موازات شناخت تغییرات منابع موجود و آینده تولیدات و تجارت نفت خام هر یک از کشورهای اعضاء اوپک خطوظ مشیء اقتصادی آنها از استراتژی نفت جدانشدنی از نفت بعد از دو سال موجودیت اوپک نه تنها بازار نفت، خود را سازمانی معتبر معرفی مینماید بلکه یک قدرت اساسی در صفحة شطرنج بینالمللی بودهاست.
« از اساس تا تأسیس»
تغییرات حاصلشده از ابتدای سال 1950 وقتی مفهوم خود را به تمامی شامل میشود که اساس تاریخی بازار بینالمللی نفت مورد بررسی قرار بگیرد.
در نیمه دوم قرن اخیر داستان نفت پا به عرصة وحود گذاشته و از ابتدای قرن بیستم از بازار آمریکائی فراتر رفته و شامل مناطق جدید در تولید که ابتداء امریکای لاتین و بعد خاور نزدیک است میباشد. توسعة شرکتهای بینالمللی بنام ماژور Major کشورهای تولیدکننده را دربرگرفت و دولتهای ملیگرا، پس از سرکارآمدن در مدت چند سالی پایههای ابتدائی آنها را به خطر انداختند.
تجدید نظر در موافقتنامه توسط عوامل جدید که عبارت بودند از کپمانیهای دولتی و خصوصی و مستقل از کمپانیهای ماژور از استراتژی دیگری پیروی میکردند، تسریع میشد تغییرات مشاهده شده در بازار نفت به تدریج آگاهی عمومی کشورهای صادرکننده نفت را برانگیخته و در سپتامبر 1960به تأسیس اوپک انجامید.
پایههای تاریخی بازار نفت بینالمللی نفتتاریخچة نفتی از ابتداء تاریخچه امریکا و حفر اولین چاه در پنسیلوانیا در سال 1859 بوسیله سرهنگ دراک Colon Drake تا تأسیس شرکتهای بزرگ نفتی درهم آمیخته بود، دامنة تسلط سیاست آمریکایی در بازار نفتی براساس زیر بود:
برتری تاریخی امریکا عنوان اولین مصرفکننده و اولین تولیدکننده در صحنة بینالمللی که از سال 1900 تا 1945 تولید سالیانه آن تقریباً به میزان تولید جهانی بود.قدرت تکنولوژی و اهیمت سرمایهگذاری کمپانیهای آمریکایی براساس قدرت اقتصادی و مالی ایالات متحده امریکا.قبل از 1914 پنج گروه بزرگ نفتی امریکا( استاندارد اویلآو نیوجرسی که بعداً اکسون نامیده شد لاکسونی موبیل واین استاندارد اویل آو کالیفرنیا که هر سه در نتیجه جداشدن از امپراطوری جیدی وکفر در سال 1911 بوجود آمده بودند و به گلف وایل و تگزاس اویل( تگزاکو) در بازار ظاهر میشوند. بنیان کامل سد این ماژورها ایجاب مینماید که مجموعهای از وظایف اقتصادی ضروری از قبیل جستجوی چاههای جدید، استخراج زیرزمینی حمل و نقل تصفیه نفتخام و بازرگانی تولیدات نفتی تأمین گردد و احتیاجات بازار را از یکسره زنجیر نفتی آن سو دیگر فراهم سازد.
در ابتدای این پیچ ماژور فقط در منابع واقعشده در امریکا فعالیت داشتند بعد از چند سال دامنة فعالیت خود را به مکزیک و ونزوئلا توسعه دادند. بدین طریق ونزوئلا برای کمپانیهای امریکائی یک (شکار تحتنظر) بوده که مواد معدنی آن مورد بهرهبرداری مشخص آنها قرار میگیرد.
به موازات فعالیتهای گروه امریکایی یک ماژور دیگر که ریشه اروپایی دارد وارد بازار بینالمللی میشود در اثر کمکهای هانریدیتردنیگ (Henry Deterding) شرکت انگلیسی – هلندی( رویال – داچ.شل) در سال 1907 تأسیس شده و به تدریج کنترل منابع خاوردور و قاره امریکا را بدست میگیرد، و بعد به منابع نفتی خاور نزدیک نیز چشم میدوزد.
با این وصف تجسسات نفتی تازه در خاورمیانه شروع شده بود و در سال 1901 شاه ایران یک امتیاز فوقالعاده که شامل قسمت اعظم کشور میشد به یک نفر تاجر استرالیای به نام ویلیامزنوکسیدارسیWilliam Knox D Arcy داده بود در سال 1908 یک حوزه برای استخراج کشف شد و دارسی در سال 1909 شرکت « انگلوپرشیان اویل» که بعد به« ب پ» تبدیل شد را تشکیل داد و دولت امریکا بریتانیا بزرگترین سهامدار آن بود.
