دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی تاثیر انگیزش و درگیر نمودن درگیر نمودن دانش آموزان در تثبیت یادگیری و تدریس بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات20
دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه کوتاه
دانشآموز بیانگیزه نه تنها رغبتی به درس خواندن و یادگیری نشان نمیدهد، بلکه با بیتفاوتی و بیتوجهی خود چه بسا برای کارکردن دانشآموزان دیگر در کلاس نیز مزاحمت ایجاد میکند. در این مورد، ضربالمثلی انگلیسی وجود دارد که میگوید: شما میتوانید اسبی را که تشنه است تا کنار آب بکشانید، اما نمیتوانید به نوشیدن آب وادارش کنید. مسئله انگیزش در دانشآموزان نیز همین گونه است؛یعنی ما باید دانشآموز را تشنه یادگیری کنیم؛ زیرا با این کار خود او به دنبال یادگیری خواهد رفت.
«انگیزش» عاملی است که رفتار مشخصی را تحریک و هدایت میکند و پاسخی است به این سؤال که اساس یادگیری علم چیست؟ روانشناسان برای انگیزش اهمیت بیشتری نسبت به هوش قائل میشوند. آنان انگیزش را حاصل عواملی مانند مشوّقها، نیازهای درونی،کنجکاوی، برانگیختگی و علتهایی میدانند که فرد برای رویدادها و نتایج اعمال میکند.
در این طرح، به تاثیر انگیزش و درگیر نمودن دانش آموزان در تثبیت یادگیری و تدریس و همچنین به عوامل بنیادین مؤثر بر انگیزه از قبیل فرهنگ، خانواده، معلم، ویژگیهای یادگیرنده، جوّ کلاس و متغیّرهای آموزشی اشاره میشود. در پایان، برخی راهکارهای ایجاد انگیزش در دانش آموزان بیان میگردد.
دانشآموزان با انگیزه به درس توجه کامل دارند؛ زیرا به آنچه گفته میشود، علاقهمندند؛ انگیزه درونی دارند و فرایند یادگیری را خوشایند مییابند. فراوان میپرسند؛ در بحثهای کلاسی شرکت دارند؛ یادگیرندگان خود تنظیمی هستند و تکالیف تعیین شده را با دقت و به موقع انجام میدهند و میدانند که مسئولیت اصلی یادگیری برعهدة خودشان است. برای تلاش ارزش قائلند. مسائل را به خوبی حل میکنند و میدانند چگونه از منابع استفاده کنند. معلم را وامیدارند که برای پاسخگویی به پرسشهای آنها به منابع اضافی مراجعه کند و اطلاعات خود را افزایش دهد. نمرههای خوبی میگیرند؛ اما این نمرهها را مختصر اطلاعی از کیفیت یادگیری میدانند، نه ملاک تلاش و توان خود. عموماً ارزشهای خانواده و مدرسه خویش را دربارة یادگیری میپذیرند. گاهی نگران میشوند و در مورد برخی امتحانات دلشوره دارند. افت در یادگیری خویش را آگاهی از وضع خود تلقی میکنند، نه شکست در یادگیری.
چه عاملی دانشآموز را وادار به یادگیری میکند؟ چرا دانشآموزان با توانایی و استعداد یادگیری بسیار شبیه به هم، پیشرفت تحصیلی بسیار متفاوتی دارند؟ چرا بسیاری از دانشآموزان با وجود توانایی و ظرفیت یادگیری، ترک تحصیل میکنند؟ چرا برخی از معلمان پس از مدتی از حرفه خود احساس نارضایی میکنند؟
دربارة یادگیری شرایط بسیاری مطرح شده است. برخی از آنها، که بیشتر مورد توجه هستند، عبارتند از: شخصیت و تواناییهای دانشآموز، آمادگی، انگیزه، تجارب گذشته، موقعیت و محیط یادگیری، روش تدریس معلم، رفتارهای آموزگار، تأثیر تمرین و تکرار، خصوصیات تکالیف خاص یادگیری، مشوقها و... انگیزش میان همة عوامل مؤثر بر یادگیری، اهمیت بیشتری دارد تا آنجا که گفته شده است، سه عامل مهم در یادگیری عبارتند از: 1. انگیزش؛ 2. انگیزش؛ 3. انگیزش.
بیان وضعیت موجود
اینجانب ........... سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش هستم. امکانات مدرسه در حد محدود بوده و وسایل آموزشی به ندرت دیده می شد . والدین اغلب کشاورز و دامدار بو دند و در ابتدای سال تحصیلی فرصتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندشان نداشتند . دانش آموزان در حالی که مشتاق به نظر می رسیدند ازامکانات زیادی برخوردار نبودند با توصیف چنین شرایطی تصمیم گرفتم در حد امکان از تمام امکانات برای رشد و پیشرفت دانش آموزان استفاده نمایم و تحولی در امر ارزشیابی بوجود آورم.
حدود سه ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس . درباره پیشرفت دانش آموزان نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند درس های تدریس شده قبلی را بخوانند بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر و تحول در ارزشیابی سطح دانش و معلومات دانش آموزان را بالا ببرم.
شناسایی مسئله
بسیاری از معلمان ویژگیهای دانشآموزان خوب را در خصوصیاتی نظیر سختکوشی، همکاری و علاقهمندی میدانند و بعضی از آنان این ویژگیها را به داشتن انگیزش دانشآموز منحصر میکنند. بسیاری از معلمان از دانشآموزان سختکوشی صحبت میکنند که ترم تحصیلی را آهسته، ولی پیوسته به پایان میرسانند. پژوهشها نشان داده است که، انگیزش دانشآموزان در یادگیری اهمیت مطلوبتری در مقایسه با هوش دارد. همچنین دربارة تأثیر انگیزش بر یادگیری، پژوهشها نشان میدهد که انگیزش قوی به یادگیری استوار، و انگیزش کم به یادگیری کم میانجامد. در واقع انگیزش، موتور محرک تلاش و فعالیت برای یادگیری است و میزان یادگیری دانشآموزان را به حداکثر میرساند.به این نکته باید توجه داشت که هرچند انگیزه در امر آموزش نقش مهمی دارد، این گونه نیست که بدون انگیزه نتوان در فرد یادگیری ایجاد کرد.در این زمینه آزوبل مینویسد: بین انگیزش و یادگیری رابطة دوسویه است، نه یک سویه؛ لزومی ندارد که فعالیتهای یادگیری را به تعویق اندازیم تا اینکه علایق و انگیزهها رشد یابند. اغلب بهترین راه برای آموزش به دانشآموز بدون انگیزش این است که، حالت انگیزشی او به طور موقت نادیده گرفته شود و تا آنجا که ممکن است، به طور مؤثر به او آموزش داده شود.
