توجه به فرهنگ و جامعه سازمانی و جامعه ملی و بین المللی موضوع غریبی نیست. اما ارزش و ماهیت آن چند دهه ای است که بیشتر آشکار شده و اندیشمندان بسیاری به تحقیق و پژوهش در این زمینه پرداخته اند، مطالعات مربوط به فرهنگ که در اوایل دهه 1980 صورت گرفته نشان داده که فرهنگ در یک سازمان به مثابه شخصیت در یک انسان است. بی گمان باید پذیرفت که انسان فرهنگ را می آفریند و فرهنگ هم انسان را می سازد. فرهنگ به انسان یاد می دهد تا اندیشه های پایدار و ثابتی را بیاموزد و در قالب گروههای پیچیده ای که دارای وظیفه ای جداگانه و ویژه هستند، سامان یابد. اندیشه های ثابت و پایدار پس از آنکه در ذهن جای گرفتند. دگرگون کردن آنها دشوار است، از آنجا که سرنوشت رفتار انسان واکنشی است که او می تواند در برابر عنصرهای فرهنگی که به او عرضه می شود و پاسخ گوید، یعنی
می تواند از روی ساخت آنها را(تبیین) واپس زند یا دگرگون کند.
در محدوده علم مدیریت و سازمان نیز متفکران بسیار در پی یافتن تعریفی جامع برای فرهنگ و نیز تعیین ارتباط با آن با ساختار سازمانی، رفتار سازمانی و کارایی و اثر بخشی و در نتیجه بهره وری می باشند، مدیریت سازمانها پس از جنگ جهانی دوم مصرانه خویش را ملزم به شناخت فرهنگ سازمان خود و در پی آن سایر سازمان ها و ملل ساختند و امروزه شاهد آن هستیم که مدارس و دانشکده های مدیریت در سرتاسر شاخه های علم مدیریت تحت مدیریت فرهنگ سازمانی، مدیریت علوم و ارتباطات و ... تأسیس کرده و به تحقیقات وسیعی در این زمینه پرداخته اند.
فرهنگ سازمانی پیوندی نزدیک با فرهنگ عمومی جامعه دارد، بخش گسترده ای از رفتار و بالندگی سازمانی را می پوشاند و برای پدید آوردن دگرگونی و پایداری رفتار مطلوب و سنجیده از آنان یاری مؤثر می گیرد. تحقیق در فرهنگ سازمانی به دنبال آن بوده است که نحوه دید کارمندان را از سازمان خویش ارزیابی کند که، آیا سازمان بیش از حد ساختمند است؟ آیا به نوآوری پاداش می دهد؟ آیا تعارض ها را سرکو ب می کند؟ فرهنگ سازمانی با آنکه پیشینهای دراز دارد ولی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و به ویژه در قلمرو و بالندگی سازمانی و رفتار سازمانی راه یافته است و اگر به آن توجه شود می تواند به عنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر در بهره وری سازمان محسوب می گردد
(شکاری،1381،ص 24).
واژه فرهنگ اساساّ از قدمت زیادی بر خوردار می باشد فرهنگ واژه فارسی و مرکب از دو جزءِ «فر» و «هنگ» می باشد. «فر» پیشوند و به معنی جلو، بالا و برو، پیش پیش آمده است. (علاوه بر پیشوند بودن، اسم نیز هست و به معنی شکوه، درخشندگی و بزرگی در ادبیات بکار رفته است.) (دهخدا 1341 ص 187) و «هنگ» از ریشه اوستایی «تنگنا» و به معنی کشیدن و سنگینی و وزن می باشد. این واژه مرکب از نظر لغوی به معنی بالا کشیدن و برکشیدن و بیرون کشیدن است ولی هیچ گاه در ادبیات فارسی ، مفهومی که بر خاسته از ریشه کلمه باشد نیامده است (روح الامینی ، 1374 ، ص ،73 ).
عبارت فرهنگ از ریشه لغوی فعل «کشت کردن » مردم شناسی گاهی فرهنگ را به روشهای زندگی که مردم در آن زندگی می کنند اطلاق می کند(میر سپاسی ، 1384 ص 4).
عبارت فرهنگ در جنبه های محدود تری همچون ارزش ها و اعتقادات و نگرش برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین فرهنگ عبارت است از یک شیوه نگرش که در میان بسیاری از افراد مشترک است (میر سپاسی،1384،ص 9).
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 101صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید