تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج

تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:25

 فهرست مطالب

 

تفسیر سوره بروج

سوره بروج مکى است و بیست و دو آیه دارد

 

ترجمه آیات

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 412

 

بیان آیات

 


اشاره به مضامین سوره مبارکه بروج
این سوره مشتمل بر انذار و بشارت است ، و در آن به سختى کسانى را انذار کرده که مردان و زنان مسلمان را به جرم اینکه به خدا ایمان آورده اند شکنجه مى کنند،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 413

 

نظیر مشرکین مکه که با گروندگان به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) چنین مى کردند، آنان را شکنجه مى کردند تا از دین اسلام به شرک سابق خود برگردند، بعضى از این مسلمانان صبر مى کردند و بر نمى گشتند و لو شکنجه به هر جا که خواست برسد، و بعضى برگشته مرتد مى شدند، و اینها افرادى بودند که ایمانى ضعیف داشتند همچنان که دو آیه ((و من الناس من یقول امنا باللّه فاذا اوذى فى اللّه جعل فتنه الناس کعذاب الله ))، ((و من الناس من یعبد اللّه على حرف فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب على وجهه )). به وضع آنان اشاره مى کند. خداى سبحان در این آیات قبل از این مطالب اشاره اى به ((اصحاب اخدود)) مى کند، و این خود تشویق مؤ منین به صبر در راه خداى تعالى است ، دنبال این داستان اشاره اى هم به سرگذشت لشکریان فرعون و ثمود دارد، و این مایه دلخوشى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) و وعده نصرت به آن جناب و تهدید مشرکین است ، و این سوره به شهادت سیاق آیاتش در مکه نازل شده .
مراد از ذات البروج بودن آسمان

 

وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج

 


کلمه ((بروج )) جمع برج است ، و ((برج )) به معناى هر چیز پیدا و ظاهر است ، و اگر بیشتر در کاخهاى عالى استعمال مى شود، براى این است که کاخها در نظر تماشا کنندگان و بینندگان ظاهر و هویدا است ، ساختمان استوانه اى شکلى که در چار گوشه قلعه ها براى دفاع مى سازند نیز برج نامیده مى شود، و همین معنا منظور آیه است چون مى فرماید: ((و لقد جعلنا فى السماء بروجا و زیناها للناظرین و حفظناها من کل شیطان رجیم ))، پس مراد از کلمه بروج موضع ستارگان در آسمان است .
با این بیان روشن مى شود اینکه بعضى از مفسرین بروج را به دوازده برج اصطلاحى علم نجوم معنا کرده اند، درست نیست .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 414

 

و در آیه مورد بحث سوگند به آسمانى یاد شده که به وسیله برجها محفوظ مى شود، و مناسبت این سوگند با قصه اى که به زودى بدان اشاره مى کند، و با وعده و وعیدى که مى دهد بر کسى پوشیده نماند، و ما به زودى به این مناسبت اشاره مى کنیم .

 

وَ الْیَوْمِ المَْوْعُودِ


این جمله عطف است بر کلمه ((السماء))، یعنى سوگند به آسمان داراى برجها، و ((سوگند به روز موعود)) که منظور از آن روز قیامتى است که خداى تعالى وعده داده در آن روز میان بندگانش داورى کند.

 

وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ

 