برخلاف نظریههای رفتاری، روانشناسان شناختی انگیزش را پاسخی در برابر نیازهای درونی در نظر میگیرند. بنابراین، از انگیزش درونی سخن میگویند. انگیزش درونی عبارت است از: پاسخی که به نیازهای درون یادگیرنده از قبیل کنجکاوی، نیاز به دانستن و احساس قابلیت و رشد داده میشود.
یکی از نیازهایی که پژوهشهای بسیاری را به خود اختصاص داده، نیاز به پیشرفت یا انگیزة پیشرفت است. گیج و برلاینر انگیزه پیشرفت را به صورت میل یا علاقه به کامیابی کلی یا کامیابی در زمینة فعالیت خاص تعریف کردهاند. پژوهشها نشان دادهاند که افراد از لحاظ این نیاز با هم تفاوت بسیاری دارند. بعضی افراد دارای انگیزة سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران و در کارهای خود، برای کسب پیروزی به سختی میکوشند. بعضی دیگر انگیزة چندانی به پیشرفت و پیروزی ندارند و از ترس شکست، آماده خطرکردن برای کامیابی نیستند
انگیزش پیشرفت به عنوان تعریف شده است که به یادگیری تکالیف درسی سرعت میبخشد تا شخص با کیفیت یافتن و کامیابی، افتخار کسب کند. نیاز به پیشرفت، با انگیزه پرهیز از شکست تعدیل میشود.
نظریه برانگیختگی
اصطلاح برانگیختگی به حالت تهییج، توجه یا گوش به زنگبودن اشاره میکند. برانگیختگی از معدود متغیرهای انگیزشی است که برای آن شاخصهای قابل مشاهده و قابل اندازهگیری فیزیولوژیکی وجود دارد. معلم در کلاس درس نقش محرک را بازی میکند و میزان تحریکاتی را که یادگیرندگان دریافت میکنند، تاحدودی فراوانی در اختیار دارد. معنادار بودن مطالب، پیچیدگی و سهولت گفتارهای معلم، طرز نگاه کردن و کیفیت نوشتههای او بر روی تابلو همه به طور مستقیم توجه بر میانگیزد. همچنین معلم ممکن است از طریق ارائة مطالب کسل کننده و روش یکنواخت آموزشی، سطح برانگیختگی دانشآموزان را پایین آورد. از آنجا که سطح برانگیختگی با معناداری، تازگی و پیچیدگی محرکات نسبت مستقیم دارد، هر نوع تغییر در رفتار معلم، که به افزایش این عامل بیانجامد، توجه دانشآموزان را بالا خواهد برد.
نظریه نسبتدادن
نخستین فرض اساسی نظریه اسناد این است که، جستوجو برای درک و فهم امور و عامل رویدادها، مهمترین منبع انگیزشی انسان است. نظریه اسناد کوششی است برای ارائة علت یا دلیل وقوع رویدادها یا تجربههای شخصی. بنابراین، نظریه اسناد به علتهایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش، به ویژه کسب کامیابی یا مواجهه با شکست، بر میگزیند اشاره دارد.
در روانشناسی تربیتی، نظریة اسناد میکوشد تا تبینهای دانشآموزان را برای پیروزی و شکستهای آنان در موقعیتهای کلاسی به طور نامداری وصف کند. واینر دریافت که اسنادها در الگوهایی کلی جای میگیرند و افراد تمایل دارند پیروزیها و شکستهای خود را به چهار عامل اسناد بدهند: توانایی، تلاش، شانس و دشواری تکلیف. این اسنادها را میتوان در سه بعد طبقهبندی کرد:
نخست بُعد مکان کنترل که میتواند درونی یا بیرونی باشد، به معنای اینکه علت درون یادگیرنده است یا بیرون از او.بُعد دوم، بُعد پایداری است که معنای درجه ثبات در طول زمان یا قابلیت تغییر آن است. تأثیر نخست بعد ثبات بر انتظار فرد از راههای اعمال فرد در آینده است.بُعد سوم، بُعد قابلیت کنترل است و از میزان کنترلی حکایت میکند که دانشآموز بر موقعیت یادگیری دارد؛ یعنی قابل کنترل یا غیر قابل کنترلبودن موقعیت یادگیری.
افراد از لحاظ اعتقاد به مکان کنترل به دو دسته تقسیم میشوند: گروهی که پیروزیها و شکستهای خود را به شخص خود و گروه دیگر که پیروزیها و شکستهای خود را به عوامل محیط بیرون از خود نسبت میدهند. گروه اول، افراد دارای منبع درونی کنترل نامیده شدهاند و گروه دوم، افراد دارای منبع بیرونی کنترل نام گرفتهاند. افراد دارای منبع درونی کنترل، که معتقدند رویدادهای مثبت زندگی، در نتیجة نقشهریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آنان به دست میآید. بدین جهت، برای هرگونه عمل و رفتار خود و پیامدهای ناشی از آن مسئولیت میپذیرند. برای مثال، دانشآموز دیر رسیدن به مدرسه را به دیر خارجشدن از خانه نسبت میدهد، نه به عوامل مبهم بیرونی. از سوی دیگر، افراد دارای منبع بیرونی کنترل، بین رفتار خود و رویدادها هیچگونه رابطة علت و معلولی نمیبینند و بخت و اقبال، تصادف یا اشخاص دیگر را مسئول کنترل نتایج رفتار خود میدانند. در نتیجه، برای اعمال و رفتار خود مسئولیت نمیپذیرند و مثلاً نمرة کم خود را به غرضورزی معلم نسبت میدهند. چون افراد دارای منبع بیرونی کنترل، بر این باورند که رفتارها و مهارتهای خود آنان بر تقویتهایی که دریافت میکنند چنان تأثیری ندارد، برای کوششهای خود ارزشی قایل نمیشوند. آنها به کنترل زندگی خود به دست خویش در حال و آیندة ایمانی ندارند. در مقابل، کسانی که معتقد به منبع درونی کنترل هستند، بر این باورند که کنترل زندگی خود را شخصاً در دست دارند و برای مهارتها و تواناییهای خود ارزش قایل میشوند.
