لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
فهرست مطالب
مقدمه
«ولایت» چیست؟
ولایت تکوینى، ولایتبر تشریع، ولایت تشریعى
ولایتبر محجوران، ولایتبر جامعه خردمندان
ولایت «بالذات» و «بالعرض»
«فقیه» کیست؟
ویژگىهاى فقیه جامعالشرایط
1- اجتهاد مطلق
2- عدالت مطلق
3- قدرت مدیریت و استعداد رهبرى
مقدمه
مساله «ولایت فقیه»، یکى از مهمترین مسائل جامعه اسلامى است که بحث و گفتگو درباره آن، از دو جهت ضرورى مىباشد: اول آنکه ولایت فقیه سنگبناى نظام جمهورى اسلامى است و بر هر فرد مسلمان و انقلابى لازم است این اصل اساسى را خوب بشناسد و سپس بر مدار آن حرکت کند و دوم اینکه دشمنان اسلام و انقلاب فهمیدهاند که ظلمستیزى انقلاب و نظام اسلامى، از این اصل مهم و مترقى سرچشمه گرفته است و براى منحرف ساختن چنین نظام و انقلابى، باید به قلب نیرودهنده و ستون استوار آن هجوم برند و به همین جهت است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى، در هر زمان مناسب، شبهاتى در زمینه این اصل بىبدیل مطرح گشته است.
البته پرسش و کاوش درباره ولایت فقیه، همانند پرسش درباره اصول دین و انقلاب، امرى شایسته و بایسته است و در کنار برخى شبههپراکنىها، بعضى از محققان نیز تا کنون براى پاسخ به این نیاز طبیعى و منطقى و براى روشنتر گشتن ابعاد و زوایاى این مساله، به کند و کاو علمى و تجزیه و تحلیل فکرى آن پرداختهاند و محصول کار خویش را بر جامعه محققپرور عرضه نمودهاند که باید این تلاشهاى صادقانه را ارج نهاد.
پیش از آنکه به موضوع اصلى بحثیعنى اثبات ولایت فقیه و تبیین ضرورت آن بپردازیم، لازم است که مبادى تصورى و تصدیقى این بحث روشن گردد; زیرا در غیر این صورت، به دلیل روشن نبودن مفاهیم ذهنى عناوین ماخوذ در مساله و آمیختگى آنها با یکدیگر، و یا وجود تصورات و تصدیقات ناصحیح، درصد اشتباه و لغزش بسیار زیاد است.
به نظر مىرسد بسیارى از منکران ولایت فقیه و یا آنان که دچار تردید شدهاند، هنوز نتوانستهاند معنا و مفهوم ولایت فقیه را به درستى دریابند و از اینرو، در این فصل، نخست از دو لفظ «ولایت» و «فقیه» و معناى لغوى و اصطلاحى قصد شده از آنها سخن خواهیم گفت تا از این طریق، اثبات یا نفى ولایت فقیه از سوى موافقان و مخالفان، بر اساس تصور درست آن باشد نه از باب تصدیق و تکذیب بدون تصور.
«ولایت» چیست؟
«ولایت» واژهاى عربى است که از کلمه «ولى» گرفته شده است. «ولى» در لغتعرب، به معناى آمدن چیزى است در پى چیز دیگر; بدون آنکه فاصلهاى در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانى و ترتبى، قرب و نزدیکى آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئتهاى مختلف(به فتح و کسر) درمعانى «حب و دوستى»، «نصرت و یارى»، «متابعت و پیروى»، و «سرپرستى»استعمال شده که وجه مشترک همه این معانى همان قرب معنوى است.
مقصود از واژه «ولایت» در بحث ولایت فقیه، آخرین معناى مذکور یعنى «سرپرستى» است. ولایتبه معناى سرپرستى، خود داراى اقسامى است و باید هر یک توضیح داده شود تا روشن گردد که در این مساله، کدامیک از آنها موردنظر مىباشد.
ولایت تکوینى، ولایتبر تشریع، ولایت تشریعى
ولایتسرپرستى، چند سنخ است که به حسب آنچه سرپرستى مىشود(مولىعلیه) متفاوت مىگردند. ولایتسرپرستى، گاه ولایت تکوینى است، گاهى ولایتبر تشریع است، و زمانى ولایت در تشریع. ولایت تکوینى به دلیل آنکه به تکوین و موجودات عینى جهان مربوط مىشود، رابطهاى حقیقى میان دو طرف ولایت وجود دارد و ولایتى حقیقى است، اما لایتبر تشریع و نیز ولایت در تشریع با دو قسم خود که در صفحات بعدى توضیح داده مىشود همگى ولایتهاى وضعى و قراردادى هستند; یعنى رابطه سرپرستبا سرپرستى شده، رابطه على و معلولى نیست که قابل انفکاک و جدایى نباشد.
«ولایت تکوینى» یعنى سرپرستى موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینى داشتن در آنها; مانند ولایت نفس انسان بر قواى درونى خودش. هر انسانى نسبتبه قواى ادراکى خود مانند نیروى وهمى و خیالى و نیز بر قواى تحریکى خویش مانند شهوت و غضب، ولایت دارد; بر اعضاء و جوارح سالم خود ولایت دارد; اگر دستور دیدن مىدهد، چشم او اطاعت مىکند و اگر دستور شنیدن مىدهد، گوش او مىشنود و اگر دستور برداشتن چیزى را صادر مىکند، دستش فرمان مىبرد و اقدام مىکند; البته این پیروى و فرمانبرى، در صورتى است که نقصى در این اعضاء وجود نداشته باشد.
بازگشت این ولایت تکوینى، به «علت و معلول» است. این نوع از ولایت، تنها بین علت و معلول تحقق مىیابد و بر اساس آن، هر علتى، ولى و سرپرست معلول خویش است و هر معلولى، مولىعلیه و سرپرستىشده و در تحت ولایت و تصرف علتخود مىباشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:42
فهرست:
تفاوت حکومتهای سلطنتی و جمهوری
2) عامل مؤثر در مفهوم جمهوریت ) وجه تمایز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
) رأی اکثریت، مشروعیتآور نیست
بعضی جمهوریها ریاستی است که مردم در آن مستقیم رئیس حکومت را انتخاب میکنند و برخی دیگر، پارلمانی است؛ یعنی ابتدا مردم نمایندگان مجلس را برمیگزینند و سپس حزب غالب در مجلس، رئیسجمهور را تعیین میکند. در هندوستان رئیسجمهور نقش چندانی در مدیریت حکومت ندارد و بیشتر کارها بر عهده نخستوزیر است؛ اما در همسایگیاش پاکستان، رئیسجمهور نقش مؤثری در مدیریت حکومت دارد.
اینها همه نشان میدهد تنها عامل مؤثر در مفهوم جمهوریت این است که مردم نقشی در تحقق حکومت و تعیین حاکم داشته باشند؛ خواه بیواسطه و خواه باواسطه. بیواسطه مثل جمهوریهای ریاستی و باواسطه مانند جمهوریهای پارلمانی.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست مطالب:
حکومت صفاریان
کشمکش میان صفاریان و خلافت بغداد
فرمانروایان صفاری
حکومت صفاریان
یعقوب لیث نخستین امیر این خانواده بود که دولت مستقل اسلامی صفاریان را بنیاد نهاد. لیث سه پسر داشت بنامهای یعقوب و عمر و علی، هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دورهٔ حکومتشان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری میکرد و هرآنچه بدست میآورد جوانمردانه به دوستان و همسالانش ضیافت میکرد. چون به سن رشد رسید تعدادی از مردان جمع شده او را به سرداری خود برگزیدند. در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در خراسان حکومت میکرد مردی به نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان مستولی شد و یعقوب به خدمت وی در آمد. طاهر که مردی با تدبیر بود صالح بن نصر را از سیستان براند و پس از وی شخصی بنام درهم بن نضر خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان براند. درهم که نتوانست از عهده سپاهیان برآید یعقوب را به سرداری سپاه خویش برگزید. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند از فرماندهی یعقوب اسقبال نمودند. پس از چندی والی خراسان با چاره تدبیر درهم را اسیر کرد و به بغداد فرستاد. او مدتی در بغداد زندانی بود و پس از آزاد شدن به خدمت خلیفه در آمد. در این زمان بود که کار یعقوب نیز بالا گرفت و او به دفع خوارج رفت. یعقوب چون مردی با تدبیر و عیار بود تمام یارانش از وی چنان فرمانبرداری میکردند که برون از تصور بود.