این دو کلمه نیز عطف بر ((سماء)) است ، و همه این مذکورات سوگند بعد از سوگند است بر مطلبى که مى خواهد در این سوره بیان کند، و آن - همانطور که اشاره کردیم - تهدید شدید است به کسانى که مؤ منین را فریب مى دهند و یا شکنجه مى کنند که چرا ایمان آورده اید، و نیز وعده جمیلى است به کسانى که ایمان آورده و عمل صالح مى کنند.
پس گویا فرموده : سوگند مى خورم به آسمان داراى بروج که شیطانها به وسیله آن رانده مى شوند، که خدا کید شیطانها و اولیاى کافرشان را از ایمان مؤ منین دفع مى کند، و سوگند مى خورم به روز موعودى که هر انسانى به جزاى اعمالش مى رسد، و سوگند مى خورم به شاهدى که اعمال این کفار را و رفتارشان با مؤ منین را مى بینند، و سوگند مى خورم به آینده مشهودى که همه آن را به زودى خواهند دید که آن افرادى که مؤ منین را اذیت مى کنند چنین و چنان مى شوند، تا آخر دو آیه .
مقصود از ((شاهد)) در ((و شاهد و مشهود))رسول اللّه (صلى الله علیه و آله ) و مراد از ((مشهود)) شکنجه هاى کفّار به مؤ منین وثواب و کیفر اخروى هر کدام است
از اینجا روشن مى گردد که شهادت در دو کلمه ((شاهد)) و ((مشهود)) به یک معنا است ، و آن عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود دیدن ، نه به معناى اقامه شهادت ، براى اینکه اگر به آن معنا مى بود جا داشت بفرماید: ((و مشهود علیه )) چون شهادت به این معنا حتما باید با حرف على متعدى شود.
بنابر این ، کلمه ((شاهد)) قابل انطباق است بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )، براى اینکه آن جناب امروز شاهد اعمال امت است ، و فرداى قیامت بدانچه دیده شهادت مى دهد. و کلمه ((مشهود)) هم قابل انطباق است با شکنجه اى که کفار به این مؤ منین مى دادند، و وضعى که در آخرت به خود مى گیرند، و یا به عبارتى جزاى آن رفتار، و یا به عبارتى دیگر آنچه در روز قیامت براى این ظالمان و مظلومان رخ مى دهد، چه ثواب و چه عقاب . و بنابر این احتمال نکره آمدن این دو کلمه به منظور تعظیم بوده و خواسته است بفهماند، شاهد و مشهودى که از حیطه تعریف بیرون است .

 

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج


تفسیر سوره انعام آیه 141 تا 146

تفسیر سوره انعام آیه 141 تا 146

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:12

 

 

 

 

آیه 141
آیه و ترجمه
وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ(141)

  ترجمه :

141 - او است که باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى دارد.

  تفسیر :

یک درس بزرگ توحید
در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى است .
نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره

 

تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3

بدیع و دل انگیز خود چشمها را متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر معروشات ).
مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:
1 -
همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت پایه بلند، عرش گفته مى شود)
2 -
منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و کوهستانى است .
3 -
معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.
ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .
سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).
ذکر این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم

 

تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4

به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته مى شود).
بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).
سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون و انار (و الزیتون و الرمان )
انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها و غیر متشابه )
پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).
و در پایان ، فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ).
اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و فرزندانشان معطل مى مانند.



خرید و دانلود تفسیر سوره انعام آیه 141 تا 146


دانلود تحقیق بررسی تفسیر سوره نبأ

دانلود تحقیق  بررسی تفسیر سوره نبأ

چکیده
در این تحقیق که بررسی تفسیر سوره نبأ می باشد. سعی شده براساس تفاسیر گوناگون که فهرست آن در پایان آمده، یک یک آیات مورد بررسی و تفحص قرار گیرد. ابتدا جایگاه سوره و پیوستگی آن با سوره های قبل و بعد و به دنبال آن تبین واژه ها و مفردات سوره و پس به بیان تفصیلی تفسیر هر یک از آیات پرداخته و نهایتاً در یک جمع بندی آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.

