دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در میان دانشآموزان مقطع دبیرستان با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 55
مقدمه:
یکی از مهمترین صفات بشری برای رسیدن به هدفهایی که انسان در پیش دارد عزت نفس است برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیمگیری و ابتکار، خلاقیت، سلامت فکر و بهداشت روانی ارتباط مستقیمی با میزان عزت نفس و احساس خود ارزشمندی دارد.
منظور از عزت نفس، احساس و تصوری است که فرد به مرور زمان نسبت به خویشتن در ذهن میپروراند. به عبارت سادهتر، عزت نفس یعنی، ارزیابی فرد از خودش، حال این برداشت و ارزیابی میتواند مثبت و خوشایند باشد، یا منفی و ناخوشایند.
کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً احساس خوبی نسبت به خود دارند و بهتر میتوانند اختلافات خود را با سایر کودکان حل کنند و در مقابله با مشکلات، ناملایمات و ناکامیها مقاومترند این کودکان اغلب خندهرو و خوشبین، منطقی و دارای خودپنداری مثبت هستند و از زندگیشان لذت میبرند. برعکس، کودکانی که دارای عزت نفس پائینی هستند، اغلب در مواجهه با مشکلات و سختیها دچار اضطراب فراوان و ناکامی میشوند. این گروه از کودکان معمولاً در حل تعارضات و اختلافات موجود با سایر هم سن و سالانشان مشکل دارند آنها دائم با افکار انتقادی از خویشتن، موجب اذیت و آزار خود میشوند(سلحشور، 1379).
برای اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندیهای بالقوهی فرد برخوردار شوند میبایست از نگرش مثبت نسبت به فرد و محیط اطراف و انگیزهای غنی برای تلاش و کوشش بهرهمند شوند بیشک نوجوانانی که دارای عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآیی بیشتری از خود نشان میدهند و نیز از بارزترین ویژگیهای صاحبان تفکر واگرا و افراد خلاق، داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس بالاست.
لذا پرورش عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهمترین وظایف اولیاء و مربیان میباشد که در این ارتباط بیشترین نقش برعهدهی الگوهای رفتاری است(افروز، 1373).
موفقیتهای تحصیلی و شکستهای تحصیلی فرد در مدرسه و مسائل مربوط به تحصیل متقابلاً بر عزت نفس و عزت نفس بر تحصیل تأثیر میگذارند که میزان تأثیر آن از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند. در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع دبیرستان در شهرستان بیجار در سال تحصیلی 87-86 میپردازند.
بیان مسأله:
عزت نفس، احساس ارزش، درجه تصویب تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس میکند (شاملو، 1372). وقتی سخن از عزت نفس به میان میآید ارزش شخصی یا احساسی که از فرد در نظر اعضای گروه مجسم میشود مطرح میگردد. یکی از پیچیدهترین و ناراحت کنندهترین مسائل شخصیتی عقده حقارت است. کودکانی که احساس بیلیاقتی و عقبماندگی میکنند کمتر برای موفقیت و انجام دادن کارها به تلاش و کوشش دست میزنند. رشد سالم شخصیت ایجاب میکند که شخص نه فقط برای شناخت خود، بلکه بیشتر برای پذیرش خود فعالیت کند پژوهشهای ارزشمندی دربارهی ارتباط خودشناسی فرد در رابطه با رشد سالم و سازگاریهای شخصیتی افراد انجام گرفته و نتایج مثبت و سودمندی به بار آورده است(پارسا، 1376).
در زمینه رابطهی بین احساس ارزشمندی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، نظر مربیان و اساتید و متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که عوامل روحی و روانی تأثیر بسیار بالایی در موفقیت یا عدم موفقیت تحصیلی دانشآموزان دارد پژوهشهای زیادی در زمینه پی بردن به رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی صورت گرفته است. گستردهترین این تحقیقات پژوهشی است که به وسیله گیل دات انجام شده نتایج تحقیق مؤید رابطه بالا بین انگیزه پیشرفت و عزت نفس است. یکی دیگر از این پژوهشها در زمینهی عزت نفس یافتههای کوپر اسمیت است که در سال 1967 منتشر شد. به نظر کوپر اسمیت منابع عزت نفس شامل موارد ذیلاند:
1. پای بند بودن به آداب و قوانین اجتماعی و اخلاقی
2. مهم بودن: وقتی شخص متوجه گردد که اهمیت دارد و در زندگی دیگران مهم است عزت نفس او بالا میرود.
