لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:52
تمام در جایی گفته می شود که در یک شی همه آنهچه که برای اصل وجود لازم است بوجود آمده باشد بعضی از چیزها بوجود نیاید ، اصلا" این شی در ماهییت خودش ناقص است ، تمامش بوجود نیامده است بلکه قسمتی از آن بوجود آمده است و اصطلاحا" تمام قابل کســر است یعنی می شود گفت : دو ثلثش موجود نیست
مثلا" یک ساختمانی را تصور کنید که قرار است بر اساس نقشه ای ساخته شود ،اگر همه آن چیز هایی را که سا ختمان احتیاج به آن دارد نباشد ، نمی توان از آن استفاده کرد و وقتی همه پیدا شد ، می گویند ساختمان تمام است و درست نقطه مقا بلش ( ناقص ) است
فصل 1
شناخت کمال انسان
قسمت اول
معانی لغوی:
کامل
تکامل
تکوین
1-پیدایش
قسمت دوّم
فرق کمال با تمام
قسمت سوم
انسان تمام و انسان ناقص
قسمت چهارم
مقایسه پیشرفت و تکامل
قسمت پنجم
مسخ انسان
قسمت ششم
کمال در انسان
ارجاعات فصل 1
فصل2
نظر اسلام و مکاتب مختلف در مورد کمال انسان
قسمت اوّل
ضرورت شناخت انسان کامل
قسمت دوّم
مکتب عقلیون
قسمت سوّم
انسان کامل از دیدگاه عرفان و تصوف
قسمت آخر:
ارجاعات فصل 2
فصل 3
نظر اسلام ومکاتب مختلف در مورد آفرینش جهان و انسان
قسمت اوّل
آفرینش جهان
فلسفه و فیلسوفان :
آراء متشرعان و اصحاب حدیث
آراء اهل سنت و جماعت :
جواهر
اعراض
مذهب تشبیه:
فرقه حافظیه :
فرقه حافظیه :
فرقه باطنیه:
قست دوّم
آفرینش انسان
تحول انواع و ثبوت انواع :
مختصری از داروین
قسمت چهارم
داروینیسم
قسمت پنجم
موتاسیون یا جهش
ارجاعات فصل 3
منابع:
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 18 صفحه
رابطه حقوق با فلسفه
میگویند حقوق ـ از آنجا که هدفِ آن جستجوی قواعدی است که بر اشخاص، از این حیث که عضو جامعهاند، حکومت میکند ـ از علوم اجتماعی است؛ و چون از علوم اجتماعی است، با سایر علوم اجتماعی از قبیلِ جامعهشناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، تاریخ، روانشناسی، جرمشناسی، و غیره رابطة مستقیم دارد و با استفاده از وسایل علمی در جستجوی قواعدی است که بهتر بتواند عدالت و نظم را در جامعه مستقر سازد و سعادت مردم را تأمین کند. [1]
نیز میگویند حقوق نه تنها با علوم اجتماعی یاد شده ارتباط نزدیک و متقابل دارد بلکه حتی با علوم طبیعی و ریاضی هم ـ که با حقوق رابطه مستقیم ندارند ـ رابطه دارد. در توجیه این نظر گفتهاند: «اختراعات و اکتشافات در این دانشها از دو جهت در حقوق و چگونگی اجرای قواعد آن مؤثر واقع شده است:
1 ـ استفاده از قوای مربوط به بخار و برق و اتم [2] محیط زندگی اجتماعی و نیازمندیهای افراد را به کلی دگرگون ساخته و وضع قواعد جدید حقوقی را ایجاب کرده است. مثلاً قواعد مربوط به حمل و نقل، در زمانی که از نیروی حیوانات و انسان برای باربری استفاده میشد،برای حل مسائل مربوط به حمل و نقل هوایی و دریایی امروز کافی به نظر نمیرسد. آسان شدن تجارت بینالمللی قواعد تازهای در زمینه اوراق تجاری و حمایت از صنایع و اختراعات و قواعد مربوط به بیع ایجاد میکند؛ و امکانِ تلقیح مصنوعی و تحولاتی که در زمینه زیستشناسی ایجاد شده در حقوق خانوادگی و روابط بین زوجین مؤثر واقع شده است.