کلیات سوره نبأ
این سوره مکی است و دارای 40 آیه می باشد. نام این سوره مبارکه به غیر از نبأ (عم- تسائل و معصرات) هم نامیده اند. این سوره مبارکه دارای یکصد و هفتاد و سه (173) کلمه می باشد.
تعداد حروف این سوره بر طبق تفسیر مجمع البیان 720 و بر اساس کشف الاسرار 707 حرف می باشد. این سوره از نظر ترتیب نزول در سال دوم هجرت و پس از سوره معارج و از نظر ترتیب مصحف و چینش هفتاد و هشتمین (78) سوره یعنی پس از سوره مرسلات آمده است.
این سوره مبارکه همانند اغلب سوره های مکی، روی مسأله مبدأ و معاد تأکید دارد. در آغاز با سئوالی استفهامی و همراه با تعجب آغاز شده و سپس به بیان نمونه هایی از مظاهر قدرت الهی که خود نمایانگر تأکیدی بر مسأله معاد و رستاخیز است پرداخته و سپس نشانه های آغاز رستاخیز را بیان کرده و گوشه هایی از عذاب دردناک کافران و به دنبال آن نعمت ها و مواهب بهشتی را بیان می کند و در انتها با انذار شدیدی که در آینده نزدیک گریبان کافران را خواهد گرفت به پایان می رسد.
به جزء سوره نبأ سوره های دیگری از قرآن کریم مثل (عنکبوت- انسان- غاشیه- شرح و فیل) نیز با سؤال آغاز می شوند که سوره های ( عنکبوت- انسان و غاشیه) سؤال استفهامی آن ها در ارتباط با مسأله معاد و قیامت و برگرفتن توشه ای از این دنیا برای آخرت و مورد آزمایش قرار گرفتن در رستاخیز است. به این ترتیب که الم اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکوُا اَنْ یَقوُلوُا ءامنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنوْنَ.
العنکبوت (1و2): آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند.
هَلْ اَتی عَلیَ الانسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شیئاً مذکوُراً. الانسان (دهر)
آیا انسان را از آن هنگام از روزگار آید که چیزی در خور یاد کرد نبود.
هل اتئک حدیثُ الغاشِیَهِ. آیا خبر غاشیه به تو رسیده است. (غاشیه نامی برای قیامت است که حوادث وحشتناک آن ناگهان همه را زیر پوشش قرار می دهد.
در این سوره ها خداوند بزرگ از انسان سؤال می کند، حال آنکه در سوره نبأ خود خداوند تعالی سؤال کرده و پرسیده است از چه تساول می کنند که در واقع پرسش از تساول افراد از یکدیگر است. زمانی که کافران و طغیانگران با تعجب و انکار از یکدیگر می پرسند که پیامبر از کدامین روز و زنده شدن چه کسانی خبر می دهد.
جایگاه سوره نبأ
گفتیم این سوره مبارکه به بیان مسائلی از روز قیامت، آن روز بزرگ، پرداخته و گوشه هایی از عذاب سخت جهنم و نعمت ها و مواهب بهشتی را به تصویر می کشد و با سؤال آغازین سوره خبر از یوم الفصل داده و به دنبال آن با لحنی تهدید آمیز می فرماید به زودی از آن خبر آگاه خواهند شد. غالب آیات این سوره لحنی کوبنده و تکان دهنده و بیدار کننده دارد. و این نوع بیان باعث تأثیر بسیار عمیق روی افراد شده و حتی خفته دلان را نیز بیدار کرده و افراد بی توجه و بی احساس را نیز روحی تازه می بخشد  
ارتباط و پیوستگی سوره
گفتیم از نظر ترتیب سوره مبارکه نبأ بعد از سوره مرسلات است و از نظر ترتیب نزول بعد از سوره معارج است و اما ارتباط آن با سوره مرسلات:
در سوره مرسلات می فرماید: لیومِ الفَصلِ و ما اَدْراکَ ما یَوْمُ اَلْفَصْلِ و به دنبال آن به بیان خصوصیات آن روز پرداخته و عذاب و نعمت های آن دنیا را در جملاتی کوتاه، امّا تکان دهنده بیان می کند در انتهای سوره مرسلات با لحنی آمیخته از عتاب و سرزنش با یک استفهام آمیخته با تعجب می فرماید (فبأیِّ حدیثٍ بَعْدَهُ یُوءْمِنونَ) (اگر به قرآن ایمان نمی آورند) پس به کدام سخن بعد از آن ایمان می آورند. در سوره نبأ نیز با پرسشی استفهامی و آمیخته با تعجب آغاز شده که‌ «از چه می پرسند» انگار بعد از بیان این همه نشانه ها جای بسی تعجب است که آن ها دیگر از چه تساول می کنند و این ارتباط بین این دو سوره را به خوبی بیان می کند.

تعداد صفحات : 46

نوع فایل : Word



خرید و دانلود دانلود تحقیق  بررسی تفسیر سوره نبأ


مقاله در مورد تفسیر سوره حشر

مقاله در مورد تفسیر سوره حشر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:18

 

  

 فهرست مطالب

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم‏الحمد لله رب العالمین...اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

 

«یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله‏ان الله خبیر بما تعملونو لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم‏انفسهم اولئک هم الفاسقونلا یستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون (1) این آیات ظاهرش این است که از آیات گذشته به کلى جداست.البته‏در این که از نظر مضمون مضامین دیگرى است بحثى نیست ولى آیا به‏تناسب آن آیات هم هست،مى‏شود تناسبى هم در نظر گرفت،ولى‏سبک قرآن این است که همیشه انسان را از دنیایى به دنیاى دیگر مى‏بردو از آن دنیا به دنیاى دیگر.قبلا بحث‏یهودیان بود و بعد بحث منافقین وروابطى که این دو گروه با یکدیگر داشتند و از این آیه به بعد مخاطب‏مؤمنین هستند،آنهم در امرى که دیگر مربوط به روابطشان با منافقین یایهود نیست بلکه مربوط است به روابطشان با خدا.این است که مساله‏خیلى رنگ موعظه و اندرز و معنویت مى‏گیرد و خیلى هم در این جهت‏اوج مى‏گیرد.از این دو سه آیه که بگذریم آنگاه آیات توحیدى مى‏آید که‏آیات آخر سوره حشر در قرآن معروف است.

