ویژگی های سازمان صنعتی خلاق ونوآور
فرمت فایل:doc
تعداد صفحات:29
درجهان صنعتی و فراصنعتی معاصر شتاب فزاینده تحولات به حدی است که علوم ومعارف بشری تقریبا در هر ده سال دوبرابر می شود. در رشته برق این مدت حدود 5 سال ،در رشته الکترونیک حدود 3 سال و در رشته کامپیوتر حدود یک سال برآورد شده است .بدون تردید با گذشت زمان این روند با شتاب بیشتری تداوم خواهدیافت .
جامعه جهانی امروز پیوسته دچار تحول و دستخوش دگرگونی است . برای زیستن درچنین محیط متغیر و بی ثباتی ، مدیریت خلاق ضرورت می یابد. صاحبنظران یکی ازمهمترین و بارزترین ویژگیهای عصر اطلاعاتی و نرم افزاری را که ما هم اکنون در آن به سرمی بریم پیش بینی ناپذیری و عدم رویت روند امور و تحولات آینده می دانند. در این شرایط تنها خلاقیت و نوآوری مدیران است که می تواند حتی از ابهام و عدم وضوح نیزفرصت بسازد و راه را به سوی قله های پیروزی بگشاید.
امروزه تقریبا تمام کشورهای جهان درجهت افزایش بهره وری و بهبود وضعیت اقتصادی درپی خلاقیت و نوآوری هستند و یکی از دلایل عمده اهمیت فزاینده خلاقیت و نوآوری ایجاد رقابت بین کشورهای مختلف درحال توسعه است .
مدیران می توانند بر خلاقیت کارکنان تاثیر بگذارند که نتیجه آن می تواند شرکتی به واقع نوآور باشد که در آن خلاقیت نه تنها به بقاء خود ادامه می دهد بلکه درعمل رشد وبالندگی نیز دارد.
خلاقیت به عنوان یک نیاز عالی بشری در تمام ابعاد زندگی او مطرح است و عبارت از تحولات دامنه دار و جهشی در فکر و اندیشه انسان است .
تعریف خلاقیت
از خلاقیت "CREATIVITY" تعریف های زیادی شده است . برخی خلاقیت ونوآوری را با تغییر برابر دانسته و برخی با انطباق برابر گرفته اند و برخی هم خلاقیت ونوآوری را امری فراتر از تغییر و انطباق می دانند. در اینجا برخی از تعاریف مهم راموردبررسی قرار می دهیم :
خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان ;
خلاقیت به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است ;
خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است ;
5 فصل هر فصل 60 صفجه
دوران نوجوانی ازمهم ترین دوران زندگی هرفرد می باشد وبه دلیل بلوغ فرد است که این دوران مهم شمرده می شود ومادربه عنوان مربّی وهمراه همیشگی فرزند ، با درک اهمیّت این دوران باید روش های خاصّی را برای تربیت اسلامی فرزند درپیش گیرد . یکی ازمهم ترین دلایل انتخاب این موضوع اهمیّت آن دررشد وتعالی جامعه وبالطبع زندگی بهترخانواده است ومادرمهمترین نقش را درتربیت فرزندان برعهده دارد. دراین تحقیق بطوراجمالی به تربیت واهمیّت آن پردا خته ام . نقش مادردرتربیت ، نقش ویژه وحسّاسی است ودرلابلای بحث ، آیات قرآن وروایات منا سب بابحث را ذکرکرده ام . دوران نوجوانی وبلوغ هم مهمترین دوره درشکل گیری شخصیّت هرفرد می باشدومشکلات این دوران هم اهمیّت بسزایی دارد . خانواده ووالدین وروابط والدین با نوجوان اهمیّت ویژه ای دارد ووالدین خصوصاً مادرباید ازاین فنّ دقیق وحسّاس برخوردارباشد وشیوه های مناسبی را برای تربیت نوجوان بکارگیردتا نتیجه ی زحمات خود را درآینده ای نه چندان دوردریابد. امید است پسران امروز که پدران فردا هستند ، با مطالعه ی این تحقیق به خودآ ینده وارزش واهمیّت خودرا دریابند وبه عنوان انسانی که باید درآینده پدرشودونسلی سالم وپاک به جامعه تحویل دهند . این تحقیق شامل سه بخش می باشد :
بخش اوّل : تربیت ونقش مادردرتربیت نوجوان
بخش دوّم : بلوغ ونوجوانی ، برخی ازمشکلات این دوران ودرمان آن
بخش سوّم : تأثیرخانواده برنوجوان
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 21 صفحه
چرا حجاب؟
واقعا حجاب مهم است؟ چرا تا این اندازه اسلام بر روی آن تاکید دارد به حدی که ضرورت حجاب مورد اتفاق شیعه و سنی است؟ و چرا برخی کشور های غربی و غیر اسلامی مانند فرانسه و ترکیه نسبت به آن این چنین حساسیت نشان می دهند و برای زنان محجبه محدودیت ایجاد می کنند؟ چرا نسبت به آنان تبعیض قائل می شوند و انواع فشارها را بر آنها وارد می کنند؟ امروزه نمونه این فشارها را در این کشورها زیاد
می بینیم.