موفعیتهای دارسی در ایران سبب شد که او منابع نفتی امپراطوری عثمانی نیز توجه داشته نماید در اینجا با بلندپروازی و تضاد منافع شرکتهای « وریال داچشل» و « داچباتک» که حافظ منافع المانیها د رخاور نزدیک بودند برخورد پیدا میکند. د رسایه کمکهای کالوست گول بانکیان زمین شناس ارمنی که در هیات دولت قسنطنطیه راه پیدا کرده بود کمپانی ترکیش پترولیوم تشککیل یافته و شامل« انگلوپریشان» و « شل» و « داچیانک» و نیز سیگولبانکیان که 5 درصد سهام را داراست میگردد و اجازه تجسس اختصاصی را در منطقه موصل و بغداد بدست میآورد.
بدین ترتیب در اوایل جنگ جهانی اول هفت کشور ماژور استاندارد آونیوجرسی سوکنی موبیل استاندارد آو کالیفرنیا گلف، گلراکو، شل، و انگلوپرسیان به بازار جهانی نفت حکومت میکنند بعد از جنگ جهانی برحسب پیمان سانرمو San Remo مورخ 24 آوریل 1920 سهم « داچبانک» که در بطن کمپانی« ترکیش پترولیوم» میباشد به فرانسه تعلق پیدا میکند برای اینکه فرانسه بتواند حقوق خود را استیفا کند دولت« ریموندپوانکاره» در سال 1924 آقای « ارنست مرسیه» در بخش صنعت را برای تشکیل یک شرکت ملثی نفت دعوت( این شرکت کمپانی« فرانسه و پترول» میباشد) به موازات انجام ث ف پ در بطن ت پ ث دولت امریکا به متحدین انگلیسی و فرانسوی خود دو شرکت ماژور را بر آن شرکت تحمیل میکند که به شکل شرکت نفت عراق درآمده که سهام آن به ترتیب زیر است:
انگلوپریشان 75/23 درصد، شل 75/23 ردصد ث ف پ 75/23 درصد استاندارد اونیوجرسی 875/11 درصد سوگنی موبیل 875/11 درصد لیگول بانکیان سهم 5 درصد خودر ا نگهمیدارد. در چنین موقعیتی است که سه شرکت مهم ماژور استاندارد آونیوجرسی آنگلوپریشان وشل در 17 سپتامبر 1982 در بین خود قراردادی منعقد مینمایند به نام « آنکاکاری» که به موجب آن ترتیب توسعة نفتی را تنظیم و موضع کمپانیها را تثبیت و بهرهبرداری را مرحلهای ومبادله بین تولیدات بین «ماژورها» را پیشبینی میکند.
این تلاشها همآهنگ نمیتواند مانعی در جهت دخالت آمریکائیها در خاورمیانه باشد. بدین ترتیب در سال 1933 کمپانی استاندارد آو کالیفرنیا( سوکال) امتیازی فراگیر از عربستان سعودی بدست میآورد و برای بهرهبرداری از آن با شرکت تگزاکو شریک شده و کمپانی دیگری بنام ارینامریکناویل کمپانی (آرامکو) تأسیس کردند دو شرکت ماژور و دیگر امریکایی که عبات بودند از استاندارد آونیوجریسی و سوکنی موبیل هر کدام به ترتیب سی درصد و ده درصد آرامکو را درسال 1948 بدست آوردند سوکال و تگزاکو هر کدام سیدرصد خود را در آن شرکت محفوظ نگهداشتند اولین شرکت امتیاز گیرندههای جهانی که کاملاً بوسیله منافع امریکائیها کنترل میشود آرامکو بوده و از ابتدای این عصر اهمیت استراتژیکی منابع سعودی را برای ایالات متحده نشان میدهد.