فرمت فایل: word
تعداد صفحه : 12
فهرست
مقدمه
بافت قومی اندلس: اعراب، بربرها، مولدان، مستعربان و یهودیان
نگاهی به علل ضعف و انحطاط حکومت مسلمانان در اندلس
فساد اخلاقی مسلمانان بر اثر رفاه و غنای سرزمین اندلس
نزاع ها و اختلافات سیاسی
یاری جستن از دشمنان
نارضایتی مردم بر اثر بی توجهی به احوال آنها و سکوت علما و حمایت از ارباب قدرت
کمک گرفتن از دوستان خارجی
نتیجه گیری
منابع
خلاصه ای از متن
اندلس نامی است که مسلمانان به بخشی از شبه جزیره ایبری، در کنار مدیترانه، واقع در جنوب اسپانیا و جنوب شرقی پرتغال و گاه به تمام آن دادهاند. اندلس از نام واندالها، قبیلهای از مردم ژرمن، گرفته شده است که در اوایل سده ۵م، پس از تجزیه امپراتوری روم غربی، چندی در جنوب اسپانیا سکنی گزیدند.
نخستین قومی که در دوران کهن در این سرزمین سکنی گزید، اندلوش (اندلش/ فَندَلُس) نامیده شد.
ورود اسلام به اندلس مربوط به سال ۹۲ق است که موسی بن نصیر، حاکم افریقیه، سپاهی به سرداری طارق بن زیاد به اندلس فرستاد و سال بعد خود نیز بدو پیوست و آن دو توانستند کل این منطقه را تسخیر کنند. از این زمان تا تأسیس دولت امویان اندلس در سال ۱۳۸ق، اندلس توسط والیانی اداره می شد که از شمال آفریقا برگزیده می شدند. این دوره به دوره والیان معروف است.
و ...
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:41
فهرست
ترجمه 1- نامه به مالک اشتر.................................................... 3
ترجمه 2- وظایف مسئولین..................................................... 4
ترجمه 3- آرمان حاکمیت.......................................................... 6
ترجمه 4- رابطه دولت با ملت.................................................. 8
ترجمه 5- کنترل قدرت 1.......................................................... 9
ترجمه 6- مسئولیت دولت....................................................... 10
ترجمه 7- پایگاه مردمی دولت................................................. 11
ترجمه 8- نقش اخلاق در حکومت ........................................... 13
ترجمه 9- مشاوران و مسئولان دولتی................................... 14
ترجمه 10- انتخاب وزیران و معاونان.................................... 15
ترجمه 11- سیاست مدیریت و وظایف دولت......................... 16
ترجمه 12- پاسداری از سنت ها و پرهیز از بدعت گذاری..... 17
ترجمه 13- رابطه دولت با علمای دین..................................... 17
ترجمه 14- هم آهنگی ارکان دولت و ملت................................ 18
ترجمه 15- ارتباط و انسجام نهادهای دولت و ملت................18
ترجمه 16- نیروهای مسلح......................................................19
ترجمه 17- گزینش قوای مسلح...............................................20
ترجمه 18- ملاک ارزشها.......................................................... 21
ترجمه 19- محور حکومت و حل اختلاف.................................. 22
ترجمه 20- شرایط قضاوت در محاکم اسلامی........................ 22
ترجمه 21- گزینش ها.............................................................. 23
ترجمه 22- مالیات.................................................................... 24
ترجمه 23- امور اداری و دفتری.............................................. 25
ترجمه 24- تجارت و صنعت.................................................... 28
ترجمه 25- حقوق عامه مردم.................................................... 29
ترجمه 26- ایتام و سالخوردگان.............................................. 31
ترجمه 27- دولت مردان در میان مردم.................................... 32
ترجمه 28- رابطه مستقیم مسئولان با مسائل جاری کشور...33
ترجمه 29- دولت مردان و عبادت و بندگی............................. 35
ترجمه 30- زیان های جدایی دولت از ملت.............................. 36
ترجمه 31- عوامل نفوذی و فرصت طلب................................. 37
ترجمه 32- شرایط معاهده و صلح با دشمن......................... 38
ترجمه 33- حرمت نفوس ملت.................................................. 39
ترجمه 34- پرهیز از خود محوری........................................... 39
ترجمه 35- حاکمیت اخلاق در دولت........................................ 40
ترجمه 36- نکاتی در مدیریت.................................................. 40
ترجمه 37- کنترل قدرت 2........................................................ 40
ترجمه 38- دعا و استمداد از خداوند در راه انجام مسئولیت..........41
منابع و مآخذ............................................................................42
ترجمه 1 : نامه به مالک اشتر
این است فرمان بنده خداوند علی (ع) فرمانروای مؤمنان به« مالک ابن حارث اشتر» آن هنگام که تصدی امور خطه مصر را بدو سپرده است تا مالیات آن سرزمین را بگیرد و با دشمنان بجنگد و به اصلاح مردمش بپردازد و شهرها را آباد کند.