آنها به خوبی متوجه جایگاه زنان و حجاب آنان در عفاف جوامع اسلامی شده اند که به هر صورت در صدد ضربه زدن به آن هستند تا بتوانند از طریق آن به اهداف خود دست پیدا کنند.
بر خلاف ادعای غرب، زن در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، اهمیت مقام زن را در جمله ای زیبا از امام خمینی می شود درک کرد:« از دامن زن مرد به معراج می رسد»
با قدری تامل میتوان به حقیقت این جمله دست یافت یقینا وقتی زنان جامعه ای خوب و با حیا باشند، مردان آن جامعه نیزاز تربیتی صحیح و نیکو بهره مندخواهند بود وتاثیر زنان بر زندگی مردان انکار ناپذیر است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:99
فهرست و توضیحات:
هنر و معماری اسلامی
ساباط
رباط
کاروانسرا
کاروانسرای شهری قانصوه الغوری
قرن دهم هجری - قاهره
شاهکار معماری اسلامی ایرانی
گنبد
جهانی شدن را با سه رویکرد مورد توجه و تأمل قرار دادهاند. گروهی آن را معادل غربی شدن قلمداد کرده و چون این تمدن را فاقد صلاحیتهای لازم برای جهانشمولی فرهنگ و اندیشهاش (به ویژه در ابعاد اخلاقی و آرمانگرایی) میدانند، جهانی شدن را خطری برای جهان معاصر ارزیابی میکنند و البته دلائل کافی وافی برای اثبات مدعای خویش – در فقدان صلاحیتهای لازم تمدن غربی – دارند. اما این که جهانی شدن کاملاً معادل غربی شدن باشد، فیه تأمل.
گروهی دیگر جهانی شدن را تحقق رؤیاهای بشری در رسیدن به زبان و اندیشهای مشترک دانسته و آن عاملی برای رسیدن به نوعی عدالت جهانی و توزیع همسان و یکسان ماده و معنا در سطح جهان میدانند. از دیدگاه اینان جهانی شدن فرصتی طلایی برای رسیدن به سطحی از ترقی است که ضعفها و قوتها در هم آمیزند و حاصل این آمیختن، نوعی عدالت در بهرهبری از امکانات مادی و معنوی زمین باشد و گروه سوم، صحت و واقعنگری هر دو دیدگاه فوق را در تبیین دقیق جهانی شدن، انکار، و آن رامحصول ذوقزدگی از یک سو و بدبینی مفرط از دیگر سو میدانند اینان عقیده دارند، جهانی شدن از برای ملتها و تمدنهایی که صاحب ایده و اندیشهاند، یک فرصت است. جهانی شدن تنها فرصتی برای عرضه کردن استعدادها قابلیتهای تمدنها و فرهنگها – به ویژه معنایی و معنوی – در جهان آیینهگونی است که رسانهها آن را ساخته و پرداختهاند و نه صرفاً بستری مطیع و مهیا برای سلطهگری جهانی تمدنهایی خاص. به یک عبارت از تصور جهانی شدن لزوماً استعداد جهانی بودن حاصل نمیگردد. لذا باید از این فرصت برای رسیدن به جهانی بهتر، عادلانهتر و بخردانهتر بهره جست و این با شناخت جهان و فرهنگهایش و نیز ایدهها و اندیشههایش حاصل میشود. جهانی شدن پروسهای است که میبایست مقدمهای چون جهانشناسی داشته باشد. گروه سوم قبل از صدور حکم نفی یا قبول جهانی شدن، سعی بر آن دارند که جهان را با تمامی جلوههای فکری و فرهنگی و هنریاش بشناسند و خود را بشناسانند. این جهانی شدن مطلوب تمامی کسانی است که به کرامت، عزت و استعدادها و قابلیتهای شگرف انسان اعتقاد دارند.
این مقاله از رویکردهای فوق، رویکرد سوم را برگزیده است و در همین راستا از قابلیتهای تمدنی سخن میگوید که به دلیل اعتقاد به وحدانیت مصوری خالق و نیز کرامت انسان، زبان و بیانی جهانی دارد. و این جهانی بودن آنگاه بیشتر آشکار میشود که به نگرههای شهودی و بنیانهای اشراقی هنر این تمدن به دیده دقت و تأمل نظاره شود.
اندلس (یا همان اسپانیای امروزی)، حلقه واسط فرهنگ و هنر اسلام و غرب است. حضور هشتصد ساله مسلمین در این سرزمین و به بار نشستن عمیق فرهنگ و هنر اسلامی، اسپانیا را پلی میان دو تمدن تبدیل نمود. شاید اولین حاکم اسلامی که اندلس و به ویژه قرطبه را به مرکزی فرهنگی تبدیل و آن را مهمترین نقطه اتصال فرهنگ و هنر اسلامی با غرب قرار داد، عبدالرحمان دوم (متوفی 238 هجری – 852 م) باشد. در زمان وی اندلس به پیشرفتهای فرهنگی، علمی، فنی و هنری شگرفی دست یافت و طلایهدار فرهنگی متعالی در رویارویی با تمدنی گردید که آغازین قرون دوره تاریکی خود را پشت سر میگذاشت.
