فصل اول : مقدمه و پیشینه تاریخی
بخش اول : مقدمه و کلیات و معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
مقدمه ……………………………………………………………………………………………… 3
تعریف مسأله ……………………………………………………………………………………. 3
سوالهای اصلی تحقیق …………………………………………………………………………. 4
فرضیههای تحقیق ………………………………………………………………………………. 4
هدفهای تحقیق ……………………………………………………………………………….. 4
روش تحقیق …………………………………………………………………………………….. 4
سابقه تحقیق …………………………………………………………………………………….. 5
معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی ………………………………………………….. 5
تمایز حق و صدق ……………………………………………………………………………… 6
1-9-1- رای مشهور حکمای اسلامی ……………………………………………………… 6
1-9-2- نظریه برخی از فیلسوفان غربی ………………………………………………….. 7
1-9-3- نظریه شهید مطهری ………………………………………………………………… 8
بخش دوم : پیشینه تاریخی نظریه مطابقت صدق
2-1- سابقه نظریه مطابقت در یونان ………………………………………………………………… 10
2-1-1- مطابقت از نظر افلاطون ……………………………………………………………………. 10
2-1-2- نظریه مطابقت از دیدگاه ارسطو ………………………………………………………….. 12
2-1-3- نظریه مطابقت از نظر فارابی ………………………………………………………………. 14
2-1-4- نظریه مطابقت از دیدگاه ابن سینا ………………………………………………………… 15
2-1-5- نظریه مطابقت از دیدگاه سهروردی ……………………………………………………… 16
بخش سوم : آیا نظریه مطابقت تعریف صدق است یا ملاک آن
3-1- تمایز تعریف صدق و ملاک صدق …………………………………………………………. 19
3-2- دیدگاه برخی از فلاسفه اسلامی ……………………………………………………………… 20
3-3- دیدگاه برخی از فلاسفه غربی ……………………………………………………………….. 21
3-4- نقد و بررسی …………………………………………………………………………………….. 21
فصل دوم : تئوری صدق از نظر منطق دانان غربی
بخش اول : نظریه مطابقت
توضیح نظریه مطابقت ……………………………………………………………………….. 25
نظریه مطابقت در نظر منطق دانان جدید غرب …………………………………… 25مطابقت و اتمیسم منطقی ……………………………………………………………… 25اشکالات نظریه مطابقت ……………………………………………………………….. 29بخش دوم : تئوری هماهنگی
2-1- تئوری هماهنگی یا سازگاری …………………………………………………………………. 35
2-2- اصل ارتباط درونی ……………………………………………………………………………… 36
2-3- درجات صدق …………………………………………………………………………………… 37
2-4- ایرادات نظریه هماهنگی ……………………………………………………………………….. 38
بخش سوم : تئوری عمل گرایانه
3-1- تئوری عمل گرایانه ……………………………………………………………………………… 37
3-2- نظریه شیلر ……………………………………………………………………………………….. 44
3-3- نقد و بررسی این نظریه ……………………………………………………………………….. 45
بخش چهارم : تئوری زیادتی صدق
4-1- تئوری زیادتی صدق ……………………………………………………………………………. 49
4-2- اشکالات نظریه زیادتی صدق ………………………………………………………………… 50
بخش پنجم : نظریه غیر توصیفی صدق …………………………………………………………….. 53
5-1- نظریه غیر توصیفی صدق ……………………………………………………………………… 53
5-2- اشکالات نظریه غیر توصیفی صدق …………………………………………………………. 56
بخش ششم : نظریه سمانتیکی صدق تارسکی
6-1- تبیین نظریه سمانتیکی تارسکی ………………………………………………………………. 56
6-1-1- مفهوم صدق به عنوان موضوع نظریه معنا شناختی تارسکی ………………………… 58
6-1-2- تعریف صدق در نظریه معناشناسی تارسکی …………………………………………… 63
فصل سوم : نظریه مطابقت صدق از نظر فیلسوفان و منطق دانان مسلمان
بخش اول : آیا مطابقت مربوط به علوم حضوری است یا حصولی
تعریف علم حضوری وحصولی …………………………………………………………… 79رابطه مطابقت با علم حضوری و حصولی ………………………………………………. 81
راهیابی خطا در علم حضوری …………………………………………………………….. 83بخش دوم : نظریه مطابقت به عنوان روش صدق در تصورات یا تصدیقات ………………. 85
بخش سوم : رابطه خبر با صدق و کذب
3-1- تحلیلی که صدق و کذب پذیری را تعریف قضیه میداند ……………………………… 91
3-2- تحلیلی که صدق و کذب پذیری را ملاک تمایز قضیه میداند ……………………….. 92
3-3- اشکال پارادکس دروغگو بر هر دو تحلیل ………………………………………………… 94
بخش چهارم : مناط صدق و کذب قضایا
4-1- بررسی اجمالی اختلاف حکما در تقسیم قضایا ………………………………………….. 97
4-2- صدق و کذب در انواع قضایا ………………………………………………………………. 101
4-2-1- قضایای خارجیه ……………………………………………………………………………. 101
4-2-2- قضایای ذهنیه ………………………………………………………………………………. 101
4-2-3- قضایای حقیقیه …………………………………………………………………………….. 106
بخش پنجم : معانی نفس الامر ……………………………………………………………………… 105
5-1- نفس الامر به معنای عالم امر و عقول مجرده ……………………………………………. 106
5-2- نفس الامر به معنی فی نفسه ………………………………………………………………… 108
5-3- نفس الامر به معنای عالم ثبوت اشیاء ……………………………………………………… 109
5-4- نقد و بررسی معانی ذکر شده از نفس الامر ……………………………………………… 110
بخش ششم : مطابقت در مباحث وجود ذهنی
6-1- مطابقت در مباحث وجود ذهنی …………………………………………………………… 113
6-1-1- اهمیت بحث وجود ذهنی ……………………………………………………………….. 113
6-1-2- تاریخچه وجود ذهنی …………………………………………………………………….. 113
6-1-3- تبیین نظریه وجود ذهنی …………………………………………………………………. 114
6-1-4- آیا انحفاظ ماهیت از لوازم نظریه مطابقت است یا از مبنای آن ………………….. 118
بخش هفتم : نظریه مطابقت از دیدگاه برخی از فیلسوفان مسلمان
7-1- نظریه ملاصدرا درباره مطابقت ……………………………………………………………… 123
7-2- حکیم سبزواری ………………………………………………………………………………… 125
7-3- علامه طباطبایی ………………………………………………………………………………… 126
7-4- شهید مطهری …………………………………………………………………………………… 138
7-5- استاد مصباح یزدی ……………………………………………………………………………. 144
7-6- جمع بندی و نتیجه گیری………………………………………………………………………….. 148
چکیده
درباره تئوری صدق در میان فیلسوفان و منطق دانان جهان شش نظریه وجود دارد رایج ترین و قدیمی ترین آنها نظریه مطابقت است که سابقه آن به یونان و ارسطو میرسد هر چند در آثار ارسطو به طور مستقل به این بحث پرداخته نشده است. فلاسفه اسلامی به طور قطع و بدون تردید به این نظریه معتقدند و همچنین بسیاری از فیلسوفان مغرب زمین در تعریف صدق قضایا به نظریه مطابقت قائلند.
اساس نظریه مطابقت این است صدق قضیه عبارت از مطابقت آن با واقع و نفس الامر و این مسأله مبتنی بر دو اصل است اول اینکه واقعیتی هست و دوم اینکه ذهن ما قادر به کشف واقعیت میباشد.
فیلسوفان غربی در مورد صدق به تئورهای دیگر معتقدند که این تئوریها عبارتند : 1- تئوری هماهنگی : این نظریه به فلاسفه عقل گرا نسبت داده شده و آنها معتقدند که صدق یک گزاره تنها به معنای سازگاری آن با نظامی از قضایای دیگر عقلی است. و برخی از پوزیتویستها از این تئوری دفاع کردهاند و برخی از اینها معتقد بودند که قضایای حسی و تجربی صدقشان از راه مطابقت معلوم میشود و قضایای که تجربی و حسی نیستند صدقشان بوسیله سازگاری آنها با گزارههای آزموده شده بدست میآید و بعضی از پوزیتویستها معتقدند تنها راه آزمون صدق قضایا ارتباط درونی میان خود باورها است.
2- تئوری عمل گرایانه : پیرس و جیمز و دیوئی از طرفداران این تئوری هستند و آنها در معناداری معتقدند که معنای یک لفظ عبارت از پیامد عملی یا تجربی آن.
3- تئوری زیادتی صدق : طرفداران این نظریه معتقدند که محمول صادق و کاذب زاید است و میتوان آنها را حذف کرد و هیچ تأثیری در جمله ندارند.
4- نظریه غیر توصیفی صدق : معتقدان به این تئوری میگویند که صدق و کذب کلمات توصیفی نیستند بلکه کلمات انجازی و تأییدی و انشایی هستند.