2 ـ علم حقوق در بسیاری از کاوشهای اجتماعی از علوم طبیعی و ریاضی استفاده میکند. مثلاً وسایل علمی مربوط به انگشتنگاری و کاوشهای روانی و پزشکی دربارة مجرمین تحول اساسی در حقوق جزا به وجود آورده است».[3]
در این مقال، نگارنده بر آن است تا بگوید حقوق نه تنها با انواع علوم اجتماعی و ریاضی و طبیعی و غیره ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم دارد بلکه با فلسفه نیز ـ فلسفه بما هُوَ فلسفه ـ ارتباط دارد و این ارتباط برای «حقوق» به عنوان یک علم، نقش حیاتی و بنیادی دارد.
ارتباط میان فلسفه و حقوق
برای اینکه ارتباط میان فلسفه و حقوق را ـ حقوق به عنوان یک علم ـ بدانیم و بشناسیم باید ابتدا به این سؤال اساسی پاسخ دهیم که «فلسفه چیست»؟ و «حقوق چیست»؟ و رابطه یا نسبت میان این دو کدام است؟ آیا رابطه و نسبتی میان این دو هست یا نیست؟ اگر هست؛ به چه کیفیتی است؟ و اگر نیست؛ چرا نیست؟
1 ـ فلسفه چیست؟
اینکه «فلسفه چیست»؟ خود مسألهای است که همواره مورد بحث و اختلاف نظر فلاسفه بوده است و بحثها و داوریها چنان متنوع و گونهگون که ورود در آن ما را از هدف اصلی دور میسازد، پس به شایعترین و قدیمیترین مفهومی که از فلسفه داریم میپردازیم و به اختصار برگزار میکنیم تا از هدفِ اصلی که پاسخ به پرسش مذکور است دور نمانیم:
لفظ فلسفه در اصل یک واژه یونانی است و مرکب است از دو جزء «فیلو» و «سوفیا» و به معنی دوست داشتن حکمت، یا دانش دوستی، یا دوست داشتنِ دانایی است. این اصطلاح، به علم به حقایقِ اشیاء وعمل کردن به آنچه بهتر است، اطلاق میشود. فلسفه در قدیم شامل تمام علوم بود و به دو قسم نظری و عملی تقسیم میشد. فلسفة نظری به علم الهی، ریاضی و طبیعی تقسیم میشود که به ترتیب به علم اعلاء، علم وسط، و علم اَسفل نامیده میشود. قسمت دوم نیز به سه بخش تقسیم میشود: اخلاق، تدبیر منزل، و سیاست مُدُن. اولی تدبیر امور شخصیِ انسان، دومی تدبیر امور خانواده، و سومی تدبیر امور مملکت است. با آنکه علوم یکی بعد از دیگری از فلسفه جدا شده است، بعضی فیلسوفان آن را به تمام معارف بشری اطلاق کردهاند. مثلِ دکارت که گفته است: فلسفه شبیه درختی است که ریشة آن مابعد الطبیعه، تنه آن علوم طبیعی و شاخههای آن علوم فرعی از قبیل پزشکی، مکانیک و اخلاق است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:30
فهرست و توضیحات:
لیبرالیسم
مقدمه:
لیبرالیسم در مقام تعریف
مبانی جوهری لیبرالیسم
آزادی فرد
گرایش به خرد جزئی
افول فضیلت ها در سنت لیبرالی
چالش های جدی در فرهنگ لیبرالی
بحران ارزش های معنایی
ظهور سرمایه داری فاقد عواطف
انهدام بنیادها
دین در مقام تعریف
منابع
پس از تحولاتی که در نتیجة پیدایش رنسانس در اروپا رخ داد، یکی از پرنمودترین نحله های فکری که تمام ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی را در بر گرفته و زندگی آدمی را در مسیر سلسله ای از تغییرات قرارداد لیبرالیسم بود که مثابه یک ایدئولوژی در سراسر جهان غرب به جای ادیان الهی مطرح شد.
