فایل : word
قابل ویرایش
تعداد صفحه : 72
چکیده
در جامعه امروزی ما شاهد هجوم انواع حملات فرهنگی هستیم. در واقع سوالات و شبهات بسیاری باعث سردرگمی خصوصاً در نسل جوان امروز شده است . تنها راه نجات از این مهلکه تمسک جستن به سخنان و رهنمودهای اهل بیت علیهم السلام است. تحقیق پیش رو درصدد جوابگویی به شبهات زیر است:
علل عملکرد مختلف معصومین علیهم السلام چه بوده است؟ علل پذیرش ولایتعهدی از طرف امام رضا علیه السلام چیست؟هدف حضرت از بیان حدیث سلسله الذهب چه بوده است؟ «انه لیس کمثله شی» به چه معنا است؟ حل شبهه جبر و تفویض در کلام حضرت به چه صورت است؟ شبهه اراده انسان و علم الهی چگونه جواب داده میشود؟اراده الهی جزء صفات ذات است یا زائد ذات است؟حدوث عالم در کلام حضرت چگونه بیان میشود؟شرح «بسم الله»در کلام حضرت به چه صورت است؟ از بررسی احادیث «لولاالحجه» چه نتیجهای گرفته می شود؟ ولایت معصومین علیهم السلام بر ماسوی الله به چه معنااست؟تفسیر آیه «و اذابتلی ابراهیم ربه ... و اماماً در آیه به چه معنا است؟ منظور از « الظالمین» در آیه فوق به چه معنا است ؟ امام رضا علیه السلام با چه بیانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را معرفی میکند؟
جواب سوالات به شرح زیر است:
دربخش اول ابتدا عصمت را در مرحله ثبوتی بیان کرده و در بخش های بعدی عصمت در مرحله اثبات بیان میشود. به این صورت که با پذیرش عصمت در پیشوایان باید این را بپذیریم آنچه آن بزرگواران انجام میدهند، بر اساس خیر و مصلحت است. البته سایر فرق اسلامی عصمت را شرط امامت نمیدانند وهرچند امام گناه کرده باشد باز هم شرایط امام شدن را دارد. از علل قبول ولایتعهدی همین بس که مأمون کار خود ر ابه شورایی که عمر تشکیل داد و حضرت امیرالمومنین علیه السلام را مجبور به حضور درآن کرد تشبیه کرد. با حدیث سلسله الذهب حضرت دو اصل «توحید» و «امامت » را به خوبی بیان کرده و قبول ولایت خودشان- که مستلزم پذیرش ولایت معصومین علیهم السلام است - شرط ورود به دژ محکم الهی دانسته اند. آیه«انه لیس کمثله شی ء» به ما میفهماند بین خدا و مخلوقات مفارقت ذاتی و جزء به جزء است و ما قادر به درک ذات الهی نیستیم زیرا هیچ نوعی سنخیتی بین خدا و مخلوقات وجود ندارد (عجز از درک ذات بی منتهای باری تعالی حد کمال و معرفت است) جواب شبهه جبر و تفویض چنین است : «لاجبر ولاتفویض بل امر بین الامرین»زیرا هر کدام به تنهایی مفسده هایی دارند. خداوند عالم به افعال انسان است. از طرفی انسان دارای اختیار است. این مسئله دو مقوله جدای از هم هستند . علم الهی مستلزم تحقق فعل نیست، هر چند نجات انسان ازمهلکه در علم الهی وجود دارد. اراده الهی جزء صفات فعل است، زیرا اگر خداوند بخواهد میتوانداراده نکند آیات و روایات دال بر این مطلب است. عالم حادث است. زیرا خداوند قدیم است ، چیزی پیش از او نبود و چیزی همراه او در قدیم با او وجود نداشته است. حضرت با تفسیر «بسم الله »به ما میفهمانند که انسان با این سخن داغ بندگی را بر خود مینهد و خود را تنها مختص خدای باری تعالی میکند. زمین هیچ گاه بدون حجت باقی نمیماند که اگر چنین شود، سبب خلقت از بین میرود و زمین اهلش ر ادر خود فرو میبرد.