5- نظریه سمانتیکی صدق تارسکی : تارسکی ضمن قبول نظریه صدق ارسطویی با ارائه نظریه زبان و فرا زبان به بازسازی این تئوری پرداخته تا از شبهات و پارادوکسهای که در زبان پیش میآیند جلوگیری کند و از نظر وی صدق و کذب عناصر فرا زبانی هستند در حالیکه راست و دروغ عناصر زبانی هستند.
بخش اول:
مقدمه و کلیات و معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
1- مقدمه و کلیات
1-1 مقدمه
فلسفه شناخت واقعیت است که به وسیله فاعل شناسایی (ذهن) صورت میگیرد و در قالب عناصر زبانی (الفاظ) بیان می شود. بنابراین در پدیده شناخت سه عامل هستی، فاعل شناسایی و زبان نقش اساسی دارند.
اما در فلسفه معاصر بیشتر به رابطه این سه عامل مهم پرداخته اند و از مباحثی که مربوط به رابطه هستی و فاعل شناسایی هستند به معرفت شناسی تعبیر کرده اند و از مباحث مربوط به رابطه فاعل شناسایی و زبان به معناداری و بالاخره از مباحث مربوط به رابطه هستی و زبان به صدق تعبیر می کنند.
مباحث معرفت شناختی و معناداری و صدق هر کدام حوزه خاصی در فلسفه معاصر را به خود اختصاص می دهند اما مباحث معناداری و به تبع آن بحث اعتبار و استدلال و صدق از مهمترین مسائل فلسفه منطق به شمار میآیند.
1-2 تعریف مسأله
ما در این رساله به بحث اخیر یعنی مسأله صدق و بیان ماهیت و ملاک آن از دیدگاه منطق دانان مسلمان و حتی منطق دانان غربی می پردازیم و هر کدام را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.
نظریه هایی که در این رساله به بررسی آنها می پردازیم: عبارتند از:
1- نظریه مطابقت The correspondence theory of truth
2- نظریه هماهنگی یا (سازگاری) The coherence theory of truth
3- نظریه عمل گرایانه The pragmatic theory of truth
4- نظریه زیادتی The redundancy theory of truth
5- نظریه غیر توصیفی The Non-Descriptive theory of truth
6- نظریه سمانتیکی صدق Semantic theory of truth
1-3 سئوال های اصلی تحقیق
1- کدام یک از نظریه های صدق نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان رایج بوده است.
2- رابطه نظریه های صدق با نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی چیست؟
3- فیلسوفان اسلامی علاوه بر بحث وجود ذهنی در چه مباحثی به نظریههای صدق پرداخته اند.
4- آیا نظریه مطابقت برای ملاک صدق کافی است؟
5- موضوع یا متعلق با لذات صدق و کذب در نزد منطق دانان مسلمان چه چیزی است؟
6- آیا تنها قضایای اخباری متعلق صدق و کذب قرار می گیرند یا اموری دیگری هم هستند که قابل ارزش گذاری هستند. اگر اموری هم به صدق و کذب متصف می شوند این اتصاف بالذات است یا بالعرض؟
7- مشکلات نظریه مطابقت و دیگر نظریه های صدق کدامند؟
1-4- فرضیه های تحقیق
1- نظریه مطابقت رایج ترین نظریه نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان بوده است.
2- نظریه مطابقت صدق به تنهایی به عنوان ملاک صدق قضایا کافی نیست.
3- نظریه مطابقت از مبانی نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی است.
4- فیلسوفان اسلامی در بحث علم و عالم و معلوم اجمالاً به این بحث پرداخته اند.
1-5 – هدف های تحقیق:
1- استخراج دیدگاههای منطق دانان و فیلسوفان مسلمان در مورد نظریههای صدق
2- تطبیق نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی
3- انجام یک کار پژوهشی مستقل در باب نظریه های صدق
1-6 روش تحقیق
در این رساله به دلیل تئوریک بودن آن سعی شده است پس از جمع آوری نظریات صدق به تحلیل و نقد و بررسی آنها پرداخته و دیدگاههای مختلف را تا حدودی مقایسه نماییم و در مواردی پیامدهای فلسفی ـ منطقی هر دیدگاه را بیان کنیم و لذا روش ما عمدتاً تحلیلی، تطبیقی و توصیفی است.
1-7 – سابقه تحقیق:
1- در مورد نظریه های صدق در فرهنگ فلسفی و منطقی ما کار مستقلی انجام نشده است.
2- بسیاری از کارهای انجام شده در این مسأله توسط منطق دانان غربی بوده به ویژه در کتابهای فلسفه منطق بطور مجزا به آن پرداخته اند.
