خدا در قرآن
هر یک از کتب آسمانی ضمن آیات خود سیمای ویژه از خداوند را به دست میدهد که شناخت آن، نقش بسیار مهمی در فهم دیگر معارف دینی و میزان تعهد به دستورهای الهی دارد. مثلاٌ در کتب مقدس عهد عتیق ، با خدایی مادی[1]، بخیل[2]، دروغگو[3]، پشیمان[4]، فراموشکار[5]، خسته[6]، خشمگین و غیرحلیم[7]، و ضعیف در برابر کید و قدرت انسان[8]، و شیطان مواجهیم
خدای عهد جدید موجودی مهربان است که برای بخشش گناه ذاتی آدمیان (خوردن از درخت ممنوعه ) زمینی شد و مصلوب گشت[9].
اما خدایی که در ترسیم قرآن شده، چگونه است و چه نقشی در هستی دارد و از سویی چه تأثیری نیز بر انسان مینهد؟ آیا جایگاهش در بالای کهکشانها، آسمانها وجبروت میباشد، یا اینکه نزدیک است و قریب؟ آیا فلسفی خشک است، یا اینکه دوستداشتنیترین محبوب و زیباترین موجودی است که میتوان با او از محبت و عشق دم زد؟
تلقی و دریافت ما از سیمای خداوند، توجیهگر نوع رابطهای است که با او برقرار میکنیم. مثلاً گروهی خدا را در فاصله بسیار دور از زندگی خود قرار میدهند و بلکه او را حذف میکنند و برخی نیز او را در دل و دیده و زندگی، حقیقتی یگانه یافته و حتی خود و دیگران را عدم فرض کردهاند. اینان که سرودهاند «ما عدمهاییم هستیهانما»، در خانه جز صاحبخانه ندیدهاند. کاملترین سیمای خداوند در قرآن ظهور یافته؛ قرآنی که ظرف تجلی کامل اسماء و صفات پروردگار.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 261صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:html
فهرست مطالب
مسؤ ولیت والدین در تربیت کودک - وفاى به عهد
تاءمین زندگى کودک
بهترین بخشش وارث
مسؤ ولیت پدر
تربیت کودک فریضه مذهبى است
پدر خائن
کمک به یزدان
پرورش ایمان
پیمان شکنى
وفاى به عهد وظیفه است
حقوق ملى و بشرى
پیمان با مسلم یا کافر
پیمان با دشمن
وفادارى به پیمان
امان به دشمن در جنگ
تعهد یک سرباز
پیمان هاى اقتصادى
وثیقه ده هزار درهم
تعهد مردان با فضیلت
متهم بى گناه
عهد بستن به گواهى خدا
نجات از قتل
اثر وفاى به عهد
زندگى بر اساس فضیلت
خشم خدا و خلق
پرورش وفاى به عهد در کودک
تربیت در محیط پاک
مربیان پلید
اولین مدرسه کودک
وفا به وعده کودک
پرورش فطریات کودک
مربیان عهدشکن
درس پیمان شکنى
فریب دادن کودک
خاطرات دوران کودکى
نسبتهاى ناروا
انحراف عقیده
اثر سخن آموزگار
خاطرات کودکى
پرورش راستگویى در کودک
راستگویى
دروغ خلاف فطرت است
دروغ شوخى یا جدى
قبیح تر از هر قبیح
کلید جرائم
مستى و گناه
میگسارى و دروغ
پرورش راستگویى
ریشه بیمارى دروغگویى
احساس خوارى در نفس
ضعف و ستمکارى
حقارت و دروغگویى
جبران حقارت
بیمارى دروغ
علت پیدایش بیمارى
پیشگیرى در چهار چوب دستور
توقع به قدر طاقت
میانه روى در عبادت
بدبینى به دین
تحقیر کودک
جبران حقارت
لذت خودنمایى
ترس از مجازات
پرورش بر اساس محبت
نصیحت به کودک
عادت به دروغ سازى
کاذب و کذّاب
نقشه فریب دادن
دروغ سازان زیر دست
محیط زندگى
دروغ اتفاقى
پرورش دروغگو
بیمارى دروغ
راستى و پیروزى
دروغگویى و سرافکندگى
شرمسارى دروغگو
احترام به شخصیت مردم - احترام به شخصیت کودک
غریزه حب ذات
احترام به مردم
سیره رسولاکرم
رنجش انصار
تاءثیر حق شناسى
مسامحه در تکریم دیگران
آداب معاشرت
روش پیشوایان اسلام
اثر تکریم به مردم
اجتناب از تحقیر
تربیت هاى دوران کودکى
احیاى شخصیت کودک
تکامل روانى کودک
احترام به کودک
طفل یک انسان واقعى است
رشد معنوى کودک
غریزه بازى در کودک
راهنمایى کودک
سرزنش هاى مداوم
لجاجت کودک
خودخواهى کودک
شرافت نفس و درستکارى
فرومایگى و گناه
احساس استقلال
اهانت و تحقیر به کودک
روش پدران نادان
عکس العمل کودکان
انهدام شخصیت کودک
احساس استقلال و شخصیت
استقامت در پرتو تربیت
سخنان حکیمانه
دختران و زنان اهل بیت
اسلام و تکریم کودک
اطفال دشوار
طفل بیمار
اطفال سالم و برنامه هاى تربیتى
ارزش تربیت کودک
مفاسد سوء تربیت
سهل انگارى اولیاى اطفال
احیاى شخصیت کودک
اجتناب از تحقیر کودک
احساسات طفل شیر خوار