شوق و ذوق او در تبدیل قرطبه به یکی از علمیترین شهرهای جهان، سبب گسیل شاعر دربارش «عباس بنناصح» به مشرق زمین شد. وی مأموریت داشت تا کتب با ارزش را خریداری و علوم ایران و یونان را استنساخ کند. تلاشهای او در این مورد به خلق کتابخانهای در قرطبه انجامید که به گفته «لویی پرونسال» چهارصد هزار کتاب در آن موجود بود. (بخش مهمی از این کتب پس از قدرت یافتن کاردینال خمینس در اندلس در جشن کتاب سوزان غرناطه سوزانده شد.) (1)
حضور دانشمندان و ریاضیدانان مشهوری چون ابنفرناس، (اولین دانشمندی که در قرن نهم میلادی برنامه پرواز را با ساختن بالهایی برای خود و طی مسافتی، طراحی نمود) یحییبن حبیب منجم، عبیدالله شمس و عبدالواحدبن اسحاق ضبی و نیز موسیقیدانان بزرگی چون زریاب (شاگرد اسحاق موصلی و یکی از مشهورترین موسیقیدانان دربار هارونالرشید که خود آغازی بر ورود هنر به نقطه اتصال دو تمدن اسلامی و غربی بود) بر اهمیت و شکوه علمی اندلس میافزود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7
فهرست مطالب:
الف)جهان بینی
ب) معجزه ختمیه
ج) جهانبینی علمی
اینکه اقبال وحی را از نوع غریزه دانسته است خطاست. غریزه یک خاصیت صددرصد طبیعی و ناآگاهانه و نازلتر از حسو عقل است که قانون خلقت در مراحل اولی حیاتی حیوان در حیوانات قرار داده است... امّا وحی برعکس هدایتی مافوق حس و عقل است و به علاوه تا حدود زیادی اکتسابی است. بالاتر اینکه در اعلا درجه «آگاهانه» است...
گویی علامه اقبال، دچار همان اشتباهی شده است که جهان غرب شده است یعنی جانشین ساختن علم به جای ایمان...»[1]البتّه این نکته نباید مخفی بماند که برداشت اولیه شهید مطهری از سخنان اقبال این بوده است که وی در صدد بیان فلسفه ختم نبوت تبلیغی است (استاد با تقسیم نبوت به نبوت تشریعی و تبلیغی معتقد است که بشر پس از دین خاتم با بلوغ فکری و رشد اجتماعی که به دست آورده است خودکار تبلیغ اقامه دین را به عهده میگیرد) و در نتیجه به ستایش و تجلیل از آن پرداخته است.[2] امّا ده سال بعد به هنگام نگارش کتاب وحی و نبوت متوجه این نکته میشود که اقبال تمایزی میان نبوت تبلیغی و تشریعی نمیبیند و تحلیل خود را شامل هر دو میداند. از این رو در پی این امعان نظر و دقت به نقد سخنان وی مینشیند.[3] و این نهایت کم لطفی است که برخی این چرخش را ناشی از «درگیریهایی مطهری با شریعتی و سوءظن شدید وی به روشنفکران دینی غیر روحانی» تلقی کردهاند[4] و استاد را به عدم توفیق در فهم و نقد رأی اقبال متهم ساختهاند.[5] البتّه اینکه استاد رأی اقبال را به درستی درک و تحلیل کرده است یا نه مقولهای است که باید در جای دیگر به تفصیل به موشکافی آن پرداخت و به نظر نگارنده دلایل بر له آن تحلیل و نقد، از کلام خود اقبال قابل استخراج است. امّا نسبت نخستی که به استاد داده شده بسیار ظالمانه است. آن هم از سوی فردی که مکرراً تأکید دارد که هیچ گاه از نیّت و انگیزهها کاوش نباید کرد. شهید مطهری متفکری بود که هیچ گاه در بحث و مناظره و محاجّه انصاف را فدای هیچ گونه غرضی نمیکرد و به لجاجت و عناد کشیده نمیشد و این از گفتارها و نوشتارهای آن عزیز کاملاً هویداست. حتّی وی در مورد دکتر شریعتی با آنکه بسیار منتقدانه برخورد میکند از ذکر نقاط قوت او نمیگذرد و اتهاماتی همچو سنیگری و وهابیت را از او نفی میکند[6] تا بدانجا که مینویسد:
«او مردی بود که از روحیههای انقلابی و هر ایدئولوژی انقلابی بهرهجویی میکرد. در سنّیگری و یا وهابیّی چه ماده انقلابی وجود دارد؟»[7] و در مورد اقبال نیز در کنار ذکر نقاط ضعف، نقاط قوت بسیاری را از وی برجسته میسازد.[8]