مقدمه : در تئوریمدرنیست سازمان ،محیط سازمانی به عنوان موجودیتی که خارج از مرزهای سازمان قراردارد مفهوم سازی می شود یعنی محیط با تحمیل محدودیتها و الزام سازمان به انطباق با محیط به عنوان بهای ادامه حیات بر آن اثر می گذارد .nاندیشمنداننمادین تفسیری در مقایسه با مدرنیست ها محیط را نوعی ساخت اجتماعی تصور میکنند یعنی محیط ها سازه هایی نظری تصور می شوند که بر اساس باورهایمان نسبت به وجود آنها شکل گرفته مانند تئوری وضع واقعیت کارل ویک ؛ از این دیدگاه محیط ها تبعات مادی دارند اما اساساً نمادین اند .