3. موفقیت
4. قدرت: وقتی شخص احساس قدرت کند، در نتیجه میتواند روی سایرین اثر گذاشته و متعاقباً عزت نفس او بالا میرود.
بنابراین ارزش وجودی عزت نفس به عنوان بعدی از ابعاد شخصیت انسان و ارتباط آن با موفقیتها و با شکست و ناکامیهای فرد قابل ملاحظه و تبیین است. در این تحقیق که بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در میان دانشآموزان مقطع دبیرستان در شهرستان بیجار در سال تحصیلی 87-86 است سعی میکنیم که این رابطه را با استفاده از پرسشنامه عزت نفس به نتیجه برسانیم. حال سؤال این است که عزت نفس و پیشرفت تحصیلی چه رابطهای با هم دارند؟
اهمیت و ضرورت مسأله:
داشتن عزت نفس برای یک زندگی موفقیتآمیز لازم است بنابراین باید به تقویت آن در بین دانشآموزان پرداخت.
از آنجا که عزت نفس کودک زمینه و اساس ادراکات وی از تجارب زندگی را مهیا نماید، امری ارزشمند محسوب میگردد شایستگی عاطفی-اجتماعی که از چنین شناخت مثبت از خود ناشی میشود، میتواند به عنوان نیرویی در مقابل مشکلات جدی آینده به کودک کمک کند.
عزت نفس جنبه مهمی از عملکرد و کشش کلی کودک است و به نظرمیرسد به صورت تعاملی با زمینههای دیگری از جمله سلامت روانی و عملکرد تحصیلی ارتباط دارد به این معنی که عزت نفس میتواند علت و هم معلول نوعی از عملکرد باشد که در سایر حوزهها رخ میدهد(پپ و همکاران، 1988).
در بحث از اهمیت و ضرورت موضوع میتوان به آیات قرآن و احادیث مراجعه نمود.
خداوند در سوره فاطر آیه ده میفرماید: « هر که طالب عزت است بداند که تحکم و عزت خاص خدا است، کلمه نیکوی توحید و (روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد».
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی _ روانشناسی شغل با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 52
مقدمه:
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به تنیدگی و پیامدهای آن هوشیار شده اند. والدین و فرزندان می دانند که هسته خانوادگی دگرگون شده زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانواده ها پدر و مادر هر دو باید کار کنند تا بتوانند هزینه های روز افزون را تامین کنند. هشیاری فزاینده افراد نسبت به رویدادهای ضربه آمیز زندگی لزوم توجه را به واکنشهای افراد و شیوه ای که در رویارویی با عناصر نتیدگی را اتخاذ می کنند ضروری کرده است.
سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند: بهداشت روانی در دوران مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی، بهداشت تنها نبود بیماری باعث عقب ماندگی نیست.
معیار اصلی قضاوت درباره بهداشت روانی شخص این است که او بتواند با محیط خود مبادلات هماهنگ داشته باشد.
انسان سالم توانایی را دارد که به طور دائم به دنبال رفع نیازهای خود برود و در محیط به جستجو بپردازد. برای نیل به این هدف او به همکاری دو عنصر حیاتی نیاز دارد: شخص و محیط.
اگر خود شخص را کنار بگذاریم هرچه در اطراف باقی می ماند محیط محسوب خواهد شد. بنابراین برای هر شخص محیط های مختلفی وجود دارد: مدرسه، محیط کار، محل سکونت و غیره.
می توان عوامل تشکیل دهنده محیط کار را به دو گروه عمده تقسیم کرد: عوامل فیزیکی و عوامل انسانی.
جای تردید نیست که هر دو عامل می توانند بر بهداشت روانی مدیران اثر مثبت یا منفی داشته باشند.
امروزه استرس به عنوان مهمترین فاکتور به وجود آورنده امراض روحی، جسمی و رفتاری انسانها توجه پزشکان روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری و مدیریت را به خود معطوف نموده به طوری که باید عنوان نمود که فشارهای عصبی نقش مهمی در فراهم نمودن مشکلات روحی و جسمی در انسانها ایفا می کند.