یکی دیگر از پیامدهای نسبت دادنهای علّی دربارة منابع درونی و بیرونی کنترل، رابطة آن با احساس احترام به خود یا عزّت نفس است. پیامدهای مثبت رفتار که به علتهای درونی چون توانایی و کوشش نسبت داده میشود، در شخص احساس غرور و عزت نفس یا اعتماد به خود ایجاد میکند. اما توفیقی که به علل بیرونی چون بخت و اقبال یا کمک دیگران نسبت داده میشود، احساس غرور و اعتماد به خود ایجاد نمیکند. مهمترین عامل تعیین کننده برای فرد در انتخاب توانایی یا فقدان آن به صورت اسناد تاریخچه گذشته فرد از پیروزیها و شکستهای او است.تحقیقات انجام شده دربارة کندآموزان و عقبماندگان خفیف نشان میدهد که، آنها به خود سرزنشگری در برابر شکست تمایل دارند و در مورد پیروزی، استنادهای بیرونی و ناپایدار میدهند. آنها باور ندارند که کوششهایشان عامل کامیابی آنها و عدم تلاش آنها علت شکستشان بوده است. برعکس، دانشآموزان موفق، توفیق خود را به علل درونی و پایدار اسناد میدهند. آنها معتقدند که باهوشند و وقتی کار و تلاش میکنند، موفق میشوند. اگر شکست بخورند، ممکن است اسناد بیرونی بدهند. برای مثال، اینکه آزمون دشوار بوده است یا اسناد درونی بدهند؛ نظیر آنکه به اندازة کافی کوشش نکردهاند. این گونه اسنادها و اکنشهای مطلوبی هستند که بهطور معمول به تلاش فزاینده و تلاش فزاینده به پیشرفت و مباهات و احساس کنترل میانجامد.
اداراکهای فردی دانشآموزان از کامیابی، در بطن نظریة اسناد و گونگونیهای آن نهفته است. اگر تلاش را عامل پیروزی و پیشرفت بدانند، انگیزش آنها افزایش مییابد. برعکس، اگر احساس کنند که فقدان توانایی دلیل شکست آنان بوده و توانایی پایدار و غیر قابل کنترل است، انگیزش کاهش مییابد. دشواری تکلیف نیز واکنش یادگیرندهها را دربارة پیروزی تحت تأثیر قرار میدهد. اگر کامیابی در یک تکلیف آسان به دست آید، احساس مباهات دربارة کامیابی کاهش مییابد. اما در صورتی که دانشآموزان تصور کنند تکالیف چالشانگیز بوده و تلاش آنها در پیروزیشان مؤثر بوده است، احساس مباهات در آنان افزایش مییابد.
کار معلم و مربی آن است که، کامیابی شاگردان را افزایش دهند و در عین حال، به دانشآموزان کمک کنند تا به این نتیجه برسند که نتایج توفیقآمیز آنها حاصل کار و تلاش سخت خودشان بود است.
دربارة دانشآموزانی هم که شکست خوردهاند و شکست خود را به عوامل غیر قابل کنترل و پایدار اسناد میدهند، مربیان میتوانند برنامههای بازآموزی اسنادی طراحی کرده، بکوشند تا اسناد آنها را از عوامل غیر قابل کنترل به عواملی قابل کنترل تغییر دهند. تحقیقات قابل توجهی در این زمینه انجام گرفته که مؤثر بودن روشهای بازآموزی اسنادی را نشان دادهاند.
مشکل بزرگ آموزش معلمان، وجود دانشآموزانی است که دارای مفهوم خود سطح پایین هستد که از شکستهای پیاپی آنان در یادگیری ناشی شده است. این دانشآموزان بین پیروزیها و اعمال خود رابطة نزدیکی نمیبینند و شکست خود را به فقدان توانایی نسبت میدهند. این اعتقاد که نتایج اعمال آنها مستقل از اعمال آنها است، به درماندگی آموخته شده میانجامد. این نوع اسنادها ناسازگارند و باید آنها را تغییر داد. هدف برنامههای آموزشی تغییر دادن اسنادهای ناسازگار این است که روند ذیل تغییر کند.
رویکرد اجتماعی
افراد در نتیجة نیاز به پیوندجویی یا وابستگی، به برقراری رابطه با دیگران میپردازند. نیاز به پیوندجویی در دانشآموزان آنها را برمیانگیزد
تا اوقاتی را با دوستان همسلان معلمان والدین صرف کنند. ایجاد روابط بین فردی خصوصاً رابطة مثبت با معلم میتواند در انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانشآموز مؤثّر باشد.