3- به نظر می رسد یک کار پژوهشی مستقل جهت مقایسه نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی انجام نشده و لذا چنین پژوهشی از اهمیت خاصی برخوردار است.
معانی حق و صدق
1-8 معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
کلمه حق دارای معانی گوناگون است و استعمالهای متفاوتی دارد یعنی حق به صورت اشتراک لفظی و یا به حقیقت و مجاز و یا آنچنانکه ظاهر است به اشتراک معنوی بر مصادیقی حمل می شود بیان معانی حق در اغلب کتب فلسفی حکمای اسلامی آمده است این مضمون در کتاب الهیات شفاء، شرح اشارات نمط چهارم و همین طور کتاب مشارع و مطارحات شیخ اشراق چنین آمده است «و اما الحق فقد یعنی به الوجود فی الاعیان مطلقاً فحقیّه کل شیء نحو وجوده العینی و قد یعنی به الوجود الدائم و قد یعنی به الواجب لذاته و قد یفهم عنه حال القول و العقد من حیث مطابقتهما لما هو واقع فی الاعیان فیقال: هذا قول حق، هذا اعتقاد حق و هذا الاعتبار من مفهوم الحق هو الصادق، فهو الصادق باعتبار نسبته إلی الامر، و حق باعتبار نسبته الامر الیه و قد اخطاء من توهم أن الحقیه عباره عن نسبه الامر فی نفسه إلی القول او العقد و الصدق نسبتهما الی الامر فی نفسه فإن التفرقه بینهما بهذا الوجه فیها تعسف و احق الاقاویل ما کان صدقه دائماً و احق من ذلک ما کان صدقه اولیاً و الاول الاقاویل الحقه الاولیه التی انکاره مبنی کل سفسطه هو القول بانه لا واسطه بین الایجاب والسلب»
معنای اول حق هر موجود خارجی است اعم از آنکه دائمی و یا غیر دائمی باشد. معنای دوم وجود دائمی است. حق در این معنا شامل موجودات غیر دائمی که زائل می شوند مانند حرارت مادی نمی شود.
معنای سوم آن موجود دائمی است که ازلی نیز می باشد در این معنا حق فقط به واجب الوجود بالذات اطلاق می شود که ازلی است و بطلان در آن راه ندارد معنای چهارم حق عبارت است از عقد یعنی قضیه ذهنی و یا قول یعنی قضیه لفظی، در صورتی که واقع مطابق آن باشد حق نامیده می شود.
نحوه اطلاق حق بر قضیه در کتاب رحیق مختوم چنین آمده است.
قول اول اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال متعلق موصوف است به این بیان که حق به معنای موجود خارجی است و به قضیه از آن جهت که محکی و مخبر عنه آن است حق اطلاق می شود صدر المتألهین این قول را خالی از تعسف و تکلّف نمی داند زیرا آنگاه که گفته می شود فلان قضیه حق است. بدون عنایت و مجاز، حق بر قضیه که مطابق خارج است اطلاق می گردد یعنی وصف قضیه ای که واقع مطابق اوست.
قول دوم مختار علامه طباطبائی است و آن قول این است که حق صفت موجود خارجی است ولیکن از جهت مطابقتی که بین قضیه با آن هست، تطابق واسطه در ثبوت حقیقت برای قضیه می شود. یعنی حق وصف قضیه است حقیقتاً به وساطت واقع.
و قول سوم همان قول رایج است که اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال موصوف است بدون آنکه نیازمند به واسطه در ثبوت باشد به این بیان که قضیه که مطابق خارج باشد حق است چه اینکه صدق وصف قضیه است به لحاظ انطباق با واقع.