مدیران به واسطه سختی کار و مسئولیت زیاد عوامل تحت فشار می باشند، استرس بازده مدیران را کاهش می دهد و براساس یافته های مطالعات متعدد، استرس ضمن کاهش بازدهی کار مدیران لذت زندگی را از افراد سلب می کند. در نتیجه بر بازده کل نظام آموزشی اثر می گذارد.
بیان مسأله
عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است. در هر طبقه و صنفی و در هر گروه وجهی، اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند. بنابراین در مورد همه اعم از کارگر، محصل، پزشک و مهندس، زارع استاد دانشگاه و غیره خطر ابتلا به ناراحتی های روانی وجود دارد. به عبارت دیگر هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد. البته دانستن اینکه هر شخص ممکن است گرفتار ناراحتی روانی شود خود به خود کافی نیست زیرا که بهداشت روانی فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده بلکه هدف اصلی آن پیشی گرفتن از وقوع ناراحتی ها می باشد. پیش گیری به معنای وسیع آن، عبارت می باشد از به وجود آوردن عواملی که مکمل زندگی سالم و نورمال است. به علاوه درمان اختلالات جزئی رفتار، به منظور جلوگیری از وقوع بیماری های شدید روانی است.
در سالهای اخیر در کشور ایران مانند سایر کشورهای جهان علاقه مخصوصی هم از طرف مقامات دولتی و هم از جانب مردم به امر بهداشت روانی نشان داده شده است. اگرچه هنوز مدت زمانی از این توجه و علاقه نگذشته ولی اثرات آن در بهبود اوضاع بیمارستان های روانی و به کار بردن روش های صحیح در پیشگیری مشاهده می گردد. با وجود این پیشرفت های محسوس می توان گفت که مردم ما هنوز از فهم و درک صحیح ماهیت و علل اختلالات روانی به درستی آگاهی ندارند. و متأسفانه آمارهای دقیق مربوط به این موضوع نیز در دسترس نیست. برحسب آمارهایی که کشورهای مختلف ارائه داده اند معلوم شده است که تعداد بیماران روانی به طور مداوم رو به ازدیاد می باشد. بعضی از تحقیقات ابتدائی در ایران نیز رشد روزافزون بیماری های روانی را تایید می کند.
«فهرست مطالب»
عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه
بیان مسأله
هدف تحقیق
فرضیات تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق
پیشینه تحقیق
تعاریف عملیاتی
فصل دوم
مقدمه
تنیدگی حرفه ای
منابع وابسته به محیط کار
تنیدگی حرفه های کنترل و نگهبانی
تنیدگی وابسته به افراط یا تفریط در کار
منابع وابسته به تطبیق فرد با محیط
تنیدگی ارتباطی
الف- مدیران
ب- افراد تابع
سبک مدیریت و روابط انسانی
تامین بهداشت روانی
ویژگی های افرادی که سلامت روانی دارند
عملیاتی که سلامتی روانی را به خطر می اندازد
روابط میان فردی
خستگی ناشی از شغل
فشا رناشی از کار
اهمیت رضایت شغلی
نگرش کلی فرد نسبت به شغلش
فصل سوم
تعریف آمار
جامعه آماری
روش نمونهگیری آماری
روش جمع آوری اطلاعات
ابزار پژوهش
فصل چهارم
تفسیر نتایج و تجزیه و تحلیل نتایج کمی و کلی پژوهش
فصل پنجم
نتیجه گیری
فهرست منابع
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه میزان نگرش(پایبندی) مذهبی با رضایت از زندگی زناشویی در شهرستان ابهر با فرمت ورزد وقابل ویرایش تعداد صفحات 52
چکیده تحقیق:
در پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین نگرش(پایبندی) مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی می پردازیم. فرضیه اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه بین نگرش(پایبندی) مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی رابطه وجود دارد و فرضیه های فرعی این پژوهش عبارت است از اینکه بین پایگاه اجتماعی زوجین ،بین سطح تحصیلات و بین آموزشهای قبل از ازدواج با رضایت از زندگی زناشویی رابطه وجود دارد. برای بررسی این پژوهش 60 نفر مرد و زن متاهل با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و از طریق پرسشنامه افراد گروه نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش همبستگی استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد که بین نگرش(پایبندی) های مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی رابطه معناداری وجود دارد ،همچنین بین پایگاه اجتماعی افراد و آموزشهای قبل از ازدواج با رضایت از زندگی زناشویی رابطه وجود دارد اما بین سطح تحصیلات و رضایت از زندگی زناشویی رابطه معنا داری وجود ندارد.
