لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
فهرست مطالب:
دلایل توحید خدا(خدا،شریکی ندارد)
در سورهای نیز به اشاره میفرماید:
وحدت جهان آفرینش از دیدگاه علوم
علامه عبدالحسین امینى
قیام سرو
هجرت عشق
سپاه شقایق
منبع
دیگر از دلایل توحید، وحدت و هماهنگی هستی است.
هر کس جهان هستی را مطالعه کند و میبیند مجموعهای هماهنگ و واحدی به همپیوسته است. این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر میدهد. بهعبارت دیگر، اگر دو اراده بر عالم هستی حاکم بود، اگر دو تدبیر در جهانخلقت جریان داشت حتماً ناموزونی و فساد در آن نمیبینیم دلیل بر وحدت خالقو مدیر و مدبّر عالم خلقت است.
قرآن میفرماید:در آفرینش خدای رحمان تضادّی و عیبی نمیبینی بار دیگر نگاه کن آیا هیچ شکاف و خللی مشاده میکنی.(ملک: 3 و 4(
یعنی هر چه بشر مطالعه و بررسی کند که فتور و کاستی در بخشی از نظام هستی،بلکه در موجودی از موجودات جهان پیدا کند نمیتواند و با این دید هر چهبنگرد جز خستگی و یأس ثمری ندارد.
در جای دیگر میفرماید:آیا در زمین خدایانی برگزیدهاند که مردگان را ازگور بر میانگیزد؟ اگر در زمین و آسمان خدایانی جز اللّه میبود، هر دو تباهمیشدند. پس اللّه، پروردگار عرش، از هر چه به وصفش میگویند منزّه است.
در سورهای نیز به اشاره میفرماید:
خدا هیچ فرزندی ندارد و هیچ خدایی با او نیست. اگر چنین میبود، هر خداییبا آفریدگان خود به یک سو میکشید و بر یکدیگر برتری میجستند. خدا از آنگونه که او را وصف میکنند، منزّه است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
جهاد بطور حتم به حال انسان خداشناس بهتر است، زیرا نتیجه آن یا غلبه و ظفر و سرفرازی است، و یا شهادت و فوز به درجات بهشت است.
هاد به معنی جنگ و پیکار در راه خداست، و هنگامی که اسلام در مخاطره قرار گرفته و از طرف دشمنان مورد تجاوز و تهاجم قرار گیرد مصداق مییابد، و در صورتی که دفاع از حریم اسلام جز با عملیات نظامی امکانپذیر نباشد بر هر مسلمانی که قدرت بر آن داشته باشد واجب میگردد.
در تعدادی زیادی از آیات قرآن کریم به جهاد مر شده است که از جمله این آیات است:
بر شما جنگ نوشته شده در حالی که شما آن را مکروه میدارید، احتمال دارد که شما چیزی را مکروه بدارید ولی برای شما خیر باشد و احتمال دارد که شما چیزی را دوست بدارید ولی به شما ضرر داشته باشد، خدا میداند و شما نمیدانید.
(کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتٰالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسیٰ اَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسیٰ اَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لٰاتَعْلَمُونَ) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۲۱۶)
تفسیر: جهاد بطور حتم به حال انسان خداشناس بهتر است، زیرا نتیجه آن یا غلبه و ظفر و سرفرازی است، و یا شهادت و فوز به درجات بهشت است.
و مرگ در بستر برای کسی که ترک جهاد کند علاوه بر اینکه انباشته از حسرت و یأس از رحمت خدای متعال است چه بسا توأم با بیماریهای بسیار دردآور و شکنجهدهنده نیز هست.
تفسیر: این آیه در مورد کفار مکّه نازل شده که با مسلمانان به جنگ برخاسته و آنان را از مکّه بیرون راندند.
در راه خدا قتال کنید و بدانید که خدا شنوا و بیناست.
(وَقٰاتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ وَاعْلَمُوا اَنَّ اللهَ سَمیعٌ عَلیمٌ )
ای مؤمنان اسلحه خود را بدست گرفته گروه گروه و یا همه با هم کوچ کنید.
(یٰا اَیُّهَا الَّذینَ ٰامَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا نُبٰاتٍ اَوانْفِرُوا جَمیعا) (سورٔ نساء: آیهٔ ۷۱)
کوچ کنید، سبک و سنگین، با جان و مال در راه خدا جهاد کنید، همان برای شما بهتر است اگر بدانید.
(اِنْفِرُوا خِفٰافاً و ثِقٰالاً وَ جٰاهِدُوا بِاَمْوالِکُمْ وَ اَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللهِ ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۴۱)
تفسیر: منظور از سبک و سنگین سبک و سنگین در حرکت از نظر جوانی و سالمندی یا ثروت و دارائی یا عائلهمندی و تجرد یا سواره یا پیاده است مطابق اقوال مختلفی که از مفسران در تفسیر آن نقل شده است، و یا اعم از همهٔ آنها بوده و شامل تمام وجوه میشود.
ای کسانی که ایمان آوردهاید چه شده بر شما که هرگاه به شما گفته میشود که در راه خدا کچ کنیدسنگینی میکنید آیا عوض زندگی آخرت به زندگی دنیا راضی شدهاید لذت زندگی دنیا جز چیز کمی نیست اگر کوچ نکنید خدا شما را به عذاب دردناک معذّب میکند و به جای شما قوم دیگری را برمیگزیند و هیچ ضرری از شما به او متوجه نخواهد شد خدا به هر چز تواناست.
