تحقیق در مورد موسیقی

 


فرمت فایل:word



تعداد صفحات:71

 

 

 

به نام خدا

 

قسمت اول: برائت استهلال: ( مقدمه )

    سپاس معبود یکتا را که امواج لطف و رحمتش عالم وجود را فراگرفته و محرمان وادی وصلش به نغمة‌ روح افزا جان عشاق را منور کرده و شورها در دل انداخته که قطارقطار، پروانة‌ سرمست از کوچه باغ هفت شهر عشق گذشته و به وادی وصلش نائل آمده.

موضوع پروژه حقیر در مورد موسیقی سنتی و مقامی کردی می باشد که اینجانب (من) نیز مطالبی چند در مورد موسیقی سنتی و مقامی کردی و قدمت وچگونگی به وجود آمدن حال و احساس آنها از چندین استاد موسیقی تحقیق و پرس وجو کردم و اطلاعاتی را به دست آوردم که پروژه خود را برطبق آن مطالب نوشتم.

 


قسمت دوم: عشق و هنر

    بزرگان و اندیشمندان جهان تعابیر گوناگون از هنر به دست آورده اند، شاید بررسی آن آراء از اصل وظیفة‌ این پروژه خارج است اما به طریق اختصار سخنی چند در این باب خالی از لطف نیست.

    هنر معجزه، عشق است. هر لحظه به شکلی و یا فرزند عشق است که هر دم به لباسی هنر زیباترین جلوة‌ محبت و تابش انواری از خورشید عالمتاب عشق است.

از آنجا که عشق آموختنی نیست وعلم آن در دفتر نمی گنجد زائیده اش یعنی هنر نیز کسبی و تقلیدی نیست و همچو علت اصلیش وطن خاکی نمی شناسد هنر تفسیر عشق است، نتیجة‌ نهایی و هدف اصلی از خلق یک پدیدة‌ هنری تعبیر و تفسیر، رمز و راز عشق نهفته در دل صاحب هنر است.

    هنر جلوه های گوناگون و بسیاری دارد که هر یک به نوعی تعبیر عشقند، گاهی پیام هنرمند به اهل راز از راه چشم قابل دریافت است، بدین منظور در قالب نقاشی یا صورتگری و پیکر تراشی، معماری، حجاری ، قلم زنی، خوشنویسی، تهذیب و غیره متجلی گردیده و در شمار هنرهای بصیری قرار می گیرد و گاهی این پیام سمعی است و درک آن از راه شنیدن مسیر است که دو تجلی عظیم آن، یکی شعر است و دیگری موسیقی که این دو برای رسانیدن پرندة معنی به آشیانة فهم دو بال پروازند که در این بخش حقیر به موسیقی آن اشاره می کنم.

قسمت سوم: موسیقی

    ابتدا سخنم را با اشعاری از مولانا شروع می کنم:


خشک سیم و خشک چوب و خشک پوست

               از کجــا مـی آیــد ایــن آوای دوست

پس  حکیــــمان  گفته اند  ایـن  لحن ها

               از دوار چـــرخ بگــرفتـــــیم مــــا

بانک گــردش های چرخ است اینکه خـلق

               می ســرایندش به تنبــور و به حلـق

ما   همـــه  اجــزای   آدم   بـوده ایـــم

               در بهشت ایـن لــحن ها بشنوده ایـم


 

موسیقی و پیدایش آن:

    واژة موسیقی یا موزیک که گاهی در ادبیات فارسی از آن « موسیقار» نیز یاد شده یک واژة‌‌ یونانی است تا اینکه امروز همة آنرا به رسمیت شناخته اند و در نوشته ها و گفتارها به کار می برند. اما از موسیقیدان در ادبیات دری به نام رامشگر  یا خنیاگر یاد شده. دربارة‌ پیدایش موسیقی نظرهای مختلف است، گروهی گویند همزمان با پیدایی سخن و آغاز زندگی بشری می دانند. گروهی آنرا به زمان حضرت موسی مربوط می کنند. برخی گویند هندوان از ققنوس آموخته اند، برخی گفته اند که فیثاغورث آنرا از شنیدن آوای پتک آهنگران دید و گروهی را از ستارة‌ زهره می دانند و غیره.

اما عارفان بر این نظرند که این علم برمی گردد به «حضرت آدم (ع)». پس فرمان الهی شرف نفاذ یافت که روح به جسد ابوالبشر آدم صفی الله نقل کرده متمکن شود. چون رحمت پروردگار دربارة ابوالبشر نامتناهی بود ندای عزت به جبرئیل(ع) رسید که به لطائف الحیل روح را به مسکن ابدی او راه نماید. روح الامین (جبرئیل) به فرمان رب العالمین به درون پیکر مطهر حضرت آدم درآمد و به آواز حزین و مقام راست کلمة‌ درآدرتن ادا فرمود. ندای جبرئیل موجب غذای روح گشته و روح در پیکر آدم وارد شده که سرمایة‌ فرح و شادمانی انسان کامل است. پس، از این است که هرگاه شخصی نغمه سرائی کند خواه از آلات نغمات و خواه دهنی، در جهت سیر معنوی، روح را به یاد اصل خویش می اندازد و چون این علم، علم جبرئیل است که او را روح الامین گویند که حکما علم روحش گویند و حکماء فلسفه صاحب این فن را عزیز و نیکو داشتند.

