این نمونه سوال در قالب pdf بوده و شامل سوالات امتحانی کتاب قرآن سال اول ابتدایی میباشد .
درس قرآن یکی از درس های بسیار شیرین دوره ابتدایی میباشد و اصول زندگی کردن صحیح را به ما می آموزد و...
امید به آنکه این نمونه سوال به یادگیری بهتر شما کمک کند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست مطالب
افمن کان مومنا کمن کان فسقا لا یستون:
کسی که ایمان آورده با کسی که فاسق بوده مساوی نیست. سجده/ 18/21/42/مکی
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه:
قطعا شخص رسول الله مقتدای پسندیده ای برای شماست. احزاب/21/21/42/مدنی
وقلیل من عبادی الشکور:
واز بندگان من عده کمی شکر گذارند. سباء/13/22/43/مکی
انما یخشی الله من عباده العلماو:
فقط مردان دانااز خدا میترسند. فاطر/28/22/44/مکی
ولا تجژون الا ما کنتم تعلمون:
پاداش نیابید مگر آن چه را که انجام داده اید. یس/54/23/45/مکی
سبحان ربک رب العزه عما یصفون:
منزه است پروردگار مقتدرتوازآنچه توصیف میکنند. صافات/180/23/46/مکی
لاملان جهنم منک و ممن تبعک منهم اجمعین:
جهنم را از تو وپیروان تو پر خواهم کرد. ص/85/23/46/مکی
هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون:
آیا برابر هستند کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند. زمر/9/39/46/مکی
غافرالذنب و قابل التوب:
ای بخشاینده تمام گناهان وای توکه توبه هارامیپذیری. مومن/3/24/47/مکی
ان الذین قالو ربنا الله تم استقاموا:
به تحقیق کسانی که گفتندپروردگارماخداست سپس دراین راه ثابت قدم ماندند. فصلت/31/24/48/مکی
ومااصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم ویعفو عن کثیر:
هر مصیبتی به شما برسدبه سبسب دستاورد خود شماست و خدا بسیاری را نیز عفو میکند. شوری/30/25049/مکی
والذین استجابو لربهم و اقامو االصلواه وامر هم شوری بینهم:
آنهایی که دعوت پروردگارتان را اجابت کرده نماز را بر پا داشته کارهایشان رابامشورت انجام میدهند. شوری/38/25/49/مکی
انا جعلناه قرءاناعربیالعلکم تعقلون:
ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که بیندیشید. زخرف/3/25/49/مکی
ان یوم الفضل میقاتهم اجمعین:
همانا روز قیامت روز جدایی مومن وکافرووعده گاه جمیع خلایق است. دخان/40/25/50/مکی
ویل لکل اقاک اثیم:
وای بر مردمی که دروغ گو و زشت کارند. جاثیه/7/25/50/مکی
ووصیناالانسان بو الدیه احسانا:
وما انسان را در حق پدر و مادر به نیکی سفارش کردیم. احقاف/15/26/51/مکی
یا ایها الذین ءامنو ان تبصروا الله ینصرکم و یتبت اقدامکم:
ای اهل ایمان شما اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری میکند و ثابت قدم گرداند. محمد/7/26/51/مدنی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
ضرورت تعلیم و تربیت:
مقدمه:
تربیت در ایران باستان به سه منظور بوده است:
تعلیم وتربیت در اسلام:
نقش دانشگاه در تعلیم و تربیت:
در این مقاله راهکارهای برای پیشرفت و تولید علم ارائه شده و نقش تعلیم و تربیت به عنوان عامل رشد و تحول اساسی مورد بررسی قرار گرفته است.
در اسلام «تفکر» زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم پروردگار عالمیان اتصالی که با حق برقرار میکند به نحوه ی تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا میشود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم می گردد لذا به همراه علم آموزی و تفکر تربیت یا پرورش اخلاقی و تهذیب نفس نیز مطرح میشود که در اسلام بر این امر بسیار تاکید شده و از همان ظهور اسلام مبادی و مبانی تعلیم و تربیت به عنوان یک علم بنا نهاده شده است. تعلیم و تربیت نه تنها میتواند در رشد اخلاقی، عقلانی، رفتاری و حتی جسمانی فرد موثر باشد بلکه وسیله ای در جهت رفع نیازهای حقیقی و مصالح اجتماعی، به شمار میآید، و عامل رشد و تحول اساسی جامعه میگردد و مسلمانان که در ابتدا به این ضرورت پی برده بودند توانستند در مدت کوتاهی گوی سبقت در زمینهی تولید علم از تمدن های مطرح آن روز بربایند و به دلیل مشکلات و حوادثی که در تاریخ مسلمانان به وقوع پیوست این حرکت سریع آنها را به شدت کند نمود به طوری که تا این قرن مسلمانان جهان در کشورهای مختلف نتوانستند مجددا عرض اندام نمایند و امروز وقت آن رسیده که عوامل محدود کننده و موانع پیشرفت بررسی شود و با دلسوزی و دور از نفع طلبیهای فردی راهکارهای موثر ارائه و جامه ی عمل پوشیده شود. که در این مقاله بعضی از این راهکارهای ارائه شده است که عبارتند از: استقلال فکری- فکر دینی- توسعه ی آموزشی- رفاه مادی و معنوی- تبادل اندیشه و آزادی خرد ورزی که با توجه به اهمیت موارد در قسمت راهکارها و نتیجه آورده شده اند.
