لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:29
فهرست مطالب
این سوره پیرامون مسئلة وحی سخن میگوید که خود نوعی تکلم از ناحیة خدای سبحان با انبیاء و رسل او است. همچنان که میبینیم در آغاز میفرماید «کَذالِکَ یُوحی اِلَیْکَ وَ اِلیَالَّذینَ مِنْ قَبْلِکَ اللهُ ...» و در آخر هم میفرماید «وَ ما کانَ لِبَشَرٍ اَنْ یُکَلَّمَهُ اللهُ اِلاّ وَحْیاَ»ـ تا آخر سوره و نیز در بین سوره هم چند نوبت سخن از وحی میآورد؛ یکجا میفرماید: «وَ کَذالِکَ اَوْحَیْنا اِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیاً ...» جایی دیگر میفرماید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً ...» و نیز میفرماید «اَللهُ الَّذی أَنْزَلَ الْکِتابَ بِلْحَقَّ وَ الْمیزانَ ...» و همچنین چند نوبت در سوره سخن از رزق به میان آورده چون وحی خود رزقی است برای انبیاء.
بنابراین مسئلة وحی موضوعی است که در این سوره محور کلام قرار گرفته. و اما مطالب دیگر از قبیل آیات توحید و صفات مؤمنین و کفار، و سرانجامی که هر یک از این دو فریق دارند، و بازگشتشان به خدای سبحان در روز قیامت، از باب «الکلام یجّر الکلام= حرف، حرف میآورد» میباشد، و منظور اولی سوره نیست.
این سوره در مکه نازل شده ـ مگر چند آیة آن که استثناء شده است، و آیة «وَالَّذینَ استَجابَوا لِرَبِّهمْ» تا آخر سه آیه، و یکی هم آیة «قُلْ لا أسْألُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّهَ فی الْقُرْبی» تا آخر چهار آیه است
«حم عسق»
این پنج حرف از حروف مقطعه است که در اوائل چند سوره از سورههای قرآن آمده، و این از مختصات قرآن کریم است و در هیچ کتاب آسمانی دیگر دیده نمیشود.
مفسرین ـ قدماء و متأخرین ـ در تفسیر آنها اختلاف کردهاند، و صاحب مجمعالبیان، مرحوم طبرسی در تفسیر خود یازده قول از آنها در معنای آن نقل کرده.
1ـ این حروف از متشابهات قرآن است که خدای سبحان علم به آن را به خود اختصاص داده، و در ذیل آیة هفتم از سورة آل عمران فرموده «تأویل متشابهات را جز خدا کسی نمیداند».
2ـ هر یک از این حروف مقطعه نام سورهای است که در آغازش قرار دارد.
3ـ این حروف اسمائی هستند برای مجموع قرآن.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه11
فهرست مطالب
فروغ پیامبر
تصویری از کوه حرا
وحـی
معنی وحی
انواع وحی
تعریف وحی :
موارد استعمال وحی
به جستجوی مهبط وحی
حقیقت وحـی
فلسفه وحی از دیدگاه امام صادق
فرق میان وحی و الهام
نتیجه گیری بحث
امام صادق (ع) در مناظره ای با یکی از مادیین که از وی سوال می کند :
به چه دلیل می گویید خداوند باید پیام آور داشته باشد؟
امام پاسخ داد : پس از اینکه ثابت کردیم که ما آفریدگار و سازنده ای داریم که برتر از ما و تمام آفریده ها از و با توجه به اینکه او حکیم است و کار بیهوده انجام نمی دهد و قطعاًَ آفرینش هدفی دارد و با در نظر گرفتـن این واقعیـت که امــکان ندارد تمام مردم با او تماس بگیرند ، به این نتـیجه می رسـیم که او در میان آفریده های خود پیامبرانی دارد که مصالح و منافع و برنامه هایی که پیاده کردند آنها موجب بقا و ترک آنها موجب فـنا مردم اسـت را به وسـیله وحـی بر پیامـبران خود نازل کرده تا مردم را راهنمایی کنند
وحی نه تنـها دارای آثار عمـلی و مادی محـسوس در عالم خارج بوده اسـت بلـکه به قیاس کلیه نهضـتهای مختلـف تاریخ بشر و با توجه به مدت فوق العاده کوتاهی که این نیرو توانسته است با شروع از تقریباًَ صفر چنان آثار متنوع وسیع و عظیم را پدید آورد. این نیروی بی نهایـت ( وحی ) نمی تواند از منـشا با نهایـت و محدود یعـنی از شخص پیامبر باشد . پس می توانیم بگوئیم وحی انبـیاء نیز ممکن اسـت احسـاسی کاملتر وبیـان صحـیح و صریـح غرائز عمـیق فطری انسانی و ظهوری از نوامیس جهان باشد . و روحی از خدا باشـد که به کلام در آمـده است . پس وحی محـمدی یا آیـات قرآن تدلیـس و تزویر نـیسـت و از راه تقلـید و تعلـیم هم به دسـت نیامـده اسـت. پیغمبر قرآن را به اختیار و به هوش و استدلال خود نساخته است وبرای شخص او از جانب خدا واز خارج القا شده است . وحی واقعیتی است غیر قابل انکار , در عین حال درونی و برونی وانکار آن درحقیقت انکار قدرت خداوند است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:28
فهرست مطالب
مقدمه
انبیا (پیامبران)
شماره پیغمبران
پیغمبران اولوالعزم
اهمیت نیاز به نبوت در زندگی اجتماعی
تمدن بشری، مرهون انبیاء و دین
فلسفه وجود نبوت در جامعه
دلایل لزوم نبوت
قرآن و اهداف نبوت
راههاى شناخت پیامبران در چهار اصل
اصل اول :
اصل دوم :
اصل سوم :
اصل چهارم :
وحى ونبوت در سه اصل
عصمت نبوت
نبوت عامه در کلام قرآن
اهداف اساسی از بعثت پیامبران
ارتباط نبوت و ولایت
جایگاه اصل نبوت در جهان بینی اسلامی
خدای متعال با قدرت کامل خود، در حالی که از هر جهت بی نیاز است، جهان هستی و آفریده های گوناگون آن را به وجود آورده و از نعمت های بیرون از شمارش برخوردار کرده است. انسان و هر آفریده دیگر، جان دار و غیر جان دار، از نخستین روز پیدایش تا آخرین روز هستی، در مهد پرورش وی قرار گرفته، هر کدام با نظم و ترتیبی خاص، به سوی هدفی معلوم و معین رهبری شده و پیش می رود، در حالی که در تمام لحظات، مورد عنایت شایان او می باشد.