به نظر می رسد که در این سه قول، قول علامه ارجح باشد چون حقانیت و واقعیت از آن موجود خارجی است حق بودن قضیه به تبع و وساطت آن موجود خارجی است.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مشکلات خود را در whatsApp یا Viber با ما به اشتراک بگذارید
برای پاسخگویی سریعتر و بررسی شکایات و انتقادات
سیستم پاسخگویی انلاین لحظه ای راه اندازی کرده ایم
شاید بتوانیم ، با تیمی قدرتمند به سوی پیشرفت در تجارت الکترونیک گام برداریم
لازم به ذکر است ، شما می توانید تمام پیشنهادات ، درخواست ها و سفارشات خود را برای ما ارسال کنید
09382490907
پاسخگوی 24 ساعته شما
فناوری نانو یکی از علوم بسیار جدید و پیشتاز و پیشرفته امروزه در جهان است که تقریبا تمام رشته ها اعم از پزشکی، نساجی، نظامی، نفت و پتروشیمی، مهندسی و بسیاری دیگر از علوم کاربرد دارد. یادگیری این علم می تواند بسیار برای قشر در حال تحصیل و حتی تحصیل کرده امروزی بسیار مفید و موجب پیشرفت باشد. این کتاب به توضیح مختصر و مفید درباره تاریخچه نانو و علم نانو تکنولوژی، نانو مواد، روش های سنتز، کاربردها و مثال های گوناگون در زندگی روزمره پرداخته است. خواندن این کتاب به دانشجویان رشته های پزشکی و مهندسی و سایر علاقمندان به علم نانو توصیه می شود. قدمت نانوتکنولوژی و کاربرد آن در طبیعت به ابتدای خلقت حیات باز می گردد. اولین شیوه حیات، موجودات تک سلولی … اگر دقیق و ژنها! مولکولهایی هستند که اطلاعات بنیادین ساختار حیات آن موجود زنده را به طور کامل RNA ،DNA تر وارد شویم مولکولهای شامل می شوند. تمام اطلاعات و کدهای لازم برای تولید موجودی مشابه خود. ماشین بسیار ریزی داریم که بلد است مشابه خود تولید کند، که در علم نانو به یک “نانو اسمبلر” تعبیر می شود. اما از زمانی که انسانها به تولید مواد نانوساختاری و کاربرد آنها در زمینه های مختلف ابراز علاقه نمودند بیش از دو دهه نمی گذرد و انتشار مقالات در این موضوع نسبتاً جدید است.
مشکلات خود را در whatsApp یا Viber با ما به اشتراک بگذارید
برای پاسخگویی سریعتر و بررسی شکایات و انتقادات
سیستم پاسخگویی انلاین لحظه ای راه اندازی کرده ایم
شاید بتوانیم ، با تیمی قدرتمند به سوی پیشرفت در تجارت الکترونیک گام برداریم
لازم به ذکر است ، شما می توانید تمام پیشنهادات ، درخواست ها و سفارشات خود را برای ما ارسال کنید
09382490907
پاسخگوی 24 ساعته شما
چکیده
اصطلاح «واقعگرایی» در فلسفه عام و فلسفه حقوق دارای معانی گوناگون و گاه متعارض است، چندانکه خواننده از معانی متعدد آن به شگفتی میآید. برای مثال، مکاتب حقوق طبیعی با تأکید بر حقوق از پیش موجود که با ابزار عقل کشف میشود، در زمره مکاتب واقعگرا میآید و از سوی دیگر، با اعتقاد به آرمان عدالت که راهنمایی حقوق را در دست دارد، مکتبی ایدهآلیستی به شمار میرود. معنی واقعگرایی در مکتب «واقعگرایی آمریکایی» نیز تنها با معنی آن در زبان روزمره قرابت دارد و این مکتب را به اعتبار این که قواعد حقوقی از پیش موجود را نفی میکند، میتوان در گروه مکاتب نامگرا آورد. از سویی، باید دانست که مکاتب فکری فلسفه حقوق، در واقع، امتداد مکاتب فلسفی است و به همین دلیل، تشتت و پراکندگی معانی «واقعگرایی» از فلسفه عام به فلسفه حقوق نیز کشیده شده است.
در این رساله هدف اعمال اصطلاح فلسفی واقعگرایی در زمینه فلسفه حقوق بوده است و تلاش شده تا معانی گوناگون آن تشریح و ابهامی که از این رهگذر پدید میآید، زدوده شود. به همین دلیل است که این رساله به صورت مباحثی شگفتانگیز و و در عین حال جالب، جلوه میکند.
رساله حاضر به چهار فصل تقسیم گردیده که از آن میان سه بخش به معانی عمده و مشخص واقعگرایی در فلسفه حقوق اختصاص یافته است. فصل نخست و آغازین نیز به مباحث عمده فلسفه عام و فلسفه حقوق همچون هستیشناسی و معرفتشناسی میپردازد که دانستن آن برای درک مباحث پیچیدهتر فصول اصلی لازم است.
فصل دوم به مسأله «کلیات» و اختلافات واقعگرایان و نامگرایان در دوران قرون وسطی و تأثیر آن بر فلسفه حقوق میپردازد. از دیدگاه واقعگرایان، کلیات دارای واقعیت عینی و مابازا خارجی در عالم واقع است، در حالی که نامگرایان آن را جز نامهای ساخته ذهن که فاقد هرگونه مابازا در عالم واقع است، نمیدانند. نتیجه این اختلاف به طور عمده در مباحث راجع به حقوق طبیعی و اثباتگرایی حقوقی پدیدار میشود. به همین ترتیب، این بحث در مسایل مربوط به حقوق بشر نیز اهمیت فراوان دارد، چندانکه واقعگرایی در تأیید آرمان حقوق بشر نقش اساسی ایفا میکند.