مقدمه:
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده واز نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود و در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی حفظ سنت و رسوم و ارزشهای والا و مورد احترام و شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهورعواطف انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط میان افراد، و مهد پرورش فکر و اندیشه و اخلاق و تعالی روح انسانی به حساب آورد. ازدواج فرایندی است که از کنش متقابل بین زن و مرد که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود بر پا داشته اند و به طور کلی عمل آنها مورد پذیرش قانون قرار گرفته است و این فرایند ازدواج نام دارد.همچنین ازدواج ارتباطی را میسازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای تمامیتی است بی نظیر به عبارت دیگر ارتباطات انسانی دیگر یک بعد ازابعاد حیات را می پوشانند در حالی که زوجیت دارای ابعاد زیستی،اقتصادی،عاطفی و نیز روانی است به عبارت دیگرهمزیستی زوجین در درون خانواده آنان را چنان در گردونه ارتباطات مختلف ازدواج قرار میدهدکه به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ یک از ارتباطات انسانی نیست. مذهب و خانواده دو نهادی بوده که همواره در مرکز بحثهای جامعه شناسی قرار داشته است چرا که در گستره جغرافیا و هر کجا که انسانی زیست می کندو در عمق تاریخ تا آنجا که نشانی از انسان ملاحظه شده خانواده وجود داشته و نیز انسان به پرستش اشتغال داشته است. ارزشهای اخلاقی منبعث از دیانت از جمله اصول ثابت طبیعت انسان است که ریشه در نهاد انسان دارد.اهمیت تربیت اخلاقی تا آنجاست که پیامبر اسلام هدف خود را تکمیل اخلاق انسان میداند. ادیان الهی در زمینه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی دستورات و فرامین مختلف دارند. مانند طریقه سخن گفتن، راه رفتن، روش برخورد با دوستان، پدر و مادر و دیگران و نحوه با دشمنان که از جمله ارزشهای اخلاقی می باشد در اسلام مورد اشاره قرار گرفته اند.به کار گرفتن رهنمودهای اخلاقی و تربیتی اسلام می تواند عامل مهمی در جلوگیری از بروز انحرافات،بزهکاریها،کاهش تنشهاو فشارهای روانی و ایجاد آرامش باشد. بی گمان انسان حتی در سخت ترین شرایط الحادی و انکار وجود خدا در نخستین برهه رویارویی با بحران خطر و درماندگی تنها نامی که بر لب دارد نام خدا به هر واژه و هر زبانی است وتنها امیدی که در دل می پروراند یاری گرفتن از همین نیروست و همین نیروست که در وی آرامش نهاده و راه را برای کسب فضایل اخلاقی و انسانی و استقامت و سازگاری در برابر وقایع و ناملایمات زندگی اجتماعی گشوده است. علی رغم همه تبلیغات مسموم علیه دینداری و تلاشهای دشمنان برای از بین بردن و گسترش جو بی اعتمادی در محافل و مجامع علمی روانشناسی روز به روز بر اهمیت ارتباط بین دین و سلامت روانی افزوده است و نشریات تخصصی متعددی چاپ شده است. این پژوهش با توجه به نقش غیر قابل انکار نگرش نگرش(پایبندی) مذهبی در زندگی انسان،به بررسی رابطه نگرش(پایبندی) مذهبی و رضایتمندی زناشویی می پردازد.با امید این که بتواند زمینه ای بر تحقیقات گسترده و دقیق ایجاد کند.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده تحقیق 1
پیشگفتار 2
فصل اول 3
مقدمه 4
بیان مساله 6
اهمیت ضرورت و فواید تحقیق 7
هدف های تحقیق 10
فصل دوم 11
ادبیات پژوهش با تاکید بر مبانی نظری تحقیق 12
فرضیه تحقیق 15
تعاریف نظری 15
تعریف مذهب 19
تعریف دین 25
فصل سوم 26