اگر تنها دوران های زندگی خودمان را مورد توجه و تامل قرار دهیم- یعنی دوران شیرخوارگی و کودکی و جوانی و پیری را در نظر بیاوریم - وجدان ما به عنایت کاملی که خدای متعال به ما دارد گواهی خواهد داد و چنانچه در این مساله روشن شویم، عقل ما بی تردید قضاوت خواهد کرد که آفریدگار جهان به هر یک از آفریده های خود، از هر کس مهربان تر می باشد. در اثر همین مهربانی، همیشه صلاح حال آن ها را رعایت می کند و هرگز بدون حکمت و مصلحت، به فساد امر و تباهی کارشان رضایت نمی دهد. نوع انسان، یکی از آفریدگار خدا است و می دانیم صلاح کار و خوشبختی اش در این است که واقع بین و نیکوکار - یعنی دارای عقاید صحیح و اخلاق پسندیده و کردار نیک - باشد. ممکن است کسی بگوید که انسان، با عقل خداداد می تواند نیک و بد را شناخته، چاه را از راه تشخیص دهد.
ولی باید دانست که عقل به تنهایی نمی تواند این گره را بگشاید و انسان را به واقع بینی و نیکوکاری رهبری کند، زیرا این همه صفات ناپسند و کارهای ناروا که در جامعه انسانی مشاهده می شود، همه از کسانی است که عقل و قوه تمییز دارند، جز این که در اثر خودخواهی و سودپرستی و هوس رانی، عقل آنان مغلوب عواطف و تابع هوا و هوس گردیده، در نتیجه، دچار گمراهی شده اند.
پس خدای متعال باید از راه دیگر و با وسیله ای که هرگز محکوم هوا و هوس نمی شود و هیچ گاه در رهبری خود، خبط و اشتباه نمی کند، ما را به سوی سعادت رهبری و دعوت نماید. این راه، جز راه نبوت نیست.
انبیا (پیامبران)
قضاوتی که عقل ما می کند و به موجب آن، حکم می نماید که باید به نام «راه نبوت» به روی بشر باز باشد، عملا نیز تاکید شده و انجام یافته است، گروهی از افراد بشر به نام «پیغمبر» از جانب پروردگار برانگیخته شده و یک رشته مقررات اعتقادی و عملی برای مردم آورده، آنان را به راه راست دعوت کرده اند.
این گروه، صحت دعوی خود و راستی و درستی دین خود را از راه هایی قابل فهم برای مردم ثابت نموده و در مکتب تربیتی خود، افراد شایسته ای پرورش داده اند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه2
فهرست مطالب
اخذ جانب وحى و نفى عقل
رابطه عقل و وحی
قلمرو وحی شناسی
تبیین موضوع بحث
راه پرسنگلاخ و موانع بسیار
وحی
وحی به معنای آگاهانیدن یا سخن پنهانی است، گاهی هم به معنی الهام، طلب، اخبار، فرمان، اشاره سریع و ... به کار رفته است. در اصطلاح مفسران قرآن و دانشمندان علوم قرآنی، وحی چنین تعریفهایی دارد:
دانش و هدایتی که خداوند به شیوهای سری و پنهانی و خلاف رسم معمول بشر در هر زمینهای که بخواهد به بندگان برگزیده اش ارزانی دارد.
و نیز:
کلامی که خداوند به یکی از پیامبرانش فرو میفرستد و به آن دلش را نیرو میبخشد، و آن پیامبر میتواند عین آن را بر زبان آورد یا بنویسد و به مردم ابلاغ کند.
وحی بر رسولان و پیامبران به دو گونه است:
1.القا در قلب، یعنی شیوه الهام یا رویای صادقه
2.سخن گفتن از آن سوی حجاب الهی با فرستادن جبرئیل.
واژه وحی در قرآن کریم به معناهای زیر به کار رفته است:
-- الهام فطری به انسان، همانند الهام به مادر حضرت موسی (سوره قصص، آیه 7)
-- الهام غریزی به حیوانات، همانند الهام به زنبور عسل (سوره نحل، آیه 68)
-- فرمان به جمادات، همانند فرمان دادن به زمین در آستانه روز قیامت (سوره زلزال، آیه 5)
-- وسوسه شیطانی (سوره انعام، آیه 112)
-- اشاره سریع، (سوره مریم، آیه 11)
-- خبردادن و آگاهیدن (سوره آل عمران، آیه 44)
-- رویا؛ همانند رویای حضرت ابراهیم علیه السلام
بررسی نحوه شکل گیری زبان در متون مقدس
آیا زبان از جانب خداوند به بشریت وحی شده یا اینکه بشر آن را در طول تکامل خود بدست آورده است؟
نویسنده : ادریس محمدی