 

خطاب به مؤمنین است: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله‏» اى اهل ایمان‏تقواى الهى داشته باشید. راجع به کلمه‏«تقوا»ما مکرر بحث کرده ونوشته‏ایم که اگر چه معروف در ترجمه‏ها این است که تقوا را گاهى به‏ترس و گاهى به اجتناب ترجمه مى‏کنند-اگر بعد از آن‏«خدا»ذکر شده‏باشد(اتقوا الله)مى‏گویند یعنى از خدا بترسید،و اگر«معصیت‏»ذکر شده‏باشد(اتق المعاصى)مى‏گویند معنایش این است که از معاصى اجتناب‏کنید-ولى مفهوم کلمه‏«تقوا»نه اجتناب است و نه ترس.البته تا حدى‏ملازم[با ایندو]هست،یعنى هر جا که تقوا باشد خشیت الهى هم‏هست و هر جا که تقوا باشد اجتناب از معاصى هم هست ولى خود این‏لغت معنایش نه اجتناب است و نه ترس;و در اصطلاحات خود قرآن ودر نهج البلاغه-که‏«تقوا»خیلى تکرار شده است-کاملا پیداست که‏معنى تقوا نه ترس است و نه اجتناب.

 

تقوا از ماده‏«وقى‏»است.وقى یعنى نگهدارى.تقواى از معاصى درواقع معنایش‏«خود نگهدارى‏»است.متقى باش یعنى خود نگهدار باش.

 

خود این،یک حالت روحى و معنوى است که از آن تعبیر به‏«تسلط برنفس‏»مى‏کنند.اینکه انسان بتواند خود بر خود و در واقع اراده و عقل وایمانش بر خواهشها و هوسهایش تسلط داشته باشد به طورى که بتواندخودش خودش را نگه دارد،این نیروى خودنگهدارى اسمش‏«تقوا»

 

است.خود را نگه داشتن از چه؟از آلوده شدن به معصیت.نتیجه آلوده‏شدن به معصیت چیست؟در معرض قهر و انتقام خدا قرار گرفتن.پس خود را نگهدارى کردن از معصیت لازمه‏اش اجتناب از معصیت است ولازمه اجتناب از معصیت،خود را از لازمه معصیت‏یعنى خشم الهى‏نگهدارى کردن است.پس اگر گفتند«اتق الذنب‏»معنایش این است که‏خود را نگه‏دار از اینکه گرفتار گناه شوى.اگر بگویند«اتق الله‏»معنایش‏این است که خود را نگه‏دار از اینکه گناه کنى و در اثر گناه کردن درمعرض خشم الهى قرار بگیرى.ما کلمه‏اى نداریم که بخواهیم به جاى‏«اتقوا»بگذاریم و لذا ترجمه نداریم;همیشه مى‏گوییم تقواى الهى داشته‏باشید.لغتى در زبان فارسى وجود ندارد که به جاى کلمه‏«تقوا»بگذاریم‏ولى وقتى که با جمله بیان کنیم مقصود همین درمى‏آید،خود رانگهدارى کردن،که اساس تربیت دینى همین است که انسان خود برخود مسلط باشد.مگر مى‏شود چنین چیزى که یک چیز خودش برخودش مسلط باشد؟اگر یک چیزى خودش یک امر بسیط باشد که معنى‏ندارد خودش بر خودش مسلط باشد.این نشان مى‏دهد که انسان دو«خود»دارد،یک خودش خود حقیقى است و خود دیگرش ناخوداست،و در واقع[تقوا]تسلط خود است بر ناخودى که[انسان]آن‏ناخود را خود مى‏داند.

 

شاید این حدیث را مکرر خوانده باشیم که پیغمبر اکرم عبورمى‏فرمودند،دیدند عده‏اى از جوانان مسلمین در مدینه مشغول‏زورآزمایى هستند از این راه که سنگ بزرگى را بلند مى‏کردند مثل‏«وزنه‏بردارى‏»که چه کسى بیشتر مى‏تواند این سنگ را بلند کند.