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
برای ایجاد انگیزش، هوش، استعداد، مهارت و تلاش لازم است؛ اما کافی نیست. انگیزه درونی نیز باید به آنها اضافه شود تا انگیزش شکل گیرد. ما باید برای کودکانمان فرصتهایی را به وجود بیاوریم و مهارتهایی را به آنها آموزش دهیم تا استعدادهایشان را گسترش دهند و این محقق نخواهد شد مگر اینکه بین مهارتها و علایق آنها وجه مشترکی را بیابیم و آنها را رشد دهیم.در روش آموزش سنتی که مبتنی بر یادگیری مطالب بدون تفکر و توجه به معنی آن است، دانش آموزان به گونه ای تربیت می شوند که بدون توجه به چگونگی ارتباط مطالب و بدون تفکر، برای به دست آوردن نمره خوب آنها را می آموزند. اما این نوع آموزش و یادگیری برای انجام یک کار خلاق، واقعاً بی فایده است.» شیوه های سنتی با ساختار انعطاف ناپذیر و محدودیت زیادی که برای دانش آموزان قائل می شود، همچنین با تکیه بر انتقال معلومات و محفوظات، امکان هر گونه رشد فکری، ابتکار و اکتشاف را از یاد گیرنده سلب می کند. چنانکه دانش آموز نمی تواند بین آموخته هایش و مسائل بیرونی ارتباط برقرار کند در حالی که سبک آموزش و پرورش باز یا روش فعال تدریس با دادن آزادی به دانش آموز و عدم نظارت دائمی بر کارها و برنامه ها به او فرصت می دهد تا به جست وجو و کشف مسائل بپردازد. بدین ترتیب دانش آموز خود در فرآیند یادگیری دخیل می شود و انگیزه های درونی و به دنبال آن امکان بروز انگیزش در او افزایش می یابد. این مهم در طرح ارزشیابی توصیفی مورد توجه و عنایت خاص قرار گرفته است. معلمین این طرح با ارزشیابی دانش آموز به شکل نامحسوس، فضای باز و فعالی را برای رشد انگیزش ایجاد کرده اند. ارزشیابی توصیفی سعی کرده با تغییر در ساختار نظام ارزشیابی آن را به قدری انعطاف پذیر کند که با شیوه ها و علائق یادگیری متفاوت، انطباق پیدا کند. در کلاس ارزشیابی توصیفی، کودکان در یادگیری فعال هستند و احساس غرور و مالکیت نسبت به کلاس درس خود دارند. آنها در این کلاس آزاد هستند تا انتخاب کنند. راهنمایی می شوند و اختیار دارند تا در محیط کلاس، آن گونه که دوست دارند، یاد بگیرند.معلمین طرح ارزشیابی توصیفی با ایجاد جوی صمیمی و مطمئن در کلاس درس فضایی مساعد را برای رشد انگیزش دانش آموزان فراهم کرده اند تا آنها بتوانند با آسودگی در کلاس به اظهار نظر بپردازند و بدون نگرانی هر سؤالی را که در ذهن دارند، مطرح کنند. آنها یاد گرفته اند که چگونه مهارتهای یادگیری را در قلمرو خاص به کودکان بیاموزند. آنها روش تفکر درباره مسائل و قوانین علمی را به دانش آموزان آموزش می دهند. «تحقیقات نشان داده است روابط صمیمانه و توأم با علاقه و احترام، نقش مؤثری در انگیزش دانش آموز دارد.»
دانلود گزارش تخصصی معلمان چگونگی علاقه مند نمودن دانش آموزان به کلاس و درس با ابتکار خلاقانه مدرسه زندگی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 25
دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادادت,گزارش تخصصی فرهنگیان
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه کوتاه
مدرسه زندگی به عنوان سازمان یادگیرنده ،محل رشد استعدادها و توانمندیهای مدیران، معلمان، دانش آموزان و اولیای آنهاست .اگر مبالغه نشود میتوان گفت بسیاری از آشفتگیها در جوامع معاصر،به عدم پایبندی جوامع به یک نظام هماهنگ ارزشی، که افراد را به سوی رفتارهای دقیق و ویژه سوق میدهد ،بر میگردد.
تربیت یک کوشش اخلاقی است. مدیران و معلمان پیوسته متوجه هستند که چه چیزی شایسته گفتار و کرداراست و چه رفتاری زیبنده دانش آموزان ؟ آنها به اشاعه ارزش ها ی اخلاقی و بهسا زی رفتار فردی و اجتماعی علاقه مند هستند.میتوان گفت امکان تعلیم فضیلت در صورتی وجود دارد که مقصود ما از تعلیم فضیلت کمک به شاگرد برای آگاه شدن از آن باشد.
اگر منظور ما از تعلیم و یادگیری فقط اشاعه و کسب م.اتی در باره چگونگی اخلاقیات باشد در این صورت ارزش ها قابل تدریس هستند.معلمان می توانند از شاگردان امتحان کنند و ببینند در باره ارزش ها چه می دانند، اما هیچ معلمی نمی تواند حتی پس از کوشش توام با مراقبت تمام و آنچه می توانسته است تضمین کند که شاگرد به ارزش های اخلاقی پی برده است و در انتخاب برخی ارزش ها برای زندگی خویش به او کمک کرده است و شاگرد هم به هنگام امتحان متوسل به نیرنگ نخواهد شد؟ (احمد مهدی عبدالحلیم /ترجمه مهدی اسدی 1379)
طبق مطالب عنوان شده اینجانب
سعی کرده ام در طرح ذیل اهکار های رسیدن به کلاسی بانشاط و تحقق مدرسه زندگی را به طور پژوهشی انجام داده و بیان کنم واز انواع روش های مشارکتی استفاده نموده وکلاس فعال وبا نشاط داشته باشم تا دانش آموزان با میل ورغبت بیشتری در کلاس درس حاضر شوند.
تولید برنامه درسی در مدرسه برای افزایش میزان تحقق هدف های آموزش وپرورش وآموزش ویادگیری ارزشها ومهارت های زندگی، وپاسخگویی به دیگرنیازهای منطقه ای ،محله ای ومدرسه ا ی گامی موثر درراه تمرکززدایی برمی دارد.
این برنامه علاوه بر برنامه درسی ملی به عنوان برنامه مکمل براساس مطالعات آسیب شناسی با بهره گیری از پژوهش مشارکتی کارکنان مدرسه، در بالین مدرسه، با هدف بهبود عملکرد مدرسه توسط کارکنان مدرسه تولید خواهدشد.براین اساس مدرسه زندگی به عنوان سازمان یادگیرنده ،محل رشد استعدادها و توانمندیهای مدیران،معلمان،دانش آموزان واولیای آنها است.درحالی که در دیدگاه سنتی (عادتی ) مدرسه،صرفا مکان پرورش و رشد استعدادهای دانش آموزان است.