در فصل سوم، دیدگاههای واقعگرایان و ضد واقعگرایان مورد بحث قرار گرفته است. فصل چهارم و آخر نیز به واقعگرایی در برابر «ایدهآلیزم» میپردازد. باید دانست که ایدهآلیزم گاه در معنای «تصورگرایی» و گاهی دیگر در معنای «آرمانگرایی» به کار میرود. نامگرایی و ضد واقعگرایی در فصلهای دوم و سوم، در حقیقت نوعی ایدهآلیزم در معنای نخست است. در فصل پایانی نیز ایدهآلیزم در معنای دوم مد نظر قرار گرفته است.
از ویژگیهای این رساله پرداختن به دیدگاههای نمایندگان هر یک از مکاتب فلسفی است. همچنین سعی شده تا با وفاداری به عنوان رساله، همهجا «واقعگرایی» هسته اصلی بحث باشد و چنانکه میبینیم این واژه در عناوین تمام فصلها تکرار گردیده است.
دیباچه
در کشورهایی که فلسفه حقوق از دروس اجباری دوره های تحصیلی است، بسیاری از دانشجویان تنها به این دلیل به مطالعه این علم میپردازند که برای فارغ التحصیلی و جلوگیری از افت معدل لازم است. در کشورما که چنین درسی تقریبا در میان واحد های درسی وجود ندارد، این فایده نیز متصور نیست.
با این همه، مطالعه فلسفه حقوق از جنبههای گوناگون سودمند واقع میگردد؛ از دیدگاه عملی، مطالعه این علم، باعث افزایش قدرت تحلیل و تفکر انتقادی و خلاق در حقوق میشود. از دیدگاه حرفهای نیز فلسفه حقوق به نحوه اندیشه وکلا و دادرسان درباره رفتار و نقش خود در جامعه میپردازد. بسیاری نیز صرفنظر از دیگر فواید، مطالعه این علم را فینفسه و بخودیخود لذتبخش میدانند.
شوربختانه، با وجود فوایدی که گفته شد، این شاخه از علم بویژه در شکل جدید خود، در کشور ما کمتر مورد توجه قرار داشته است. با این همه، در سالهای اخیر، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و با سفارشها و راهنماییهای جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان این رشته مورد توجه خاص قرارگرفته است. نگاهی گذرا به عناوین رسالههایی که در طول این سالها در دانشکده حقوق نگاشته شده است و مقایسه آن با عناوین رسالههای دیگر دانشکدهها این واقعیت را نشان میدهد.
در اینجا لازم میدانم که از راهنماییهای استاد فرزانه جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان که در تمام دوران نگاشتن این رساله از هیچگونه کمکی دریغ نکردند، تشکر نمایم. اگر این راهنماییها نبود، اکنون این رساله نیز شکل و محتوایی کاملا متفاوت داشت.
همچنین وظیفه خود میدانم که از آقای «یس بیاروپ» استاد دانشگاه استکهلم که با فرستادن مقالات خود درباره مکتب واقعگرایی اسکاندیناوی و راهنماییهای ارزشمند در یافتن پاسخ پارهای از مسایل یاریم کرد، سپاسگذاری کنم. از دکتر «مائورو زامبونی»استاد دیگر دانشگاه استکهلم نیز به خاطر
مقدمه
شاید کمتر نویسندهای را بتوان یافت که به نوعی ادعای واقعگرایی نداشته باشد. وصف «واقعگرا» در فلسفه حقوق در معانی گوناگون و گاه متعارض به کار رفته است، چندانکه گاه موجب تحیر و سرگردانی خواننده میگردد از یکسو، مکتب واقعگرایی آمریکایی و اسکاندیناوی و همچنین مکاتب اثباتگرا را در زمره مکاتب واقعگرا میآورند و از سوی دیگر، مکتب حقوق طبیعی را نیز با آن همه دیدگاههای متفاوت، در همین گروه جای میدهند. همین امر باعث شده تا انجام تحقیق در باب حقوق و واقعگرایی با دشواریهای فراوان روبرو شود، چندانکه در همین رساله نیز بیشتر تلاشها صرف جمعآوری دیدگاههای متفاوتی شده که گاه تنها عنوان واقعگرایی را برسر دارند. همچنین، خواهیم دید که «ایدهآلیزم» نیز که بطور معمول در برابر واقعگرایی به کار میرود، دارای معانی متفاوت است.