روش اجرا تحقیق 27
جامعه آماری 27
روش تحقیق 27
اعتبار و روایی 28
فصل چهارم 29
تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرض ها 30
فصل پنجم 46
نتیجه گیری 47
ارائه راهکارها 49
محدودیتها 49
فهرست مطالب 50
ضمائم 52
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی تعیین رابطه میان هوش هیجانی با تفکر انتقادی در میان دانشآموزان دوره متوسطه شهر تهران با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 269
مقدمه
آدمی برای پاسخ به درخواستهای متنوع دنیای پیچیده عصر حاضر، نیازمند توانمندیهای بیشماری است از این رو براساس ضرورتهایی که بر وی تحمیل میشود ساز و کارهایی به صورت خود انگیخته یا خود ساخته در او شکل میگیرد و او را از سایر جانداران متمایز میسازد. انسان با نگاهی ژرف و متفکرانه به رفتارهای خویش در مییابد که از ویژگیهای خاصی بهرهمند است که موجب سهولت سازگاری او با شرایط جدید میگردد. در این میان ویژگیهای شناختی دارای نقش ویژهای در رویارویی با دنیای پیچیده هستند از جمله ویژگیهای برجسته و شاید منحصر به فرد انسانی، پدیده «هوش» میباشد این پدیده در انسان از نظر کمی و کیفی به گونهای است که او را قادر به تمدنسازی کرده است. به این ترتیب تغییراتی که در زندگی و موقعیتهای مختلف روی میدهد انسان را وادار میسازد که از ابعاد مختلف هوش بهرهمند گردد. انسان در طول حیات خود پیوسته در حال حل مسئله، خلق پدیدههای مستند با طبیعت و برقراری ارتباط و کنترل رفتار خود و دیگران به سر میبرد که هر یک از این فعالیتها با بعدی از توانمندیهای هوشی در ارتباط هستند. هرچند که بحث در مورد توانمندیهای هوشی انسان در این محدوده نمیگنجد اما با نگاهی تیزبین به یکی از ابعاد ممتاز هوش میتوان ظهور رفتارهای هوشمندانه انسان را در قالب هیجانات مشاهده کرد (سارنی ، 1999؛ به نقل از شمس،1384)، بعد مورد نظر «هوش هیجانی » است که به شناخت فرد از خود و دیگران، ارتباط با دیگران و نیز سازگاری و انطباق با محیط برای دستیابی به اهداف موردنظر مربوط میشود، هوش هیجانی پیشبینی موفقیت فرد را ممکن میسازد زیرا نشان میدهد که فرد چگونه دانشش را در یک موقعیت بلادرنگ به کارگیرد (بار ـ آن ، 2000؛ به نقل از گلمکانی،1384) . هیجانهایی که افراد احساس میکنند ناشی از ارزیابی اطلاعات است که این ارزیابی شامل شناخت یا پردازش اطلاعات رسیده از محیط، بدن، حافظه فرد، تمایل به پاسخگویی به شیوه خاص، و ملاحظه نتایج اعمالی که ممکن است از حالت هیجانی به دست آیند میباشد. (شاکتر و سینگر ، 1942، محیالدین بناب، 1375) بنابراین افکار و شناخت فرد در تعیین این که چه هیجانهایی برانگیخته خواهد شد، نقش اساسی ایفا میکند و پس از ارزیابی موقعیت سبب واکنش هیجانی میگردند (اکمن ، 1992، به نقل از محیالدین بناب، 1375). ناتوانی افراد یک جامعه در شناخت صحیح و تجزیه و تحلیل موضوعات گوناگون، حل مشکلات، اتخاذ تصمیمهای صحیح وارزیابی نتایج انواع پدیدهها و جریانات، نسلهای ناتوان و سازشپذیر در مقابل انواع مسائل اجتماعی و فرهنگی را نتیجه خواهد داد ( پازارگادی و همکاران ،1381) بدون شک، رشد تواناییهای پیچیده تفکر برای موفقیت انسان در قرن بیست و یکم ضروری است، اریکسون معتقد است که توانایی در تفکر انتقادی، حل مسئله و تعقل به عنوان اهداف اساسی تربیت محسوب میگردد (عباسی، 1380 ) . هر فرد چه در جریان تحصیل و چه پس از فراغت از تحصیل پیوسته در حال اظهارنظر و اخذ تصمیم است،روی این زمینه باید قضاوتهای او منطقی باشد و بتواند