مقدمه:
نظام تربیتی اسلام بر تفکر صحیح استوار است و مقصد آن است که تربیت شدگان این نظام اهل تفکر صحیح باشند و پیوسته بیندیشند؛ چنانکه آن نمونه ی اعلایی که همه جهت گیری های تربیتی باید به سوی او باشد این گونه عمل میکرد از امام مجتبی (ع) از هند ابن أبی هاله تمیمی آمده است: «رسول خدا همواره تفکر میکرد». بنابراین سیر تربیت باید به صورتی باشد که متربّی به تفکر صحیح راه یابد و اندیشیدن درست شاکلهٔ او شود تا زندگی حقیقی به او رخ نماید. زیرا نیروهای باطنی انسان و حیات حقیقی او با تفکر فعال میشود و با گشودن دریچه تفکر درهای حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده میشود. از این رو در اسلام تفکر، زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم و پروردگار عالمیان و اتصالی که با حق برقرار میکند به نحو تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا می شود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم میشود. (۱). امام خمینی میفرماید: «تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است. و مقدمه ی لازمه حتمیه ی سلوک انسانیت است». از نظر علامه طباطبائی: « زندگی انسان یک زندگی فکری است و جز با ادراک که فکر می نامیم قوام نمی یابد و از لوازم بنای زندگی بر فکر این است که هرچه پایبند باشیم و در هر راه رفته شده و یا ابتدائی که قدم برداریم، زندگی پابرجا مربوط به فکر صحیح و قیم و مبتنی به آن است و به هر اندازه که فکر صحیح باشد و از آن بهره گرفته شود، زندگی هم اقوام و استقامت خواهد داشت. (۲) تفکر تجزیه و تحلیل معلوماتی است که ذهن اندوخته است. تفکر سیر در فراورده هایی است که ابتدائاً برای ذهن پیدا شده است. اهل منطق فکر را چنین تعریف میکنند: فکر عبارت است از اجرای عملیات عقلی در معلومات موجود برای رسیدن به مطلوب و مطلوب همان علم به مجهول غائب است. (۳) انسان هیچ وقت خالی و فارغ از تفکر نیست، و از همین روست که میگوئیم تفکر فطری انسان است و قرآن انسان را به روش فطری صحیح تفکری میخواند و سبک خود قرآن و سیره ی معصومین چنین است. در انسان گرایش فطری به حقیقت جوئی و کشف واقعیتها- آن سان که هستند- ودرک حقایق اشیا وجود دارد. یعنی انسان می خواهد جهان را و هستی اشیا را آنچنان که هستند دریابد، دعایی از حضرت محمد روایت شده است که:
پروردگارا موجودات را آنچنان که هستند به ما بنمایان
انسان به ذات خود در پی آن است که حقایق جهان را درک کند و به راز هستی دست یابد. رفتن انسان در پی حکمت و فلسفه تلاشی است در جهت پاسخگوئی به حقیقت جوئی آدمی.(۴) براساس همین میل وگرایش است که نفس دانائی و آگاهی برای انسان مطلوب و لذت بخش است. انسان به فطرت خود از جهل بی زار است و دوستدار دانائی و بینائی است. البته با وجود آنکه حقیقت جوئی امری فطری است اما در تمام انسانها به یک میزان نیست و در نتیجه تاثیر برخی عوامل درونی مانند نفس پرستی و خودخواهی و صفات منفی موروثی و اکتسابی و برخی عوامل بیرونی مانند القائات منفی گوناگون از طرف محیط و اجتماع ، شدت و اصالت خود را از دست میدهد و در بعضی انسانها به حداقل می رسد.
دانلود مقاله تعالی فرهنگی از دیدگاه قرآن وعترت با فرمت ورد و قابل ویرایش در 31 صفحه
کلیه اصول مقاله نویسی در مقاله فوق رعایت گردیده است.