بررسی علل این پراکندگی از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ در واقع، میخواهیم بدانیم که چرا این دیدگاههای متفاوت و گاه متعارض تحت عنوانی واحد مورد بحث قرار گرفته است؟ پاسخ این پرسش را میتوان با مطالعه مباحث راجع به واقعگرایی در فلسفه عام، یافت.
مطالعه نظریات فلاسفه بزرگ نشان میدهد که مکاتب حقوقی امروز، در واقع، امتداد نظامهای فلسفی است.دانشمند و فیلسوف فرانسوی «پیر دوهم»، در مطالعه ای که به عمل آورده است، چنین نتیجه میگیرد که نظریات علمی فعلی، حاصل توسعه و گسترش اصول متافیزیکی است و همین وضعیت در مورد فلسفه حقوق نیز صادق است.
به همین ترتیب، پراکندگی مباحث راجع به واقعگرایی در فلسفه عام، به فلسفه حقوق نیز کشیده شده است. در چنین وضعی است که شیوه طرح بحث و تحدید موضوع، در رسالهای از این دست اهمیتی ویژه مییابد. در نتیجه، در این رساله به عنوان روشی کلی، سعی شده تا نفوذ تمام مباحث راجع به واقعگرایی فلسفی، در فلسفه حقوق مورد بحث قرارگیرد و مطالب پراکنده ولی مرتبط با تدوینی جدید گردآوری و ارایه گردد. به بیان دیگر، هدف اعمال مفهوم فلسفی واقعگرایی در زمینه حقوق بوده و سعی شده تا شکلگیری اندیشههای حقوقی بر اساس مفاهیم فلسفی مربوط نشان داده شود.
وانگهی، مفاهیم فلسفی پس از ورود به قلمرو فلسفه حقوق، با توجه به خصوصیات مسایل حقوقی، چهرهای ویژه مییابد. چندانکه، در بحث از کلیات و مکتب واقعگرایی و نامگرایی در فلسفه عام، سخن بر سر وجود امور به طور کلی است و مثالهای فلاسفه به «اسب» و «صندلی» و پارهای اشیای دیگر محدود میشود. لیکن، در مباحث مربوطه در فلسفه حقوق، سخن از قواعد کلی حقوق و وجود یا عدم وجود آن است. بحث واقعگرایی و ضد واقعگرایی نیز در فلسفه حقوق در قالب بحث «عینیت حقوق» مطرح گردیده است.
به همین ترتیب، به لحاظ ارتباطی که میان فلسفه عام و فلسفه حقوق وجود دارد، تلاش شده تا هرجا که لازم است، نخست سابقه بحث در فلسفه عام مطرح گردد و آنگاه مباحث مربوط به آن در فلسفه حقوق مورد بحث قرار گیرد. این وضعیت را بویژه در فصل نخست مشاهده میکنیم که ابتدا سابقه مباحث هستیشناسی، معرفتشناسی و واقعگرایی در فلسفه عام طرح گردیده و سپس به نفوذ آن در فلسفه حقوق پرداخته شده است. فصل راجع به واقعگرایی و ضد واقعگرایی نیز با بحث از سابقه امر در فلسفه عام آغاز گردیده است.
از سوی دیگر، فصل نخست رساله نیز به سه بخش «هستیشناسی ، «معرفتشناسی» و «واقعگرایی» تقسیم گردیده است؛ زیرا، اگر واقعگرایی را بگونهای ساده به معنای «گرایش به واقعیت» بدانیم، آنگاه تحقیق در باب «واقعیت» و «آنچه هست» گام نخست چنین تحقیقی است. پس از این بحث، نوبه به «شناخت» این واقعیت میرسد؛ بخش نخست، از مباحث هستیشناسی و بخش دوم، از مباحث معرفتشناسی است. به همین ترتیب، واقعگرایی نیز دارای سرشتی دوگانه است و با هر دو بحث ارتیاط نزدیک پیدا میکند.
در این رساله بیشتر تلاشها صرف آن شده تا مطالب پراکنده در قالبی منطقی ارایه گردد؛ همانگونه که گفته شد، اصطلاح «واقعگرایی» در فلسفه عام و در نتیجه در فلسفه حقوق، در معانی گوناگون و در هر معنا، در برابر اصطلاحی خاص به کار رفته است. به این ترتیب، سه فصل اصلی این رساله به سه معنای اصلی واقعگرایی که به ترتیب در برابر «نامگرایی»، «ضد واقعگرایی» و «آرمانگرایی» قرار میگیرد، اختصاص یافته است. همچنین سعی شده است تا با توجه به عنوان رساله، «واقعگرایی» محور اصلی تمام فصول باشد، چندانکه در عنوان هر فصل، واژه واقعگرایی تکرار شده و هر بار در برابر اصطلاحی به کار رفته است.