توضیح:
امام علی (ع) خود را بنده نامیده قبل از آنکه امیر مؤمنان بخواند و این هشداری است به کسانی که به مقام و عنوانی دست می یابند: فراموش نکنند. در همه حالات بنده خدایند و در برابر او مسئول. جاه و مقام آن ها را غافل نسازد، و رسم طغیان و جفا کاری را پیشه ننمایند در بندگی خداوند بکوشند تا بتوانند خدمتگزار صالح برای دین و امت باشند.حاکم و زمامدار یک کشور و همچنین عمال و عوامل او در سطح مملکت اعم از شهر و روستا چندین وظیفه مهم دارند که عبارتند از:الف- تأمین بودجه های مورد نیاز از طریق مالیات براساس مقررات قانونی و شرعی و صرف آن در مصالح عمومی.
ب – جهاد و دفع فتنه دشمنان خدا و خلق که همیشه و همه جا بوده و هستند و ملت و مملکت را به تباهی می کشند.
ج- سازمان دادن به نیروهای مردمی و سامان دادن به زندگی آنها در ابعاد مختلف مادی، هنری، فرهنگی، دینی، حقوقی وغیره.
د – عمران و آباد سازی کشور در جهت رفاه مردم و تأمین نیازهای عمومی و خدمات شهری و اصلاح جاده ها و تأمین نیازها، احداث مدارس، بیمارستان ها و غیره.
ترجمه 2 : وظایف مسئولان
امیر مؤمنان مالک را امر می کند به تقوای خداوند و گزینش طاعت او و پیروی آنچه در کتاب خود «قرآن» بدان فرمان داده، از واجبات و سنتها، که هیچ کس خوشبخت نمی شود، مگر به طاعت آن، و بدبخت نمی گردد، جز به انکار وضایع نمودن آن و باید با قلب و دست و زبان، خدا را یاری نماید. زیرا او عهده دار است که یاری کند کسی را که به یاری خدا برخاسته و عزت بخشید آنکه را در اعزاز او همت گماشته است و باید به پیکار با شهوات نفس برخیزد و سرکشی های آن را سرکوب کند چه آنکه نفس فرمانده بدیها است مگر آنکه مشمول ترحم الهی باشد.
توضیح:
مسئولان در جامعه اسلامی قبل از هر چیز موظف به خود سازی هستند یعنی تقوا و پرهیزگاری و تعبد و تسلیم در برابر اوامر خداوند و باید عمل به دستورات خدا را سرلوحه خود سازند و دیگران را به عمل آن فراخوانند تا احکام الهی ضایع نگردد.تنها راه خوشبختی، تقوا و تعبد و تسلیم است همان گونه که سیه روزی در تخلف و معصیت می باشد.باید زبان و عمل و قلب مؤمن و در حقیقت سراسر وجودش در خدمت خدا و مردم باشد و با خلوص و ایمان از حوزه اسلام و مسلمین حمایت نمایند و این از وظایف اولیه دولت اسلامی است.وعده و تعهد الهی بر این است که هر که به یاری او شتافت یاری اش کند و در این صورت دولت را از مخالفت و دشمنی هیچ کس هراسی نباشد.باید فتنه نفس اماره را کوچک نشمرد که دشمن بیش از هر دشمن دیگری خطرناک است و از توطئه ها و وسوسه های آن باید هراسید و برای پیروزی بر آن از خداوند یاری جست و زمامداران بیش از آنچه از دشمنان خارجی و بیرونی هراسانند باید از خطر هوای نفس و خود محوری ها و نفس پرستی ها هراسان باشد.