رویکردی محیطی _ فرهنگی است.براین اساس هدف های غنی سازی باید در فرهنگ مدرسه وجامعه مورد توجه وعنایت جدی قرار گیردودربرنامه درسی مشتمل بر اهداف،محتوا(مجموعه تجارب یاددهی-یادگیری)،روش ها واستراتژی های یاددهی-یادگیری،منابع وامکانات و روش های ارزشیابی ،به صورت یکپارچه و تلفیقی در راهنمای برنامه درسی کلیه پایه های تحصیلی مورد عمل قرارگیرد.
براین اساس غنی سازی برنامه درسی ماهیتی روشی دارد تا محتوایی.باعتقاد ما ،رویکرد آموزش مستقیم و محتوایی،یعنی گنجاندن درسی به نام مهارت های زندگی در جدول برنامه هفتگی و اختصاص ساعاتی محدود در هفته به آن ،به معنای ترک زندگی است تا زندگی.
بیان وضعیت موجود :
جّو روانی و عاطفی کلاس درس تا حدودی زیادی به وضیعت روحی و روانی معلم بستگی دارد.وقتی معلم با روحیه ی شاد و بانشاط وارد کلاس شود ،دانش اموزان از مصاحبت و در کنار او بودن لذت خواهند برد.زیرا نخستین قدم برای ایجاد شادی ونشاط در کلاس , حالات ظاهری چهره ی معلم است.مهم بودن وبزرگی ،در اخم کردن و عبوس و ترش رو بودن نیست.
برخی از معلمان تصور می کنند اگر همیشه عبوس باشند و اخم کنند ، شاگردان از انها حساب می برندو می ترسند،در حالی که تحقیقات انجام شده نتیجه ی دیگری را نشان می دهد . بررسی روزنشاین نشان می دهد که معلمان سر زنده و با شوق در ایجاد بیشترین درگیری دانش اموزان در درس ودر نتیجه بیشترین میزان یادگیری انان موفق تر ند. بنابراین ، معلم اثر بخش باید فردی بشاش ،خوش اخلاق، عاطفی و برخوردار از سلامت روانی و اعطاف پذیر باشد . تبسم بر لب داشته باشد ، جلوی خشم و عصبانیت خود را بگیرد و با دانش اموزان صمیمی ولی قاطع باشد . گاهی اولین چیزی که قبل از حالات چهره توجه دانش اموزان را به خود جلب می کند ، رنگ و نوع پوشش یا لباس معلم است ، زیرا نوع و رنگ پوشش معلم هم برای خود و هم برای دانش اموزان می تواند نشاط اور یا کسل کننده باشد . اگر معلم لباس تمیز ، روشن،زیبا و مناسب بپوشد ،به طوری که جلب توجه کند ،باعث شادی و نشاط خود و دانش اموزان می شود و دانش اموزان از صحبت کردن با او و در کنار او بودن احساس رضایت و شادی می کنند.لوشرمی گوید: پوشیدن لباس هایی با رنگ های شاد در مدارس ، علاوه بر زیبایی خاصی که به محیط اموزشی می دهد ، هنگام ایستادن در صف و نشستن در کلاس ، تاثیرات ا ساسی در روحیه ی دانش اموزان دارد . بنابراین توصیه می شود در مدارس ، بیشتر از رنگ های روشن به خصوص ابی و سفید استفاده شود .
صدای یکنواخت معلم ،کلاس درس را کسل کننده و ملال انگیز می کند . تنوع در کیفیت صدا ، نحوه ی بیان، تن صدا و سرعت گفتار، بیاگر نشاط و سرزندگی معلم است.ارام صحبت کردن و زیر و بم کردن صدا ،سبب جلب توجه و اشتیاق دانش اموزان به تدریس می شود. پس انواع سرعت در صحبت کردن را تمرین کنید . در ضمن تمرین ، متوجه خواهید شد که هنگام تغییر از یک سرعت به سرعتی دیگر ، توجه مخاطبان شما به انچه می گوید ،بیشتر می شود.
اینجانب ..... سال است که در آموزش و پرورش مشغول خدمت می باشم. در سال تحصیلی اخیر تصمیم گرفتم که با ایجاد و اجرای مدرسه زندگی و تحقق آن کلاسی شاد و با نشاط داشته باشم.
شناسایی مساله :
مساله ای که بنده با آن مواجه شدم وباعث شد که تغییراتی در کلاسم ایجاد کنم هر ساله در پایان هر دو نیم سال از دانش آموزان می خواهم که نقطه نظرات خود را در قالب نظرا ت ، انتقادات و پیشنهادات در مورد روش تدریس بنده ارائه دهند پس از جمع آوری به این نتیجه رسیدم که دانش آموزانم به درس و مدرسه کمتر توجه نشان می دهند ونمره ارزشیابی های مستمر آنان کم است . ضمنا افراد کلاس سیار کسل و کم حوصله هستند و تجهی به درس ندارند و نشانی از شادی و نشاط در کلاس به چشم نم خورد. به همین دلیل تصمیم گرفتم پژوهشی در این زمینه انجام دهم. تا هم کلاس بانشاطی بوجود بیاورم و هم اینکه در تحقق برنامه مدرسه زندگی کوشا باشم.