تعالی فرهنگی از دیدگاه قرآن و عترت
چکیده:
از جمله مباحث مهم و کلیدی که نقش موثر و بسزائی در بحث تعالی فرهنگی دارد، عوامل موثر در تعالی فرهنگی است. که این عوامل شامل دولت یا حکومت اسلامی، مردم و عوامل فراملی و جهانی می باشد. در این مقاله سعی شده است علاوه بر تشریح و آشنا ساختن با کلیات آنها، از دیدگاه قرآن و عترت نیز بررسی شود. و با آوردن آیات و روایات مربوط به بحث مزبور، با الگو پذیری از حیات معنوی و فرهنگی و حکومت جهانشمول پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد( ص) بهترین الگوی تعالی فرهنگی و بعبارتی الگویی بهتر از الگوی دیگران ارایه شودهمچنین در این مقاله تا آنجا که لازم و مقدور بوده مسایل مربوطه با استفاده از نظرات و قرآن و عترت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
کلید واژه ها: توسعه، فرهنگ، تعالی فرهنگی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:9
فهرست مطالب
نکته ها:
تفسیر سورهى یس
آیه «77» - آیه «78» - آیه «79» - آیه «80»
«77» أَوَلَمْ یَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ
آیا انسان ندید (و نیاندیشید) که ما او را از نطفهاى (بى مقدار) آفریدیم؟ پس اینک ستیزه جویى آشکار شده است.
«78» وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْىِ الْعِظَامَ وَهِىَ رَمِیمٌ
و براى ما مثلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛ گفت: چه کسى این استخوانها را در حالى که پوسیده است زنده خواهد کرد؟
«79» قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِى أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٍ
(به او) بگو: همان کسى که بار اول آنها را آفرید، (بار دیگر) آن را زنده خواهد کرد و او بر هر آفرینشى آگاه است.
«80» الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَآ أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ
(اوست) آن که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید پس هرگاه بخواهید از آن آتش مىافروزید.
نکتهها:
یکى از مشرکان، قطعه استخوان پوسیدهاى را در برابر پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله خورد کرد و بر زمین ریخت و گفت: چه کسى این استخوانهاى پوسیده را زنده مىکند؟ این آیات در پاسخ این شبهه و سؤال نازل شد. (103)
مقصود از درخت در این آیه، دو نوع چوب آتش زنه به نام مَرخ و عَفار است که عربها با زدن یکى به دیگرى جرقه تولید مىکردند، درست مانند کبریتهاى امروزى. (104)
تهیه آتش از درخت سبز، مثالى است که عوام مىفهمند ودانشمندان نیز به خاطر ذخیره شدن انرژى در درخت، راه علمى آن را به دست مىآورند. «من الشجر الاخضر نارا»
«خصیم مبین» هم نشانه قدرت خداوند است که از نطفهاى پست و کوچک انسانى با اراده و با شعور و قدرتمند آفریده و هم نشانه فراموشکارى و غرور انسان است که به صاحب نعمت خود پشت کرده و با قدرتى که خداوند در اختیار او قرار داده به مجادله و مخاصمه با او مىپردازد.
خداوند در آیات متعدد قرآن، انسان را در چند امر اساسى موجودى فراموشکار معرفى مىکند، از جمله:
1- آفریدگار خود. «نسوا الله» (105)
2- آفرینش خود. «نسى خلقه» (106)
3- هویت خود. «تنسون انفسکم» (107)
4- روز حساب. «نسوا یوم الحساب» (108)
5 - پند و موعظه دلسوزان. «نسوا حظّاً مما ذکروا به» (109)
پیامها:
1- اگر انسان به یاد ضعف و حقارت خود باشد، هرگز گردنکشى نمىکند. «أولمیر الانسان... خصیم»
2- توجّه به آفرینش انسان از نطفه، ایمان به معاد را در انسان تقویت مىکند. «من نطفة»
3- بدتر از اصل خصومت با حق، آن است که خصومت شدید و آشکارا باشد. «خصیمٌ مبین»
4- ستیزهجوئى انسان با خدا، دور از انتظار و شگفتآور است. «فاذا هو خصیمٌ» (کلمه «اذا» براى کار غیر منتظره به کار مىرود.)
5 - نقل و بیان افکار باطل براى پاسخگوئى به آن مانعى ندارد. «ضرب لنا مثلاً»
6- ریشهى پارهاى از اشکالات در مورد قدرت خداوند، توجّه نکردن به نمونههاى مشابه و فراموش کردن سوابق است. «و نسى خلقه»
7- منکران معاد برهان ندارند، هر چه هست استبعاد است. «مَن یحیى العظام»
8 - آزادى در اسلام به قدرى است که منکران خدا و معاد با کمال شهامت در برابر رهبر مسلمین با صراحت حرف خود را مىزنند. «مَن یحیى العظام»
9- سؤال مانعى ندارد و آن چه بد است انگیزههاى لجوجانه و مغرورانه است. «مَن یحیى العظام»