قضاوت دیگران را نیز ارزیابی کند و آنچه را که با دلیل همراه است صحیح تلقی و غیر از این را بیاعتبار بداند. هدف تعلیم و تربیت چیزی جز تفکر نمیباشد و در این بخش تفکر انتقادی بخشی اساسی در تفکر و یادگیری میباشد که با رشد افراد ارتباط دارد و در نهایت به رشد جامعه میانجامد. (مایرز 1986؛ترجمه، ابیلی، 1380) دعوت به تفکر در نظام فکری مسلمان نیز مورد تاکید است. در قران آیات زیادی در این رابطه وجود دارد. برای مثال در آیه 43 سوره عنکبوت آمده است:«تعجب نکنید از این که حشراتی از قبیل عنکبوت را مثال میزنیم جز عالمان و دانایان آن را در نمییابند.»، در این آیه خداوند مثالهایی را برای انسانهای آگاه و متفکر میزند. همچنین در احادیث مختلف به تفکر توصیه شده است از جمله حدیث نبوی، «یک دم اندیشه از هفتاد سال عبادت بهتر است» و اینکه حضرت علی (ع) میفرماید: «خردها، رهبران اندیشه، اندیشهها، رهبران دلها و دلها، رهبران حسها و حسها، رهبران اندامها هستند». (نهجالبلاغه، نقل از الحیات)، بزرگان ادب و اندیشه نیز ما را به تفکر دعوت نمودهاند چنانچه مولانا اندیشه را مهمترین عنصر وجودی انسان قلمداد میکند. (اسلامی، 1382) افراد باید عقاید و افکار و عادات و مهارتها، تمایلات و طرز برخورد خویشتن را مورد ارزیابی قرار دهند و با توجه به نقش هر یک از آنها در زندگی و توجه به دلیل و نتایج خاص هر یک، در ارتباط با دیگران آنها را بررسی نمایند. (شریعتمداری، 1376، ص 29).
بیان مسأله
آدمی از همان بدو تولد در یک محیط اجتماعی قرار میگیرد که این محیط در فرد به همان اندازه موثر است که محیط طبیعی و فیزیکی در دگرگونی و تغییر وجودی فرد نقش دارد. زیرا نه تنها او را به بازشناسی واقعیات ملزم میسازد بلکه نظام یا سیستمی ساخته و پرداخته از نشانهها و علائم را نیز برای وی فراهم میکند که افکار و اندیشه و هیجانات و عواطف درونی فرد را تغییر میدهد و روشهای تازهای به او ارائه میدهد و یک رشته از فرایض و تکالیف بیشماری را به وی تحمیل میکند (گلمن ، 1994؛ ترجمه کوچک انتظار ، 1384). تحقیقات نشان داده است که عواملی غیر از هوش یا استعداد در موفقیت افراد دخالت دارند از جمله این عوامل میتوان هوش هیجانی را نام برد، هوش هیجانی نوعی هوش درونفردی است و شامل ویژگیهایی مانند توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست ندادن روحیه، پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر، همدلی، صمیمیت و امید داشتن است (گلمن، 1995؛ ترجمه کوچک انتظار، 1384) . افرادی که از لحاظ هیجانی باهوش هستند حالتهای هیجانی خود را به نحو صحیح درک و ارزیابی مینمایند. آنها میدانند چگونه و چه وقت احساسات خود را بیان نمایند و به نحو موثری خلق خود را تنظیم مینمایند. این افراد از لحاظ اجتماعی نیز کارآمد میباشند. (سالوی ، 1999؛ ترجمه اکبرزاده، 1383). این که هیجانها تا چه حدی توانایی تفکر و برنامهریزی کردن برای حل مشکلات یا بهبود در روابط به کار گرفته میشوند مشخص میکند که شناخت هر فرد از تواناییهای خود، چقدر است و به این ترتیب نحوه عملکرد شخص را در زندگی مشخص میکند (اکمن 1990، به نقل از گلمن 1995؛ ترجمه پارسا، 1380). کشفهای اخیر دنیای علم نیز به قدرت مغز و خاصیت اثرپذیری آن، یعنی توانایی در زمینه قدرتمند و باهوشتر شدن، حفظ محرکات ذهنی در بلند مدت اشاره دارند (صفوی، 1380). دیویی تفکر را جریانی میداند که در آن فرد کوشش میکند مشکلی را که با آن روبرو شده است مشخض سازد و با استفاده از تجربیات قبلی خویش به حل آن اقدام کند.