- چرا دانش آموزان به درس و مدرسه علاقه چندانی ندارند؟
- آیا شیوه تدریس بنده یا معلمان سال های قبل سبب بی انگیزه نمودن آنها به درس و مدرسه شده است؟
- عدم آشنایی دانش آموزان به نحوه ی مطالعه دروس ،سبب بی علاقگی آنها به این درس شده است ؟
- عدم توجه به ارزشیابی های مستمر وتکوینی در یادگیری درس و مدرسه تاثیر داشته است ؟ - عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی درتدریس توسط معلمان موثر بوده است ؟
- چگونه می توان دانش آموزان را به درس علاقه مند سازم؟
اینها سوالاتی بودند که باید پاسخ آنهارا پیدا کرده وراهکارهای مناسب برای آنها پیدا می کردم. ارزشیابی بخشی از فرایند یاددهی - یادگیری است. همه دست اندرکاران امور آموزشی وتربیتی با کلمه ارزشیابی و امتحان آشنایی دارند . اگر بگوییم که ارزشیابی حلقه مفقوده یادگیری محسوب می شود زیاد به خطا نرفته ایم چرا که از یک نظر ارزشیابی آخرین حلقه از فعالیت های آموزشی معلم وبرنامه درسی محسوب می شود واز نظر دیگر ارزشیابی در روش های فعال تدریس و مدرسه باید مقدم واستمرار دهنده برنامه های درسی وفرایند تدریس شمرده شود. همه گمان می کنند که ارزشیابی مخصوص اندازه گیری دانش ها ومهارت ها ی دانش آموزان از مطالب مطرح شده در کلاس درس است در حالی که ارزشیابی باید شامل برنامه درسی وفعالیت های معلم در کلاس ونحوه تدریس وی نیز می باشد وبه عنوان ابزاری برای درک نقایص برنامه وروند تدریس ویادگیری دانش آموز به کار رود.حال می توان گفت که ارزشیابی بخشی از فرایند یاددهی – یادگیری است وجدا از آن ودر انتهای آن قرار نمی گیرد.
اهمیت موضوع :
اهمیت تقویت نشاط و امید به زندگی در مدرسه:
امروزه پس از سالها بحث و جدل و نظریه پردازی درباره توسعه و شاخص های آن، صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی ، شاخص به نام توسعه انسانی را به عنوان معیار توسعه یافتگی مطرح کرده اند. برای رسیدن به توسعه انسانی از سه شاخص اصلی استفاده می شود.
شاخص نرخ امید به زندگی- شاخص باسوادی- شاخص درآمد سرانه برای بالا بردن نرخ امید به زندگی راههای گوناگون وجود دارد. که یکی از راههای آن مجهز کردن افراد به مهارت های احساسی زندگی و توجه به بهداشت روانی است.
مهارت به معنی به کار بستن اصول و راهبردهای نظری آموخته شده در حل مسائل و موقعیت های عینی است. مدرسه نخستین جامعه ای است که مودک در آن گام می نهد و اگر درست عمل کند عامل مهمی در پرورش مهارت های زندگی محسوب می شود. کودکان و نوجوانان 12 سال در مدرسه زندگی می کنند، یاد می گیرند و ساخته می شوند. اولین تجربه های زندگی اجتماعی کودکان در محیط مدرسه فراهم می شود و بسیاری از برداشت های ذهنی، پیش فرضها، باورها و بازخورهای آنان نسبت به زندگی در مدرسه و در کلاس درسی مورد آزمون سنجش و تجربه قرار می گیرد و گفته می شود مدرسه سرچشمه مناسبات اجتماعی و رفتارها و کردارهای نسل آینده است و در بلند مدت نسل جامعه محصول فرهنگی آن قلمداد می شود.
مدرسه اگر ایستا، غم زده و میرنده باشد دانش آموزان به جای نشاط و طراوت و شادابی، انزجار و به جای مهربانی و عشق ورزی، حسادت و کینه توزی را می آموزند.
در مدرسه پویا، امید به زندگی، موفقیت و کنجکاوی، شادی و طراوت تحصیلی، برانگیزنده و تحقیق دهنده استعدادها و نیازهای فطری و مقتضیات آتی دانش آموزان است.
مدرسه باید ضمن آموزشی علوم تجربی، مفاهیم ریاضی، زبان و علوم اجتماعی، کوشش جهت داری نیز برای ایجاد فرصت های علمی تعریف مهارت های زندگی و آموزشی آن به دانش آموزان فراهم کند و به طور کلی مهارت های لازم را برای داشتن یک زندگی موفقیت آمیز به دانش آموزان یاد بدهد.
در مدارس مدرن مهارت در حل مسئله ، مهارت در تصمیم گیری درست مهارت در طرح هدف های واقع بینانه زندگی مهارت در تفکر انتقادی و خلاق و مهارت در برقراری ارتباطات انسانی از جمله مهارت هایی اند که زیاد به آن توجه شده.
در کشورهای توسعه یافته به موازات آموزش علوم و فنون به جنبه های دیگری چون توسعه خود، رشد هیجانی و عاطفی تمرکز حواس، تفکر، کنترل خود، مهرورزی، نوع دوستی، محبت به دیگران، مدیریت در رفتار و اخلاق نیک، امیدواری به زندگی در متن برنامه ریزی های آموزشی و تربیتی، تحت عنوان مهارت های زندگی، وارد شده است. در چنین شرایطی است که تربیت از دالان مدرسه به گستره جهان هستی وارد می شود و شرق زیستی با شور و نشاط دانستن یگانه می شود
جمع آوری و تجزیه تحلیل اطلاعات
پژوهش حاضر دربین دانش آموزان کلاس من می باشد امسال هم طبق سالهای قبل برای اینکه بدانم چرا دانش آموزان به درس و مدرسه علاقه کمتری نشان می دهند وچه کار کنم که دانش آموزان از این حالت خارج شوند وبا دید دیگری به دروس نگاه کنند به اهمیت درس و مدرسه پی ببرند ابتدا از خود آنها خواستم که نظرشان را درباره دروس وکلاس بنویسند وبگویند چه انتظاری از کلاس و مدرسه دارند ودوست دارند از چه روشی برای تدریس دروس استفاده شود. بعداز نظر خواهی از دانش آموزان با مشاور وهمکارانم در باره علل بی علاقگی وضعف دانش آموزان در این درس صحبت نمودم سپس از تعدادی از اولیاء دانش آموزان ضعیف دعوت به عمل آمده وعلل بی علاقگی وضعف فرزندشان را نسبت به درس و همچنین عدم شادی و نشاط آنها در کلاس جویا شدم.
پس از بررسی نظرات ومطالعه کتاب ها ومجلات مختلف و همفکری ومشاوره با مشاور در مدرسه وسایر همکاران درباره علت عدم علاقه دانش آموزان به درس و عدم شادی و نشاط در کلاس به نتایجی دست یافتم که به شرح ذیل می باشد:
نظرات همکاران:
- نداشتن انگیزه
- توجه بیش از حد به مسائل جانبی وحاشیه ای (تفریح ومیهمانی ، شب نشینی و...)