    از نظر قدما و عارفان موسیقی، در جهت اصلاح بشر و تقرب روح انسان می باشد پس هر مقامی از پیغمبری صلوات الله علیه پیدا شد به جهت حاجات به درگاه قاضی الحاجات. نزد حکماء و فیلسوفان موسیقی را فایدة عظیم است و در بسیار حالها این را به کار داشته اند، چنانک در محرابها استجابت دعا را. چنانکه که حضرت داوود علیه السلام در محراب بربط زدی و غناء خوش بر آن راست کردی و چنانک در بیمارستانها به سحرگاهان بزدندی تا بیماران را خواب گرفتگی و از دردها برآسودندی، چنانک در صومعه ها بنهادندی و چون   عامه به زیارت شوندی، خلوت گزیدگان معابد آن را بزدندی تا عامه به راه توبه درآمدندی و باز گفته اند که روح آدمی از علم قدس سرچشمه  گرفته و توسط طلسمی که بشر آن فقط بر حق تعالی مکشوف است با بدن خاکی پیوند یافته که از این پیوند حیات آدمی در این عالم تحقق پذیر است و در این زندان تن روح از طریق موسیقی بار دیگر یاد آور سرزمین اصلی خود می شود و حتی آن طلسم که روح را به تن پیوند می دهد از این راه شکسته می شود و برای لحظه ای چند هم که شده مرغ روح اجازه می یابد تا بالهای خود را آزاد سازد و به عالم معنوی و فضای ملکوتی به پرواز درآید.

موسیقی معنوی مانند موسیقی اصیل ایرانی از قویترین طرق بیداری انسان از خواب غفلت است و مرکبی مطمئن که می تواند انسان را از جهان پررنج و عالم مادی به اوج عالم معنی که هر گونه درد و رنج از یاد رفته برساند و شنونده ای که روحش مستمد صعود است به وصال حضرت دوست نایل سازد. البته اجرای این نوع موسیقی که نوازنده ( چه شخصیتی ) باشد بسیار جای بحث می باشدکه در این فصل نمی گنجد. فقط اشاره می کنم که از لذتهای دنیایی بریده و دارای باطنی پاک می باشد و تسلط کامل به هوای فکری و هوس خود داشته ومعنویات را به دنیا برتری داده و عابد و صالح می باشد.

 


قسمت چهارم: تأثیر گذاری موسیقی

حکیم ابونصر فارابی موسیقی را به سه گونه تقسیم کرده:

بعضی از آهنگها موجب می شود که روح انسان را به لذت خوشی رهنمود کند مانند مناجات نامه های عرفانی که در بخش های پیشین گفته شد.بعضی آهنگها انسان را به اندیشه فرو می برد، در این باب گویند خسرو پرویز اسب سیاه رنگی داشته به نام شبدیز که در وصف آن، آنچنان سخن گفته اند که در وصف رخش رستم. مجسمة‌ سنگی این اسب نامدار در طاق بستان کرمانشاه می باشد، گویند که خسرو پرویز گفته است که هر کس خبر مرگ شبدیز را برایم بیاورد در آن لحظه فرمان مرگش را خواهم داد، مرگ شبدیز پیش می آید و هیچکس جرأت گفتن این خبر را به خسرو نداشت تا اینکه امیران دربار به پیش باربد که موسیقیدان خسرو بود رفتند و به او گفتند و او آهنگی ساخت که خسرو وقتی آنرا شنید آنچنان در اندیشه و غم فرو رفت که خسرو گفت: باربد مگر شبدیز مرده است که اینطوری می نوازی، باربد گفت: خودت این خبر را گفتی، بله صحیح است.دستة سوم آهنگها در انسان عکس العملی به وجود می آورند و او را به حرکاتی مناسب با آهنگ وا می دارند که رودکی شاعر و موسیقی دان مشهور سامانیان بوده و چنگ نیز می نواخت. نصربن احمد سامانی که رودکی ملازم دربار او بود به منطقه ای که سفرکرد و به واسطة صفای آنجا دل از بخارا برکند. ملازمان سلطان که آرزوی دیدار وطن و دوستان و نزدیکان خود را داشتند اندیشه ای کردند و رودکی را که تقرب مخصوص به نصر داشت مأمور این کار نمودند رودکی نیز که خود طالب دیدار وطن بود قصیده ای ساخت و صبحگاهان به خدمت امیر شتافت و چنگ برگرفت و با آواز خوش آن قصیده بخواند که بیت اول آن چنین است:

بــوی جــوی مولـــیان آیـد همــــی   یــاد یــار مهـــربان آیــد همـــی

بطوری رودکی بیت بعدی را خواند که گویند امیر را بدون موزه وادار به پریدن روی اسب کرد و به وطن بازگشت.

 

 

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد موسیقی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.