(یٰا اَیُّهَا الَّذینَ ٰامَنُوا مٰالَکُمْ اِذٰا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِاللهِ اثّٰاقَلْتُمْ اِلَی اْلاَرْضِ اَرَضیتُمْ بِالْحَیٰوهِٔ الدُّنْیٰا مِنَ اْلٰاخِرَهِٔ فَمٰا مَتٰاعُ الْحَیٰوهِٔ الدُّنْیٰا فِی اْلٰاخِرَهِٔ اِلّٰا قَلیلٌ اِلّٰا تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذٰاباً اَلیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلٰا تَضُرُّوُهُ شَیْئاً وَاللهُ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۳۸ و ۳۹)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:52
فهرست مطالب
ذکری از شیخ حسنعلی اصفهانی ( نخودکی )
***تو بخور، او مداوا میشود!***
***آگاهی از افکار***
***مداوا با فراموشی!***
ذکری از شیخ حسنعلی اصفهانی ( نخودکی )
پیمان نخستین و عالم ذر:
دانشمندى که در خدمت فراعنه در آمد:.
نشانه هاى دوزخیان :.
مجازات استدراج :.
کى قیامت برپا مى شود؟.
کفران یک نعمت بزرگ !.
معبودهاى بى ارزش :.
فرزند ایشان نقل می کند
:
به خاطر دارم که شخصی بنام « صنیعی » از اهل اصفهان که ریاست اداره تلفن مشهد را نیز به عهده داشت، برای من حکایت کرد که:
« وقتی به درد پا مبتلا شدم و به ارشاد و به اتفاق دو تن از دوستانم به نامهای حسن روستائی و شاهزاده دولتشاهی به خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه رفتم تا توجهی فرمایند و از آن درد خلاص گردم، چون به خانه او رفتم، دیدم که در اطاق گِلی و بر روی تخت پوست و زیلویی نشسته است.
در دلم گذشت که شاید این مرد نیز با این ظواهر، تدلیس می کند. پس از شنیدن حاجتم، فرمود تا دو روز دیگر به خدمتش برسم.
روز موعود رسید و بنا به وعده آنجا رفتم ولیکن در دل من همچنان خلجانی بود. چون به خدمتش نشستم، نظر عمیقی در من افکند که ناگهان خود را در شهر اراک که مدتی محل سکونتم بود، یافتم.
در آن وقت نیز پسرم در آن شهر ساکن بود. یکسره به خانه او رفتم، ولی به من گفتند: فرزند تو چندی است که از اینجا به جای دیگر منتقل شده است و نشانی محل جدید او را به من دادند. به سوی آن نشانی جدید راه افتادم و در راه با تنی چند از دوستان مصادف شدم که قرار گذاشتند همان شب به دیدن من بیایند.
چون به در منزل فرزندم رسیدم و در را به صدا درآوردم، خادمه یی در را بگشود، چون خواستم که به درون بروم، ناگهان صدای مرحوم شیخ مرا به خود آورد، دیدم غرق عرق شده و خسته و کوفته ام.
آنگاه دستوری از دعا و دوا به من مرحمت فرمود، ولی پیوسته در اندیشه بودم که این چگونه سیر و سیاحتی بود که کردم؟ پس از چند روز، نامه یی گله آمیز از پسرم رسید که چه شد به اراک و تا در خانه ما آمدی، ولی داخل نشده و بازگشتی و چرا با دوستانت که در راه، قرار ملاقات نهاده بودی، و شب به دیدار تو آمده بودند، تخلّف وعده کردی؟
و در پایان آدرس منزل خود را، در همان محل داده بود که من در آن مکاشفه و سیاحت به آنجا رفته بودم. »
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:8
بهترین شما مردی است که با زنش خوشرفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوش رفتارترم (بحار ج 103 ص 225)
25- هر زنی که شوهرش را با زبانش بیازارد خداوند هیچ توبه کفاره ای از او نمی پذیرد و هیچ کار نیکش را قبول نمی کند تا وقتی که شوهرش از او راضی شود (بحار ج 103 ص 224)
26- هر فردی که کج خلقی زنش را تحمل کند، خداوند به او پاداشی می دهد که به حضرت داود برای صبرش بر بلا عطا فرمود و هر زنی که کج خلقی مردش را تحمل کند خداوند به او ثواب آسیه (همسر فرعون) را عطا فرماید (بحار ج 103 ص 247)
27- ام سلمه از اسولمندا (ص) درباره ثواب خدمت کردن زن به شوهرش سوال کرد حضرت فرمود: هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را از جایی بردارد و به جای دیگر گذارد و قصدش اصلاح و درست کاری باشد. خداوند به او نظر نماید و هرکس مورد نظر خدا قرار گیرد خدا عذابش نمی کند (بحار ج 103 ص 251)
28- رسول خدا (ص) فرمود: وصیت مرا درباره نیکی کردن به زنان بپذیرد
29- مردی خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد همسری دارم که هرگاه وارد خانه می شوم به استقبالم می آید و چون خارج می شوم بدرقه ام می کند و زمانی که مرا اندوهگین می بیند می گوید: اگر برای روزی (مخارج زندگی) غصه می خوری بدانکه دیگری (خداوند متعال) آنرا بعهده گرفته است و اگر برای آخرت غصه می خوری خدا اندوهت را ازدیاد کند (بیشتر به فکر آخرت باش) رسول خدا (ص) فرمود خداوند در دوری زمین عاملان و کارگزارانی دارد و این زن یکی از عاملان خدا است او نصف پاداش شهید را دارد (وسائل ج 14 ص 17)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به .تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .
هجرت به قـم, تحصیل دروس تکمیلى وتدریس علوم اسلامى
اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا مـیـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى, و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سـیـد عـلى یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسـیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـیـم حـوزه عـلمـیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان, امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که بـراى نخـستـیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.