- توجه ،علاقه وتحت تاثیر برنامه های تلویزیونی وماهواره ای قرار گرفتن
- سطح پایین تحصیلات خانواده
- تحت تاثیر محیط قرار گرفتن
- نداشتن برنامه ریزی وعدم رسیدگی به موقع به تکالیف نظرات والدین
- عدم علاقه به مطالعه
- نداشتن انگیزه وهدف
- صرف اوقات زیادی از شبانه روز برای دیدن برنامه های تلویزیونی
- سطح تحصیلات خانواده
نظر خواهی از دانش آموزان برای من بسیار حائز اهمیت بود به همین دلیل از آنها خواستم که نظرات ،خواسته ها وعلت عدم علاقه شان به درس و مدرسه را بدون نوشتن مشخصاتشان روی برگه ای برایم بنویسند. البته نظر خواهی از دانش آموزان فقط اختصاص به سال پنجمی ها نداشت بلکه از پایه های بالاتر هم نظر سنجی به عمل آمد. علاوه بر نظر خواهی از کلیه دانش آموزان با چند تن از دانش آموزان ممتاز ودرس خوان ودانش آموزان ضعیف مصاحبه ای ترتیب دادم که مختصری از گزارش به شرح ذیل می باشد.
نظرات دانش آموزان :
الف- نظر دانش آموزان ممتاز ودرس خوان:
-نحوه تدریس معلم
- خشک وبی روح بودن کلاس
- ترس ودلهره واضطراب دانش آموزان از پرسش های شفاهی
-زمان کم وحجم زیاد درس استان شناسی
ب- نظر دانش آموزان ضعیف
- نداشتن انگیزه ودرک درست وروشن از آینده
- عدم علاقه به مطالعه و عدم آگاهی به نحوه صحیح مطالعه
- تحت تاثیر محیط قرار گرفتن
- نداشتن علاقه به کلاس ودرس
موارد ذکر شده مهمترین مسائل دانش آموزان بود که حالا جزئی از دغدغه های ذهنی من شده بود وباید تا جایی که می توانستم در بهبود وضعیت تلاش می کردم.
رویکرد غنی سازی
رویکردی محیطی _ فرهنگی است.براین اساس هدف های غنی سازی باید در فرهنگ مدرسه وجامعه مورد توجه وعنایت جدی قرار گیردودربرنامه درسی مشتمل بر اهداف،محتوا(مجموعه تجارب یاددهی-یادگیری)،روش ها واستراتژی های یاددهی-یادگیری،منابع وامکانات و روش های ارزشیابی ،به صورت یکپارچه و تلفیقی در راهنمای برنامه درسی کلیه پایه های تحصیلی مورد عمل قرارگیرد.
از سوی دیگر مدیریت،کارکنان آموزشی،فضا (روانی وفیزیکی) و تجهیزات آموزشی ،اولیای دانش آموزان از نظر رفتار ،عملکرد و مناسبات ،باید در برنامه غنی سازی کانون توجه باشند.
براین اساس غنی سازی برنامه درسی ماهیتی روشی دارد تا محتوایی.باعتقاد ما ،رویکرد آموزش مستقیم و محتوایی،یعنی گنجاندن درسی به نام مهارت های زندگی در جدول برنامه هفتگی و اختصاص ساعاتی محدود در هفته به آن ،به معنای ترک زندگی است تا زندگی.
مهارت های زندگی
مهارت های زندگی،یعنی مجموعه ای از توانایی های شناختی ،عاطفی،مهارتی است که برای موفقیت واحساس شعف وشادمانی در زندگی موردنیاز می باشدوفرد را برای غلبه برتنش ها ومسایل ومشکلات آماده می کند.(استنتن ودیگران ،1980)
مهارت هایی مثل شناخت خود وارزش های شخصی وخانوادگی واجتماعی،مهارت های برقراری ارتباط موثر،مهارت های شناخت حقوق ومسئولیت ها،شناخت اهداف خود،مهارت های تصمیم گیری،مهارت های کنترل خشم،مهارت های مراقبت از سلامت رفتار و جسم وخودکنترلی.
لزوم هماهنگی درآموزش ارزش ها ومهارت های زندگی
مسئولیت آموزش ارزش ها ومهارت های زندگی،وظیفه تمامی نیروهای تربیتی جامعه ،یعنی خانواده ،مدرسه و نهادهای اجتماعی،رسانه ها،نهادهای سیاسی،اداری و تبلیغی است وضروری است،اهداف و فعالیت های این نهادها بایکدیگر هماهنگ باشدتا فعالیت نهادهای اجتماعی در تقابل یا تضاد با فعالیت های مدارس قرارنگیرد.
نقش مدرسه در آموزش ویادگیری ارزش ها ومهارت های زندگی
نوع رفتار،عملکرد ومناسبات مدیریت باکارکنان،دانش آموزان، معلم بادیگرهمکاران ،بادانش آموزان ودانش آموزان بایکدیگر،دریادگیری ارزشها ،نقش مهمی ایفا می کند.درواقع دانش آموزان ،ارزش هایی رامثل دوستی وصمیمیت ،مسئولیت پذیری وانجام وظایف ،برنامه ریزی وخودباوری احترام به دیگران وترغیب وتشویق آنان ، یاضدارزش هایی مثل دوری از مردم ودر خودغرق شدن، مسامحه وسهل انگاری درانجام به موقع مسئولیت ها ، ،توهین به اشخاص ،بی ارزش تلقی کردن فعالیت ها و عملکردشان ازفضای روانی مدرسه می آموزند.بنابراین ،جای جای مدرسه باید ،تحقق هدف ها را تسهیل کند.
دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی نقش روش های بارور ساختن تفکر خلاق در بین دانش آموزان مقطع متوسطه اول در ارزشیابی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات25
دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه
نتایج تحقیقات (بودو تورنس و...) نشان داده است خلاقیت که در تمام فعالیت های فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد. با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسان ها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت (سندرز و سندرز) باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیت های قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت . خلاقیت یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیتهای ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید بدان توجه کند . خلاقیت یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیت های ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید به آن توجه کند . خلاقیت نه فقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط می شود. یکی ازسؤالاتی که در چهار دهه گذشته ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تربیت را به خود مشغول کرده این است که آیا می توان خلاقیت را پرورش داد؟ خلاقیت نه فقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط می شود. تربیت آزادانه کودک در وضعیتی که والدین دارای علایق قوی گوناگونی باشند باعث بروز صفت خلاقیت در کودکان میشود. از این رو مساله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل بسیار مهمی است که باید مورد توجه مربیان و والدین قرار گیرد و معلمان بایستی امکانات تجلی اندیشه خلاق را در مدارس فراهم آوردند و دانش آموزان به تدریج مفاهیم اساسی علوم مختلف را بیاموزند تا با مسایل زندگی، خلاقانه برخورد کنند و جهان اطراف خویش را در جهت مطلوب تغییر دهنده تصاویر ذهنی که ما به کودکان خود می دهیم، آینده آنها را شکل می بخشند. این تصاویر ذهنی بصورت پیشگویی هایی هستند که به تحقق در می آیندو تصویر ذهنی شما میزان شاد بودن، مفید بودن و خلاق بودن کودکتان را شکل می بخشند، مطمئناً تصویر ذهنی شما برای هر یک از کودکانتان بیش از آنچه انجام می دهید و یا به آنها می گویید در رشد انگیزه خلاقیت و موفقیت آنها در آینده موثر خواهد بود. نتایج تحقیق (بودو، تورنس و ...) نشان داده است خلاقیت که در تمام فعالیتهای فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد، با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسانها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت (سندرز و سندرز) باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیتهای قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت . با توجه به اینکه خلاقیت می تواند شکننده محدودیتها، بر اندازنده ناتوانیها، شکافنده ناشناخته ها و یابنده نا دانستنیها باشد این سوال مطرح میشود که چه نوع تصاویری می تواند الهام بخش کودکان در انجام کارهای خلاق بوده و چگونه می توان نسلی متفکر و خلاق پرورش داد؟
بیان وضعیت موجود
اینجانب ...... سال سابقه در آموزش و پرورش هستم. امکانات مدرسه در حد محدود بوده و وسایل آموزشی به ندرت دیده می شد . والدین اغلب کشاورز و دامدار بو دند و در ابتدای سال تحصیلی فرصتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندشان نداشتند . دانش آموزان در حالی که مشتاق به نظر می رسیدند ازامکانات زیادی برخوردار نبودند با توصیف چنین شرایطی تصمیم گرفتم در حد امکان از تمام امکانات برای رشد و پیشرفت دانش آموزان استفاده نمایم و تحولی در امر ارزشیابی بوجود آورم. حدود سه ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس . درباره پیشرفت دانش آموزان نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند درس های تدریس شده قبلی را بخوانند بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر و تحول در ارزشیابی سطح دانش و معلومات دانش آموزان را بالا ببرم. شناسایی مسئله امروزه ثابت شده است که خلاقیت یک ویژگی صرفا ذاتی نیست، بلکه همه انسان ها از این توانایی برخوردار هستند و همه درجات گوناگونی از این استعداد را دارند، علا وه بر این عواملی هم چون مهارت یابی، آموزش پذیری، انعطاف پذیری، سطح دانش و آگاهی، خطرپذیری، نترسیدن از اشتباه و شکست نیز در میزان خلا قیت و نوآوری دانشآموزان تاثیر فراوانی دارند. معلم می تواند همه این عوامل را به صورت یک مجموعه در دانشآموزان شناسایی کند و بکوشد آن ها را پرورش دهد. «خلا قیت» جنبه های متعددی دارد که هر کدام از آن ها باید در جای خود بررسی شوند. یک جنبه بسیار مهم خلا قیت وجود شرایط لا زم برای بروز این استعداد همگانی است. بنابراین آموزش و پرورش برای رشد خلا قیت و نواندیشی در دانشآموزان، به ویژه در دوره ابتدایی که زیربنای تعلیم و تربیت محسوب می شود، باید به درک درست و روشنی از شرایط موجود برسد و در گام بعدی بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت و هدف های اصولی و معیارهای علمی معتبر بکوشد، تصویر روشنی از شرایط مطلوب خلا قیت رسم کند. در این صورت می تواند با کم ترین وقت، انرژی و سرمایه مسیر پرورش و شکوفایی خلا قیت ها و نواندیشی های دانشآموزان را هموار سازد.رولا می معتقد است تفکر خلا ق، نمایش بالا ترین درجه سلا مت عاطفی و عبارت است از ابراز وجود افراد سالم در جریان خود بهسازی و تکامل نفس خویش.تعریف های دیگری نیز از خلا قیت شده که برخی از آن ها عبارتند از: خلا قیت، دوباره نگاه کردن است.خلا قیت، خارج شدن از پشت درهای بسته است.خلا قیت، عبارت از عمیق تر کردن است.خلا قیت، فرآیند مقابله واقع بینانه با یک مساله و درگیری و جذب شدید آگاهی با هوشیاری و مرتبط ساختن مطالب با یکدیگر به نحوی تکامل یافته است.وقتی در جهان با مسائل نامتجانس و ناهمگون، منابع محدود و پایان یافتنی، سرعت تغییرات و مسائل دیگری از این قبیل مواجه می شویم، نیاز به خلا قیت و شعله های بینشی درونی آشکارتر می شود.با این که هیچ یک از ما دقیقا نمی دانیم در آینده چه چیزی در انتظار ماست، برخی حقایق و نیازهای آینده به نحو فزاینده ای بر ما روشن تر می شوند. آموزش مهارت های سازگاری و وفق دادن، باید بخش عادی مواد درسی را در کلا س های درس تشکیل دهند. نبوغ ساختن آینده در مغز خلا قی است که می تواند خود را با الگوهایی که آینده در بردارد وفق دهد. این مساله نیاز به خلا قیت یا انفجارات بینش درونی را آشکار می سازد. مهارت های تفکر خلا ق باید مهمترین مهارت های سازگاری و قابلیت انطباق به حساب آیند.