به دلیل اینکه این جریان فکری، اجتماعی و سیاسی در عصرهای اخیر، از جاذبه هایی هم برخوردار شده و در کشورهای شرقی و مقر ادیان ابراهیمی و پایگاه های اسلامی هم مورد توجه خیل روشنفکران قرار گرفته نسبت به آن تبلیغات فراوانی صورت گرفته و نیز به دلیل سنت شکنی ها و دین ستیزهایی که داشته و مدتها است که پس از رنسانس داعیه اداره جهان و رهبری فکری بشر را داشته شایسته بررسی ئ تامیل بیشتر است و این بررسی از آنجا بیشتر اهمیت می یابد که به دلیل توجه و توسعه و به میدان آمدن فناوری نوین و رسانه های پیشرفته ارتباطات جمعی و سطح پوشش هایی که لیبرالیسم مدعی آن می باشند لیبرالیسم نه تنها در حوزه اندیشه بلکه می خواهد دنیای بودن و عمل کردن را به سامان برساند و بسان اقلانیتی ظهور و نمود یابد. از سوی دیگر دین به عنوان یک واقعیت انکارناپذیری وجود دارد که در نوع تفکر، زیست و حیات سیاسی ملت – دولتها می تواند نقش بازی کند و عده ای از منورالفکرهای وطنی در کشورهای اسلامی علی رغم تکوین روحیه و شخصیت ایشان در نظام های غربی و ماهیت لیبرالیستی اما تعلقاتی به حوزة به عومل و دلایل متعددی دارند که هموراه می کوشند تا با خرج کردن از دین به کیسة لیبرالیسم و به نفع جریان غالب نوعی العاب دینی به عملکرد خود بدهند و عملاً آنچه بکنند که نظام جهانی از ایشان توقع دارند.
نمونه سوالات دکتری فلسفه PHD
فایل شامل نمونه سوالات زیر میباشد:
نمونه سوالات دکتری فلسفه PHD سال 93 با پاسخنامه
نمونه سوالات دکتری فلسفه PHD سال 92
نمونه سوالات دکتری فلسفه PHD سال91
شما می توانید پس از پرداخت انلاین فایل را دانلود کنید و علاوه بر آن فایل به آدرس ایمیل شما ارسال میگردد.
فایل بصورت PDF ارسال میگردد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه78
فهرست مطالب
مأموریت، فلسفه، اهداف و حرکهای مدیریت: فراگیری اهداف و فعالیتها
مأموریت یا هدف، دیدگاه و ارزشها
مأمریت یا هدف
هدف یا مأموریت پرستاری:
پرستاری یکسری اصطلاحات عام بای تعریف پرستاری است مثل: پرستار بیمار یا مددجو، افراد، گروه، جامعه، روند پرستاری، مراقبت از خود و سلامتی.
مأموریت ثانوی پرستاری فراهم کردن سلامت عمومی است. این هدف باید در بیانیه مأموریت که توضیح می دهد چرا نهاد پرستاری وجود دارد اشاره شود در نتیجه این دلیلی برای بکارگیری آن می دهد بیانیه یا مأموریت نوشته شده چنانچه که همه مردم آماده به روز نگه داشتن آنها چنانچه آنها خوب بدانند، بفهمند و حمایت شوند.
مأموریت باید توسط کارکنان دیگر مراقبت از سلامتی، مددجویان و خانواده شان و جامعه شناحته و فهمیده شود.
بیانیه اهداف باید فعال شود و برای استنباط بیانیه ها فسلفه، اهداف و طرحهای مدیریت حرکت داده شود و استحکام بخشیده شود. بیانیه اهداف باید بوسیله اشاره به روابط بین واحد پرستاری و بیماران و پرسنل و جامعه، سلامتی و بیماری و مراقبت از خود فعال می شود. ضمیمه 6-2، 6-3، 6-4 به ترتیب مثالهایی از بیانیه مأموریت یک سازمان، بخش و واحد هستند.
ضمیمه 6-5 لیستهایی از استانداردها برای ارزیابی بیانیه مأموریت