از طرف دیگر گلف اویل تنها یک شرکت ماژور امریکای است که در آرامکو مشارکت نداشته و در سال 1934 اجازة کسب میکندکه در کویت به اکتشاف بپردازد و در آنجا بطور تساوی با آنگلو ایرانین( آنگلو پریشن سابق) مشارکت کردند بدین طریق از قبل از 1940 مناطق مهم تولیدی خاورمیانه تحت سیطره و کنترل ماژورها در میآی کار اکتشاف در همین عصر شروع میشود ولی بهرهبرداری از طبقات زیر زمین به مقدار زیاد ازحد جنگ جهانی شروع میشود برتری ماژورها در مورد استاندارد آونیوجرسی و شل و گلف بیشتر صادق بوده زیرا در آمریکای لاتین خصوصاً از ونزوئلا بخشهای مهم بهرهبرداری نفتی را به عهده دارند. در این مناطق تولیدی فعالیت کمپانیهای نفتی بیشتر تابع سیستم امتیازی بوده که مجوز امتیازهای انحصاری برای تحقیقات منابع نفتی و هیدروکاربور برای مدتهای طوفانی عموماً از شصت تا هفتاد و پنج سال دریافت میکرد. و این خود بخش مهمی از کشور را دربر میگرفت و در ازاء دریافت حقوقهای استفاده از منافع شرکتهای بینالمللی خود را موظف به پرداخت پیشپرداختهای مقاطعهای به کشور میزبان میدانستند و این پرداختها قبل از به اجرا درآوردن قرارداد امتیاز و مقررات بهرهبرداری و تقسیم عایدات و مالیات ناشی از تولید انجام میگرفت. صاحبان امتیاز دارای این اختیار بودند که سطح تولید و قیمت اعلام شده نفت خام استخراجشده را تعیین نمایند.
در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم( مخصوصاً در سالهای 1950 به بعد) است که چنین سیستم واگذاری امتیاز از طرف خود کشورهای صادرکننده سخت مورد حمله قرار میگیرد. رهبران جدید سیاسی در دولتهای صادرکننده به قدرت میرسند و خواهان تغییردادن و یا ابطال قراردادهای گذشته بوده تا بتوانند یک سیاست ملی در مورد نفت اعمال کنند. این ابتکارات اساس تشکیلات گذشته را به مخاطره انداخته و بنای جدیدی برای اداره این مهم فراهم میساخت.
2- به مخاطرهانداختن پایههای ابتدایی
نخستین علائم به مخاطره انداختن تشکیلات نفتی جهانی که آثار آن از 1940 نمایان شد همراه با فعالیتهای نفتی بینالمللی در منطقه وسیع جغرافیایی بود در حقیقت مصرف امریکا بطوری روبه افزایش سریع در سال 1940 به بعد گذاشت که به واردکننده تولیدات نفتی در سال 1948 مبدل گشته و سبب کاهش حساس سهم آن در تولید جهانی بود. یعنی از 65 درصد در سال 1945 به 35 درصد در سال 1959 تغییر یافته بود. در عوض در همان دوره تولید کشورهای خاورمیانه بطور بیسابقهای گسترش یافته که جمع تولید که در سال 1940 27 میلیون تن شدهبود( یعنی 8 درصد تولید جهان) به 238 میلیون تن در سال 1959 رسید که 24 درصد جمع تولیدات جهان میباشد.
در اثر این جریان در 1950 خاورمیانه رکن اساسی صفحه شطرنج بینالمللی نفت شدهبود با درک این مطلب که فرصت جدیدی در اثر احتیاجات روزافزون کشورهای صنعتی برای اوپک پیدا شدهبود کشورهای صادرکنندة خلیجفارش سعی میکنند که دوباره مقررات امتیازات ترتیب یافته قبل از جنگ را یا تغییر داده و یا از طریق ملیکردن فسخ نمایند. بنابراین قبل از این دوره یک دولت صادرکننده یعنی مکزیک متوسل به ملیکردن شده بود این ابتکار که بوسیله پریزیدنت کاردناس در سال 1938 طرح شده بود مشکلات اقتصادی جدیای برای این کشور به دنبال داشت و این به علت تحریم اقتصادی شرکتهای امریکایی در مورد نفت خام مکزیک بوجود آمد و چندین سال تلاش مداوم و سرسختانه لازم بود تا این کشور بتواند بر مسائل درگیرشده نائل آید.
در ابتدای 1950 کشور دیگری تصمیم به استفاده از روش ملیکردن میگیرد در ودم مارس 1951 دولت ایران به رهبری دکتر مصدق کنترل مجتمع آنگلوایرانین را بدست میگیرد و کمپانی ملی شده فوراً تحریم تولید ایران را ترتیب داده که در نتیجه از 33 میلیون تن در سال 1950 به 3/1 میلیون تن در سال 1952 میرسد توقف صادرات ایران معهذا نتایج سختی برای دولتهای مصرفکننده به دنبال نمیآورد زیرا که هنوز در این دوره طرفیت تولید زیادی در سایر کشورهای صادرکننده وجود دارد و محمولههای زیادی از طرف عراق و کویت جایگزین فرآوردههای ایران میشود.
فهرست مطالب :
پیشگفتار
مقدمهای دربارة اوپک
از اساس تا تأسیس
عملکرد 27 ساله اول اوپک
از یک حالت دفاعی به یک حالت تهاجمی
آینده سیاسی اوپک
اساسنامه سازمان اوپک
فهرست منابع و مأخذ