 

ضرت‏ایستادند،بعد فرمودند:آیا مى‏خواهید من میان شما داور باشم که‏کدامیک از شما قویتر هستید؟همه گفتند:بله یا رسول الله،چه از این‏بهتر!شما داور باشید.فرمود:پس من قبلا به شما بگویم از همه شماقویتر آن فردى است که وقتى شهوت و طمعش به هیجان درمى‏آید بتواند بر آن مسلط باشد،و آن کسى است که وقتى بر چیزى خشم‏مى‏گیرد بتواند بر خشم خودش مسلط باشد.مولوى مى‏گوید:

 

وقت‏ خشم و وقت‏ شهوت مرد کو طالب مردى چنینم که به کو

 

 



خرید و دانلود مقاله در مورد تفسیر سوره حشر


مقاله تفسیر سوره تکویر

مقاله تفسیر سوره تکویر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:26

 

  

 مطالب

 

ََآیه 1 - 9
آیه و ترجمه
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِذَا الشمْس کُوِّرَت (1) وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَت (2) وَ إِذَا الجِْبَالُ سیرَت (3) وَ إِذَا الْعِشارُ عُطلَت (4) وَ إِذَا الْوُحُوش حُشِرَت (5) وَ إِذَا الْبِحَارُ سجِّرَت (6) وَ إِذَا النُّفُوس زُوِّجَت (7) وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سئلَت (8) بِأَى ذَنبٍ قُتِلَت (9)

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 170

  ترجمه :


بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 -
در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود.
2 -
و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ شوند.
3 -
و در آن هنگام که کوهها بحرکت در آیند.
4 -
و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشى سپرده شود.
5 -
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند.
6 -
و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شوند.
7 -
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد.
8 -
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤ ال شود،
9 -
که به کدامین گناه کشته شدند؟!

 تفسیر :

 


آن روز که طومار کائنات پیچیده شود
در آغاز این سوره چنانکه گفتیم به اشارات کوتاه و هیجان انگیز و تکان دهنده اى از حوادث هولناک پایان این جهان ، و آغاز رستاخیز بر خورد مى کنیم که انسان را در عوالم عجیبى سیر مى دهد، و مجموعا هشت نشانه از این نشانه ها را بازگو مى کند.
نخست مى فرماید: ((در آن هنگام که طومار خورشید درهم پیچیده شود)) (اذا الشمس کورت ).
((کورت )) از ماده ((تکویر)) در اصل به معنى پیچیدن و جمع و جور کردن چیزى است (همچون پیچیدن عمامه بر سر) این مطلبى است که از کتب مختلف لغت و تفسیر استفاده مى شود، و گاه آن را به ((افکندن )) یا ((تاریک شدن ))

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 171

چیزى گفته شده ، و به نظر مى رسد که این دو معنى نیز باز گشت به همان ریشه اول مى کند.
به هر حال منظور در اینجا پیچیده شدن نور خورشید، و تاریک شدن و جمع شدن حجم آن است .
مى دانیم خورشید در حال حاضر کره اى است فوق العاده داغ و سوزان به اندازه اى که تمام مواد آن به صورت گاز فشرده اى در آمده و در گرداگردش شعله هاى سوزانى زبانه مى کشد که صدها هزار کیلومتر ارتفاع آنها است ! و اگر کره زمین در وسط یکى از این شعله هاى عظیم گرفتار شود در دم خاکستر و تبدیل به مشتى گاز مى شود!
ولى در پایان این جهان و در آستانه قیامت این حرارت فرو مى نشیند، و آن شعله ها جمع مى شود، روشنایى آن به خاموشى مى گراید، و از حجم آن کاسته مى شود، و این است معنى ((تکویر))
و لذا در لسان العرب آمده است ((کورت الشمس : جمع ضوءها و لف کما تلف العمامة : معنى تکویر خورشید این است که نور آن جمع و پیچیده مى شود، همانگونه که عمامه را مى پیچند)).
این حقیقتى است که در علم و دانش امروز نیز منعکس است و ثابت خورشید تدریجا رو به تاریکى و خاموشى مى رود.
سپس مى افزاید: ((و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ گشته و افول کنند)) (و اذا النجوم انکدرت ).
((انکدرت )) از ماده ((انکدار)) به معنى ((سقوط کردن و پراکنده شدن )) است ، و از ریشه ((کدورت )) به معنى ((تیرگى و تاریکى )) است ، و جمع میان هر دو معنى در آیه مورد بحث امکان پذیر است ، چرا که در آستانه قیامت ستارگان



خرید و دانلود مقاله تفسیر سوره تکویر