روش پیغمبر در تربیت کودک
پیغمبر و کودکان مردم
شکست روانى طفل
پیغمبر و حضرت مجتبى
توجه به گریه کودک
استقبال پیغمبر از کودک
احترام پیغمبر به کودک
خاطرات شیرین کودکان
بزرگ ترین عوامل محبت
ایجاد سجایاى اخلاقى
جواب سلام کودک
سلام کردن به کودک
پیغمبر و سلام به اطفال
رفتار عادلانه با کودکان
مایه امید کودک
احساس حقارت
انتقام جوئى کودک
جبران حقارت
تسکین خاطر
شرکت پدر در بازى کودک
استجباب بازى با کودک
مسرور کردن کودک
پى بردن به روحیه کودک
استفاده از فرصت
احساس حقارت و انحراف
دلجویى از یتامى
عقل و عواطف - پرورش عواطف کودک
تمایلات عاطفى
اثراحساسات در طرز تفکر
تفاوت عقل و عاطفه
عقل و تسخیر طبیعت
عدل و احسان
عدل و کیفر متجاوز
عاطفه و ترحم به ضعفا
سرمایه معنوى
ارضاى عواطف بیمار
عیادت بیمار
ارزش طبیب
عیادت کامل
تحف و هدایا
ارزش علم و اخلاق
تنزل سطح اخلاق
ارضاى تمایلات
اثر رهبرى احساسات
اختلاف عواطف مردم
فرزندان یک خانواده
اختلافات موروثى
خوى مختلف کودکان
احساسات غیر عادى
محبت حجاب عقل است
نوازش کودک
ارزش محبت
محبت به کودک
شاد کردن کودک
بوسیدن کودک
<a href="file
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:27
أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتاً وَهُمْ نَآئِمُونَ
ترجمه : آیا مردم قریه ها پنداشتند از اینکه عذاب ما شب هنگام که به خواب رفته اند بر سر آنها بیاید ، در امانند
تفسیر المیزان :
کلمه « بیات » و همچنین « تبییت » به معناى شبیخون و شبانه بر سر دشمن تاختن است ، که یک نوع مکر به شمار مى رود، براى اینکه شب ، هنگام خفتن و آسایش انسان است ، و طبع آدمى متمایل به استراحت و صرفنظر کردن از هر کار دیگرى است .
این جمله متفرع بر ما قبل خود ذکر شده ، و بنابراین ، معنایش این مى شود که : وقتى حال جمعیت ها اینچنین بوده که با رسیدن نعمت هاى مادى و محسوس ، مغرور و از عالم ماوراى حس غافل مى شدند، عذاب خدا بدون اطلاع قبلى آنان و بطور ناگهان ، همه را نابود مى کرده ، آیا با این حال جمعیت ها مى توانند از عذابى که شبانه و در حال خواب آنها را از بین ببرد ایمن بوده باشند؟.
ترجمه و تفسیر آیه 99 سوره اعراف
أَفَأَمِنُواْ مَکْرَ اللّهِ فَلاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ
ترجمه : آیا پنداشتند که از مکر خدا در امانند ? از مکر خدا جز زیانکاران ایمن ، ننشینند
تفسیر المیزان :
کلمه « مکر» به معناى این است که شخصى دیگرى را غافل گیر کرده و به او آسیبى برساند، این عمل از خداى تعالى وقتى صحیح است که به عنوان مجازات صورت بگیرد، انسان معصیتى کند که مستحق عذاب شود، و خداوند او را از آنجایى که خودش نفهمد معذب نماید و یا سرنوشتى براى او تنظیم کند که او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خود بسوى عذاب برود، و اما مکر ابتدایى و بدون اینکه بنده معصیتى کرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است ، و ما این معنا را مکرر خاطرنشان کرده ایم .
نکته بسیار لطیفى در این سه آیه یعنى آیه « افامن اهل القرى » و آیه « او امن اهل القرى » و آیه « افامنوا مکر الله » بکار رفته و آن این است که در دو آیه اول فاعل « امن » را اسم ظاهر (اهل القرى ) آورده ، با اینکه ممکن بود در آیه دومى ضمیر بیاورد و بفرماید: « اوامنوا» لیکن این کار را نکرد تا ضمیر در آیه سومى که فاعل فعل است به هر دو آیه برگشته و در نتیجه جمعیت هلاک شده در خواب غیر از جمعیتى به حساب آید که در حالت غفلت و لعب دستخوش عذاب شدند.
در آمدی بر شبهات پیرامون اسلام و قرآن
نویسنده:ادریس محمدی
این کتاب نظری دارد بر کتاب نقد قرآن (سها) که نویسنده بخش نقد صرف و نحو قرآن را پاسخ گفته است.بخش آخر کتاب نیز به پاسخ به شبهات نظری و اصولی اختصاص داده
شده است.
ناشر:سخنوران
تیراژ:1000 جلد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست مطالب
یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.