با اینکه «واقعگرایی» و اصطلاح مقابل آن، «ایدهآلیزم» دارای معانی گوناگون است، ولی نباید در این زمینه راه افراط پیمود؛ حقیقت این است که در مباحث واقعگرایی و ایدهآلیزم در معانی گوناگون، قرابت و نقاط مشترک نیز بسیار دیده میشود. تلاش برای نشان دادن معانی گوناگون این اصطلاحات و در عین حال بیان قرابتهای موجود، بخش عمده مباحث این رساله را تشکیل میدهد.
واقعگرایی از مفاهیم هستهای و بنیادین فلسفه است و بیشتر مسایل فلسفی به دور همین مفهوم میگردد، چندانکه هر یک از مباحث، «هستیشناسی»، «معرفتشناسی» و «حقیقت» بگونهای با این بحث ارتباط دارد.
در فرهنگ دایره المعارفی هاشت معانی زیر برای «واقعگرایی» ذکر گردیده است:
الف) نظریه افلاطون که ظواهر محسوس و موجودات معین را صرفا بازتابی از واقعیتهای حقیقی یعنی مثل(Forms) میدانست.
ب) نظریه قرون وسطی که موجودات کلی را واقعیت محسوب و دارای وجود واقعی دانسته و به این اعتبار در برابر مفهومگرایی Conceptualism)) و نامگرایی Nominalism)) قرار میگیرد.
ج) نظریه ای که به موجب آن جهان خارج دارای موجودیتی مستقل از کسی است که آن را تصور می کند و به این اعتبار در برابر تصورگرایی Idealism)) قرار میگیرد.
ب) در ادبیات و هنرهای زیبا عبارت است از پایبندی به نمایش جهان و انسانها آنگونه که هستند.
ه) توانایی در نظر گرفتن واقعیت و ارزیابی اطلاعات و داده ها پیش از هر اقدامی.
به نقل از: Dictionaire Hachette Encyclopedique, Grand Format, 2001.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مشکلات خود را در whatsApp یا Viber با ما به اشتراک بگذارید
برای پاسخگویی سریعتر و بررسی شکایات و انتقادات
سیستم پاسخگویی انلاین لحظه ای راه اندازی کرده ایم
شاید بتوانیم ، با تیمی قدرتمند به سوی پیشرفت در تجارت الکترونیک گام برداریم
لازم به ذکر است ، شما می توانید تمام پیشنهادات ، درخواست ها و سفارشات خود را برای ما ارسال کنید
09382490907
پاسخگوی 24 ساعته شما
« منم تیمور جهانگشا » یک اثر بسیار ارزشمند میباشد که توسط شخص تیمور لینگ نوشته شده است. این کتاب نایاب پس از یک دوره پرماجرا به دست «مارسل بریون» پژوهشگر فرانسوی رسیده و به زبان فرانسه ترجمه کرده و در قرن اخیر استاد «ذبیحالله منصوری» آن را مجدد به فارسی برگردانده است.
گویا نسخه اصلی کتاب منم تیمور جهانگشا که به قلم او و به خط و زبان فارسی تحریر یافته بود، در اختیار جعفر پاشا حکمران یمن (در زمان سلطه عثمانی بر آن منطقه) قرار داشته که پس از مرگ جعفر پاشا، این نسخه به دست بازماندگان او میافتد. سپس در طی سالهای بعد کاتبی ناشناس یک نسخه از روی آن نوشته و با خود به هندوستان میبرد. در زمان استعمار هند، یک افسر انگلیسی یا همان نسخه کاتب هندی و یا رونوشتی از آن را با خود به انگلستان میبرد. در آن جا مردی به اسم دیوی با کمک پروفسور وایت استاد دانشگاه اوکسفورد این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرد و متن انگلیسی آن در سال ۱۷۸۳ میلادی منتشر گردید. مارسل بریون از روی این نسخه انگلیسی و سپس با کمک کتب دست اولی که راجع به تیمور سخن راندهاند، کتاب را تکمیل و نسخه فعلی را منتشر میکند.
این نسخه منم تیمور جهانگشا بهترین و کاملترین مرجع برای بازشناسی تاریخ تیموری و آگاهی از خلق و خوی این چهره نه چندان دلچسب تاریخ است.